پيامدهاى نگاه به نامحرم

پيامدهاى نگاه به نامحرم‏
حجةالاسلام سيد جواد حسينى
چشم، دريچه دل و انديشه انسان است، اگر چگونه نگريستن را ياد بگيريم و چگونه ديدن را تجربه كنيم، چشم، چشمه اميد و ايمان مى‏شود و نگاه ما، عبادت و سبب رشد و تكامل خواهد شد، و اگر آن را رها كنيم تا به هر چه هوى و هوس دستور داده نگاه كند، زيانهاى متعددى متوجه انسان خواهد شد، و به گناهان ناخواسته‏اى دچار خواهد شد، مگر فاصله “نگاه” تا “گناه” چه قدر است؟
اگر عقل و خرد انسان در اختيار چشم قرار گيرد، پيامدهاى روانى و غير روانى فراوانى در پى خواهد داشت كه ممكن است انسان را به تباهى بكشاند.
حضرت على(ع) فرمود: «اَلعَينُ جاسُوسُ القَلبِ وَ بَريد العَقل؛(1) چشم جاسوس و مأمور دل و نامه رسان عقل است».
در جاى ديگر فرمود: «اَلعَين بَريدُ القَلب؛(2) چشم پيغام رسان دل است.»
كلمه «جاسوس» در روايت اول نشان از آن دارد كه چشم بر دل مؤثر است، چون جاسوس هرچه گزارش دهد دل و فرمانده مى‏پذيرد، چنانكه سخنان پيغام رسان براى پيغام دهنده حجّت و اعتبار دارد. از اينجا مى‏توان حدس زد كه نگاه، تأثيرات عميقى بر روح و روان انسان مى‏گذارد. شايد شاعر به همين ارتباط اشاره دارد آنجا كه مى‏گويد:
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
كه هرچه ديده بيند دل كند ياد
بسازم خنجرى نيشش زفولاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
در روايت ديگرى تعبير ظريف‏ترى آمده، آنجا كه على(ع) فرمود: «القلب مصحف البصر؛ دل كتاب (دست نوشته) ديده است» يعنى اين نگاه است كه هرگونه بخواهد كتاب دل را مى‏نويسد و بر آن نوشتارى بوجود مى‏آورد. پيامدهاى نگاه را در چند بخش مورد بررسى قرار مى‏دهيم.
الف: پيامد روانى‏
1- نوعى بيمارى يا عادت مذموم‏
گام اول در روابط نامشروع نگاه آلوده است و گام گذاران در اين وادى، چه بسا گرفتار عادت مذموم دائمى خواهند شد. روان شناسان، چشم چرانى را نوعى بيمارى روانى مى‏شمارند. بينايى، يكى از مهم‏ترين اعضا براى تحريكات جنسى است. اگر فرد تنها از نظربازى براى ارضاى كشش جنسى استفاده كند، دچار نوعى انحراف شده است معمولاً شخص نَظَر باز با مشاهده و نگاه ارضا نمى‏شود و به همين جهت گاه مبتلا به استمناء و خود ارضائى مى‏شود. اين گونه افراد كنج كاوى شديدى نسبت به ديدن اندام برهنه جنس مخالف دارند و اين امر گاهى باعث مى‏شود ساعت‏ها پشت پنجره يا روى بالكن‏ها يا كنار كوچه و خيابان به نظاره گرى بپردازند تا شايد به كام دل برسند.(3)
منابع دينى نيز قرنها قبل از روانشناسان، چشم چرانى را نوعى انحراف و بيمارى دانسته است رسول خدا(ص) فرمود: «لكلّ عضوٍ من ابن آدم حظٌّ من الزّنا العين زناها النّظر؛(4) هر عضوى از بنى آدم بهره‏اى از زنا دارد، و زناى چشم نگاه كردن (به بدن نامحرم) است.»
امام صادق(ع) فرمود: «النّظرة سهمٌ من سهام ابليس مسمومٌ من تركها للّه لالغيره اعقبه اللّه ايماناً يجد طعمه؛ نگاه (به نامحرم) تير زهرآلوده‏اى از تيرهاى شيطان است. هر كس آن را براى خدا ترك كند نه بخاطر غير او، خدا ايمانى به او مى‏دهد كه مزّه آن را مى‏چشد.»
يقيناً مراد از مسموميّت نگاه، مسموميت جسمى و بدنى نيست بلكه مقصود مسموميّت روحى و روانى است در واقع نگاه نوعى بيمارى است كه ويروس نگاه را پخش مى‏كند و به ديگران سرايت مى‏دهد.
2- كاهش آرامش روانى و افزايش التهاب و اضطراب‏
چشم چرانى آرامش روحى و روانى انسان را نابود ساخته و فرد را دچار اضطراب و تشويش مى‏نمايد.(5)
توضيح مطلب اين است كه با توجّه به قدرت و دامنه نفوذ عاطفى زن و مرد بر يك ديگر و نقش حساس آن دو در تأمين نيازهاى طبيعى و غريزى، جلوه‏گرى زنان و دختران و جاذبه‏هاى جنسى موجب جلب پسران و مردان شده اگر نتواند از نگاه خود دارى كند. شديداً انحراف اذهان و آشفتگى فكر و دل آن‏ها را در پى‏دارد.نگاه هم براى مردان مشكل ساز است و هم براى دختران و زنان، چرا كه برخى زنان و دختران نيز تلاش مى‏كنند كه زمينه جذب و توجه و نگاه كردن ديگران را به خود جلب كنند.
به قول يكى از نويسندگان «چه بسيار دخترانى كه به سبب شوق و دست‏يابى به نشانه‏هاى مقبول زيبايى و زنانگى به اختلالات روانى دچار مى‏شوند.گمان و تصوّر چنين دخترانى آن است كه زندگى و آينده آنها به اندازه بينى و يا خميدگى آنان بستگى دارد، تا آن جا كه حتى يك ميلى متر كوتاهى طول مژه نيز مى‏تواند به يك مسئله جدّى و بحرانى در زندگى تبديل شود.»(6)
استاد شهيد مطهرى مى‏گويد: «با توجّه به اينكه روح بشر فوق العاده تحريك‏پذير است اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيرى روح بشر محدود به حدّ خاصى است و از آن پس آرام مى‏گيرد. هيچ فردى از تصاحب زيبا رويان و هيچ زنى از متوجّه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هيچ دلى از هوس، سير نمى‏شود. تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون به نوعى احساس محروميّت و دست يافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بيماريهاى روانى مى‏گردد كه امروزه در دنياى غرب بسيار به چشم مى‏خورد.»(7)
در منابع دينى نيز در گذشته‏هاى دور به اين امر اشاره شده است. على(ع) فرمود: «من اطلق طرفه كثر اسفه؛ هر كس چشم خويش را آزاد گذارد، هميشه اعصابش ناراحت بوده(و به آه و حسرت دايمى گرفتار مى‏شود)».(8)
و در جاى ديگر فرمود: «من اطلق ناظره اتعب حاضره؛(9)هر كسى چشم را رها كند زندگى فعلى خود را به رنج و ناراحتى گرفتار نموده است.»
و حضرت امام صادق(ع) فرمود: «كم من نظرةٍ اورثت حسرةً طويلةً؛(10) چه بسيار نگاهها كه حسرت طولانى (و هميشگى را در پى دارد.» و از طرف ديگر اگر چشم را از حرام بپوشاند از نظر روحى، راحت و آسوده خواهد بود، على(ع) فرمود: «من غضّ طرفه اراح قلبه؛(11) كسى كه چشمش را فرو بندد دل و روحش راحت خواهد بود.»
3- بيمار شدن عقل‏
انسان در سايه پيروى از آموزه‏هاى نورانى اسلام، به تكامل مى‏رسد و عقلش رشد مى‏كند و در صورت سرپيچى از دستورهاى الهى و دست يازيدن به كردار خلاف شرع همچون چشم چرانى از رحمت الهى دور مى‏شود با خاموش شدن نور الهى در خانه دل، عقل و روح انسان دچار نوعى بيمارى مى‏گردد.
على(ع) در اين باره مى‏فرمايد: «قرين الشّهوة مريض النّفس معلول العقل؛(12) كسى كه با شهوت همراه است جان و عقلش مريض و بيمار است.»
و در جاى ديگر فرمود: «ذهاب العقل بين الهوى و الشّهوة؛(13) نابودى عقل در هوا(پرستى) و شهوت است.»
وقتى عقل بيمار شد تصميم گيريها و رفتارهاى انسان نيز بيمارگونه خواهد بود.
4- تنوع طلبى‏
انسانى كه پيش از ازدواج چشم چرانى را تجربه كرده هنگام ازدواج اولاً به همسر خويش به ديد شك و ترديد مى‏نگرد كه نكند او هم چون خودش چشم حرام به سوى نامحرمان داشته باشد، ثانياً خود هر روز به دنبال ديدن مناظر جديد از صحنه‏هاى حرام است و تنوع‏طلبى و ديدن صحنه‏هاى حرام روان او را بيمار مى‏سازد و چه بسا زندگى موجود را به سردى كشانده گرفتار دام‏هاى فساد خواهد ساخت.
ويل دورانت مى‏گويد: «فساد پس از ازدواج بيشتر محصول عادت‏هاى پيش از ازدواج است.»(14)
در ادامه سخنان خود مى‏گويد: «ميل به تنوع(طلبى) گرچه از همان آغاز در بشر بوده است. ولى امروزه به سبب اصالت فرد در زندگى نو و تعدد محركات جنسى (از جمله چشم چرانى) در شهرها و تجارى شدن لذّت جنسى ده برابر گشته است.»(15)
در نتيجه بايد گفت چشم چرانى از نظر روانى عامل نوعى بيمارى و عادت مذموم، كاهش آرامش روانى و اضطراب روحى، از بين رفتن كرامت انسانى، و تنوع‏طلبى مى‏گردد.
پيامدهاى خانوادگى و اجتماعى نگاه‏
نگاههاى حرام و چشم چرانى علاوه بر پيامدهاى روحى و روانى، زيانها و اثرات سوء خانوادگى و اجتماعى نيز دارد كه به اهم آنها اشاره مى‏شود:
1- بدنامى طرفين‏
چه بسيارى دوستى‏ها و ارتباطهاى نامشروع كه از نگاه و يك چشمك زدن آغاز شده ولى نگاه‏هاى هوس آلود و تداوم آن و تسلّط طبيعى شهوت آن را به ناكجا آباد كشانيده، سبب بدبختى و بدنامى طرفين گرديده و حتى افشا شدن برخى از اين روابط بعد از ازدواج، كانون گرم خانوادگى را متلاشى نموده، سبب بروز مشكلات خانوادگى و اجتماعى شده است.
در مجلّات مختلفى كه درباره جوانان و مسائل خانوادگى چاب مى‏شود مى‏توان سرگذشت‏ها و نامه‏هاى زيادى را ديد كه حكايت از عشق‏هاى نامشروع دارد كه بر اثر يك نگاه حرام به وجود آمده و سبب فساد و جنايت و يا تزلزل خانواده شده است. ولى نقطه آغاز آن همان نگاه حرام بوده است.
در تحقيقى كه در نيواورلئان آمريكا(1982) در مورد خودكشى انجام گرفته است مشخص شده كه ويژگى مهم عدّه‏اى از زنانى كه دست به خودكشى زده‏اند، اين است كه پس از نگاه‏هاى حرام و برقرارى ارتباط و بچه دار شدن نتوانسته‏اند همسر را براى خود حفظ كنند.اينان تا توانسته‏اند از نگاهها و بدن خود به سايرين بهره داده‏اند به اين اميد كه شايد كسى نيز حاضر شود در غم‏ها و شادى‏هاى آنها شريك باشد، ولى نتوانسته‏اند به اين مقصد نايل شوند،(16) چرا كه مردى كه با نگاه شهوت آلود در داخل زندگى او آمد با نگاه به ديگرى نيز مى‏رود.
2- مقايسه‏هاى هوس آلود
در جامعه‏اى كه نگاه به نامحرم رائج شود به دنبال آن جلوه‏گرى‏ها و فرهنگ برهنگى و بدحجابى حاكم مى‏شود، و در پى آن زن و مرد به هر سوى و هر كس كه بخواهند نگاه مى‏كنند. اينجاست كه همواره در زندگى حالت مقايسه بوجود مى‏آيد مقايسه ميان آنچه دارند و آنچه ندارند. و اين مقايسه‏ها هوس را دامن مى‏زند و خانواده را در معرض نابودى قرار مى‏دهد. زنى كه سال‏ها در كنار شوهر و در مشكلات با او زندگى كرده، پيداست اندك اندك بهار چهره‏اش، شكفتگى خود را از دست مى‏دهد و روى در خزان مى‏گذارد و در چنين حالى است كه سخت محتاج مهربانى و وفادارى همسر خويش است، امّا ناگهان زن جوان‏ترى از راه مى‏رسد و در كوچه و بازار و اداره و مدرسه با پوشش نامناسب خود و نگاههاى حرام به همديگر، فرصت مقايسه‏اى را پيش مى‏آورد كه مقدمه مى‏شود براى ويرانى اساس خانواده.(17)
دختران جوانى كه امروزه در اوج نشاط و شادابى مغرور از دلبرى‏ها و جلوه‏گرى‏هاست و سعى مى‏كنند با آماده نمودن جاذبه‏هاى تحريكى نگاههاى ديگران را صيد كنند بايد بدانند كه در فردايى نه چندان دور، خود دچار سرنوشت فرهنگ مقايسه خواهند شد و همان سرنوشتى را كه براى ديگران رقم زده‏اند، براى خود او رقم مى‏خورد.
3- نگرانى دائمى‏
جوانانى كه از طريق نگاههاى هوس آلود بهم رسيده و ازدواج و پيوند زندگيشان بر اساس اين بنيان سست بنا شده است هميشه طرفين، خصوصاً زنان اين نگرانى را دارند كه نكند همسرش دوباره صيد نگاه ديگرى شود و زندگى او از هم بپاشد، و همين نگرانى هميشگى در عدم آرامش روحى و روانى او كافى است كه زندگى او را به تلخ كامى بكشاند.
4- از هم پاشيدگى خانواده‏
اگر سرى به هفته نامه‏ها و مجلّات خانوادگى بزنيم، صفحات راز و پزشك مشاور، مملو از غم نامه‏هايى است كه دخترها و پسرها از دوستى‏ها و ازدواج‏هاى ناكام خود نوشته‏اند، بسيارى از ايشان وقتى شور و اشتياق اوّليه‏شان فرو نشست و با واقعيّت‏هاى زندگى، بيش‏تر آشنا شدند، با يك ديگر احساس نوعى بيگانگى و غرابت نموده، با عدم تفاهم در زندگى مشترك مواجه مى‏شوند.
بسيارى از ازدواج‏هايى كه از نگاههاى خيابانى، پارك و دانشگاه‏ها شروع شده‏اند يا به سرانجام روشنى نرسيده، يا قبل از ازدواج رها شده و حاصلى جز بدنامى نداشته‏اند.(18) عشقى كه با نگاه آمده با نگاه هم مى‏رود.
دكتر جامعه‏شناسى در اين زمينه مى‏گويد: جوانانى كه هم ديگر را در پارك‏ها و خيابان‏ها مى‏يابند، يا از طريق تماس‏هاى تلفنى به هم ديگر علاقمند مى‏شوند. اصولاً مبنا و اساس علاقه‏مندى خود را با همان نگاه‏هاى اوّليه پايه گذارى مى‏كنند و اين عشق و علاقه وقتى ظاهرى باشد(و از طريق نگاه بوجود آمده باشد) قاعدةً بعد از مدّت زمانى كوتاه (كم‏تر از يك سال) به طلاق مى‏انجامد.(19)
تازه اگر هم ازدواجها برقرار بماند هميشه همراه با بگو و مگوهاى مشكل ساز است.
پسرى در مصاحبه مى‏گويد:به نظر من، اگر پس از ايجاد ارتباط(هاى خيابانى) ازدواجى صورت گيرد مشكل آفرين مى‏شود، چون پسرهايى كه (از طريق نگاه‏هاى هوس آلود با دخترى) دوست مى‏شوند، تا مشكلى در زندگى پيش مى‏آيد، مى‏گويند. آره،تو همان كسى بودى كه با من (از طريق نگاه و …) دوست شدى…(20)
زليخا مُرد از اين حسرت كه يوسف گشت زندانى‏
چرا عاقل كند كارى كه باز آرد پشيمانى(21)
5 – زايش گناه‏
نقطه آغاز بسيارى از گناهان نگاه است، وقتى نگاه رفت، به دنبال آن دل مى‏رود، دل رفت به دنبال آن دين مى‏رود، بسيارند كسانى كه گرفتار دام زنا و يا خودكشى و يا ديگر كشى شده‏اند ولى آغاز آن با يك نگاه بوده است.
در منابع دينى به شدّت روى اين مسئله تكيه شده كه گناه، گناه مى‏آورد، از جمله امام صادق(ع) فرمود: «النّظرة بعد النّظرة تزرع فى القلب الشهوة و كفى بها لصاحبها فتنة؛نگاه پى در پى در قلب، شهوت ايجاد مى‏كند و همين براى انحراف بيننده كافى است.»
از حضرت مسيح(ع) نقل شده است كه فرمود: «لاتكوننّ حديد النّظر الى ما ليس لك فانّه لن يزنى فرجك ما حفظت عينك فان قدرت ان لاتنظر الى ثوب المرأة الّتى لاتحلّ لك فافعل؛(22) هرگز تيز نظر به سوى چيزى كه برايت (حلال) نيست نباش زيرا تا زمانى كه چشمت را حفظ كنى دامنت آلوده به زنا نمى‏شود، و اگر بتوانى به لباس زنى كه برايت حلال نيست نگاه نكنى، اين كار را انجام بده.»
اين حديث نشان مى‏دهد كه حتى نگاه به لباس زن انسان را وادار مى‏كند كه به خود او نگاه و نگاه به نامحرم كم كم انسان را به كار خلاف عفّت مى‏كشاند وهلّم جرّا.
از جمله مطالبى كه امام هشتم در جواب محمد بن سنان فرمود اين است: «نگاه كردن به موى زنان شوهردار و غير آنها حرام است چون باعث تحريك(شهوت) مردان و كشيده شدن به فساد و وارد شدن به چيزى مى‏شود كه براى او حلال و زيبا نيست و همين طور نگاه كردن به چيزهايى كه مانند مو مى‏باشد حرام است.»(23)
اين روايت تصريح مى‏كند كه نگاه كردن به نامحرم عامل تحريك شهوت و كشيده شدن به فساد بدتر مى‏شود.
يكى از نويسندگان، مى‏گويد:نگاه به نامحرم در اين دنيا نيز با شعله ورشدن آتش شهوت، انسان را در فساد و تباهى غوطه ور مى‏سازد.»(24)
استاد مطهرى: «غريزه جنسى، غريزه‏اى نيرومند و عميق و دريا صفت است و هرچه بيش‏تر اطاعت شود، سركش‏تر مى‏گردد، هم چون آتش كه هرچه به آن بيش‏تر خوراك بدهند شعله ورتر مى‏شود.»
لذا بهترين راه براى دورى از شهوات حرام، چشم پوشى از نگاه حرام است.
على(ع) فرمود: «نعم صارف الشهوات غضّ الابصار؛(25) چشم پوشى از نگاه (حرام) بهترين عامل بازدار از شهوت است.»
پى‏نوشت‏ها:
1. بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، دارالكتب الاسلامية، ج 104، ص 41، ح 52؛ منتخب ميزان الحكمه، محمدى رى شهرى، قم دارالحديث، 1382، ج 1، ص 504.
2. ميزان الحكمه، همان، ص 504.
3. دكتر احمد احمدى، روانشناسى نوجوان و جوانان، اصفهان، نشر مشعل، چهارم، 1373، ص 125 جوانان و روابط، ابوالقاسم حاجى، مركز مطالعات و پژوهش‏هاى حوزه، 1380، ص 136.
4. جامع الاخبار، ص 408،ح 1129، به نقل از منتخب ميزان الحكمه، ج‏1، ص 504، ح 6141.
5. مشكلات جنسى، ناصر مكارم شيرازى، قم، انتشارات نسل جوان، ص 167.
6. چهره عريان، خانم دكتر سعداوى، ص 168؛ مقدمه‏اى بر روان‏شناسى‏
زن، ص 110، به نقل از جوانان و روابط، همان، ص 34.
7. مسأله حجاب، مرتضى مطهرى، قم، انتشارات صدرا، 1374، ج 42، ص 84 – 87.
8. ميزان الحكمه، محمدى رى شهرى، همان، ج 10، ص 74 و غررالحكم، ج 2، ح 304.
9. منتخب ميزان الحكمه، همان، ص 504، ح 61313.
10. همان، ج 1، ص 504، ح 6133.
11. همان، ح 6141
12. ميزان الحكمه، ج 10، ص 378 و 386.
13. همان، ج 1، ص 360، ح 4421.
14. لذّات فلسفه، ويل دورانت، تهران، نشر دانشجويى، ص 94.
15. همان، ص 94 و 97.
16. ر ك: تحليلى بر روابط دختر و پسر در ايران، دكتر على اصغر احمدى، سازمان انجمن اولياء و مربيان، پنجم، 1378، ص 83، جوانان و روابط، همان، ص 80.
17. ر.ك: فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، حداد عادل، تهران انتشارات سروش، ص 70، جوانان و روابط، ص 46، با تغييرات.
18. جوانان و روابط، ص 55 با تغييرات.
19. همان، ص 55، هفته نامه ديدگاه، دكتر شيخى، پيش شماره 3، آبان، 79، ص 5.
20. ايران جوان، ش 135، ص 36، جوانان و روابط، ص 56.
21. گلى از هر چمن، سيدمحمد على جزايرى، الامام المنتظر، ص 437.
22. منتخب ميزان الحكمه، ص 230، ح 2740.
23. همان، ص 505، ح 6142.
24. آيين همسردارى، ابراهيم امينى، تهران انتشارات اسلامى، 43، 1374، ص 171.
25. ميزان الحكمه، مكتبة الاعلام الاسلامى، ج 1، ص 72.