گفتهها و
نوشتهها
طبقات مردم
زرارة بن
اوفي گويد: بر حضرت سجاد(ع) وارد شدم. حضرت فرمود:
اي زراره!
مردم زمان ما بر شش طبقهاند. شير و گرگ و روباه و سگ و خوک و گوسفند.
1-
شير صفتان پادشاهان
دنيايند که هر يک ميخواهد بر ديگري چيره شود و ديگران بر او تسلطي نداشته باشند.
2-
گرگ صفتان بازرگانان
شما هستند که به هنگام خريد، کالا را بدگوئي و نکوهش ميکنند و به هنگام فروش، از
کالا ستايش و تعريف مينمايند.
3-
رو به صفتان همين
افراد عوام فريبند که از رهگذر دين، نام ميخورند و در دل، آنچه را که بر زبان ميرانند،باور
ندارند.
4-
سگ صفتان همان افرادي
هستند که با سخن گفتن خود، همچون سگ بر مردم پارس ميکنند و به خاطر نيش زبان،
مردم- ناچار- آنان را احترام ميکنند.
5-
خوک صفتان همان
نامردان بي غيرتاند که به هر پليدي و کار زشتي تن در ميدهند.
6-
و اما گوسفند صفتان،
مؤمنيني هستند که پشمهايشان کنده ميشود و گوشتهايشان خورده ميشود و استخوانهايشان
شکسته ميشود. از چنين گوسفند بيچارهاي در ميان شير و گرگ و روباه و سگ و خوک، چه
ساخته است؟
قدر قرآن
قدر قرآن
بقدري عظيم است که رب العزه ده نام از نامهاي خويش را بر آن نهاد:
1-
عزيز: «و انه لکتاب
عزيز».
2-
حکيم: «تلک آيات
الکتاب الحکيم».
3-
مهيمن:«و مهيمناً
عليه».
4-
حق: «فأما الذين
آمنوا فيعلمون انه الحق من ربهم».
5-
نور: «و اتبعوا النور
الذي أنزل معه».
6-
مجيد:«بل هو قرآن
مجيد».
7-
مبين: «تلک آيات
الکتاب المبين».
8-
کريم: «انه لقرآن
کريم».
9-
عظيم:«و القرآن
العظيم».
10-
احسن: خداي تبارک و
تعالي خود را احسن الخالقين گفت و قرآن را «احسن الحديث» «الله انزل احسن الحديث»
آنگه خود را گفت:«ليس کمثله شيء» و قرآن را گفت: «لايأتون بمثله».
دل بردي و
جان ميرقصيد
دم بدم از تو
غمي ميرسد و من شادم بند بر
بند من افزايد و من آزدم
عيد قربان من
آن دم که فداي تو شوم عيد
نوروز که آئي به مبارکبادم
ياد آن روز
که دل بردي و جان ميرقصيد کاش
صد جان دگر بر سر آن ميدادم
(فيض کاشاني)
صلوات ناقص
چندين بار
تذکر دادهايم که پس از نام مبارک پيامبر بايد صلوات کامل فرستاد نه صلوات ناقص و
ابتر با اين حال غالباً در راديو و تلويزيون ميشنويم که پس از نام حضرت، بجاي
«صلي الله عليه و آله» صلوات الله عليه ميگويند و حضرت را از اهل بيتش جدا ميکنند
و اين صلوات در لسان عترت، صلوات ابتر خوانده شده است. بايد بيشتر دقت شود و پس از
نام حضرت،حتماً صلي الله عليه و آله يا «صلوات الله عليه و آله» گفته شود تا
پيامبر و اهل بيت عليهم السلام از ما راضي شوند.
تکرار تاريخ
وقتي مروان
حمار، آخرين خليفه اموي، ابراهيم برادر سفاح را حبس نمود، خواهر ابراهيم نزد زن
مروان رفت، تا شفاعت برادرش را نزد شوهرش بکند. زن مروان بدو گفت: زنان را به امور
سلطنتي چه! و دستور داد بيرونش کردند.
هنگامي که
روزگار از بني اميه برگشت و بيشترشان هلاک شدند، زن مروان با چادر و جامههاي ژنده
و پاره نزد خيزران مادر هارون آمده به شفاعت برادرش التماس نمود. اتفاقاً خواهر
ابراهيم نشسته بود، به او گفت: به خاطر داري روزي به شفاعت برادرم نزد تو آمدم،
مرا با خواري و ذلت از در راندي؟ و بالاخره هم شوهرت برادر مرا کشت.
زن مروان بر
او خنديد و گفت: ما از آنچه کرديم چه نصيبمان شد که شما هم همان روش را پيش گرفتهايد؟!
با تو مضايقه
نخواهد کرد
شخصي در
مجلسي که مذمت حجاج ملعون و ظلم او ميکردند، به طلاق زن خويش سوگند خورد که حجاج
دوزخي است. برخي از مردم او را ملامت کردند که چون حقيقت حال معلوم نيست و حکم بر عاقبت و خاتمت است، چرا تو
اين عبارت را بر زبان آوردي؟! و جمعي نادانان جزم کردند که زن بر او طلاق شد چرا
که سوگند بر غيب خورد.
آن مرد ملول
شد و نزد عمرو بن عبيد آمد که از فقيهان زمانش بود و قصه را پيش او باز گفت. عمرو
گفت: زن خود را نگاه دار، که اگر خداي تعالي حجاج را با آن ظلم و ستمها که درگردن
اواست، بيامرزد و به دوزخ نفرستد، با تو نيز به اين يک گناه مضايقه نخواهد کرد.
غلط ننويسيد
يکي از
غلطهاي مشهور نوشتن نامهاي غلط افراد است. مثلاً نام مبارک زکريا را همواره
«ذکريا» با ذال مينويسند و اين اشتباه است. لقب مبارک امام عسکري (ع) نيز که بر
بسياري از افراد به عنوان تبرک گذاشته ميشود به اشتباه عسگري مينويسند در حاليکه
عسگري بي معني است و غلط است و بايد تصحيح شود. يک نفر که لقبش «مشکات» بود وقتي
آن را بر کاغذ آورد چنين نوشت «مشکوة» به او گفتم: مگر داري قرآن ميخواني که
«مشکوة» مينويسي. نام تو در فارسي مشکات
است. تعجب کرد و گفت: الان بيش از دويست سال است که اين نام بر خاندان ما هست و تا
هنوز اينطور ننوشتهايم!!