ژئوپلتیک جزایر سه گانه خیلج فارس

ژئوپلتیک جزایر سه گانه خیلج فارس

(ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک)

قسم چهارم

دکتر محمدرضا حافظ نیا

مزایای ژئوپلتیکی جزایر سه گانه:

همانطور که در قسمت سوم اشاره شد جزایر سه گانه از جنبه های
استراتژیک خاصی در منطقه خلیج فارس برخوردار است. این جنبه ها و خصایص دیگر باعث
مزایای ژئوپلتیکی برای جزایر مزبور می شود که در افزایش قدرت ملی کشور کنترل کننده
آن تأثیر دارد. مزیتهای ژئوپلتیکی جزایر سه گانه را از دو زاویه می توان مورد
بررسی قرار داد. یکی از زاویه دید کشور ایران به عنوان مالک و صاحب اصلی آنها و  دیگری از زاویه دید کشورهای منطقه و یا قدرتهای
برون منطقه ای حامی آنها که در صدد ساختن و طرح ادعا برای جزایر مزبور می باشند.

الف: مزایای ژئوپلتیکی جزایر برای ایران:

جزایر سه گاه همراه با خصیصه های خاص خود در ایجاد و افزایش
قدرت ملی کشور جمهوری اسلامی ایران نقش مثبتی دارند که اهمّ آنها به شرح زیر می
باشد:

1-توانا ساختن ایران در سازمان دهی سیستم دفاعی یک پارچه در
جنوب کشور: ضلع جنوبی ایران از خوزستان تا بلوچستان را آبهای خلیج فارس و دریای
عمان فرا گرفته است و پیوستگی حوضه های ابی یاد شده از طریق تنگه هرمز مقدور می
باشد و دفاع از تنگه هرمز حداقل به سه دلیل برای ایران امری حیاتی و سرنوشت ساز
است. دلیل اول این که تنگه هرمز مبدأ محور استراتژیک آبی – خاکی بندر عباس- کرمان
را تشکیل می دهد و حفظ امنیت این محور برای کشور ایران بسیار ضروری است. دلیل دوم
وابستگی اقتصاد ملی به تنگه هرمز است که برای حفظ سلامت اقتصادی کشور و تأمین
امنیت ملی حفاظت از تنگه هرمز امری حیاتی است. دلیل سوم نقش تنگه هرمز در ایجاد
پیوستگی بدنه های آب خلیج فارس و دریای عمان می باشد که این پیوستگی به وحدت و
یکپارچگی نیروی دریایی و احدهای عملیاتی ضلع جنوبی ایران کمک می نماید که اگر این
پیوستگی نبود سیستم دفاعی جنوب دچار گسستگی می شد. بنابراین کشور ایران ناچار است
به خاطر حفظ امنیت ملی و سلامت اقتصادی خود و نیز دفاع از سواحل جنوب برای امنیت
تنگه هرمز و دفاع از آن اهمیت خاصی قائل باشد. از سوی دیگر دفاع از تنگه هرمز
مستلزم کاربری جزایر سه گانه در یک سیستم دفاعی یکپارچه می باشد زیرا این جزایر به
عنوان یکی از تکیه گاههای مهم دفاعی تنگه هرمز مطرح می باشند.

2-توسعه دریای سرزمینی و قلمرو حاکمیت ایران در خلیج فارس:

براساس کنوانسیون 1982 حقوق دریاها، حدّ دریای سرزمین هر
کشور از خط مبدأ ساحل، تا دوازده مایل دریائی تعیین می شود. حدّ دریای سرزمینی
کشور ایران در آبهای جنوب، براساس قوانین موضوعه کشوری و نیز کنوانسیون مزبور 12
مایل از خط مبدأ ساحل[1]
تعیین شده است و هر جا فاصله خط مبدأ ساحل با خط مبدأ جزایر مجاور آن کمتر از 24
مایل باشد قلمرو دریای سرزمینی بطور پیوسته و یکپارچه ادامه می یابد و دریای
سرزمینی نیز جزو سرزمین اصلی محسوب شده و منطقه حاکمیت و صلاحیت دولت ملی کشور
ساحلی را تشکیل می دهد. از آنجائی که فاصله سواحل جنوبی ایران با جزایر قشم و تنب
و فارور کمتر از 24 مایل می باشد بنابراین قلمرو دریای سرزمین ایران به طور
یکپارچه و پیوسته از خط مبدأ ساحل تا 12 مایلی جنوب جزیره ابوموسی تداوم می یابد و
منطقه وسیعی از پهنه آبی خلیج فارس را در قلمرو حاکمیت و صلاحیت کشور ایران قرار
داده و منابع اقتصادی آبی و فلات قاره و کف خلیج فارس و نیز کاربریهای اقتصادی و
ارتباطی و نظامی استراتژیکی فضا و عناصر و پتانسیلهای قلمرو مزبور را در اختیارر
کشور ایران قرار می دهد. بدین ترتیب مشخص می شود که جزایر مزبور از این حیث جزو
منافع ملی کشور ایران محسوب شده و دولت جمهوری اسلام ایران می بایست از آن حفاظت
نماید. فضاهای هاشور زده نقشه، حدود دریای سرزمینی کشور ایران را در بخشی از خلیج
فارسو دریای عمان نشان می دهد، توضیح اینکه هاشورهای مجاور شبه جزیره المسندم
بیانگر حدود دریای سرزمین کشورهای عمان و امارت متحده می باشد. ناگفته نماند که
اگر جزایر سه گانه در مالکیت کشور ایران قرار نمی داشت قلمرو دریای سرزمینی ایران
تا حد 12 مایلی بندر لنگه و جزایر فارور عقب نشینی می کرد و بخش وسیعی از شرق و
جنوب خلیج فارس از حوزه حاکمیت ایران خارج می شد.

3-دادن امکا کنترل تنگه هرمز و بخش وسیعی از جنوب و شرق
خلیج فارس به دولت ایران:

موقعیت جغرافیائی جزایر همراه با وضعیت توپوگرافیک آنها به
گونه ای است که کشور ایران را برای کنترل بخش وسیعی از خلیج فارس و آبراهه های
مربوطه توانان می سازد. تنگه هرمز در شرق جزایرف و نیز ابهای شمالی تا سواحل کشور
ایران و آبهای جنوبی جزایر در حوزه نفوذ و کنترل ایران قرار می گیرد. همانطور که در
قسمت سوم این مجموعه مقالات گفته شد طرحهای تفکیک تردّد کشتی ها و شناورهای دریائی
نظیر طرح تنگه هرمز و طرح تنب- فارور از مجاورت این جزایر عبور می کند. بنابراین
کنترل و نظارت بر مسرهای کشتیرانی بی المللی در خلیج فارس ازطریق این جزایر مقدور
می باشد. همچنین به لحاظ توپوگرافی این جزایرو فواصل نه چندان دور،امکان نظارت بر
سواحل پس جنوبی که استقرارگاه شهرهای بزرگی چون عجمان، ام القوین، رأس الخیمه،
دبی، شارجه و حتی ابوظبی می باشد فراهم می آید.

4-دادن امکان توسعه نیروهای دریائی و قدرت مانور در خلیج
فارس به ایران:

همانطور که گفته شد بخش وسیعی از آبهای پیرامون جزایر سه
گانه همراه با پیوستگی آنها تا ساحل فلات ایران، در قلمرو دریای سرزمینی و به
عبارتی حد حاکمیت و صلاحیت دولت ایران قرار می گیرد. بنابراین نیروی دریائی جمهوری
اسلامی ایران فضای کافی برای بسط و گسترش و نیز انجام مانورها و تمرینات مورد نیاز
را در اختیار دارد و می تواند از این حیث قدرت بزرگی در منطقه باشد. همچنین این
فضای وسیع ابی با پدیده جغرافیائی مناسبی همراه است که کارآمدی آن را برای در
اختیار داشتن قدرت دریائی افزایش می دهد و این پدیده، عمق مناسب آبهای مجاور جزایر
می باشد. عمق مناسب آبها که ناشی از گرایش خط القعر حوضه آبی خلیج فارس به سمت
ساحل ایران است باعث می شود که نیروی دریائی بتواند از واحدهای زیردریائی و
شناورهای عمقی نیز استفاده کند و بدین ترتیب بربخشهای وسیعی از بخش شمالی خلیج
فارس نظارت نماید.

این امکانی است که کشورهای جنوبی به دلیل نداشتن آبهای عمیق
و شیب کم فلات قاره از آن رنج می برند. در صورتی که جمهوری اسلامی ایران به دلیل
گرایش خط القعر خلیج فارس به سوی آن، از این حیث مشکل به مراتب کمتری دارد و قادر
است نیروی دریائی خود را در حوضه خلیخ فارس به واحدها و شناورهای زیر دریائی نیز
مجهّز نماید.

ب: مزایای ژئوپلتیکی جزایر سه گانه برای مدعیان منطقه ای و
برون منطقه ای:

در ضلع جنوبی خلیج فارس متأسفانه استراتژیهای منطقه ای و
برون منطقه با یکدیگر سازگاری یافته و هماهنگ عمل می کنندو بعضی از کشورهای جنوبی
خلیج فارس با قدرت غیر منطقه ای آمریکا پیونده خورده و منافع مشترکی را نسبت به
جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس تعقیب می نمایند. بدین لحاظ آنها دیگاهای
مشترکی نسبت به جزایر سه گاه داشته و از نظر آنها کنترل جزایر سه گاه می تواند
مزایای ژئوپلتیکی زیر را به همراه داشته باشد:

1-تضعیف موقعیت و شأن ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی ایران در
منطقه: همانطور که ملاحظه شد کنترل و در اختیار داشتن جزایر سه گانه از سوی دولت
ایران باعث افزایش قدرت ملی آن می شودبنابرانی از دست دادن آنها به کاهش قدرت ملی
جمهوری اسلامی ایران کمک می کند و این مسأله از دید رقبای منطقه ای و برون منطقه
ای جمهوری اسلامی ایران نظیر آمریکا اهمیت دارد زیرا باعث از دست رفتن مزایای
ژئوپلتیکی جزایر سه گانه برای ایران می شود.

2-پیدا کردن موقعیت مسلط در منطقه خلیج فارس: کنترل جزایر
از سوی آنها باعث افزایش کنترل بر جنوب و شرق خلیج فارس و آبراهه ها و مسیرهای
کشتیرانی بین المللی شده و به افزایش قدرت آنها کمک می کند.

3-کاهش خطرات موهومی نسبت به خود: یکی از مبانی سازگاری
استراتژی منطقه ای و برون منطقه ای درخلیج فارس نسبت به جمهوری اسلامی ایران را
احساس نگرانی و تهدید موهومی از ضلع شمالی خلیج فارس تشکیل می دهد. بنابراین از
دید آنان سلب حاکمیت و کنترل جمهوری اسلامی ایران بر جزایر سه گانه باعث افزایش
دایره امنیت و کاهش امکان دسترسی قدرت ضلع شمالی خلیج فارس به ضلع جنوبی آن می
شود.

4-بدست آوردن امکان سازماندهی و توسعه نیروی دریائی: ضلع
جنوبی نسبت به ضلع شمالی فاقد پتانسلهای جغرافیائی مناسب برای تشکیل قدرت دریائی
در منطقه خلیج فارس است و در اختیار گرفتن جزایر سه گانه امکان گسترش نیروی دریائی
را برای آنها فراهم می کند. بعلاوه اینکه عمق مناسب پیرامون جزایر، امکان تجهیز
نیروی دریائی مشترک استراتژیهای منطقه ای و 
بروین منطقه ای به زیر دریائی ها و شناورهای عمق را فراهم می نماید. یعنی
همان چیزی که هم اکنون آنها به دلیل نداشتن آن احساس ضعف می نمایند.

ادامه دارد

 



[1] – تعیین خط مبدأ با توجه به اشکال متفاوت جغرافیائی در
سواحل مطابق ظوابط خاص خود که در کنوانسیون 1982 به آن اشاره شده است تعیین می
گردد و پرداختن به ضوابط تعیین خط مبدأ از حوصله این مقاله خارج است و علاقمندان
می توانند به منابع و کتب حقوق بین الملل دریاها مراجعه نمایند.