با تشكيل مجلس هفتم آزمون تاريخى كم نظيرى فراروى نمايندگان منتخب مردم گشوده شد. اصولگرايان كه عمدتاً سكان دار مجلس شدند، فرصت تاريخى ويژهاى را پيش روى خود دارند براى آن كسى كه نمايندگى را به عنوان يك شغل ننگرد بلكه آن را با عنوان يك فرصت سرنوشت ساز تلقّى كند و مؤلفههاى مجلس هفتم و اوضاع و شرائط پيش آمده در انتخابات را مورد مداقه قرار دهد محرز مىگردد كه هر لحظهاى از لحظههايش تعيين كننده و سرنوشت ساز است و بايد از آن در جهت خدمت گزارى بهره گرفت و سرنوشت انقلاب اسلامى را با آن رقم زد. با تصويب طرحها و لوايح مغزدار، ارزشمند و كاربردى و نظارت كامل بر دستگاههاى اجرائى و اعلام موضع در برابر دشمنان ميهن اسلامى.
اگر بر ادوار گذشته مجلس و ويژگىهاى زمان و شرائط خاص هر يك را مرور كنيم هيچ يك از آنها ويژگىهاى مجلس هفتم را نداشته است. اين مجلس در شرايطى شكل گرفت كه عوامل گوناگون بيگانه و عوامل داخلى دست به دست هم دادند تا بر سر راه انتخابات چالش بيافرينند. رگبار تبليغات رسانههاى جادوئى غرب و هجوم سنگين عوامل فريب خورده آنان چنان فرو باريد كه انتظار و اميدها را به هالهاى از ابهام مىكشاند و تصوّر نمىشد با آنهمه تبليغات پرحجم و جوسازىها و تحريمها و استعفاها و اعتصابهاى نمايشى مجلس ششم و تحليلهاى ديكته شده از سوى دشمن در مطبوعات زنجيرهاى و نظريه پردازان اجنبى و مواضعى كه برسر راه حضور مردم فراهم ساخته بودند انتخابات در روز مقرر و بدون تأخير با آن شكوه و خلوص برگزار شود.
و از ميان آنهمه غوغاسالارى سالم عبور كند با اينهمه لطف خداوندى همراه شد و حضور آگاهانه مردم مدد كرد تا يكى از بهترين مجلسهاى دوره انقلاب شكل گيرد و قوه مقننه مستقر شود.
ويژگى ديگر اخلاص و ايمانى بود كه بهترين نيروهاى مردمى در برگزارى انتخابات به صحنه آورد و مىتوان گفت در هيچ يك از دورههاى پيشين مجلس حضور مردمى اينقدر عميق و خالص و معنى دار نبوده است. هرچند حماسه حضور مردم در همه انتخابات و صحنههاى ديگر انقلاب ستايش برانگيز است، اما اين بار تنها كسانى به پاى صندوقهاى رأى آمدند كه از صميم ايمان خود به نظام اسلامى و با انگيزه عمل به تكليف و جلب رضاى حق تعالى و با هدف پاسخگوئى به بيگانه و بيگانه پرست، حماسه سبز اول اسفند را آفريدند و برگى ديگر بر افتخارات اين ملت بزرگ افزودند.
مجلس هفتم شكل گرفت و فرمان رهبرى محقق گشت كه فرمودند: بدون يك روز تأخير بايد انتخابات برگزار شود و چنين شد در حالى كه ميليونها قلب مؤمن و اميدوار در انتظار اقدامات مجلس نشسته و چشم به راه قوانينى هستند كه آرمانهاى بحق ملت را عينيت بخشد. با نظارت قانونى با مفاسد اقتصادى ادارى و فرهنگى بطور جدى برخورد كند و مديران مسؤوليت ناشناس را به توضيح و پاسخگوئى فراخواند. با توجه به اين اصل كه مجلس هم قانونگذار است و هم حق نظارت دارد و مشروعيت مسئولان نظام به تصويب مجلس بستگى دارد، اگر اعتبار نامه رئيس دولت، وزرا و يا نمايندگان در مجلس تصويب نشود هيچيك مشروعيت ندارد.
همچنين مردم انتظار دارند مجلس از حق نظارت، استيضاح، سؤال و تذكر در جهت اصلاح ساختار حكومت و عملكرد مسئولان و نهادها بهره گيرد تا كجىها رفع شود و نابسامانىها سامان پذيرد.
نكات گفتنى در اين مجال بسيار است از جمله اينكه:
نمايندگان محترم با اين مسئوليت سنگين و در ميان انبوهى از انتظار به حق مردم، به مجلس راه يافتهاند. مشكلات اقتصادى،گرانى، تورم، فساد اخلاقى ، فساد ادارى، تبعيض و بى عدالتى، باند بازى و دهها معضل ديگر، سايه شوم و سنگين خود را بر مردم گسترده و انتظار اين است كه اين مجلس به حل بخشى از اين مشكلات بپردازد و اگر حل همه مشكلات ميسر نباشد – كه البته نيست – با زمان بندى مناسب راه كارهاى قانونى را بررسى كند و جمع نمايندگان با تلاش مستمر كارى مثبت و سازنده كه براى مردم مايه اميدوارى باشد ارائه دهند. و از تعطيلات متناوب و وقفههاى طولانى در كار مجلس بپرهيزند. متأسفانه حدود دوماه وقت اول مجلس در امور مقدماتى مىگذرد كه سنت و سيره گذشته است كه مىتوانست با تجديد نظر در راه و روش كليشهاى به روند كار شتابى بيشتر داده شود و براى آينده بايد چنين اقدامى صورت گيرد.
همچنين در آغاز كار مجلس تعطيلات تابستانى را امكان داشت به نصف تقليل داد و يا به وقت ديگر موكول ساخت كه بتوان با كار بيشتر چند طرح جان دار و سازنده مانند كاهش بهرههاى بانكى و تعديل حقوق كارمندان و كارگزاران و مبارزه با مفاسد اقتصادى و اخلاقى ارائه داد. خط مشى اصول گرائى
مطلب ديگر خط مشى مجلس است اكثريت مجلس را اصولگرايان تشكيل مىدهند انتظار اين است كه آثار اين تفكّر در انديشه و عمل و مواضع سياسى به وضوح ديده شود خط مشى اصولگرائى را در سخن اميرالمؤمنين (ع) مىتوان يافت كه مىفرمايد:
«لايقيم امر اللّه الا من لايصانع و لايضارع و لا يطمع المطامع»
امر خدا را برپا نمىدارد مگر كسى كه سازشكار نباشد ساخت و پاخت نكند و در پىمطامع مادى نباشد.
اصولگرائى يعنى پايبندى به آرمانهاى اسلام و انقلاب، خط امام راحل و رهبرى نظام در انديشه مصالح بودن، تحمل منحرفان را نكردن و قاطع عمل كردن. مصلحت انديشى و سياسى كارى در اين منطق جايگاهى ندارد. در روايت است كه برخى مصلحت انديشان نزد اميرالمؤمنين(ع) آمدند و از آن حضرت خواستند معاويه را در پست خود باقى بگذارد. امام پاسخ داد حتى دو روز مسئوليت ولايت را به معاويه نخواهد سپرد، همچنين درخواست طلحه و زبير را كه براى ولايت بصره و كوفه با امام چانه مىزدند، رد كرد و حتى حاضر نشدند زير نور چراغ بيت المال با آنان صحبت كنند. از بعد سياسى نيز سيره عملى امام راحل براى ما سرمشق است كه صلاحيت ملى گراها را براى هميشه از حضور در صحنههاى سياسى كشور نفى و رد نموده و اين است خط مشى اصول گرائى. بايد همه ما مراقب باشيم گرفتار سياسى كارى نشويم به دام رياكاران، و سياسى كاران نيفتيم و آنان كه مشروعيت نظام را زير سؤال بردند بر مقدرات مردم حاكم نگردانيم. يكى از مشكلات امروز نمايندگان مشكل برخى مديريتها است كه آنها در شبكه احزاب سياسى خاص با ديدگاههاى ويژه و معلوم الحال و ورشكسته كه مردم پاسخ رد به آنها دادند، جاكردهاند و از هم اكنون مهره چينى مىكنند تا در انتخابات رياست جمهورى آينده حضورى فعّال داشته باشند، آنها سعى مىكنند با عنوان ساختن اصل تعامل ما را به سازشكارى بكشانند و با اين ساز و كار با يك تير دو نشان را هدفگيرى كنند! از يك طرف جاى پاى خود را محكم نمايند و جذب نيرو كنند و از باب مثال در يك وزارت خانه براى استخدام دوهزار نيروى جديد با اهدافى خاص در برگذارى انتخابات مجوز بگيرند در حالى كه در امر دارو و درمان و پرستارى و معلمى و حتى پرسنل انتظامى با كمبود نيرو مواجهيم. در اين راستا جناح رقيب مىكوشد بدست خود ما جاى پاى خود را محكم كند تا برنده انتخابات آينده باشد و اگر چنين شد مجلس ديگر كارى از پيش نخواهد برد و بازوى اجرائى ندارد و طى چهارسال با جنگ روانى با مديريتها روبرو و درگير خواهد بود اين از يك سو، از سوى ديگر، مجلس را با اين تعامل صورى و رياكارانه متهم به سازشكارى كند و خصلت انقلابى و اصولگرائى را خنثى جلوه دهد و اگر بر اين خطر روزمرهگى و كم كارى را بيفزائيم و وقت طلائى نمايندگان در اين وضع هدر برود خداى نخواسته همه اميدها برباد خواهد رفت.
و خدا مىداند چه اتّفاق خواهد افتاد. اين است كه ما بايد به هوش باشيم، جايگاه خود را بشناسيم حساسيت زمان را درك كنيم و كارى نكنيم كه انگ سازشكارى برما بزنند و فرصتها را از دست ما بگيرند و عناصر نامحرم را بر مقدرات مردم ابقاء كنند، تا چه رسد به آنكه بر سركار آورند و خداى نخواسته اگر اين بار فرصت سوزى شود معلوم نيست چه بر سر انقلاب خواهد آمد.
نكته ديگر آنكه، نمايندگان محترم به روزمرهگى گرفتار نشوند و فرصتهاى طلائى را با انبوه لوايح و طرحهاى نه چندان سودمند عقب افتاده پرنكنند. مراجعات و تعارفات و ديد و بازديدها از كار اصلى آنان را باز ندارد. اگر محاسبه كنيم هر ساعتى از مجلس ميليونها هزينه اصلى و فرعى دارد افزون بر سرمايه معنوى كه قابل اندازهگيرى نيست. مجلس اين عصاره ملت بايد خواستههاى به حق مردم و مشكلات جامعه را منظور دارد اولويت قانونگذارى و نظارت را به مواردى بدهد كه به سرعت ثمره آن ملموس و محسوس باشد. اگر در اين برهه حساس توانستيم كارى در خور و متناسب با نياز و عطش جامعه انجام دهيم با اين سرمايه در آينده نيز موفق خواهيم شد در مديريت كشور و مسئله رياست جمهورى حضور مؤثر داشته باشيم و مجلس ودولت براى چند سال از دغدغه و جنگ روانى در امان بوده و به آبادى كشور و پاسدارى دست آورد انقلاب خواهد پرداخت و آب رفته به جوى خواهد برگشت… و انشاءاللّه كه چنين باد و جز اين مباشد. پاورقي ها: