چرا بى‏تفاوتى در برابر منكرات؟!

بى‏تفاوتى در برابر منكرات را شرع مقدس مورد نكوهش قرار داده و قرآن و روايات آن را تقبيح نموده است. قرآن كريم در مقام نكوهش اهل كتاب و احبار و راهبان كه نظاره‏گر منكرات بودند و از سخنان ناروا و مردمخوارى‏هامرتكبين را نهى نمى‏كردند، چنين مى‏فرمايد: «لولا ينهاهم الربانيون والاحبار عن قولهم الاثم واكلهم السحت لبئس ما كانوا يصنعون» چرا عالمان دينى و روحانيان اهل كتاب آنان را از سخنان ناروا و حرام خوارى برحذر نمى‏دارند. اين بسيار كار بدى است كه مرتكب مى‏شوند.
بديهى است كه پيام آيه كريمه را به زمان و مكان مورد و مخاطب خاص نمى‏توان محدود ساخت. بنابراين نكوهش و عتاب قرآن متوجه هر گروه يا فردى است كه شاهد اعمال ناروا و خلاف شرع باشند و مهر سكوت بر لب زنند و به معارضه با منكرات قيام نكنند و اين يك درس عبرت و دستور است براى همه عصرها و نسل‏ها. دليل اين فراگيرى را از سخن و سيره رهبر آزادگان حسين بن على عليه السلام مى‏توان دريافت كه در خطبه معروف امام درباره امر به معروف و نهى از منكر آمده است و آن حضرت عالمان مسلمان را بدان مخاطب ساخته و به آيه فوق استناد فرموده است آيات ديگر و روايات بسيارى را در اين باب مى‏توان يافت. از جمله سخن رساى اميرمؤمنان عليه السلام: «من ترك انكار المنكر بقلبه و لسانه فهو ميت بين الاحياء» آن كس كه با قلب و زبان به نهى از منكرات نپردازد مرده‏اى است در ميان زندگان.
اين سخن اميرمؤمنان مبالغه نيست، بلكه بيان يك واقعيت است. اگر حيات انسان به عقيده و مجاهده در راه عقيده است، كسى كه عقيده ندارد يا در راه عقيده از مجاهده و مبارزه مى‏هراسد يا سستى مى‏كند مرده است و خصلت يك انسان زنده را ندارد كه در برابر دشمن واكنش نشان دهد، علاوه بر اين كسى كه منكرات را مى‏بيند و شكسته شدن حريم مقدسات شرع را به تماشا مى‏نشيند و با بى‏تفاوتى از كنار آن مى‏گذرد راه را براى شيوع منكرات مى‏گشايد و گسترش گناه را دامن مى‏زند و اين به معناى مشاركت در جرم و جنايت است. پس مرده است و مرده جايش در گورستان است!
اين كلى بحث، اما آنچه از وضع كنونى جامعه ما و شيوع منكرات و حاكم شدن بى‏تفاوتى‏ها بايد گفت، اولاً شيوع منكرات و رواج فساد و ابتذال در جامعه بويژه در سالهاى اخير، چيزى است كه شگفتى همگان را بر انگيخته است در اين برآيند سدها شكسته شده و خاكريزها فرو ريخته و لحظه به لحظه بر گسترش فساد افزوده مى‏شود. از جمله موضوع حجاب و پرده درى‏هاى زنان لجام گسيخته ايست كه از كشف حجاب عصر رضاخان دست كمى ندارد. مردان و زنانى كه عصر پهلوى را ديده‏اند و وضع امروز را مى‏بينند كمتر ميان اين دو زمان مى‏توانند فرق بگذارند با اين تفاوت كه آن زمان جبر بود و امروز با اختيار و آزادى‏هاى اعطا شده از سوى كسانى كه به ارزشهاى اسلامى چوب حراج زده و مى‏زنند و تساهل و تسامح را رواج داده و مى‏دهند. آنروز عصر ننگين ستمشاهى بود و امروز در فضاى جمهورى اسلامى!! فضائى كه با فداكاريها و ايثارگرى‏هاى بهترين عزيزان اين ملت فراهم شده و بيشتر حاكمان كنونى ما شايستگى حراست آن را ندارند!! و فراموش كرده‏اند سخن قرآن را كه فرمود:«الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزكات و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر» آنانكه اگر در زمين حاكميت‏شان داديم نماز را بپادارند و زكات را بپردازند، امر به معروف و نهى از منكر كنند.
حاكمان و مسئولان ما پاسخ دهند با كدام منكر مبارزه كردند؟ و كدام معروف را احيا نمودند؟ اگر امروز از نماز و روزه و حج اثرى هست ريشه در اعتقادات ديرينه مردم دارد و مسئولان را بر آنها منتى نيست. در مسائل انقلاب و حفظ ارزشها نيز مردم پيشرو ما هستند و بسيارى از مسئولان در اين ميدان از مردم عقب مانده‏اند. مسئولان بايد پاسخگوى مردم باشند
برخى مسئولان حتى از اصلاح دستگاه‏هاى تحت فرمان خود ناتوان مانده و شايد نخواسته‏اند به پاكسازى محيط كار خود دست بزنند. در حالى كه اگر متعهدانه با موضوع فساد برخورد كنند بطور قطع موفق خواهند بود و مردم از آنها حمايت خواهند كرد كه عملكرد برخى شهردارى‏ها در گذشته و حال نمونه‏اى از آن است. وقتى يك مسئول مصمم مى‏شود براى مردم كار كند و مثلاً مشكلات شهر و شهردارى را حل نمايد، كم حرف بزند و به جاى شعار عمل كند، در زمان نه چندان طولانى آثار اصلاحى آن را مردم مشاهده خواهند كرد. اگر خدمت و تعهد دينى و ملى دغدغه يك مسئول باشد قطعاً موفق خواهد شد و ياران بسيارى خواهد يافت كه دست و بازوى او باشند تا محيط كار ادارى را از كم‏كارى و حيف و ميل و فساد پاكسازى كنند. نيروهاى صالح از كم كارى برخى مسئولان و كوتاه آمدن آنها در برنامه‏هاى اصلاحى و مبارزه با مفاسد و منكرات در رنج‏اند.
همانگونه كه توده مردم هميشه در صحنه از اين رخوت و بى‏تفاوتى رنج مى‏برند.
در هر حال، در اينجا سخن از ابتذال و فساد اخلافى و فرهنگى است كه حتى در دستگاه‏هاى دولتى كه در حقيقت خانواده دولت است راه نفوذ بافته و تدريجاً لوث شدن ارزشها را در اين دستگاه‏ها مشاهده مى‏كنيم. به عنوان مثال نگاهى به آموزش و پرورش و يا محيط دانشگاه‏هاى كشور اعم از دولتى و آزاد بيفكنيم، اين فضاهاى آموزشى افزون بر اينكه از بعد علمى افت تحصيلى و عدم ارتقاى كيفى داشته‏اند از بعد تعهد دينى و شئونات اسلامى نيز سير نزولى پيموده است. رنگ و بوى فضاى دانشجوئى ضعيف شده، بسيارى از جوانان حالت بى‏تفاوتى گرفته‏اند. علت چيست؟ آيا هيچگاه به تحليل و بررسى نشستيم كه چرا اين نوجوانى كه خانواده‏ها با فطرت انسانى به دست ما سپردند نتوانستيم او را تربيت كنيم؟ و چرا مثلاً آموزش و پرورش در يك اقدام معنى‏دار معاونت پرورشى را حذف مى‏كند با اين استدلال كه همه بايد در امر پرورش نقش داشته باشند كه اگر در جاى خود سخن درستى باشد، از زاويه ديگر قابل نقد است چرا كه داشتن يك معاونت فعال در امر پرورش آثار ارزشمند بيشترى در پى دارد. در هر حال ضعف‏هاى آموزشى و پرورشى و بطور كلى فرهنگى و آموزشى در شرائطى كه دشمن هجوم گسترده‏اى را عليه ارزشهاى اسلامى آغاز كرده به هيچ وجه پذيرفتنى نيست. اين قصور و تقصيرى است كه مسئولان فرهنگى و متوليان آموزشى بايد در برابر نسل و نسلهاى بعدى و خون پاك شهيدان پاسخگو باشند. اين نوجوانان و جوانان كه دستخوش ابتذال اخلاقى شده‏اند از همين مدارس و كلاس‏ها بيرون آمده‏اند كه متوليان فرهنگ و همچنين غالب اولياء اين كودكان و جوانان و نهاد خانواده نيز در اين جرم شريك اند…وقتى سازمان ملى جوانان آن جشنواره مبتذل را در روزهاى اخير برگذار مى‏كند كه تصاوير بسيار زننده آن و اختلاط پسران و دختران در آن جشنواره شگفتى همگان را برانگيخته اين تقصير متوجه متوليان جوانان نيز هست كه برگذار كننده آن با افتخار تصريح مى‏كند كه با اين نوع حركتها، الگوى برترى را در فرهنگ نسل جوان ارائه مى‏كنيم!! و يا اگر المپياد ورزشى پسران و دختران در دانشگاه صنعتى اصفهان برگذار مى‏شود و به صورت ميعادگاه شبانه پسر و دختر درمى‏آيد اين از ضعف يا بيمارى مسئولان دانشگاه و متصديان تربيت بدنى و ساير دست اندر كارانى است كه نان اين ملت را مى خورند و بودجه‏هائى را كه از خون اين ملت فراهم شده است سخاوتمندانه در مسير ابتذال و بى‏بند و بارى هدايت مى‏كنند. و يا اگر با مجوز وزارت ارشاد كنسرت موسيقى مبتذل دائر مى‏گردد و به صورت پاطوق پسران و دختران بى‏لجام و يا مردان و زنان هوسباز در مى‏آيد متوليان فرهنگ و هنر مسئولند و بايد پاسخگو باشند. مجموعه‏هاى تفريحى ورزشى ما كه بودجه كلانى را به حلقوم مى‏كشد، عرصه نمايش زيبائى اندام و كشف حجاب شده و احدى پاسخگو نيست. آيا نمى‏توان اين محيطها را با كنترل و نظارت اصلاح كرد؟ حقيقت اين است كه مسئولان اين مراكز خود را در حد عمله و خدمتكارى تنزّل داده‏اند كه سرويس مى‏دهند تا مشتى بلهوس و ولگرد و عياش آن اماكن را به آن صورت كه مى‏دانيم در آورند كار بى‏تفاوتى مسئولان در برابر ابتذال حاكم به آنجا كشيده كه هر جا محل حضورى و جايگاه نمايشى هست عرصه لهو و لعب و هوا و هوس و بى‏بند و بارى مى‏شود نمايشگاه‏هاى بين المللى بيش از آنكه نمايشگاه كالاى تجارى و صنعتى يا كتاب باشد نمايشگاه جنسى و دختران بزك كرده و لاك‏زده با لباس‏هاى تنگ شده است. آيا هيچگاه وزرا و مديران كه اين نمايشگاه‏ها را در حوزه مسئوليت دارند به فكر روياروئى با اين روند افتاده‏اند! كار دوره‏گردى در ترويج ابتذال به جائى رسيده كه حوزه هنرى وابسته به سازمان تبليغات اسلامى بر خلاف وظائف اوليه تبليغى خود كلاس‏هاى آموزش موسيقى با تعليم سنتور و تنبك و گيتار دائر كرده و اين مراكز را پاتوق دختران و پسرانى بى‏تعهد و لمپن‏ها ساخته است از سوى ديگر «انجيرها» كه اخيراً در حال شكل‏گيرى با اهداف خاص كه بالمآل تشكيلاتى عليه ارزشها خواهند بود در سطح گسترده و با كمك‏هاى دولتى كه سرانجام در روند و آينده تشكيلاتى در خدمت استعمار خواهد بود در حال شكل‏گيرى است. اگر مسئولان دولتى به فكر مبارزه با فساد و جلوگيرى از گسترش ابتذال و پوچى و انحراف و فساد موجود نباشند در آينده جز بدنامى و در پيشگاه خدا جز خشم و نفرت چيزى در انتظار ندارند.
در اين ميان علما، نويسندگان، حوزه‏ها، سخنوران، اساتيد و معلمان مسئوليت بيشترى دارند كه عليه اين روند افشاگرى كنند و به مقاومت بپردازند تا طرح‏هاى براندازى از مسير فرهنگ و هنر و فساد و ابتذال و موارد هدايت شده از سوى بيگانگان خنثى شود. بطور خلاصه:
ما امروز در يك نبرد تاريخى به سر مى‏بريم. تعارف ندارد. سازشكارى و بى‏تفاوتى يعنى مشاركت در مقاصد شوم دشمن. و اين همان چيزى است كه قرآن و حديث و سنت و سيره آن را محكوم مى‏كند. نياز امروز ما يك خيزش انقلابى است برپايه عقل و منطق و دانش و بينش و فرهنگ و جهاد و در عين حال كوبنده و قاطع عليه دشمنان اسلام و پياده نظام، آنها لحظه‏ها و فرصت‏ها سريع مى‏گذرد و اگر به هوش نباشيم و ميدان را به دشمن و عوامل او بسپاريم، جز خسران و ندامت دست آوردى نخواهيم داشت. فراموش نكنيم كه امروزه ابتذال و فساد بعد سياسى نيز به خود گرفته و لذا مسائل فرهنگى را نبايد جداى از سياست نگاه كنيم. گردانندگان بسيارى از جريانهاى ضدفرهنگى در حقيقت گردانندگان صحنه سياسى به نفع دشمن نيز هستند از اينرو نبايد از آنها غافل بود. همانگونه كه مشكلات اقتصادى و معيشتى مردم نيز عامل فشار ديگرى است تا زمينه‏هاى رواج فساد و سقوط اخلاقى را فراهم آورد و بعيد نيست كسانى نخواهند اين وضع سامان پذيرد كه اگر چنين باشد جز انزوا و انهدام چاره ديگرى براى اينها نيست. پاورقي ها: