پرتوهاى پرهيزگارى زندگى شهيد قدوسى

پرتوهاى پرهيزگارى
زندگى انديشه و اخلاق شهيد آيه الله على قدوسى

غلامرضا گلى زواره


O پرورش هاى پرمايه
در مدرسه منتظريه يا حقانى با تلاش شهيد قدوسى متون درس جديد متناسب با نياز طلاب و مبتنى بر اصول و شيوه هاى علمى تعليم و تربيت تدوين گشت و چون برخى از اين منابع جديد التإليف بود و از طرفى ضرورت داشت محتواى آنها در كلاسها تدريس شود, شهيد قدوسى براى آن كه در روند آموزشى مدرسه تإخير و خللى وارد نيايد با دست خودش جزوات درسى را تايپ و تكثير مى كرد و به رغم آن شخصيت علمى و پايگاه پرمايه اجتماعى و فرهنگى بدون هيچ گونه پروايى آستين ها را بالا مى زد و با عشق, علاقه و خلوص خاصى به عنوان انجام يك تكليف الهى كارهاى دفترى و اجرايى را تا پايين ترين سطوح شخصا انجام مى داد تا چرخ مدرسه را در آن دوران سياه استبداد به گردش درآورد.(1)
ايشان براى مدرسه برنامه اى دقيق تنظيم نمود كه برخى مجامع علمى و آموزشى را شگفت زده كرد, براى مراتب دروس از مقدمات, سطوح و خارج, جلسات و كلاس هايى تشكيل داد و بطور دقيق آنها را پياده كرد به نحوى كه هر يك از شاگردان و حتى اساتيد اگر به اندازه پنج دقيقه تإخير در حضور داشتند مورد مواخذه قرار مى گرفتند و مقيد بودند تا آخر ساعت, كلاس درس ادامه داشته باشد و هر روز مى بايست از شاگردها در درس قبلى پرسش شود و نمره مناسب آنها مشخص گردد و هر هفته يك امتحان كتبى داشتند, اوراق هر يك از طلاب را دو نفر ديگر از شاگردان تصحيح مى كردند و در سال هم دو مرتبه آزمون اساسى برگزار مى شد. در اين مدرسه دروس تاريخ اسلام, رياضى, زبان انگليسى, و اخلاق هم تدريس مى گرديد و روزهاى پنج شنبه كه درسهاى رسمى حوزه تعطيل بود جلسات درس اخلاق در اين مدرسه داير بود و در نتيجه اجراى اين برنامه در ظرف چند سال دانش آموختگان از حيث علم و تقوا و اخلاق به گونه اى پرورش يافتند كه ممتاز بودند و در نشر احكام اسلام تلاش هاى ارزنده مى نمودند و براى تحقق انقلاب اسلامى و محو استبداد از جهات گوناگون فعاليت زيادى داشتند و پس از انقلاب اسلامى در بسيارى از نهادهاى جمهورى اسلامى ايران و از جمله در امور قضايى و حقوقى خدمات شايان تحسينى از خود نشان دادند.(2)
شهيد قدوسى طلاب مدرسه را بلند نظر و با روح بزرگ بارآورد و حتى از بيم آثار منفى بر روح و روان آنان از پذيرش هدايايى كه احيانا مردم مى خواستند به طلبه ها تقديم كنند امتناع مى كرد.
وى در جهت ايجاد حس اعتماد و فراهم آوردن زمينه رشد معنوى طلاب استفاده از ميزان شهريه مدرسه را به اختيار خودشان گذاشته بود تا هر كدام به مقدارى كه نياز دارند بردارند, فروشگاه تعاونى مدرسه مسوول خريد داشت ولى فروشنده نداشت و اين خود طلاب بودند كه كالاها و اجناس مورد نياز را انتخاب مى كردند و پولش را در صندوق فروشگاه مى ريختند و اگر پول لازم را نداشتند, در دفتر خريدهاى نسيه, خودشان بدهى را يادداشت مى كردند, شهيد قدوسى صبح هاى زود و گاهى نيمه شب به مدرسه مىآمد تا از نزديك بر رفتار و اعمال و ميزان تقيد طلاب بر واجبات و مستحبات نظارت كند و گاه پياده همراه شاگردان به مسجد مقدس جمكران مى رفت و از فرصت هاى مناسب براى كمك به رشد و كمال ايشان استفاده مى كرد.(3)
شهيد قدوسى براى آنكه شاگردان با دروس غير حوزوى آشنا شوند از اساتيد دانشگاه دعوت كرد كه به اين مدرسه بيايند و علومى را به محصلين ياد دهند كه به همين جهت رابطه بخصوصى بين حوزه و دانشگاه ايجاد گرديد. اين استادان زبان انگليسى, جامعه شناسى, مباحث اقتصادى, رياضيات و روان شناسى تدريس مى نمودند, اصولا شهيد قدوسى در زمره كسانى بود كه براى روشنفكران متعهد و مسلمان احترام قائل بود و ارتباط و تماس هاى فكرى زيادى با دانشگاهيان مبارز و مسلمان برقرار كرده و با جلال آل احمد مرتبط بود و سعى بسيار در ايجاد اتحاد و تماس بين روشنفكران و روحانيت نمود.(4)
شهيد قدوسى با وقت گذرانى و تعطيلات مكرر مخالف بود و مى كوشيد تا مدرسه در بسيارى از اعياد و ايام رحلت و شهادت تعطيل نشود و حتى گاهى كه شخصيتى برجسته رحلت مى نمود به شاگردان مى گفت شما به احترام ايشان روز ارتحالش را درس بخوانيد و ثوابش را به روح او هديه نماييد. گاهى در اين موارد مثال جالبى را مطرح مى كرد:
ما مثل سربازان در حال نبرد هستيم, اگر يكى از ما كشته شود, نبايد ديگران امور خود را متوقف كنند و به كنارى روند و استراحت كنند, بلكه با فقدان نيرويى, ديگر قوا بايد جديت بيشترى از خود بروز دهند تا آن ضايعه ترميم گردد, البته اگر آن تعطيلى نقش سازنده و مبارزاتى داشت شهيد قدوسى اجازه مى داد كه دانش آموختگان درس و بحث را تعطيل كنند مثل سالروز شهادت آيه الله سيد محمد رضا سعيدى. اين مربى عاليقدر با مواردى مانند اين كه استادى كم درس دهد و يا مطالب غير مرتبط با كلاس درس را مطرح كند مخالف بود و با چنين شيوه اى شديدا مبارزه مى كرد, تإكيد مى نمود اگر شاگردان وقت اضافى دارند آن را هدر ندهند و روى درسهاى قبل كار كنند. (5)
شهيد قدوسى از يك سو براى طلاب سختگيرى مى كرد كه وقت آنان تلف نشود و به درس هاى خود خوب برسند و متعهد و متدين بارآيند و از سويى به آنان مهربانى مى نمود و به اوضاع و مشكلات درسى و مالى آنان رسيدگى مى كرد كه اين كارش دو نتيجه مفيد در بر داشت نخست اين كه عناصر مفيد, سازنده و پرمايه پرورش يافتند و دوم آنكه شيوه هاى آموزشى و تربيتى اعمال شده در اين مدرسه توسط شهيد قدوسى براى ديگر مدارس علوم دينى الگويى خوب به شمار آمد و در جهت ساماندهى و ارتقاى محتواى اين مدارس تإثير فوق العاده اى داشت. بارها به شاگردان توصيه مى نمود اين انتخاب شما انتخاب بزرگى است, اين راهى است كه اگر پيروز شويد به مقام اعلى مى رسيد و گر نتوانيد به هدف برسيد وضعتان از يك انسان عادى كه در راه قطع وابستگى ها به جايى نرسيده بدتر خواهد شد و اين راهى است كه علم تنها نمى خواهد بلكه عالم ربانى مى خواهد.(6)
در تربيت شاگردان غالبا از روش غير مستقيم استفاده مى كرد, عيب اشخاص را به رخ آنان نمى كشيد بلكه با مطرح كردن خودش افراد را متوجه نقطه ضعفشان مى نمود, عقيده داشت اگر در تلاشهاى مذهبى دقت و مراقبت نشود و كارها مورد نقد و بررسى و ارزشيابى قرار نگيرد امكان دارد از مسير صحيح و اصولى دور شويم در توصيه به دانش پژوهان تإكيد مى كرد شما بنا بگذار دو سطر از دعاى مكارم الاخلاق را در رفتار خودت پياده كن من وعده كمال و بهشت مى دهم, نسبت به نهج البلاغه يادآور مى شد به يك جمله اش عمل كنيد تا عمرى را نجات يابيد. آن شهيد شيوه هاى مختلف را در تربيت آزمايش كرد و از بهترين افراد براى پيشبرد طلاب استفاده نمود مى كوشيد عزم و اراده شاگردان را تقويت كند و معتقد بود خودسازى و نيز مبارزه با نفس اماره و ستيز با طاغوت روح استوار و پرصلابت مى خواهد اين مسير به استقامت نياز دارد, توإم با مشقت است بايد روح تقيد و عمل به اجزإ احكام اسلام ملكه شود, محيط مدرسه بايد ميدان عمل و مراقبت باشد و چنين فضايى را به خوبى پديد آورد. همين شيوه هاى تربيتى بود كه دانش آموختگان مقاوم تحويل اجتماع داد كه از دستگاه ستم نهراسيدند و مبارزه با جور و فساد را در رإس برنامه هاى خود قرار دادند و بعد از پيروزى انقلاب نسبت به مسووليت هايى كه به آنان تفويض شده بود احساس تعهد مى كردند و همچون خودش مخلصانه و فداكارانه از هيچ گونه كوششى در جهت پيشبرد اهداف نظام اسلامى دريغ نداشتند و از نام و شهرت پرهيز مى كردند.(7) يعنى در مدرسه اى كه به مديريت شهيد قدوسى اداره مى گرديد ضمن آن كه ساختار نويى در برنامه هاى درسى طلاب پديد آمد و آنان با دروس جديد آشنا شدند علم اسلامى با عمل توإم گرديد و بر حسب تعبير برخى از آگاهان مدرسه حقانى يعنى مركزى براى پاسداران فكرى و عملى نهضت امام خمينى بود.(8) پس از شهادت آيه الله قدوسى ساختمان مدرسه در اختيار بانى آن قرار گرفت و شاگردان آن به محل جديدى تحت عنوان مدرسه شهيدين بهشتى و قدوسى انتقال يافته و به تلاشهاى علمى خود ادامه دادند و اكنون اين مدرسه در شهر مقدس قم در تربيت طلاب مستعد مشغول انجام وظيفه است.

O بر مسند قضاوت
شهيد آيه الله قدوسى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى همچون ديگر ياوران امام خمينى از هيچ كوششى در راه تحقق آرمان هاى مقدس اسلام باز نايستاد. در آستانه ورود امام خمينى به ايران ايشان يكى از اعضاى فعال كميته استقبال بود و به دليل سابقه مديريت و توانى كه در اين كار داشت برخى از مسووليت هاى حساس به وى سپرده شد, پس از مدتى به دليل احتياج مبرمى كه شهر قم به يك مدير قوى داشت امام طى حكمى ايشان را مإمور اداره امور ستاد انقلاب اسلامى و ديگر مسائل شهرستان قم نمود كه شهيد قدوسى با توجه به هوش سرشار و تدبير و تجارب مديريتى اين كار را به نحو احسن و مطلوب انجام داد و پس از مدتى كه امام خمينى به قم مراجعت نمود مسائل مربوط به دفتر رهبر هم به اين امور اضافه شد و هر روز ايشان بخشى از وقت خود را آنجا مى گذرانيد.
شهيد قدوسى از سوى حضرت امام مإموريت يافت كه در دادگاههاى انقلاب كه در تهران تشكيل مى گرديد حضور بهم رسانيده, متصدى مقام قضاوت گردد در آن زمان اين نهادها شكل نگرفته بود و غالب زندانيان در زيرزمين مدرسه رفاه كه محل اقامت امام بود, نگهدارى مى شدند, شهيد قدوسى با حكم امام به آنجا رفت و موارد مختلف را زير نظر گرفت, در همين چند روز برخى از مهره هاى اصلى و قديمى رژيم پهلوى از جمله هويدا, نصيرى (رئيس ساواك), سپهبد مقدم (آخرين رئيس ساواك), رحيمى فرماندار انتظامى تهران و عده اى ديگر اعدام شدند, مدتى پس از پيروزى انقلاب دو وظيفه خطير از جانب امام به آيه الله قدوسى سپرده شد يكى عضويت در شوراى عالى قضايى و ديگرى دادستان كل انقلاب بود, حضور اين فقيه عارف در نهاد مزبور موجب بهبود بسيارى از مشكلات گشت, در هنگام آغاز به كار ايشان بسيارى از نيروهاى نفوذى و حتى عده اى از منافقين در دادستانى بودند كه آن شهيد اصلاحات بنيادين را آغاز كرد و با روحيه اى انقلابى دقيق و عميق به فعاليت پرداخت و با مشورت شهيد بهشتى نيروهاى مومن و انقلابى را جايگزين اين افراد نمود. براساس اين پاكسازى دادستانى از لوث وجود عناصر وابسته پاك گرديد و بسيارى از دسيسه هاى دشمن با شكست مواجه شد, به عنوان مثال ايشان به وسيله نماينده اى كه تعيين كردند گمركات را مورد رسيدگى اساسى قرار داده كه اين حركت موجب كشف مقادير زيادى مواد منفجره و اسلحه گشت و تحويل دادستانى گرديد.(9)
شهيد قدوسى كه از همان ابتدا رضايت خالق را در نظر داشت در راه انجام وظيفه از كسى باكى نداشت و با شهامت بى نظيرى در مقابل اقدام هاى خلاف و تصميم گيرىهاى خودسرانه و بدون رعايت ضوابط قضاوت اسلامى ايستاد و هر كجا شكايتى به حق از دادگاهها مى شد با جديت تمام به آن رسيدگى مى كرد, آن گاه كه بر مسند قضاوت اسلامى نشست كمر همت را براى اجراى اين اصل بست و عهد كرد داد مظلوم را از ظالم بگيرد. ايشان اولين كسى بود كه آيين نامه دادگاههاى انقلاب را نوشت, همچنين آن شهيد اولين پيشنهاد دهنده براى بوجود آوردن تغييرات اصولى در وزارت ارشاد در شرايط آشفته آن روز بود و به دولت موقت فشار آورد كه يك فرستنده راديويى و تلويزيونى در قم ايجاد كند اما آنان به بهانه هاى مختلف با اين پيشنهاد مخالفت كردند و موقعى كه امام نامبرده را به عنوان دادستانى كل انقلاب منصوب فرمود خطاب به ايشان گفت: بايد بدانيد نخست وزير واقعى در شرايط كنونى و اداره كننده واقعى و آرام بخش راستين دادستان انقلاب است.(10) اهتمام آن شهيد بر اين بود كه احكام اسلام را در شعب دادگاههاى انقلاب پياده كند و شب و روز خود را صرف اصلاح اين نهاد مى كرد زيرا عقيده داشت اين تشكيلات براساس ضوابط اسلامى بنيان نهاده شده و بايد بر مبناى اسلام و قرآن و احكام اين آيين قضاوت كند و مقررات ضد اسلامى و طاغوتى و دست و پاگير از بين برود هم چنين او چنين عقيده اى را در مورد دادگاههاى دادگسترى هم داشت و اصرارش بر اين بود كه تحولات مزبور از قم شروع شود و به ديگر نقاط تسرى يابد.(11)

O جوانه هاى عدالت
در زمان تصدى ايشان در سمت دادستانى انقلاب اسلامى مطبوعات منحرف به پايگاههاى دشمن تبديل گرديد, در اين نشريات كه به منافقين, گروههاى چپ و ملى گراها تعلق داشت به اسلام, نظام و انقلاب توهين مى شد و نيز با تحليل هاى غلط و درج گزارش هاى جعلى و دروغين اسباب يإس مردم از جمهورى نوپاى اسلامى را فراهم مى ساخت تا زمينه براى تغيير حكومت فراهم گردد حضرت امام با تيزبينى اين توطئه را تشخيص و اخطار دادند و شهيد قدوسى به خنثى نمودن آن همت گماشت, شهيد قدوسى در مصاحبه اى خاطرنشان ساخت مداركى از برخى روزنامه ها بدست آورده ايم و منتشر خواهيم كرد كه كاملا نشان مى دهد كه ارتباط مستقيمى با صهيونيست ها دارند, ديديد, كه رژيم اشغالگر قدس بعد از توقيف روزنامه آيندگان اظهار تإسف كرد به چه مناسبت يك كشورى كه به تمام معنا از صهيونيست بين المللى الهام مى گيرد از يك روزنامه اى كه در يك كشور اسلامى توقيف شده اظهار تإسف مى كند. شهيد قدوسى با گروههاى الحادى نظير حزب توده, چريك هاى فدايى خلق و پيكار برخورد قاطعى نمود و عقيده داشت اين ها علف هاى هرزى هستند كه در مسير حركت امت اسلامى در همه جا سبز مى شوند و بايد ريشه آنها خشكانيده شود و با برخوردهاى مقطعى و موردى مخالف بود و معتقد بود مسامحه در سركوبى اين ها موجب مى شود كه ضد انقلاب قوت بگيرد لذا با يك اقدام قاطع ساختمان هاى بيت المال را كه در اختيار اين تشكيلات منحرف بود از دستشان گرفت و سپس نشريات آنان را توقيف نمود و مهره هاى اصلى را دست گير نموده روانه زندان ساخت البته در آنجا نيز سعى بر هدايت آنان داشت.(12) ماهها قبل از آن كه منافقين حركت مسلحانه را آغاز نمايند شهيد قدوسى با تيزبينى خاص خود خطر مزبور را تشخيص داد و نظرش اين بود كه جلوى آنها گرفته شده و فعاليتشان محدود گردد و از سال 1359 مصمم گشت تا در يك حركت ناگهانى تمام مسوولين آنها دستگير شوند تا نتوانند اقدامى بر عليه نظام و جامعه انجام دهند كه متإسفانه اين پيشنهاد از سوى ديگر مسوولان حمايت نشد و با وقوع حوادث جديد نظر آن شهيد را پذيرفتند, اطلاعيه ده ماده اى كه دادستانى كل انقلاب كه از سوى آيه الله قدوسى صادر گرديد در واقع اعلام موضع قوى و محكم نظام اسلامى در مقابل منافقين و گروههاى ضد انقلاب بود كه بعد از صدور آن شهيد قدوسى به طور كامل و جدى به مبارزه با گروهك ها پرداخت و ستادى تحت عنوان ستاد پيگيرى اطلاعيه دادستانى كل انقلاب به وجود آمد.(13) در دوران ايشان شهربانى ها و كلانترىها به دليل شرايط اوايل انقلاب از نظم و انسجام كافى و لازم برخوردار نبود كه با همت معاونين و موافقت آن شهيد گرانقدر تشكيلاتى به نام ((گشت شب)) از نيروهاى مردمى و بدون تحميل هزينه به بيت المال امنيت سطح شهر را در شب ها تإمين مى كردند. هم چنين وى با معتادان به مواد مخدر و قاچاقچيان آن برخورد قاطع كرد كه در اين راه توفيق هايى هم به دست آورد و تقريبا اين باتلاق فساد ريشه كن گشت اما در مراحل بعدى و به دليل برخى بى توجهى ها اين جريان گسترش يافت. (14) از جمله ويژگى هاى شگفت و منحصر به فرد شهيد قدوسى در سمت دادستان كل انقلاب, مهربانى وافر وتوجه بى دريغ وى به مراجعين بود, فردى نبود كه به وى مراجعه كند و از برخوردش آزرده گردد, حتى اگر با برخوردهاى توهينآميز طرف مقابل مواجه مى گشت آن را تحمل مى كرد و معتقد بود كه در اين موارد است كه انسان خود را مىآزمايد و به ميزان تسلط بر نفس و قوه غضبيه پى مى برد, او مانند كوهى استوار حتى به حرف هاى افراد طاغوتى و بى بند و بار هم گوش مى كرد و مى گفت برايم سخت است كه سخن كسى را كه با اميدى به اينجا آمده قطع كنم, البته آنان ابتدا با شخصيتى قاطع, قدرتمند و با ابهت روبرو مى شدند ولى به تدريج مى ديدند اين ويژگى با يك نوع دلسوزى پدرانه توإم است و او مى خواهد راهى براى رفع مشكل مراجعان بيابد به همين دليل برخى دوستان ناآگاه در جرايد نوشتند: چرا اينقدر ضد انقلاب ها با شهيد قدوسى رابطه اى خوب دارند؟! رفتارش با محكومين نيز عدالت مولايش على(ع) را در اذهان زنده مى كرد, معتقد بود در عين اين كه بايد در اجراى احكام شرعى قاطعيت داشت اما بايد مجازات متناسب با جرم باشد و محكوم نبايد مورد اهانت قرار گيرد و يا آنقدر بىآبرو شود كه پس از آزادى از زندان ديگر جايى در جامعه نداشته باشد. با متهم و مجرم چنان با متانت, خونسردى و بزرگوارى برخورد مى نمود كه همه تعجب مى كردند و بارها تإكيد مى كرد كه اين گونه رفتارها زمينه ساز اجراى عدالت اسلامى است, با تمام اين مهربانى ها وقتى كه دادگاه حكم مجرمى را صادر مى كرد هرگز تصميم ايشان عوض نمى شد و در اجراى آن و يا دستگيرى متهم سستى به خرج نمى داد هرچند كه متهم داراى شهرت و موقعيت اجتماعى و سياسى بود, هيچ گاه در اجراى عدالت بين شخصى گمنام و فرد مشهور فرقى قائل نبود. (15)

O شرح درد اشتياق
شهيد قدوسى ضمن آن كه منضبط, قاطع و مقرراتى بود, روحى لطيف و ذوقى سرشار داشت, گاه ديده مى شد كه در نيمه هاى شب در دفتر مدرسه رو به قبله نشسته و با معشوق خويش راز و نياز دارد, جهان را نشانه اى از عظمت حق مى ديد و از مشاهده آيات خلقت لذت مى برد. تهجد, نماز شب و دعاهاى متنوع و مإثور نزد وى جايگاهى خاص داشت, او معتقد بود انسانى كه نتواند خواب و بستر گرم را رها كرده و براى نماز شب از اين امور نگذرد در آينده خيلى چيزها نخواهد داشت, محبوب ترين شاگردان مدرسه اى كه او مديريتش را عهده دار بود متهجدترين آنها بودند نه درس خوان ترين افراد و ضرورت تعبد را در كنار تعلم گوشزد مى نمود, چون خانه اش نزديك مدرسه بود نيمه هاى شب از خانه حركت مى كرد كه سرى به آنجا بزند و ببيند كداميك از شاگردان مشغول شب زنده دارى هستند, نماز شب را براى روحانى لازم مى دانست. يك شب در مسجد گوهرشاد مشهد مى گفت: برايم بسيار ناگوار و غيرمنتظره بود كه شنيدم يكى از اساتيد مدرسه مقيد به نماز شب نمى باشد با ايشان صحبت كردم مشخص گرديد سبكى معده را در شب رعايت نمى كند, بار ديگر نقل مى كرد وقتى در نهاوند بوديم سالى يكبار به صورت خانوادگى به منزل يكى از آشنايان دعوت مى شديم من پس از تكرار چند نوبت ديدم همان شبى كه ما در آن ميهمانى غذا مى خوريم نماز صبح روز بعد به آخر وقت كشيده مى شود, متوجه شدم در اموال آن شخص اشكالى وجود دارد.(16)
مرحوم آيه الله على احمدى ميانجى نقل مى كرد شهيد قدوسى نسبت به زيارت عاشورا مواظبت داشت, موقعى كه ايشان دادستان كل انقلاب بود در رويايى مشاهده كردم كه بر اثر مداومت در خواندن اين زيارت علوم خاصى به وى داده شده است وقتى اين خواب را برايش مطرح نمودم, گفت: مدتى است كه اين توفيق را پيدا نكرده ام, موقعى كه برخى تهى مغزان وهابى مسلك, نسبت به برخى جملات و مضامين زيارت عاشوا انتقاد كرده و عباراتى را به باد مسخره گرفته بودند شهيد قدوسى از اين بى خردى آنان تعجب كرد و گفت زيارتى به اين فصاحت و بلاغت وجود ندارد و كلام معصوم بودن از آن مى بارد و در جملات آن بالاترين لطافت ديده مى شود, مرحوم قدوسى تإكيد مى كرد علامه طباطبايى به اين معانى اصرار داشت و در ايام محرم و صفر زيارت عاشورايش ترك نمى شد و به زيارت جامعه كبيره اهتمام داشت و معتقد بود از معتبرترين نسخه ها استفاده كند مى فرمود در زيارت عاشورا از متن مورد استفاده عالم ربانى آيه الله حاج ميرزا على آقا قاضى استفاده مى كنم.
شهيد ق(17)دوسى به خاندان عصمت و طهارت عشق مى ورزيد و سعى مى كرد اين علاقه را در شاگردان خود نيز ايجاد كند و از روى همين اشتياق بسيارى از خطبه هاى طولانى نهج البلاغه را با تسلط كامل حفظ مى كرد و در هر مجلس روضه و سوگوارى براى امامان شيعه گريه شديد ايشان باعث توجه ديگران مى شد, آيه الله احمدى ميانجى خاطر نشان مى نمايد در ايام عاشورا روزى خدمتش بودم بعد از آن كه قسمتى از كارهاى مشترك انجام گرفت بنا شد به مجلس سوگوارى براى خامس آل عبا برويم, ايشان فرمود حدود يك قرن است كه در منزل آيه الله مير سيد حسن برقعى بطور مداوم در ايام عاشورا مراسم عزادارى برپاست و قطعا به اين مكان عنايت ويژه اى از سوى ائمه مى باشد پس بهتر است در اين مجلس حضور يابيم. به تربت امام حسين(ع) عشق مى ورزيد و براى خودش تربت مخصوصى تهيه كرده بود و انگشترى كه به نام مقدس معصومين زينت يافته بود براى شب اول قبرش تدارك ديد در عين حال متظاهر به مسايل اعتقادى و سجايا و خلقيات ارزنده نبود.(18) همه ساله در ايام سالگرد شهادت حضرت امام كاظم(ع) در منزل خودش مجلس روضه برقرار مى كرد كه در آن بزرگانى چون علامه طباطبايى حاضر مى شدند. تابستان ها كه به مشهد مقدس مشرف مى گرديد. هر روز در پيش روى مرقد مبارك آن حضرت زيارت جامعه كبيره را از حفظ با چشم گريان و توجهى خاص و حالتى پرجذبه و معنوى مى خواند بطورى كه منظره حال و توجه او براى هر كسى كه مشاهده مى كرد جالب و فراموش نشدنى بود. به حضرت ولى عصر(عج) ارادت مخصوصى داشت و پيوسته مى فرمود ما بايد حضرتش را كه صاحب امر ماست در تمامى امور و شئون خويش حاضر و ناظر بدانيم.(19)
شهيد قدوسى با اهل معنا و عارفان و آنها كه بدنهايشان در ميان مردم است و دل و جانشان در ملكوت و عرش پرواز مى كند در ارتباط بود و اين خصوصيت را در كتمان كامل نگاه مى داشت و در اين باب اهل نظر و تشخيص بود و مدعيان كاذب را از عارفان راستين تشخيص مى داد, اشعار و غزليات بسيارى را در حافظه قوى خويش نگاهدارى مى كرد علاوه بر اين كه خود طبع شعر داشت و سروده هاى خويش را در دفترى جمع كرده بود.(20)
به منظور تزكيه نفوس و اصلاح درون از زاهدان و پارسايان, نمونه مىآورد كمتر درس اخلاقى بود كه شهيد قدوسى در آن از حاج ميرزا على آقا قاضى و كمالاتش سخن به ميان نياورد. چنان گيرا و جذاب آن استاد اخلاق و حكيم عارف را معرفى مى كرد كه بر دل مى نشست و شنوندگان آرزو مى كردند يا مثل قاضى شوند يا مرگشان فرا برسد زيرا زندگى جز اين گونه مساوى زيان و فناست.(21)
از كلاسهاى اخلاق قدوسى معنويت و عرفان و جذبه هاى ملكوتى ساطع بود, خطبه هاى نهج البلاغه و بويژه خطبه همام را كه در وصف متقين هست با چشم هاى گريان و صداى لرزانش چنان اثربخش و تكان دهنده مى گفت كه هرگز فراموش نخواهد شد, يك صبح پنج شنبه در درس اخلاق او نشستن كافى بود كه كاخ آرزوهاى دنيايى و تعلقات فناپذير آدمى فرو بريزد.ادامه دارد

پى نوشت ها:
1 . گفتگو با حجه الاسلام والمسلمين محمدى عراقى, مجله پيام انقلاب, شماره118 ص41.
2 . يادنامه شهيد قدوسى, ص57.
3 . سيرى در زندگى و مبارزات استاد شهيد آيه الله قدوسى, روزنامه اطلاعات, همان, ص6.
4 . پيشتازان شهادت…, ص67.
5 . يادواره دومين شهيد سنگر فقاهت و قضاوت آيه الله على قدوسى, روابط عمومى دادستانى كل انقلاب, ص102.
6 . روزنامه اطلاعات, شماره 18555, ص6.
7 . يادنامه شهيد قدوسى, ص68 ـ 69.
8 . يادمان هيجدهمين سالگرد شهادت دادستان كل انقلاب شهيد قدوسى, سيد اميرحسين اصغرى, كيهان, شماره 16600.
9 . مرد تقوا و استقامت (شهيد قدوسى) به روايت يكى از ياران, نشريه شما شماره 179, ص8.
10 . پيام انقلاب, شماره 92, ص45.
11 . يادنامه شهيد قدوسى, ص63.
12 . عدالت در خون, ص77.
13 . همان, ص63 و 65, يادنامه شهيد قدوسى, ص120 و 121.
14 . مرد تقوا و استقامت, نشريه شما, شماره179.
15 . ديدار با ابرار, ج79, ص115 ـ 117.
16 . ويژه نامه شهيد قدوسى, روزنامه جمهورى اسلامى, ص10, يادنامه شهيد قدوسى, ص76 و ;129 عدالت در خون, ص100.
17 . سيماى فرزانگان, رضا مختارى, ص188.
18 . يادنامه شهيد قدوسى, ص67.
19 . همان, ص80.
20 . ويژه نامه سالگرد شهادت آيه الله قدوسى, روزنامه جمهورى اسلامى, بى تا, ص8.
21 . يادنامه شهيد قدوسى, ص140.