مبانی رهبری در اسلام

مبانی
رهبری در اسلام

حجه
الاسلام و المسلمین محمدی ری شهری

قسمت
سی و سوم     

انتقادهای
سیاسی سازنده

در
مقاله قبلی در ادامه بحث از انتقادهای سیاسی سخن به دو سدله قابل بررسی رسیدک یکی
راه تشخیص انتقاد سازنده و جداسازی آن از انتقاد ویرانگر و دیگری سیره پیامبر اسلام
و امام علی صلوات الله علیهما در ایام حکومت با منتقدین و اینک پاسخ به این دو
سؤال:

شرایط
انتقاد سازنده

اشاره
کردمی که انتقاد سازنده در نگاه ابتدایی تفاوتی با انتقاد ویرانگر ندارد، در هر
دو، منتقد نقاط ضعف فرد یا جامعه و نظام سیاسی حاکم را مطرح می کند، در هر دو،
انتقاد کننده اظهار نصیحت و خیرخواهی می نمایدف در هر دو، سودجویی و فرصت طلبی خود
را تکذیب می کندو…

بنابراین
چگونه می توان تشخیص داد که انتقاد کننده سیاسیف در واقع خیر جامعه را می خواهد یا
سود سیاسی خودرا؟ و بالاخره راستگو است و یا فرصت طلب و دروغگو؟!

در
احادیث اسلامی علائمی برای ناصح حقیقی و نیز شرایطی برای آمر به معروف و ناهی از
منکر ذکر شده است که با ملاحظه آنها تشخیص انتقاد سازنده چندان مشکل نیست.

1-سلامتی
اخلاقی

یکی
از اساسی ترین موانع انتقاد سلام و سازنده بیماری های اخلاقی است.

مثلا
کسی که به بیماری حسد مبتلا است اصولا نمی تواند خیرخواه دیگری و دیگران باشد، او
می خواهد به هر شکل و با هر بهانه رقبای سیاسی خود را از میدان بیرون کند هرچند
بداند که بیرون کردن رقبا، موجب به صحنه آمدن او نمی شود! از چنین بیماری، انتظار
انتقاد سیاسی سالم، انتظاری نابجا است.

در
همین رابطه امام صادق علیه السلام می فرماید:

«النصیحه
من الحاسد محال».[1]خیرخواهی
از انسان حسود ممکن نیست.

سیار
بیماری های اخلاقی مانند: خود خواهی، خودپسندی، استبداد، استکبار و ریاست طلبی،
نیز برهمین منوال سلامتی انتقاد را سلب می کند و موجب انحراف سیاسی می گردد.

ریشه
یابی رواین انتقادات سیاسی گروهکهای وابسته به بیگانه، از جمهوری اسلامی ایران به
سادگی نشان می دهد که عامل اصلی انتقاد و اعتراض آنها انحرافات اخلاقی آنها است.

بنابراین
کسی می تواند خیرخواه جامعه باشد و با انتقادات سازنده سلامتی و سعادت جامعه را
تأمین نماید که خود به بیماری های اخلاقی خصوصاً خودخواهی و ریاست طلبی مبتلا
نباشد.

این
حقیقت را حضرت عیسی علیه السلام ضمن یک مثل بسیار زیبا بیان کرده و می فرماید:

«الدینار
داء الدین و العالم طبیب الدین فاذا رأیتم الطبیب یجر الداء الی نفسه فاتهموه و اعلموا
انه غیر ناصح لغیره».[2]

پول
پرستی بیماری دین است و دانشمند طبیب دین، بنابراین هنگامی که ملاحظه کردید، طبیب
بیماری را به سوی خود می کشد او را در طبابت متهم کنید و بدانید که او نمی تواند
ناصح و خیرخواه دیگری باشد.

دانشمندان
متعهد در واقع اطباء معنوی جامعه هستند که برای تأمین سلامتی آن، با میکربهایی که
جامعه را فاسد و بیمار می کنند مبارزه می نمایند، یکی از خطرناکترین میکربهایی که
جامعه را بیمار می کند و به فساد و تباهی می کشاند میکرب پول پرستی و رفاه طلبی
است و طبیب معنوی جامعه نمی تواند خود مبتلا به این بیماری باشد، این نوع بیماری
طبیب روحانی جامعه، علامت عدم صداقت او است.

باری
دنیا زدگی یکی از نخستین معیارهایی است که با آن می توان میزان صداقت و خیرخواهی
منتقدین سیاسی را سنجید.

2-آگاهی

یکی
دیگر از عوامل اصلی عیبجویی و انتقاد ناسالم جهل است، جاهل چون نسبت به دلیل و علت
آنچه از دیگری و دیگران صادر می شود آگاه نیست و موانع و مشکلات آنها را نمی داند
به محض این که کاری را مطابق با سلیقه و تشخیص خود ندیدف زبان به انتقاد و عیبگویی
می گشاید بدون این که شرایط، مقتضیات و موانع کار را ملاحظه کند.

امام
علی علیه السلام در این باره می فرماید:

«من
جهل شیئاً عابه».[3]

کسی
که نسبت به چیزی آگاه نیست، از آن انتقاد می کند.

«من
قصر عن معرفه شیء عابه».[4]

کسی
که به شناخت چیزی نرسد،آنرا مورد انتقاد قرار می دهد و براین اساس ریشه بسیاری از
دشمنی ها از دیدگاه امام، جهل است:

«الناس
اعداء ماجهلوا».[5]

مردم
«در واقع» دشمنان چیزهایی هستند که آنها نمی شناسند. و اگر روزی بشر تصمیم بگیرد
که براساس آگاهی و علم انتقد کند و دوستی و دشمنی نماید، اکثر قریب به اتفاق
انتقادهای ناسالم از جامعه زدوده می شود و دشمنی ها تبدیل به دوستی می گردد.

خداوند
متعال در پاسخ به انتقاداتی که در عصر بعثت به قرآن و اسلم می شد به هیم نکته مهم
اشاره می کند:

«بل
کذّبوا بما لم یحیطوا بعلمه».[6]

بلکه
آنان چیزی را تکذیب می کنند که احاطه علمی بدان ندارند. در رابطه با انتقادات
سیاسی که موضوع بحث ما در تبیین مبانی رهبری است، یکی از شرایط اصلی انتقاد
سازنده، آگاهی و شناخت درست انتقاد کنده از ضعفهای موجود، علل و عوامل آنها، موانع
برخورد با آنها، تنگناها و مشکلات اجرایی است؛ بدون این شناخت، اسلام اجازه انتقاد
نمی دهد و در این راستا یکی از شرایط قطعی امر به معروف و نهی از منکر از نظر
اسلام،شناخت صحیح معروف و منکر است و بدون این شناخت، نه تنها امر به معروف و نهی
از منکر واجب نیست بلکه حرام و ممنوع است.

3-استفاده
از روش های سالم

روش
انتقاد نیز از اموری است که در سلامتی و سازندگی آن نقش مهمی ایفاء می کند، تنها
حق بودن انتقاد برای سازنده بودن آن کافی نیست،بلکه ارائه آن به ورت مناسب نیز از
شرایط اصلی و سرنوشت ساز است.

استفاده
از روشهای نادرست نه تنها فائده و سازندگی را از انتقاد سلب می کند و در رفع نوقص
و ضعف های فرد یا جامعه اثری ندارد، بلکه دردی بر دردها می افزاید و انتقاد را به معنای
واقعی کلمه، ویرانگر می نماید.

مقصود
از روش انتقاد، طریقه ای است که منتقد برای طرح انتقاد انتخاب می کند، مانند نوع
برخوردف نوع لفظ و جمله بندی، شرایط زمان و مکان و مخاطب و…

مثلا
برخورد علنی و انتقاد در حضور دیگران جز در موارد استثنایی از نظر اسلام به طور
اصولی مذموم است و استفاده از روش ناسالم محسبو می شود.

امام
علی علیه السلام در این باره می فرماید:

«نصحک
بین الملاء تقریع».[7]

نصیحت
تو در حضور دیگران در واقع کوبیدن و بی حیثیت کردن مخاطب است.

در
روایت دیگری امام عسگری علیه السلام می فرماید:

«من
وعظ اخاه سرّاً زانه و من عظه علانیه شانه».[8]

کسی
که در پنهان برادر دینی خود را موعظه کند «و ضعف های او را به او تذکر می دهد» او
را می آراید و در مقابل کسی که به طور علنی او را نصیحت نماید موجب زشتی و بی
آبرویی او می گردد.

همچنین
برخورد تند و خشن، بکار بردن الفاظ زشت و تحقیر آمیز، و انتخاب شرایط نامناسب برای
طرح انتقاد، استفاده از روش های ناسالم محسوب می گردد.

جمع
بندی آنچه درباره شرایط انتقاد سازنده از نظر خوانندگان گرامی گذشت در دو سخن زیبا
از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره «علائم ناصح» و «شرایط امر به معروف و
نهی از منکر» آمده است:

درباهر
ویژگیهای انتقاد سالم می فرماید:

«اما
علامه الناصح فأربعه یقضی بالحق و یعطی الحق من نفسه و یرضی للناس ما یرضاه لنفسه
و لا یعتدی علی أحد».[9]

نشانه
ناصح حقیقی چهار چیز است: به حق داوری کند، درباره خود نیز حق را رعایت کند، برای
مردم بخواهد آنچه برای خود می خواهد و بر هیچ کس تعدّی نکند.

و
درباره شرایط آمر به معروف و ناهی از منکر می فرماید:

«لا
یأمر بالمعروف و لا ینهی عن المنکر الا من کان فیه ثلاث خصال: رفیق بما یأمر به،
رفیق فیما ینهی عنه، عدل فیما یأمر به، عدل فیما ینهی عنه، عالم بما یأمر به،عالم
بما ینهی عنه».[10]

جز
کسانی که دارای این ویژگی ها هستند حق امر به معروف و نهی از منکر ندارند: رفق و
مدارا در امر و نهی، عدل و داد در آنچه بدان امر می کند و یا نهی می نماید، شناخت
کفای در زمینه آنچه بدان فرمان می دهد و یا باز می دارد.

در
این جمع بندی نکاتی مورد عنایت است که شرح آن از حوصله این مقاله و فرصت نگارنده
خارج است، خواننده عزیز خود رد این نکات تأمل خواهد فرمود.

ادامه
دارد

 



[1] بحار الانوار- ج78 ص80.