بىتفاوتى در برابر منكرات را شرع مقدس مورد نكوهش قرار داده و قرآن و روايات آن را تقبيح نموده است. قرآن كريم در مقام نكوهش اهل كتاب و احبار و راهبان كه نظارهگر منكرات بودند و از سخنان ناروا و مردمخوارىهامرتكبين را نهى نمىكردند، چنين مىفرمايد: «لولا ينهاهم الربانيون والاحبار عن قولهم الاثم واكلهم السحت لبئس ما كانوا يصنعون» چرا عالمان دينى و روحانيان اهل كتاب آنان را از سخنان ناروا و حرام خوارى برحذر نمىدارند. اين بسيار كار بدى است كه مرتكب مىشوند.
بديهى است كه پيام آيه كريمه را به زمان و مكان مورد و مخاطب خاص نمىتوان محدود ساخت. بنابراين نكوهش و عتاب قرآن متوجه هر گروه يا فردى است كه شاهد اعمال ناروا و خلاف شرع باشند و مهر سكوت بر لب زنند و به معارضه با منكرات قيام نكنند و اين يك درس عبرت و دستور است براى همه عصرها و نسلها. دليل اين فراگيرى را از سخن و سيره رهبر آزادگان حسين بن على عليه السلام مىتوان دريافت كه در خطبه معروف امام درباره امر به معروف و نهى از منكر آمده است و آن حضرت عالمان مسلمان را بدان مخاطب ساخته و به آيه فوق استناد فرموده است آيات ديگر و روايات بسيارى را در اين باب مىتوان يافت. از جمله سخن رساى اميرمؤمنان عليه السلام: «من ترك انكار المنكر بقلبه و لسانه فهو ميت بين الاحياء» آن كس كه با قلب و زبان به نهى از منكرات نپردازد مردهاى است در ميان زندگان.
اين سخن اميرمؤمنان مبالغه نيست، بلكه بيان يك واقعيت است. اگر حيات انسان به عقيده و مجاهده در راه عقيده است، كسى كه عقيده ندارد يا در راه عقيده از مجاهده و مبارزه مىهراسد يا سستى مىكند مرده است و خصلت يك انسان زنده را ندارد كه در برابر دشمن واكنش نشان دهد، علاوه بر اين كسى كه منكرات را مىبيند و شكسته شدن حريم مقدسات شرع را به تماشا مىنشيند و با بىتفاوتى از كنار آن مىگذرد راه را براى شيوع منكرات مىگشايد و گسترش گناه را دامن مىزند و اين به معناى مشاركت در جرم و جنايت است. پس مرده است و مرده جايش در گورستان است!
اين كلى بحث، اما آنچه از وضع كنونى جامعه ما و شيوع منكرات و حاكم شدن بىتفاوتىها بايد گفت، اولاً شيوع منكرات و رواج فساد و ابتذال در جامعه بويژه در سالهاى اخير، چيزى است كه شگفتى همگان را بر انگيخته است در اين برآيند سدها شكسته شده و خاكريزها فرو ريخته و لحظه به لحظه بر گسترش فساد افزوده مىشود. از جمله موضوع حجاب و پرده درىهاى زنان لجام گسيخته ايست كه از كشف حجاب عصر رضاخان دست كمى ندارد. مردان و زنانى كه عصر پهلوى را ديدهاند و وضع امروز را مىبينند كمتر ميان اين دو زمان مىتوانند فرق بگذارند با اين تفاوت كه آن زمان جبر بود و امروز با اختيار و آزادىهاى اعطا شده از سوى كسانى كه به ارزشهاى اسلامى چوب حراج زده و مىزنند و تساهل و تسامح را رواج داده و مىدهند. آنروز عصر ننگين ستمشاهى بود و امروز در فضاى جمهورى اسلامى!! فضائى كه با فداكاريها و ايثارگرىهاى بهترين عزيزان اين ملت فراهم شده و بيشتر حاكمان كنونى ما شايستگى حراست آن را ندارند!! و فراموش كردهاند سخن قرآن را كه فرمود:«الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكات و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر» آنانكه اگر در زمين حاكميتشان داديم نماز را بپادارند و زكات را بپردازند، امر به معروف و نهى از منكر كنند.
حاكمان و مسئولان ما پاسخ دهند با كدام منكر مبارزه كردند؟ و كدام معروف را احيا نمودند؟ اگر امروز از نماز و روزه و حج اثرى هست ريشه در اعتقادات ديرينه مردم دارد و مسئولان را بر آنها منتى نيست. در مسائل انقلاب و حفظ ارزشها نيز مردم پيشرو ما هستند و بسيارى از مسئولان در اين ميدان از مردم عقب ماندهاند. مسئولان بايد پاسخگوى مردم باشند
برخى مسئولان حتى از اصلاح دستگاههاى تحت فرمان خود ناتوان مانده و شايد نخواستهاند به پاكسازى محيط كار خود دست بزنند. در حالى كه اگر متعهدانه با موضوع فساد برخورد كنند بطور قطع موفق خواهند بود و مردم از آنها حمايت خواهند كرد كه عملكرد برخى شهردارىها در گذشته و حال نمونهاى از آن است. وقتى يك مسئول مصمم مىشود براى مردم كار كند و مثلاً مشكلات شهر و شهردارى را حل نمايد، كم حرف بزند و به جاى شعار عمل كند، در زمان نه چندان طولانى آثار اصلاحى آن را مردم مشاهده خواهند كرد. اگر خدمت و تعهد دينى و ملى دغدغه يك مسئول باشد قطعاً موفق خواهد شد و ياران بسيارى خواهد يافت كه دست و بازوى او باشند تا محيط كار ادارى را از كمكارى و حيف و ميل و فساد پاكسازى كنند. نيروهاى صالح از كم كارى برخى مسئولان و كوتاه آمدن آنها در برنامههاى اصلاحى و مبارزه با مفاسد و منكرات در رنجاند.
همانگونه كه توده مردم هميشه در صحنه از اين رخوت و بىتفاوتى رنج مىبرند.
در هر حال، در اينجا سخن از ابتذال و فساد اخلافى و فرهنگى است كه حتى در دستگاههاى دولتى كه در حقيقت خانواده دولت است راه نفوذ بافته و تدريجاً لوث شدن ارزشها را در اين دستگاهها مشاهده مىكنيم. به عنوان مثال نگاهى به آموزش و پرورش و يا محيط دانشگاههاى كشور اعم از دولتى و آزاد بيفكنيم، اين فضاهاى آموزشى افزون بر اينكه از بعد علمى افت تحصيلى و عدم ارتقاى كيفى داشتهاند از بعد تعهد دينى و شئونات اسلامى نيز سير نزولى پيموده است. رنگ و بوى فضاى دانشجوئى ضعيف شده، بسيارى از جوانان حالت بىتفاوتى گرفتهاند. علت چيست؟ آيا هيچگاه به تحليل و بررسى نشستيم كه چرا اين نوجوانى كه خانوادهها با فطرت انسانى به دست ما سپردند نتوانستيم او را تربيت كنيم؟ و چرا مثلاً آموزش و پرورش در يك اقدام معنىدار معاونت پرورشى را حذف مىكند با اين استدلال كه همه بايد در امر پرورش نقش داشته باشند كه اگر در جاى خود سخن درستى باشد، از زاويه ديگر قابل نقد است چرا كه داشتن يك معاونت فعال در امر پرورش آثار ارزشمند بيشترى در پى دارد. در هر حال ضعفهاى آموزشى و پرورشى و بطور كلى فرهنگى و آموزشى در شرائطى كه دشمن هجوم گستردهاى را عليه ارزشهاى اسلامى آغاز كرده به هيچ وجه پذيرفتنى نيست. اين قصور و تقصيرى است كه مسئولان فرهنگى و متوليان آموزشى بايد در برابر نسل و نسلهاى بعدى و خون پاك شهيدان پاسخگو باشند. اين نوجوانان و جوانان كه دستخوش ابتذال اخلاقى شدهاند از همين مدارس و كلاسها بيرون آمدهاند كه متوليان فرهنگ و همچنين غالب اولياء اين كودكان و جوانان و نهاد خانواده نيز در اين جرم شريك اند…وقتى سازمان ملى جوانان آن جشنواره مبتذل را در روزهاى اخير برگذار مىكند كه تصاوير بسيار زننده آن و اختلاط پسران و دختران در آن جشنواره شگفتى همگان را برانگيخته اين تقصير متوجه متوليان جوانان نيز هست كه برگذار كننده آن با افتخار تصريح مىكند كه با اين نوع حركتها، الگوى برترى را در فرهنگ نسل جوان ارائه مىكنيم!! و يا اگر المپياد ورزشى پسران و دختران در دانشگاه صنعتى اصفهان برگذار مىشود و به صورت ميعادگاه شبانه پسر و دختر درمىآيد اين از ضعف يا بيمارى مسئولان دانشگاه و متصديان تربيت بدنى و ساير دست اندر كارانى است كه نان اين ملت را مى خورند و بودجههائى را كه از خون اين ملت فراهم شده است سخاوتمندانه در مسير ابتذال و بىبند و بارى هدايت مىكنند. و يا اگر با مجوز وزارت ارشاد كنسرت موسيقى مبتذل دائر مىگردد و به صورت پاطوق پسران و دختران بىلجام و يا مردان و زنان هوسباز در مىآيد متوليان فرهنگ و هنر مسئولند و بايد پاسخگو باشند. مجموعههاى تفريحى ورزشى ما كه بودجه كلانى را به حلقوم مىكشد، عرصه نمايش زيبائى اندام و كشف حجاب شده و احدى پاسخگو نيست. آيا نمىتوان اين محيطها را با كنترل و نظارت اصلاح كرد؟ حقيقت اين است كه مسئولان اين مراكز خود را در حد عمله و خدمتكارى تنزّل دادهاند كه سرويس مىدهند تا مشتى بلهوس و ولگرد و عياش آن اماكن را به آن صورت كه مىدانيم در آورند كار بىتفاوتى مسئولان در برابر ابتذال حاكم به آنجا كشيده كه هر جا محل حضورى و جايگاه نمايشى هست عرصه لهو و لعب و هوا و هوس و بىبند و بارى مىشود نمايشگاههاى بين المللى بيش از آنكه نمايشگاه كالاى تجارى و صنعتى يا كتاب باشد نمايشگاه جنسى و دختران بزك كرده و لاكزده با لباسهاى تنگ شده است. آيا هيچگاه وزرا و مديران كه اين نمايشگاهها را در حوزه مسئوليت دارند به فكر روياروئى با اين روند افتادهاند! كار دورهگردى در ترويج ابتذال به جائى رسيده كه حوزه هنرى وابسته به سازمان تبليغات اسلامى بر خلاف وظائف اوليه تبليغى خود كلاسهاى آموزش موسيقى با تعليم سنتور و تنبك و گيتار دائر كرده و اين مراكز را پاتوق دختران و پسرانى بىتعهد و لمپنها ساخته است از سوى ديگر «انجيرها» كه اخيراً در حال شكلگيرى با اهداف خاص كه بالمآل تشكيلاتى عليه ارزشها خواهند بود در سطح گسترده و با كمكهاى دولتى كه سرانجام در روند و آينده تشكيلاتى در خدمت استعمار خواهد بود در حال شكلگيرى است. اگر مسئولان دولتى به فكر مبارزه با فساد و جلوگيرى از گسترش ابتذال و پوچى و انحراف و فساد موجود نباشند در آينده جز بدنامى و در پيشگاه خدا جز خشم و نفرت چيزى در انتظار ندارند.
در اين ميان علما، نويسندگان، حوزهها، سخنوران، اساتيد و معلمان مسئوليت بيشترى دارند كه عليه اين روند افشاگرى كنند و به مقاومت بپردازند تا طرحهاى براندازى از مسير فرهنگ و هنر و فساد و ابتذال و موارد هدايت شده از سوى بيگانگان خنثى شود. بطور خلاصه:
ما امروز در يك نبرد تاريخى به سر مىبريم. تعارف ندارد. سازشكارى و بىتفاوتى يعنى مشاركت در مقاصد شوم دشمن. و اين همان چيزى است كه قرآن و حديث و سنت و سيره آن را محكوم مىكند. نياز امروز ما يك خيزش انقلابى است برپايه عقل و منطق و دانش و بينش و فرهنگ و جهاد و در عين حال كوبنده و قاطع عليه دشمنان اسلام و پياده نظام، آنها لحظهها و فرصتها سريع مىگذرد و اگر به هوش نباشيم و ميدان را به دشمن و عوامل او بسپاريم، جز خسران و ندامت دست آوردى نخواهيم داشت. فراموش نكنيم كه امروزه ابتذال و فساد بعد سياسى نيز به خود گرفته و لذا مسائل فرهنگى را نبايد جداى از سياست نگاه كنيم. گردانندگان بسيارى از جريانهاى ضدفرهنگى در حقيقت گردانندگان صحنه سياسى به نفع دشمن نيز هستند از اينرو نبايد از آنها غافل بود. همانگونه كه مشكلات اقتصادى و معيشتى مردم نيز عامل فشار ديگرى است تا زمينههاى رواج فساد و سقوط اخلاقى را فراهم آورد و بعيد نيست كسانى نخواهند اين وضع سامان پذيرد كه اگر چنين باشد جز انزوا و انهدام چاره ديگرى براى اينها نيست. پاورقي ها: