مراتب امر به معروف و نهی از منکر و شیوه های گوناگون آن

جاودانگی
راه امام

حجه
الاسلام و المسلمین اسدالله بیات

جایگاه
و نقش حساس دستگاه اجرائی

مراتب
امر به معروف و نهی از منکر و شیوه های گوناگون آن

3

برای
هرچه روشن تر شدن مو ضوع به چند فتوی از حضرت امام 0س) اشاره می شود:

اگر
کسی داند و یا ظن داشته باشد که اگر امر بمعروف و نهی از منکر نمادی ضرر جانی و یا
آبروئی ویا مالی که قابل توجه می باشد برخودش و یا بر یکی از بستگانش و یا دوستانش
متوجه خواهد شد در این صورت امر بمعروف و نهی از منکر واجب نخواهد شد و همچنین اگر
هراس این معنی را داشته باشد بخاطر احتمال معقولیکه عقلا به آن احتمال ارزش و بهاء
قائل می شوند بازوجوب ازآن برداشته می شود و ظاهر این است اگر احتمال ضرر و زیان
بر دیگران مؤمنین هم متوجه باشاد باز حکم چنین خواهد بود.[1]

: و
در احتمال توجه ضرر وزیان فرقی میان ضرر و زیان حالی و استقبالی نمی باشد بنابراین
اگر احتمال معقول بدهد و یا هراسی داشته باشد از اینکه اگر الان فریضه ام بمعروف و
نهی از منکر ار انجام دهد در آینده ممکن است ضرر و زیانی متوجه وی و یا خویشان و
دوستان و یا دیگر برادران ایمانی متوجه شود امر بمعروف و نهی از منکر واجب نخواهد
بود.[2]

:
اگر معروف و یا منکر از اموری باشد که شارع برای آن اهمیت فوق العاده قائل شده و
بآسانی از آن ها حاضر نمی شود صرف نظر نماید مانند حفظ نفوس مسلمانان ویا هتک
نوامیس آنان و یا محو آثار اسلام و یا محو معیارها و علائم و نشانه هایکه موجب
ضلالت مسلمانان و شک و تردید آنان گردتد و یا اعمالی که باعث محو و نابودی بعضی از
شعایر اسلامی مانند بیت الله الحرام و امثال آن، در تمام این موارد باید قانون
تزاحم و اهم و مهم را ملاحظه کردا و هر نوع ضرر و زیان و حرج و مشقت موجب برداشته
شدن وجوب امر بمعروف و نهی از منکر نمی شود و تکلیف را متزلزل نمی نماید.

بنابراین
اگر احیاء سنن اسلام و شعایر و علائم و براهین آن طوریکه نورانیت اسلام را روشن
سازد و مردم را از ضلالت و گمراهی نجات دهد احتیاج داشته باشد انسان قربانی شود و
از اموال و جان خویش صرف نظر نمایتد. بلکه اگر قربانیهائی هم بخواهد ظاهر این است
که واجب است ولو اینکه انسان متضرر بشود و یا در حرج قرار گیرد.[3]

:اگر
بدعتی در اسلام  واقع شود و سکوت علماء
اسلام و رؤساء مذهب اعلی الله کلمتهم موجب هتک اسلام و بی اعتباری  آن و سستی عقاید مسلمانان گردد بر آنان نهی از
منکر واجب است بهر وسیله ای که ممکن باشد ولو اینکه نهی از منکر آنان باعث این
نشود که منکر بطور کلی از بین برود و نیز اگر سکوت علماء دین موجب شود منکرات در
جامعه شیوع پیدا کند و عدم انکار علماء باعث سستی اعتقادات مردم و بی حرمتی اساس
اسلام شود باز برآنان انکار منکر لازم و واجب است اگرچه مؤثر در ریشه کن شدن
منکرات نشود زیرا که در این موارد ضرر و زیان و حرج مورد لحاظ قرار نمی گیرد بلکه
طبق قانون تزاحم و اهم و مهم عمل می شود.[4]

:
اگر سکوت علماء دین و رؤساء مذهب اعلی الله کلمتهم موجب شود مردم نسبت به آنان سوء
ظن یافته و هتک حرمت نمایند و آنان را به چیزهائی نسبت دهند که نباید به آنان نسبت
داده شوند. مثلا بعنوان اعوان ظلمه و موید ظلم و ستم العیاذ بالله معرفی شوند باید
مهر سکوت را بشکنند و انکار نمایند و این نسبت و عار را از خود دور سازند ولو
اینکه در ریشه کن شدن ظلم مؤثر واقع نشود.[5]

از
مجموع این فتاوی به روشنی بدست می آید در مسأله امر بمعروف و نهی از منکر توجه به
تمامی ابعاد و زوایای موضوع یک امر حتمی و الزامی است و در صورتی که موارد از
مواردی باشد که در دید شاعر مقدس اسلام از اهمیت بالاتری برخوردار است و هیچ موقع
حاضر به ترک آن نمی باشد در این صورت انسان موظف است در تأمین نظر شارع از هر نوع
امکانات بهره برداری کرده تلاش نماید ولو اینکه ممکن است یکسری مشکلاتی هم بوجود
آید که این مشکلات در میدان مقایسه با تأمین نظر شارع مقدس مهم نبوده و قابل صرف
نظر کردن است و به بعضی از آنها اشارت شد. و علاقمندان می توانند به کتابهای مفصل
تر مراجعه نمایند.

آداب
و شرایط آمرین به معروف و ناهین از منکر

یکی
از مسائلی که فوق العاده مهم است وشاید در مقام مقایسه از خیلی مسائل گذشته که به
طور اجمال مورد تحلیل قرار گرفت مهم تر می باشد آداب و شرایطی است که دست
اندرکاران فریضه بزرگ امر بمعروف و نهی از منکر باید داشته باشند و همه آنها را
مراعات نمایند زیرا که هدف از امر بمعروف این است مردم با این فرهنگ خو گرفته و با
مفاهیم خیر و معروف خو بگیرند و از مفاهیم منکر و ضد ارزش هم مأنوس گردیده و از
آنها بپرهیزند و لذا گفته شده است«کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم».[6]
مردم را وقتی که می خواهید به سوی خیر دعوت کنید م از آنان انتظار دارید درکارهای
خوب و خیر پیشقدم بوده و از سبقت گیرندگان نیکی ها و حسنات باشند تنها با لفظ و
زبان آنان را به سوی خیر نخواهید بلکه از طرق دیگر استفاده کنید.

در
عمل اسوه و الگوی خوبی ها و خیرات شوید تا آنان از این طریق به سوی کارهای خوب
تشویق گردیده و از اعمال ناپسند اجتناب نمایند سرّ این دستور العمل این است که
انسان تحت تأثیر قانون محاکات و قانون عمل و عکس العمل قرار دارد اگر مشاهده نماید
افرادی که داعیه امر به معروف و نهی از منکر دارند و انتظار و توقع از دیگران
دارند آنان نیز در این میدان از دیگران پیشی گرفته و کارهای نیک را انجام دهند و
در مرأی و منظر دیگران خود را پایبند به آنها نشان دهند تا طبق قانون محاکات
ناظران بامور هم از آنان تقلید نمایند تقلید در این قبیل موارد نه تنها مذموم نبوده
بلکه ممدوح هم هست و نوعی ارائه الگو و مدل برای انتخاب خط مشی ندگی هم هست و
تأثیر این معنا در تشویق جامعه و تحریک افراد برای انجام کارهای نیک و دوری از
اعمال زشت کمتر از گفتار تنها نبوده بلکه بیشتر هم هست مضافاً بر اینکه اگر
گویندگان جامعه و عالمان اسلامی خودشان بگفتار خود عامل نباشند، از زهد بگویند،
اما در عمل مرفه و مترف باشند، از ساده زیستی سخن بسرایند لیکن مظهر تجمل گردند،
از عدالت حرف بزنند اما مصداق ظلم و خلاف عدالت باشند، از اخوّت و ارزشهای دینی دم
بزنند لیکن خودشان مظهر خلق ها و خوی های منیِت و کیش شخصیت و عقده باشند و خود
محوری را ملاک قضاوت ها و مدحها و نقدها قرار دهند و و… چگونه می توانند انتظار
حرکت درست و صحیح از مردم عادی داشته باشند. آیا دعوت چنین افرادی جز بی اعتمادی
مردم نسبت به ارزشهای الهی و انسانی اثر دیگری خواهد داشتم؟ آن کسی که دم از قانون
می زند خودش باید مظهر پایبندی به قانون باشد تا دیگران هم در عمل پایبندی خود به
قانون را اظهار کنند. چرا در معارف اسلامی گفته شده است رهبران الهی از تمام جهات
و از حیث های گوناگون و به طور همیشه باید از دیگران یک سر و گردن بالاتر باشند تا
بتوانند الگوی خوبی برای همگان باشند. بنابراین آمران بمعروف و ناهیان از منکر
خودشان طوری باید باشند که عملشان و رفتار و کردارشان ناظران را دعوت به خیر و
اجتناب از بدی ها و زشتی ها بنماید و بهانه و نقطه ضعفی بدست دیگران ندهد برای
اهمیت  موضوع از زبان اسوه اسوه ها و امام
عالمان و آزادگان مولی علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندان آن امام مطلب را پی
می گیریم:

1-طلحه
بن زید از امام صداق علیه السلام از تفسیر این آیه کریمه سؤال می کند که قرآن چنین
می فرماید: «قلما نسوا ما ذکروا به انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین
ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون».[7]
زمانی که مردم آن مطالب و دستوراتی که به آنه تذکر داده بودیم و در اختیارشا گذشته
بودیم فراموش کردن آنان که از بدی ها جلوگیری می کردند و نهی از منکر می نمودند
آنها را نجاتشان دادیم و اما کسانی که ظلم می کردند و مرتکب ستم و کارهای زشت می
شدند مورد مؤاخذه قرارشان دادیم و به عذابی سخت و خطرناک بعلت فسق و کارهای بدشان
گرفتارشان ساختیم.

امام
صادق علیه السلام در پاسخ وی چنین بیان کردند:

آنان
سه گروه بودند گروهی از آنان دیگران را وادار به انجام کارهای خوب کردند و خودشان
نیز عمل بگفتارشان نمودند و آنان نجات یافتند و گروهی مورد امر قرار گرفتند لیکن
خودشان عمل به فریضه امر به معروف نکردند و دیگران را امر بکارهای خیر نکردند
اینان مورد غضب خدای جهان قرار گرفتند مانند ذره در آمدند و مسخ شدند. و گروهی
دیگر نه امر بمعروف کردند و نه خودشان عمل کردند نابود گردیدند.[8]

 از این حدیث شریف بوضوح بدست می آید که اگر آمر
بمعروف بخواهد از عذاب الهی رهایی یابد کمال همسوئی و هماهنگی میان عمل و گفتار و
کردار و سخن ضرورت داشته  و لازم است.

2-در
حدث دیگری از امام سجاد علیه السلام آمده است:

منافق
کسی است که دیگرن را نهی از منکر می نماید اما خود مرتکب آن می شود و دیگران را
تشویق به کارهای خیر می نماید و از آنان می خواهد کارهای خوب را انجام دهند لیکن
خود به آن عمل نمی کند و ترک می نماید.[9]

3-در
حدیث دیگری از امام متقیان علی علیه السلام چنین نقل می نماید:

کسی
که داعیه رهبری دارد و از دیگران توقعات و انتظار دارد و در صدد تذکر دادن و امر
به معروف و نهی از منکر در می آید قبل از شروع به دیگران از خود باید آغاز کند و
قبل از آن که دیگران را تعلیم نماید خود را باید مورد تعلیم قرار دهد و قبل از
آنکه با سخن و گفتار دیگران را بخواهد بسازد و تربتی کند از طریق سیره و رفتار و
کردار شیوه زندگی به تربیت دیگران شروع نماید و آن کسی که معلم خویش است و آموزگار
خودش می باشد سزاوارتر است باکرام و اجلال و تکریم از آموزگارانی که دیگران را
تعلیم می نمایند و تربیت می کنند.[10]

آری
اگر انسان در جامعه می خواهد نقشی در تعلیم و تربیت ایفاء نماید و یا آنانی که در
جامعه خودشان را متصدی این امر مهم می دانند باید بیش از آن که با گفتار دیگران را
به سوی خیر دعوت کنند عملشان داعی به خیر و نیکی ها باشد. در دید امام علی علیه
السلام کلیه کسانی که در جامعه اسلای در معرض تصدّی مسئولیتی قرار دارند و یا در
معرض رهبری جامعه قرار دارند و یا در معرض اداره کارهای اجرائی نظام قرار دارند و
یا بعنوان روحانی متشخص خودشان را معرفی می نمایند که نشان دهنده نوعی تعیّن و
موقعیت اجتماعی و معنوی و یا سیاسی می باشد. قبل از آنکه خود را در معرض چنین امری
قرار دهند موظف هستند به خود بپردازند و از خود شروع نمایند و کسی خود را نساخته
است و از ریاست و مقام خوشحال است و لذت می برد چگونه می تواند در برابر دامهای
دشمن و هواهای نفسانی و القائات شیطانی خود را حفظ نماید.

بنابراین
یکی از مهمترین آداب و شرایط آمرین بمعروف و نهی کنندگان از منکر این است که خود
آنان مظهر کارهای خیر و دوری از اعمال و کارهای بد و زشت باشند تا با یگانگی کردار
و رفتار و گفتارشان بهترین سند و دلیل را برای صدق و حقانیت دعوتشان ارائه دهند و
تمام بهانه های سرپیچی و تخلف را از معاندان و عاصیان بگیرند.

4-
در احادیث معراج آمده است رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله چنین فرمودک

در
آن شبی که مأموران الهی مرا به آسمان بردند گروهی از امت خویش را دیدم که لبان
آنان را با مقراض و قیچی های آتش می برند و بدور می اندازند از جبرئیل (ع) سؤال
کردم با جبرائیل اینان کی هستند در پاسخ فرمودند اینها خطیبان امت تو هستند مردم
را به کارهای خیر دعوت خیر دعوت می کننتد و امر به نیکی می نمایند اما از خود
غافلند و خود را فراموش کرده اند و اینان کتاب خدا را می خوانند لیکن در آن فکر
نمی کنند و مفاهیم آن را مورد تعقل قرار نمی دهند.[11]

احادیث
در این زمینه آن قدر فراوان و زیاد است ما در این فراز به همین تعداد بسنده می
نمائیم و به آداب و شرایط دیگر می پردازیم.

ادامه
دارد

 



[1] و2
و 3-
تحریر الوسیله – ج1 ص472-473 مسائل 6-7-11.