مباني رهبري در اسلام

مباني رهبري در اسلام

قسمت سي ام

حجة الاسلام و المسلمين محمدي ري شهري

علوّ همت

كلمه «همّت» در لغت به معناي عزم و اراده است،
علوّ همّت به معناي بلند نظري، دنبال اهداف كوچك و پست نرفتن و اراده قوي و
نيرومند در راستاي تحقق اهداف بزرگ داشتن است.

از نظر اسلام هرچه همت انسان عالي تر باشد بهتر
است، بدين معنا كه اسلام حدّ و مرزي براي علوّ همت نمي شناسد و بگفته امير
المؤمنين (ع):

«خير الهمم اعلاها».[1]

–       بهترين همّتها عالي ترين آنها است.

و امام زين العابدين (ع) به ما تعليم مي كند كه
در مقام نيايش از خداوند متعال بخواهيم كه عالي ترين همت ها را به ما ارزاني دارد.[2]

آثار علوّ همت

از ديگاه امام علي (ع) بسياري از خصال نيك كه
در ساختار شخصيت انسان و فضايل معنوي انسان نقش دارند مانند: قناعت، كرامت، حميّت،
شجاعت، عزّت، احسان، اهتمام به امور و به طور كلّي هر كار زيبا، مولود بلند نظري و
علوّ همت هستند:

«من شرف الهمّة لزوم القناعة».[3]

– ملازمت قناعت از شرافت همت سرچشمه مي گيرد.

«الكرم نتيجة علوّ الهمّة».[4]

– كرامت و بزرگواري نتيجه علوّ همت است.

«علي قدر الهمّه تكون الحميّة».[5]

– غيرت انسان به اندازه همت او است.

«شجاعة الرّجل علي قدر همّته».[6]

– شجاعت انسان به اندازه همّت او است.

«استجلب عزّ اليأس ببعد الهمّة».[7]

– عزّت چشم داشت نداشتن به ديگران را با بلند
نظري تأمين كن.

«من شرف الهمّة بذل الاحسان».[8]

– نيكي كردن به ديگران ازشرافت همت است.

«من كبرت همّته كبر اهتمامه».[9]

– كسي كه همّت او بزرگ باشد اهميت دادن او به
كارها بزرگ خواهد بود.

«الفعل الجميل ينبيء عن علوّ الهمّة».[10]

– كار زيبا از علوّ همّت خبر مي دهد.

آثار كوتاهي همت

و بر عكس كوتاهي همت يكي از موانع اساسي در راه
وصول به فضايل انساني است تا آنجا كه به تعبير زيبا و دقيق امام:

«من صغرت همّته بطلت فضيلته».[11]

– كسي كه همت او كوچك باشد فضيلتي ندارد.

و بر اين مبنا، قدر و منزلت و ارزش انسان را با
معيار همت او مي توان انداز گرفت:

«قدر الرجل علي قدر همّته».[12]

– ارزش هركس به اندازه همت اوست.

و بر اساس اين معيار، كساني كه در اين جهان
همّتي جز پر كردن شكم ندارند، فاقد ارزش انساني هستند و به گفته امام:

« من كانت همّته بطنه قيمته ما يخرج منه».[13]

– كسي كه همت او پر كردن شكم باشد، ارزش او
همان است كه از او دفع مي گردد.

انسان هاي كوتاه نظر و دون همت، نه از نظر
معنوي مي توانند موفق باشند و نه در امور مادي مي توانند موقعيتي را كسب كنند.

رشد مادي و معنوي انسان به همّت او بستگي دارد
و انسانهاي بزرگ بدون استثناء، همگي داراي همتهايي والا بوده اند.

به گفته خواجو:

همت عالي ز فلك بگذرد             مرد به همّت ز ملك بگذرد

و به قول وحشي:

همّت اگر سلسله جنبان شود             مور تواند كه سليمان شود

همّت يك حشره!

محدث قمي در كتاب سفينة البحار ذيل كلمه
«جُعَل»[14]
حكايتي روايت مي كند از عارفي به نام ابوالحجّاج اقصر، كه از او كسي پرسيد: استاد
شما كيست؟

پاسخ داد: استاد من ابو جِعران يعني جُعَل است!

گمان كردند شوخي مي كند، به همين جهت توضيح داد
كه مزاح نمي كنم!

گفته شد: چگونه؟!

پاسخ داد: شبي از شبهاي زمستان بيدار بودم،
چشمم به ابوجِعران افتاد در حالي كه از مناره چراغ بالا مي رود، ولي به دليل ليز
بودن مناره در نيمه راه مي لغزد و مي افتد، هر بار كه مي افتاد-  بدون اين كه اراده اش سست شود از جا برمي خاست و-
 دوباره براي رساندن خود به مركز نور چراغ
بدون توجه به لغزندگي راه، از مناره بالا مي رفت. آن شب تا هفتصد بار شمردم كه از
مناره بالا رفت و لغزيد و بازگشت و خسته نشد!

همّت و اراده اين جانور مرا شگفت زده كرد،
هنگام نماز صبح شد، براي اداي فريضه بيرون شدم، وقتي كه بازگشتم با كمال تعجب ديدم
كه بالاي مناره و در كنار فتيله نشسته!

و بدين ترتيب آن شب آموختم از اين جانور آنچه
آموختم.[15]

در همين زمينه امام علي (ع) فرمود:

«من بذل جهده طاقته بلغ كنه ارادته».[16]

–       كسي كه همه توان خود را براي رسيدن
به هدف به كار گيرد به آن چه بخواهد مي رسد.

و بر اين اساس بهترين سرمايه سلوك به سوي حق و
حركت به سوي قله تكامل كه موقعيت انسان كامل و امامت است، اراده قوي و همّت عالي
است، همّتي كه سبب شود انسان خداوند متعال را انتخاب كند، همان طور كه در دعا از
امام كاظم (ع) روايت شده:

«و قد علمت أن افضل زاد الراحل اليك عزم اراده
يختارك بها».[17]

–       و به تحقيق دانستم كه بهترين توشه
سالك به سوي تو اراده نيرومندي است كه به وسيله آن تو را انتخاب كند.

دريا و كوه در ره و من خسته و ضعيف                 اي خضر پي خجسته مدد ده به
همّتم[18]

علوّ همّت و رهبري

رهبر بيش از هر كس ديگر نيازمند علوّ همّت است،
بلند نظري در مسائل فردي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و نظامي و بالاخره در
همه امور يكي از شرايط ضروري و اجتناب ناپذير رهبري است.

با اين سرمايه عظيم و ارزنده است كه رهبر مي
تواند بر همه مشكلات فايق آيد و جامعه اي نمونه بسازد.

يكي از نكات برجسته و آموزنده در زندگي همه ي
انبيا و رهبران الهي، خصوصا پيامبر اسلام و اهل بيت او، بلند نظري و علوّ همّت
آنها است.

شايسته است يك دوره سيره پيامبر اسلام و ائمه
هدي صلوات الله عليهم اجمعين از اين زاويه مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد، اين
بررسي از حوصله اين سلسله مقالات خارج است، براي نمونه به چند نكته از علوّ همّت
پيامبر گرامي اشاره مي كنيم:

الف: تشكيل حكومت جهاني اسلام

پيغمبر اسلام در همه امور بالاترين اهداف را
تعقيب مي كرد و براي رسيدن به آن برنامه داشت، مهمترين هدف او كه زمينه ساز ساير
اهداف بلند اوست، تشكيل حكومت جهاني اسلام بود، او در همان روزهاي نخست رسالت و
رهبري الهي خود صريحا اعلام مي كرد كه اگر اسلام ناب در امّتي هر چند كوچك و
ناتوان مانند حجاز پياده شود، اين امّت، امامت و رهبري جهان را در پي خواهد داشت:

«ادعوكم الي كلمتين خفيفتين علي اللسان ثقيلتين
في الميزان تملكون بهما العرب و العجم و تنقاد لكم بهما الامم».[19]

–       من شما را به دو كلمه (توحيد خدا و
نبوت خود) دعوت مي كنم كه بر زبان سبك و در ميزان سنگين است. بدين وسيله شما بر
عرب و عجم حكومت خواهيد كرد و همه امتها تسليم شما خواهد شد.

و از جانب خداوند متعال پيش بيني كرده كه روزي
فرا مي رسد كه پرچم توحيد برفراز همه جهان به اهتزاز درآيد و مسلمين حاكم بر همه
كره زمين شوند:

«هو الّذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره
علي الدّين كله و لو كره المشركون».[20]

–       اوست كه پيامبرش را با هدايت و دين
حق فرستاد تا آن را بر همه اديان غالب سازد هر چند مشركان از اين امر كراهت دارند.

ب: ريشه كن كردن جهل

براي تحقق حكومت جهاني اسلام به شيوه پيامبران،
بايد جهل از جامعه زدوده شود، چه اينكه حكومت طاغوت با هر نام و به هر شكل از چهل
مردم تغذيه مي كند و بر اين اساس پيامبر اسلام با اين اعتقاد كه:

«العلم اصل كلّ خير و الجهل اصل كلّ شرّ».[21]

–       دانش ريشه همه خوبيها و ناداني
ريشه همه بدي ها است.

مبارزه همه جانبه با جهل را در رأس همه برنامه
هاي خود قرار داد و به پيروان خود توصيه كرد كه:

«اغد عالما او متعلما و لا تكن امّعه».

–       دانشمند باش يا دانشجو ولي «امّعه»
مباش.

«امّعه» كسي است كه اهل نظر نيست و كوركورانه
از عقايد ديگران پيروي مي كند. هدف رهبري پيامبر اسلام، ساختن امّتي است كه در
ميان آنها يك نادان وجود نداشته باشد. مگر ناداني كه دانشجو و در مسير دانا شدن
است. بنابراين تا جهل در جامعه ريشه كن نشود هدف پيامبر اسلام تحقق پيدا نكرده
است، و اين هدف بسيار بلندي است كه همت والاي پيامبر گرامي اسلام و همه رهبران
الهي آن را تعقيب مي كند.

ج: بالاترين قدرت نظامي

رسول خدا (ص) براي اينكه بتواند موانع مبارزه
اصولي با جهل و درست انديشيدن كه تنها مانع تشكيل حكومت جهاني اسلام است را از بين
ببرد، نياز به قدرت نظامي دارد، چرا كه مستكبرين را هيچ برهاني جز برهان قدرت قانع
نمي كند!، در اين زمينه نيز هدف پيامبر اسلام سازماندهي بزرگترين قدرت نظامي در
جهان بود، لذا طبق دستور خداوند متعال توصيه مي كرد كه:

«اعدّوا لهم ما استطعتم من قوه».[22]

–       براي مبارزه با دشمن آنچه مي
توانيد نيرو پيش بيني كنيد تا آنجا كه دشمنان خدا را از قدرت نظامي خود بترسانيد.

د: كامل ترين انسانها

علوّ همّت رسول خدا و امام الائمه براي ساختن
امّتي نمونه، در واقع از علوّ همّت او در خود سازي به عنوان يك انسان نمونه ريشه
مي گيرد، زيرا او به اين دليل كه در كمالات نفساني به بالاترين مرتبه اي كه يك
انسان مي تواند به آن دست يابد، رسيده بود. شايسته ختم نبوت و مسئوليت پيامبري
اسلام گرديد، و در اين مسير آن قدر پيشرفت كه خداوند منّان با آيه:

«و انك لعلي خلق عظيم».

بر همت عالي و مجاهدتهاي پيگير او در ساختن
خويش آفرين گفت.

                                                                   
                                             ادامه
دارد

 



[1]–  ميزان الحكمه-  حديث 20987.