مبانی رهبری
در اسلام
قسمت سی و
دوم
حجه الاسلام
و المسلمین محمدی ری شهری
انتقادهای
سیاسی
در مقاله قبل
توضیح دادیم که استبداد، آفت رهبری و ضت آن انتقاد پذیری،یکی از مهم ترین شرایط
رهبری در اسلام است،این مقال درباره تبیین انتقادهای سیاسی و انواع آن از دیدگاه اسلام
است و پاسخ به این سؤال که آیا در نظام اسلام انتقادهای سیاسی با هر انگیزه مجاز
است و یا این که حد و مرزی دارد؟
پیش از پاسخ
به این سؤال لازم است ابتدا مقصود از انتقاد سیاسی را توضیح دهیم سپس به تبیین
انواع آن و نظریه اسلام درباره حدود آن بپردازیم:
مقصود از
انتقادهای سیاسی، انتقادهایی است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم اهداف سیاسی را
دنبال می کنند و به نحوی نظام حاکم و رهبری را زیر سؤال می برند. بنابراین ممکن
است انتقاد، فرهنگی و یا اقتصادی و …باشد و درعین حال سیاسی.
انتقادهای
سیاسی را با توجه به انگیزه و اهداف و محتوای آن، می توان به دو دسته تقسیم کرد:
انتقاد سیاسی
سازنده
انتقاد سیاسی
سازنده، هدفی جز اصلاح و خیرخواهی و سازندگی و مبارزه با فساد و ناهنجاری ندارد،
انگیزه انتقاد کننده، به کرسی نشاندن سخن خود و حاکم ساختن خط سیاسی خود و ارضاء
حس جاه طلبی خویش نیست، او جانبداری از حق وعدل و خلق را وسیله رسیدن به طمامع
سیاسی قرار نداده بلکه به راستی از حق جانبداری می کند.
این نوع
انتقاد در لسان قرآن و احادیث اسلامی تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» نه
تنها تجویز شده بلکه به عنون یک اقدام ضروری و اجتناب ناپذیر در ارتباط با تداوم
حاکمیت اسلام ،لازم و واجب شمرده شده است.
از نظر قرآن
کریم همه اهل ایمان بدون استثناء حق دارند بدون در نظر گرفتن موقعیت سیاسی و
اجتماعی افراد، به آنها انتقاد کنند.
«والمؤمنون و
المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر».[1]
مردان و زنان
با ایمان بر یکدیگر ولایت دارند. یکدیگر را امر به معروف می کنند و نهی از منکر.
این ولایت،
قدرت قاونی انتقاد سازنده است که از سوی حق متعال، به همه اهل ایمان داده شده تا
رسماً بتوانند با انواع منکرات سیاسی ، اقتصادی،فرهنگی و … مبارزه کنند و جامعه
ای که جز معروف و خوبی و زیبایی در آن وجود نداشته باشد بسازند.
طبق نص این
کریمه، کمترین انسان در جامعه اسلامی از ولای و قدرتی برخوردار است که می تواند بی
پروا به بالاترین موقعیتهای سیاسی و اجتماعی انتقاد کند، ضعفهای او را صریحاً
بگوید و به او دستور بدهد که درست عمل کند.
از دیدگاه
امام علی علیه السلام انتقاد سازنده قوام شریعت است بدین معنا که حاکمیت اسلام در
گرو این گونه انتقادهاست:
«قوام
الشریعه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اقامه الحدود».[2]
استواری
شریعت اسلام در جامعه وابسته به اداء فریضه امر به معروف و نهی از منکر و اقامه
حدود است.
او بر مبنای
این دیدگاه خود در موقعیت زمامداری از تملق گویی و تملق گویان اظهار انزجار می کرد
و از مرم با اصرار می خواست که ملاحظه موقعیت علمی و معنوی و سیاسی او را نکنند و
اگر ضعف و یا خطایی در حکومت او می بینند، تذکر دهند.
انتقاد سیاسی
ویرانگر
انتقاد سیاسی
ویرانگر انتقادی است که برای تخریب پایه های قدرت شخص و یا نظام و حکومت مورد
انتقاد، با انگیزه های نفسانیو شیطانی صورت می گیرد.
در نگاه
ابتدایی و سطحی انتقاد ویرانگر تفاوتی با انتقاد سازنده ندارد، انتقاد کننده قیافه
خیرخواهی و ژست اصلاح طلبی به خود می گیرد و هرگونه سودجویی شخصی و گروهی را تکذیب
می کند . گاه انگیزه های نفسانی آنقدر ظریف و نامرئی است که شخص منتقد نیز دچار
خود فریبی می گردد:
«و اذا قیل
لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون ولکن لا
یشعرون».[3]
و هنگامی که
به آنها گفته می شود در زمین فساد نکنید می گویند کار ما جز اصلاح و سازندگی نیست،
آگاه باشید آنها ویرانگرانند ولی نمی فهمند.
تردیدی نیست
که انتقاد ویرانگر در اسلام مجاز نیست،عقل نیز تجویز نمی کند که کسی به بهانه
اصلاح طلبی قدرت طلبی کند، کسانی که در جامعه اسلامی انتقاد سیاسی و امر به معروف
و نهی از منکر را وسیله وصول به مقاصد شخصی و گروهی خود قرار می دهند حتی اگر
انتقادهای آنان درست هم باشد از نظر اسلام محکوم و مذمومند،اینان به گفته اما علی
علیه السلام آخرت را وسیله دنیا طلبی خود کرده اند:
«و منهم من
یطلب الدنیا بعمل الآخره و لا یطلب الآخره بعمل الدنیا…».[4]
عده ای از
مردم «در جامعه اسلامی» با اعمالی که صورت الهی و اخروی داردف دنیا را طلب می کنند
در صورتی که باید به عکس عمل کنند…
باری،به همان
میزان که انتقاد سازنده و امر به معروف و نهی از منکر برای جامعه اسلامی و مفید و
ضروری و مورد توصیه و تاکید اسلام است، انتقاد ویرانگر برای جامعه اسلامی خطرناک
است و اسلام به شدت از آن جلوگیری می نماید.
مسأله قابل
بررسی در این زمینه این است که:
اولاً: با
توجه به اینکه انتقادهای سازنده و ویرانگر، همانطور که اشاره شد ظاهراً تفاوتی
ندادند، راه تشخیص میان آنها چیست و انگیزه و هدف انتقاد کننده را چگونه می توان
تشخیص داد.
ثانیاً: سنت
اسلام در برخورد با انتقادهای سیاسی مخرب چیست؟
پیامبر اسلام
صلی الله علیه واله با منتقدین سیاسی خود چگونه برخورد کرده، و امام علی علیه
السلام که از مردم می خواست به او انتقاد کنند، برخورد او با کسانی که هدفی جز
تخریب و تضعیف او نداشتند چگونه بود.
در مقالات
آینده به این دو سؤال پاسخ خواهیم داد.
ادامه دارد