در عرصه پژوهش و نگارش حقيقت هميشه زنده 7

 

حقيقت هميشه زنده(آخرين قسمت)
در عرصه پژوهش و نگارش

غلامرضا گلى زواره

امام خمينى با آن فراست ويژه, ذهن كنجكاو و پويايى كه به صفاى نفس آراسته بود و نيز به مقتضاى توانايى هاى علمى و معرفتى, اين توفيق را يافت كه معارف خويش را در سه عرصه: تدريس, بيانات ارزنده و آموزنده و قلم و نگارش به مشتاقان عرضه بدارد. البته آن روح قدسى نخست خود را مهذب ساخت و سپس به مسائل علمى پرداخت و با شناخت كامل و معرفت ژرف به معارف ناب قرآنى و روايى, عامل اجراى دستورات الهى گرديد و آموخته هاى خود را عملى ساخت. بين نوشته ها, گفتار و كردار امام, هماهنگى كامل وجود دارد. او همراه با حركتى علمى, حقايق ربانى و مكارم معنوى را در حد فهم مردم مطرح ساخت و در تحرير نكته هاى علمى به تمام ابعاد مسئله مورد نظر توجه داشت و مى كوشيد نكات مبهم و تاريك را كاملا بنماياند. آثار آن حكيم وارسته و رهبر به حق پيوسته, به شرح ذيل مى باشد:

الف) تفسير و حديث: 1. تفسير سوره حمد; 2. چهل حديث (اربعين حديث) 3. شرح حديث جنود عقل و جهل; 4. التعليقه على الفوائد الرضويه; 5. شرح دعاى سحر.

ب) مباحث اصولى: 6. انوار الهدايه فى التعليقه على الكفايه; 7. رساله فى قاعده لاضرر; 8. رساله الاجتهاد والتقليد; 9. رساله الاستصحاب; 10. رساله فى التعادل والتراجيح; 11. رساله فى التقيه; 12. رساله فى الطلب والاراده; 13. منهاج الوصول الى علم الاصول ; 14. تقريرات اصوليه; 15. رساله در موضوع علم اصول.

ج) قواعد و متون فقهى: 16. كتاب الطهاره; 17. المكاسب المحرمه; 18. كتاب البيع; 19. تحريرالوسيله; 20. توضيح المسائل (رساله عمليه); 21. حواشى توضيح المسايل آيه الله بروجردى; 22. حاشيه بر عروه الوثقى; 23. تعليقه على وسيله النجاه سيد ابوالحسن اصفهانى; 24. مناسك حج; 25. رساله فى حجيه خبر اصحاب الاصول والكتب; 26. رساله فى بعض فروع العلم الاجمالى; 27. تقريرات درس آيه الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى; 28. نجاه العباد در دو مجلد; 29. حاشيه رساله ارث مرحوم حاج ملا هاشم خراسانى; 30. رساله فى تعيين الفجر فى الليالى المقمره; 31. كتاب الخلل فى الصلوه; 32. رساله فى قاعده من ملك.

د) حكمت نظرى و عملى و عرفان: 33. حاشيه بر اسفار ملاصدرا; 34. مصباح الهدايه الى الخلافه والولايه; 35. تعليقه على شرح فصوص الحكم; 36. تعليقات على مصباح الانس; 37. سرالصلوه يا معراج السالكين و صلوه العارفين; 38. آداب الصلوه; 39. مبارزه با نفس يا جهاد اكبر;

هـ) كلام و عقايد: 40. كشف الاسرار; 41 ـ حكومت اسلامى (ولايت فقيه).

و) آثار ذوقى و ادبى و منظوم: 42. سبوى عشق; 43. باده عشق; 44. محرم راز; 45. نقطه عطف; 46. ديوان اشعار شامل قصايد, غزليات, رباعيات و… .
47. صحيفه نور: حاوى مجموعه سخنرانى ها, اعلاميه ها و بيانيه هاى امام (از سال 1342 هـ.ش تا 1368 هـ.ش) با مقدمه حضرت آيه الله خامنه اى كه اخيرا با عنوان صحيفه امام و با اضافات و اصلاحات از سوى موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (قدس سره) منتشر شده است;

به سوى سراى جاويد

امام خمينى در چهاردهم خرداد 1368 خود را مهياى ملاقات با پروردگار متعال مى نمود. همان كسى كه تمامى لحظه هاى عمرش را براى جلب رضاى خداوند صرف كرده و قامتش جز در برابر او در مقابل هيچ قدرتى خم نگرديده و چشمانش جز براى او نگريسته بود. سروده هاى عارفانه اش, همه از درد فراق و بيان عطش لحظه وصال محبوب حكايت دارد و اين تاريخ لحظه بسيار شكوهمند و سرور آفرين براى او, اما حزن انگيز و جان كاه براى حاميان و عاشقانش بود. او در وصيت نامه اش نوشت:
((با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوى جاىگاه ابدى سفر مى كنم و به دعاى خير شما احتياج مبرم دارم و از خداى رحمان و رحيم مى خواهم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصور و تقصير بپذيرد.))
در ديوان امام خمينى غزلى به نام ((انتظار)) هست كه دو بيت آخر آن چنين است:
مردم از زندگى بى تو كه با من هستى
طرفه سرى است كه بايد بر استاد كشم
سال ها مى گذرد حادثه ها مىآيد
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم
و مطلع اين غزل چنين است:
از غم دوست در اين ميكده فرياد كشم
دادرسى نيست كه در هجر رخش داد كشم(1)
سرانجام آن لحظه فرا رسيد, زيرا پزشكان خيلى كوشيدند سلامتى را به آقا بازگردانند, ولى گويا آن انسان وارسته براى پيوستن به حق و ميهمان عرشيان گشتن و موانست با قدسيان, عزم خود را جزم كرده بود و براى وصال به محبوب راستين, لحظه شمارى مى كرد. هر لحظه كه مى گذشت, به رغم آن حالات ضعف و بيمارى, رنجورى و درد جان كاه ناشى از جراحى پزشكان, سيماى امام نورانى تر مى شد. ساعت ده و بيست دقيقه روز شنبه سيزدهم خرداد بود كه نوار قلب رهبر انقلاب صاف شد. از چند روز قبل, مردم در جريان خبر بيمارى ايشان قرار گرفته بودند. وضع روحى, نگرانى و آشفتگى مردم از اين بابت و نيز مراسم دعا و نيايشى كه در هر كوى و برزن, خانه, مسجد, حسينيه و ديگر اماكن مذهبى و عمومى برگذار شده بود, قابل وصف نيست; كم تر كسى را مى توان ديد كه بخواهد, ابر اندوه و حزن خود را از چهره مخفى كند و همه چشم ها اشك بار و دل ها متوجه جماران بود.
وقتى خبر رحلت امام انتشار يافت, گويى زلزله اى عظيم رخ داده است, امت ايران و مسلمانان جهان يكپارچه گريستند و بر سر و سينه زدند, قلم و بيان قادر نيست ابعاد حادثه و امواج هيجان غير قابل كنترل مردم را در چنين اوقاتى توصيف كند. روز چهاردهم خرداد1368 مجلس خبرگان رهبرى تشكيل گرديد و پس از قرائت وصيت نامه امام خمينى توسط حضرت آيه الله خامنه اى بحث و تبادل نظر براى تعيين جانشين امام خمينى و رهبرى اسلامى آغاز شد و سرانجام به اتفاق آرا حضرت آيه الله خامنه اى ـ زيد عزه ـ براى اين رسالت حياتى و اساسى برگزيده شد.
روز و شب پانزدهم خرداد (1368) ميليون ها نفر از اهالى تهران و عزادارانى كه از ديگر نقاط ايران آمده بودند در مصلاى بزرگ تهران اجتماع كردند, تا براى آخرين بار با پيكر مطهر مردى كه با قيامش قامت خميده ارزش ها و كرامت ها را در عصر اختناق و استبداد استوار كرده و نهضت خود را با خداخواهى و بازگشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود, وداع كنند. مردم سوگوار, شب را در كنار پيكر امام به صبح رسانيدند. در نخستين ساعات بامداد شانزده خرداد, ميليون ها نفر به امامت مرحوم آيه الله العظمى گلپايگانى (ره) با چشمانى اشك بار بر پيكر رهبر خود نماز گزاردند. مراسم تشييع از مصلى تا مرقد امام ـ در جنب بهشت زهرا ـ آغاز شد. ساعت ها گذشت, اما به دليل شدت احساسات و هيجان مردم, دفن بدن مطهر امام امكان نداشت. سرانجام ناگزير پيكر آقا با بال گرد به محل دفن انتقال يافت, اما به محض آن كه اين پرنده آهنين بر زمين نشست, موانع بلندى كه براى جلوگيرى از ازدحام عزاداران در محل تدفين پيش بينى شده بود, درهم ريخت و شعله سوزناك فراق چنان بر دل ها زبانه كشيد و احساس جدايى چنان حاضران را بى تاب كرد كه با همه تلاش مجريان, مراسم خاك سپارى انجام نشد. در اين ميان متصديان با مشقت زياد تابوت حامل پيكر پاك امام را از دست هاى سوگواران گرفتند و با بال گرد به جماران بردند و در بعد از ظهر همان روز, مراسم تدفين با همان احساسات و به سختى و صعوبت برگزار گرديد. به همت شيفتگان امام با سرعتى غير قابل تصور, بارگاهى باشكوه به نشانه قدرشناسى جامعه اسلامى از رهبر عالى قدر خويش و به علامت ماندگار شدن ياد و خاطره اش برپا گرديد و مزار شريفش همه روزه و به خصوص در مناسبت هاى مذهبى ميعادگاه زائران ايرانى و مسلمانان ساير كشورها است.
رحلت حضرت امام خمينى, دنياى اسلام را تكان داد و اركان اجتماعى جهان را به لرزه درآورد. اين رويداد آزار دهنده, و تلخ و جان كاه بازتاب گسترده اى در ميان افكار عمومى داشت. بزرگان جهان اسلام زبان به تمجيدش گشودند. محرومان جهان در فراقش خون گريستند و دشمنان به عظمت شخصيت معنوى, تاريخ ساز و تحول آفرين وى اعتراف كردند. ((هنرى كيسينجر)) مشاور رئيس جمهورى امريكا در دهه شصت هفتاد و وزير امور خارجه اسبق اين كشور گفت: آيه الله خمينى غرب را با بحران جدى برنامه ريزى مواجه كرد. تصميم هاى او آن چنان رعدآسا بود كه مجال هر نوع تفكر و برنامه ريزى را از سياست مداران و نظريه پردازان سياسى مى گرفت; هيچ كس نمى توانست تصميم هاى او را از پيش حدس بزند. او با معيارهاى ديگرى; غير از معيارهاى سياسى شناخته شده در دنيا سخن مى گفت و عمل مى كرد, گويى از جاى ديگرى الهام مى گرفت. دشمنى آيه الله خمينى با غرب, برگرفته از تعاليم الهى او بود. وى روا نمى دانست كه مسلمانان زير بار منت و ظلم ديگرى باشند. او در دشمنى خويش هم خلوص نيت داشت.(2) سياست مداران در مقابل ابهت او كرنش نمودند. روزنامه هاى كشورهاى گوناگون, فضايل و مكارم اخلاقى او را ستودند. مسلمانان جهان در سوگ او به ماتم نشستند و مجالس عزادارى امام, تا چهلمين روز در سراسر سرزمين هاى اسلامى برقرار بود. بدين گونه هجوم داغ و درد فراق امام به بيست و نهمين سالگرد حماسه جاويد و پرشكوه 15 خرداد 1342 پيوست و يوم الله ديگرى فرا رسيد. تقدير چنين خواسته بود كه اين دو نام در كنار هم بمانند, به يك ديگر حرمت دهند و ملكوت را به احترام برانگيزند. آرى; رحلت امام هم چون حياتش منشإ بيدارى و نهضتى دوباره شد و راه و يادش جاودانه گرديد; زيرا حقيقتى بود كه فنا و زوال نداشت و جلوه اى از كوثر ولايت بود كه در زمين و زمان جارى است.

پى نوشت ها:
1. ديوان امام خمينى, صص155 ـ 154.
2. هفته نامه سروش, سال بيست و سوم, شماره 1069, ص38.