نگاهى به توطئه‏هاى دشمنان انقلاب اسلامى و امدادهاى غيبى‏

سپيده سخن
در يكصد سال اخير با طرح نهضت احياى فكر دينى در منطقه آفريقا، شبه قاره هند و منطقه خاورميانه توسط انديشمندان مصلحى همچون سيد جمال الدين اسدآبادى، اقبال لاهورى، محمد عبده، كواكبى و ديگر شخصيت‏هاى متفكر اسلامى حركات جديدى به وقوع پيوست. اين انديشه انقلابى در ايران در نهضت تنباكو، انقلاب مشروطيت و نهضت ملى ايران به رهبرى علماء و انديشمندان دينى به ويژه چهره‏هاى ارزنده‏اى همچون ميرزاى شيرازى بزرگ، شهيد شيخ فضل اللّه نورى، آيت اللّه كاشانى، شهيد نواب صفوى و در نهايت در پديد آمدن انقلاب اسلامى ايران به رهبرى بزرگ رهبر حركت اسلامى در جهان معاصر ظهور يافت. گسترش شعاع حركت‏هاى اسلامى در سراسر جهان، استكبار جهانى را بر آن داشت كه براى مقابله جدّى با اين حركت‏هاى شتابنده و انقلابى كه تمام منافع شان را در معرض خطر قرار داده است به مقابله و مبارزه برخيزد. چرا كه سياست استكبار جهانى چه در دوره نفوذ استعمار پير انگليس و يا در دوران سلطه آمريكا بر بخش عمده‏اى از مناطق جهان بر جلوگيرى و خاموش نمودن شعله‏هاى انقلاب در سطح جهان استوار گرديده بوده و در طول قرنهاى اخير اين سياست آنان همچنان ادامه يافته است.

امّا همان گونه كه خداوند متعال وعده داده است: «و لا يحيق المكر السىّ‏ء الّا باهله؛(1) نيرنگ‏هاى بد و انديشه‏هاى زشت تنها دامان صاحبانش را مى‏گيرد». همه توطئه‏ها و نقشه‏هاى شياطين شرق و غرب به خودشان برگشته و نقش بر آب شده است. پرواضح است كه اين رويه و سنت الهى در ناكام گذاشتن اهل باطل تا زمانى ادامه خواهد يافت كه ملت مسلمان ايران و متوليان نظام جمهورى اسلامى ايران با خلوص نيت در مسير الهى گام بر مى‏دارند امّا اگر خداى نخواسته روزى از اين مسير منحرف شوند و يا انگيزه‏هاى غير الهى را در اقدامات خود مد نظر داشته باشند آنگاه ديگر نمى‏توان به اميد امدادهاى الهى چشم دوخت چرا كه خداوند متعال مى‏فرمايد: «ان تنصروا اللّه ينصركم و يثبّت اقدامكم؛(2) اگر آئين خدا را يارى كنيد او هم شما را يارى خواهد كرد و گامهايتان را استوار مى‏گرداند.» امّا خداوند متعال اين وعده‏اش را مشروط به استوارى در راه حق و صراط مستقيم قرار داده است و اگر از اين طريق مسلمانان تخطّى كنند ديگر دست غيبى الهى بر سر آنان سايه افكن نخواهد بود خداوند متعال فرمود: «عسى ربّكم ان يرحمكم و ان عدتم عدنا؛(3) اميد است پروردگارتان به شما رحم كند امّا هرگاه(از راه حق) برگرديد ما هم (از انديشه امداد و يارى شما) بر مى‏گرديم.
همچنان كه در مدت 25 سال گذشته شاهد بوده‏ايم دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامى ايران چه در داخل و چه در خارج لحظه‏اى از طرح‏هاى خائنانه و نقشه‏هاى شيطانى خود دست نكشيده‏اند و همواره انديشه سقوط نظام اسلامى را در سر پرورانده‏اند.
اساساً ماهيت نظام اسلامى و ساختار تشكيلاتى جبهه كفر چنين اقتضاء مى‏كند كه مادامى كه از اسلام و ارزشهاى اسلامى در منطقه خاورميانه بويژه كشور اسلامى ايران دفاع مى‏شود دشمنان اسلام براى محو كامل آن از هيچ تلاشى فروگذارى نكنند زيرا با تحقق اهداف آسمانى دين مبين اسلام تمام سياست‏ها و منافع جبهه كفر در خطر نابودى و در آستانه سقوط قرار مى‏گيرد و به طور حتم نابودى دشمنان اسلام را بدنبال دارد به همين جهت خداوند به پيامبر عظيم الشأن خويش هشدار مى‏دهد كه: «لن‏ترضى عنك اليهود و لاالنّصارى حتّى تتبع ملّتهم؛(4) هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد مگر اينكه (بطور كامل) تسليم خواسته‏هاى آنان شوى و از آئين آنان پيروى كنى!» انگيزه‏ها و ريشه‏هاى توطئه‏
خطر و تهديد كه استكبار جهانى براى منافع خود از ناحيه حركت اسلامى احساس مى‏كرد با استقرار جمهورى اسلامى در ايران وضعيت ديگرى پيدا كرد و آنچه كفر جهانى براى مقابله با آن جدّيت مى‏كرد با اقتدار تمام در قالب يك نظام سياسى در ايران متجلّى گرديد.
ديرى نپائيد كه اين حركت برق آسا از مرزهاى ايران بيرون رفت و تمام كشورهاى دنيا را در نورديد و با دميدن روح اميد و اطمينان به محرومان عالم، بيش از يك ميليارد مسلمان را تحت تأثير قرار داد. به همين جهت جرج شولتر وزير خارجه آمريكا گفت: «انقلاب اسلامى ايران خطرناك‏ترين دشمن مشترك تمدّن غرب در سراسر تاريخ آن است».(5) دشمن با بسيج نيروهاى خود و با بهره‏گيرى از امكانات بسيار گسترده راه كارهاى جديد و پيشرفته‏اى را براى جلوگيرى از گسترش حركت اسلامى در جهان و سركوب انقلاب در ام‏القراى آن يعنى ايران طرح ريزى نمود و به كمك عوامل داخلى و خارجى خود به مرحله اجرا گذاشت. استاد حسن التلّ اردنى از معروفترين نويسندگان مجله «الدستور» در مورد ريشه‏ها و علل توطئه‏هاى دشمنان انقلاب اسلامى مى‏گويد: «رشد سريع ارزشهاى انقلاب اسلامى در ديگر جوامع، غرب را ناچار به چاره جوئى و نشان دادن واكنش كرده است و ما اين واكنش را در به راه انداختن جنگ هشت ساله عليه ايران و ديگر توطئه‏هائى كه هر روزه در ايران راه مى‏اندازد، مى‏بينيم».
قبل از انقلاب اسلامى كشور ايران به عنوان يكى از حساسترين نقاط استراتژيك جهان در حوزه نفوذ غرب قرار داشت، زيرا بعد از پايان جنگ جهانى دوم به ويژه بعد از كودتاى 28 مرداد 1332، با ريشه كن شدن آخرين بقاياى نفوذ شوروى در ايران، غرب كاملاً نفوذ خود رادر اين كشور گسترش داد. برژينسكى، مشاور امنيّتى دولت زمان كارتر در اين مورد مى‏گويد: «ايران مهم‏ترين پايگاه استراتژيك ما در خليج فارس پس از خروج انگليس از «شرق سوئز» به شمار مى‏رفت تخليه نيروهاى انگليسى از خليج فارس خلأ قدرتى در اين منطقه به وجود آورد و سياست آمريكا در آن زمان پركردن اين خلأ با افزايش قدرت نظامى ايران در وهله اول و عربستان سعودى در مرحله بعد بود…»(6)
به اين ترتيب در زمان پيروزى انقلاب اسلامى، به اعتراف سايروس ونس وزير خارجه وقت آمريكا: «در واقع ايران جانشين طبيعى و منطقى قدرت نظامى روبه زوال انگلستان در خليج فارس به شمار مى‏آمد.»
طوفان انقلاب اسلامى، اين پايگاه امن جهان غرب را به لرزه انداخت و تلاشهاى مكرر و بى ثمر امپرياليسم غرب، براى شكست انقلاب و جلوگيرى از فرجام پيروزمند آن به جائى نرسيد. با پيروزى انقلاب و استقرار نظام نوپاى جمهورى اسلامى، نظريه پردازان غرب به ارزيابى نشستند. سايروس ونس بر اين باور بود كه: «در ايران يك عامل، عمده ثبات در منطقه خليج فارس به شمار مى‏آمد. قدرت اين كشور هم امنيت گذرگاه حياتى خليج فارس براى كشتى‏هاى بازرگانى و كشتى‏هاى نفت كش غرب را تأمين مى‏كرد و هم سدّى در برابر مقاصد توسعه طلبانه شوروى به شمار مى‏رفت.»(7)
بر اين اساس از ديدگاه غربى‏ها ايران از دو جهت عمده براى آنان ارزش حياتى داشت: 1- مهم‏ترين پايگاه استراتژيك غرب‏
2- نقش ايران در تأمين نفت و تضمين امنيت خليج فارس به عنوان «انبار نفت جهان غرب» هرچند به خطر افتادن اين محور به تنهائى كافى بود كه ايران بعد از انقلاب اسلامى آماج سهم‏گين‏ترين توطئه‏ها قرار گيرد، امّا فرانسوا ميتران، به عنوان نظريه پرداز سوسياليسم – صهيونيسم و حلقه رابط ميان امپرياليسم غرب و كمونيسم شرق به پديده مهم‏تر در انقلاب ايران متوجه شد و بلوك شرق و غرب را متوجه خطر اساسى و تعيين كننده‏اى ساخت كه قبل از وى غربى‏ها از آن غفلت داشتند، او دقيقاً دو روز پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، در روز 24 بهمن 1357 به همفكران غربى و شرقى خود چنين هشدار داد: «انقلاب هائى از نوع انقلاب ايران، در كشورهاى همسايه نيز روى خواهد داد، مسلمانان زيادى در اطراف ايران، در عراق و آسياى مركزى، زندگى مى‏كنند. انقلاب ايران رژيم‏هاى منطقه را با خطر سقوط مواجه خواهد كرد.»(8)
دكتر ميشل جانسون در مقاله‏اى در نشريه «ژئوپوليتيكال استراتژيست» خطر رو به گسترش انقلاب اسلامى ايران را براى سياستمداران جهان غرب چنين گوشزد نمود: بنياد گرائى اسلامى(9) در سراسر جهان اسلام رشد قابل توجهى كرده است. از مراكش تا فيليپين، اسلام در حال گسترش است و به موازات رشد اسلام، نفوذ و منافع غرب شديداً تحت تأثير آن قرار مى‏گيرد. «بنياد گرائى اسلامى نيروئى پويا، متنفذ و پرجنب و جوش است كه قادر به مبارزه عليه منافع غرب در سراسر جهان اسلام است. جامعه مسلمين جهان از آن حالت ضعف و ناتوانى خود خارج شده و به يك قدرت بدل گرديده است».(10) تبليغات قوى‏ترين ابزار توطئه‏
از آنجائى كه استحكام قدرتهاى استكبارى بر پايه تبليغات، تسليحات و اطلاعات پايه ريزى شده است و هر يك از اين ابزارها به نوبه خود نقش مهمى را در تثبيت قدرتهاى استكبارى ايفا نموده‏اند. طبيعى است كه دشمنان اسلام در مواجهه با پديده حيرت‏انگيز انقلاب اسلامى ايران با تمام توان از اين حربه‏هاى خود استفاده نمايند. امّا در اين ميان تبليغات از اهميت و كارآيى بيشترى برخوردار بوده است و حتى نسبت به آن دو ركن ديگر نقش زيربنائى و تعيين كننده دارد. اين عامل مهم در طول تاريخ همواره در راستاى تحكيم كفر جهانى و مقابله با حركت‏هاى ضد استعمارى و ضد استكبارى به ويژه در جهت مقابله با اسلام به كار گرفته شده است.
پس از پيروزى انقلاب، استكبار جهانى با رهبرى آمريكا بهره‏گيرى از همه ابزارهاى تبليغاتى، هجوم گسترده‏اى را در سطح جهان اسلام بر عليه باورهاى دينى و نظام جمهورى اسلامى به كار گرفت و علاوه بر بهره‏گيرى از رسانه‏هاى خبرى، صدها نويسنده معاند و مزدور در جهان غرب و اروپا را براى تخريب مبانى دينى استخدام كرده كه جريان سلمان رشدى مرتد يكى از آنها بود. خشن‏ترين چهره‏هاى توطئه‏
در اينجا به خشن‏ترين چهره‏هاى توطئه استكبار جهانى كه در چهار واژه خلاصه مى‏شود مى‏پردازيم: كودتا، تجزيه، ترور و تجاوز الف – كودتا
يكى از كودتاهاى شاخص كه توسط استكبار جهانى بر عليه انقلاب اسلامى تدارك ديده شد كودتاى نوژه بود. كودتايى كه نمونه‏هاى بسيار كوچكتر آن رژيم‏هاى بسيارى را در سراسر جهان سرنگون كرده است. به جرأت مى‏توان ادّعا كرد، كه كودتاى آمريكائى 28 مرداد سال 1332 در ايران در مقايسه با كودتاى نوژه بازى كودكانه‏اى بيش نبود، كودتاى نوژه در تاريخ 18 تيرماه 1359 خنثى شد. ب – تجزيه‏
تجزيه و يا حداقل ايجاد آشوب‏هاى جدائى طلبانه، يكى ديگر از چهره‏هاى اصلى توطئه‏هاى استعمارى و نواستعمارى است. با اوج‏گيرى انقلاب اسلامى، انواع طرح‏هاى تجزيه طلبانه توسط سازمان‏هاى جاسوسى و امنيتى «سيا» و «كا،گ، ب» مورد بررسى قرار گرفت اين چهره توطئه در محور به هم پيوسته‏اى اكثر استان‏هاى مرزى و حاشيه‏اى كشور را در بر مى‏گرفت: از تركمن صحرا تا كردستان، از خوزستان و منطقه ايل قشقايى (فارس، بوشهر، و بخشى از هرمزگان) تا بلوچستان و آذربايجان.
اين توطئه‏ها هم على رغم تلاشهاى زياد عوامل خارجى و داخلى آمريكا به نتيجه‏اى نرسيد، و ملت مسلمان ايران در پرتو عنايت حضرت ولى عصر (عج) شاهد امدادهاى غيبى بودند. ج – ترور
در ادامه توطئه‏ها استكبار جهانى به سركردگى آمريكا همزمان با آشوب‏هاى مختلف پرده ديگرى از توطئه هايش را به نمايش گذاشت و به فاصله‏هاى اندكى ياران امام(ره) و پيروان اسلام ناب محمدى (ص) را آماج حملات ناجوانمردانه تروريسم كور خويش قرار داد. حربه ترور در چنان مقياس وسيعى عليه انقلاب به كار گرفته شد كه در هيچ نقطه جهان همانند و نظير نداشت. توجه به بخشى از فهرست گسترده و زنجيره‏اى ترورهاى دشمنان در ماه‏هاى اول انقلاب مى‏تواند ما را به اين حقيقت واقف سازد كه، چه طور اين توطئه‏هاى ناجوانمردانه مى‏توانست در مدت كوتاهى هر نظام نوپائى رااز پاى درآورد، برخى از ترورهاى كور دشمنان عبارت بودند:
ترور سرلشگر ولى اللّه قرنى، نخستين رئيس ستاد كل ارتش جمهورى اسلامى ايران (3/2/1358) ترور آيت اللّه مطهرى، نخستين رئيس شوراى انقلاب و برجسته‏ترين نظريه پرداز انقلاب اسلامى (11/2/1358) ترور حاج طرخانى(7/4/1358) ترور حاج مهدى عراقى و پسرش(4/6/1358) ترور آيت اللّه قاضى طباطبائى اولين شهيد محراب (12/8/1358) ترور آيت اللّه مفتح (27/9/1358) شهادت آيت اللّه بهشتى و 72 يار امام (7/4/1360) و بسيارى از ترورهاى ديگر… دشمن با طرح و اجراى اين نقشه‏هاى جنايتكارانه استكبار جهانى و با غفلت تمام از مددهاى غيبى و الطاف الهى، به انتظار سقوط جمهورى اسلامى ايران لحظه شمارى مى‏كرد.
پس از اين ترورهاى ناجوانمردانه، مجله «تايم» چاپ آمريكا نوشت: «بهشتى مى‏رفت تا مردى پرقدرت شود و در سن 52 سالگى اميد اصلى براى تداوم انقلاب اسلامى بود.»(11)
نشريه ديگر آمريكائى «واشنگتن استار» با خوشحالى و ذوق زدگى نوشت: با مرگ بهشتى، روحانيت حاكم، تواناترين استراتژيست و سازمانده خود را از دست داده است و ديگر كسى وجود ندارد كه بتواند جانشين او شود، ايران در حال حاضر با فقدان سازماندهى و آگاهى سياسى روبروست.(12)
در همان ايام اميد دنياى استكبارى به سقوط جمهورى اسلامى ايران آنچنان بالا گرفت كه مجله نيوزويك از قول بنى‏صدر نوشت: فقط دو تن از مقامات مهم در دستگاههاى دولتى باقى مانده‏اند، فقط يك انفجار ديگر و از آن پس همه چيز تمام مى‏شود. آرى فقط دو نفر رجائى و باهنر.
امّا بزودى دشمنان اسلام و انقلاب اسلامى به شكست‏هاى خود در طرح اين چهره توطئه نيز اقرار نمودند. آنان با اين حال دست از توطئه‏هاى خشن بر نداشتند و علاوه بر ترور رهبران شاخص نظام اسلامى، تيم‏هاى ترور آمريكائى، در كوچه‏ها و خيابانها مردم عادى را هدف قرار دادند و حتى كار را به جائى رساندند كه در روز عاشوراى حسينى (ع) در حرم مطهر رضوى(ع) زائران و عاشقان امام رضا(ع) را به خاك و خون كشيدند.
جالب توجه است كه شيطان بزرگ، ملت مسلمان ايران را كه چنين بيرحمانه آماج حملات تهاجم تروريستى قرار گرفتند به عنوان تروريست معرفى مى‏كند! خانم فلوارالؤئيز نويسنده برجسته آمريكائى كه انديشه‏ها و مقالات او بر عملكرد سياستمداران آمريكا تأثير به سزائى دارد، چنين مى‏نويسد: «برداشت حكومت ما از تروريسم اين است كه اگر كسى در برابر ادعاهاى ما قد علم كند، تروريست بالفطره است و چنين آدمى وقتى مورد حمله ما قرار مى‏گيرد بايد به حقانيت اين حمله، بسان يك كيفر آسمانى اذعان كند! حمله ما به اين چنين فردى شامل قوانين حقوقى مربوط به جنگ نمى‏شود، زيرا اين كار ما يك جنگ نيست، بلكه يك «جهاد مقدس صليبى» است. به نظر ما تروريست كسى است كه در مقابل حملات ما از خود دفاع كند.» د – تهاجم از طبس تا صدام‏
با اشغال لانه جاسوسى آمريكا در ايران توسط «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام» در 13 آبان 1358، آمريكا حيثيت جهانى خود را در معرض ضربه‏اى شديد و حقارت‏آميز و شكستى بسيار بى‏سابقه احساس كرد و از آن روز به بعد به تكاپو افتاد تا راه چاره‏اى براى اعاده حيثيت و آزادى گروگانهاى خود بيابد. امّا هنگامى كه آمريكا هرگونه اميد و سازش با رهبرى انقلاب را از دست داد به فكر توطئه تجاوز نظامى افتاد آمريكا در بخش اول اين توطئه كه به «ماجراى طبس» معروف شد توسط نيروى معنوى و غيبى خداوند متعال گرفتار آمد او كه هيچگاه به مخليه‏اش آن قدرت مافوق بشرى را راه نداده بود به صورت شگفت‏انگيز در محاصره طوفان شن قرار گرفته و به رسواترين وجهى شكست خورد.
بخش دوم طرح تجاوز، حمله گسترده نظامى به ايران از طريق كشور عراق بود. اين حمله در 31 شهريور 1359 با تعرض ارتش عراق به خاك ايران و حمله هواپيماهاى آن به 10 پايگاه هوائى ايران آغاز گرديد. ولى با استقامت و پشتكار رزمندگان اسلام در طولانى‏ترين جنگ قرن، بعد از 8 سال دفاع افتخارآميز با پيروزى ملت مسلمان ايران و شكست توطئه گران خاتمه يافت و به اين ترتيب يكى از طولانى‏ترين نبردهاى تاريخ معاصر جهان كه سه برابر جنگ جهانى اول و دو برابر جنگ جهانى دوم و يك و نيم برابر جنگ آمريكا و كره بود، به پايان رسيد. از ويژگيهاى اين نبرد اين بود كه به عنوان يكى از نمونه‏هاى نادر در تاريخ، دو ابر قدرت با هماهنگى كامل از مهاجم پشتيبانى مى‏كردند و ديگر اينكه در اين نبرد از هر سلاح و ابزارى براى سرنگونى نظام اسلامى استفاده شد.(13)

ساير چهره‏هاى توطئه‏

سياسى:
در شيوه سياسى تهاجم دشمن بر دو حركت استوار بود:
1- چهره‏شناسى و چهره سازى
2- تأثير بر افكار عمومى.
در اين دو حركت دشمن تلاش مى‏كند عناصر سياسى را كه گرايش به نظام داشته يا در داخل نظام مسئوليتى دارند امّا ماهيت تفكر انقلاب و مبانى انديشه نظام را باور ندارند، مورد شناسايى قرار دهد و سپس در جهت تأثيرگذارى آنها روى افكار عمومى تلاش نمايد.
در نظام اسلامى ايران دشمن در موارد متعددى از اين شيوه استفاده كرده است كه به دو نمونه از اوائل انقلاب اشاره مى‏كنيم گرچه در سالهاى بعد نيز اين توطئه همچنان ادامه داشته است:
1- حمايت از دولت موقت‏
2- حمايت از بنى صدر مهره هدايت شده دشمن.
در اين دو مورد دشمن با چشم اميد به اين چهره‏ها نگاه مى‏كرد، امّا لطف الهى و اقدامات به موقع حضرت امام خمينى(ره) و دستگاههاى مربوطه و درك صحيح مردم از شرائط زمان، توطئه دشمنان انقلاب خنثى گرديد. اقتصادى:
از شيوه‏هاى رائج دشمن براى براندازى، بهره‏گيرى از محاصره اقتصادى است. تا كنون قدرتهاى استكبارى بارها از اهرم محاصره و تحريم اقتصادى براى از پا درآوردن نظام اسلامى استفاده كرده‏اند. آمريكا در اين زمينه با تصويب قوانين فرامرزى، توقيف دارائى‏هاى ايران در بانك‏هاى آمريكا و ساير رويه‏ها فروگذارى نكرده است. جاسوسى:
شيوه جاسوسى از خطرناك‏ترين روش‏ها براى براندازى و انحراف حركت‏هاى انقلابى است. آمريكا براى اين منظور كارهاى بسيارى انجام داد كه مهم‏ترين آنان در تسخير سفارتخانه آن كشور نمايان گرديد كه به عنوان لانه جاسوسى لقب گرفت و بعدها هم چندين مورد عوامل جاسوسى وى شناسايى و شبكه‏هاى جاسوسى آنان منهدم گرديده است. فرهنگى:
اين شيوه يكى از مؤثرترين و بدترين روش‏هاى براندازى است. كه متأسفانه هم اكنون عليه انقلاب اسلامى در حال اجراست. تهاجم فرهنگى بر خلاف ديگر توطئه‏ها و حملات بويژه تهاجم نظامى كه با سرو صداى شديد و به صورت علنى و محسوس مى‏باشد بسيار تدريجى، و نامرئى است.
گستردگى، جاذبه و كشش، برخوردارى از امكانات وسيع، طولانى بودن و نفوذ عميق در جوانان، از جمله ويژگيهاى تهاجم فرهنگى است.
در اين جبهه فرهنگى نيز اگر متوليان نظام اسلامى و مردم مسلمان ايران خود را در پناه عمل به اصول و ارزشهاى الهى قرار دهد و با خلوص نيت از حضرت حق مدد طلبد و با آگاهى و هوشيارى كامل با توطئه‏هاى فرهنگى برخورد كند از سوى قدرت لايزال الهى و عنايات اهل بيت (ع) برخوردار خواهد گرديد و بار ديگر نقشه‏هاى دشمنان انقلاب اسلامى بى‏نتيجه و عقيم خواهد ماند.
امّا اگر دنياگرايى، تجمل گرايى، تبعيض و ناعدالتى، فساد اخلاقى و اقتصادى و سياسى دامنگير جامعه اسلامى و مسئولين آن گرديده و ارزشهاى الهى به بوته فراموشى سپرده شود در آن صورت ممكن است دشمنان تدريجاً در اركان نظام تسلط يافته و نقشه‏هاى خائنانه خود را به اجرا بگذارند. زيرا خداوند متعال با هيچ كس عقد اخوّت نبسته است هر كس به عهد خود با خدا وفا كند او را يارى مى‏كند و هركس عهد خود را شكسته و از مسير حق خارج شود هلاكت و نابودى او حتمى خواهد بود خداوند با آن همه ارزش و احترامى كه بر پيامبر اسلام (ص) قائل است و در سرتاسر قرآن آن حضرت را با عبارات دلنشين مى‏ستايد امّا باز هم در مورد آن حضرت مى‏فرمايد: «و لو تقوّل علينا بعض الاقاويل لاخذنامنه باليمين، ثمّ لقطعنا منه الوتين؛(14) اگر او (پيامبر اكرم(ص)) سخنى دروغ به ما نسبت دهد با دست تواناى خود او را مى‏گيريم و رگ قلبش را قطع مى‏كنيم. پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. سوره فاطر، آيه 43. 2. سوره محمد، آيه 7. 3. سوره اسراء، آيه 8. 4. سوره بقره،آيه 120. 5. انقلاب اسلامى و توطئه، ص 73. 6. راه انقلاب، ج 1، ص 282. 7. توطئه در ايران، ص 105. 8. انقلاب اسلامى و توطئه در دهه نخستين، ص 13. 9. اطلاعات، 25/11/1357. 10. بنياد گرائى اسلامى، واژه ايست كه در نوشتار بين المللى براى ارجاع به پديده انقلاب جهانى اسلام رواج يافته است ؛ بنيادگرائى بازگشت به اصول كهن و اوليه مذهب با بارى سنّت گرايانه و جزم انديشانه را مى‏رساند. 11. كودتاى نوژه، ص 21. 12 و 13. كودتاى نوژه، ص 48، 49. 140. انقلاب اسلامى و تهديدات، ص 24. 15. سوره الحاقه، 44 – 46.