«من به عنوان رئيس جمهور در پيشگاه قرآن كريم و در برابر ملت ايران به خداوند قادر متعال سوگند ياد مىكنم كه پاسدار مذهب رسمى و نظام جمهورى اسلامى و قانون اساسى كشور باشم و همه استعداد و صلاحيت خويش را در راه ايفاى مسئوليتهائى كه بر عهده گرفتهام بكار گيرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلاى كشور و ترويج دين و اخلاق، پشتيبانى از حق و گسترش عدالت سازم و از هرگونه خودكامگى بپرهيزم و از آزادى و حرمت اشخاص و حقوقى كه قانون اساسى براى ملت شناخته است حمايت كنم در حراست از مرزها و استقلال سياسى و اقتصادى و فرهنگى كشور از هيچ اقدامى دريغ نورزم و با استعانت از خداوند و پيروى از پيامبر اسلام و ائمه اطهار – عليهم السلام – قدرتى را كه ملت به عنوان امانتى مقدس به من سپرده است همچون امينى پارسا و فداكار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم.»
(اصل 12 قانون اساسى)
فعاليتهاى فشرده انتخابات رياست جمهورى پايان يافت. پايانى كه صحنههاى رقابت آن جاى سؤال فراوان داشت در تبليغات چه از سوى برخى نامزدها و هوادارانشان و چه برخى نشريهها به گونهاى عمل شد كه بىشباهت به الگوهاى كشورهاى غير مكتبى نبود. در آن كشورها سياست تابع دين نيست و سكولاريسم مرز دين را از سياست جدا مىكند لذا وعدههاى بى اساس، استفاده ابزارى از سوژههاى بىپشتوانه، تخريب ديگران و پول و رشوه رايج و شايع است و براى رسيدن به هدف هرگونه وسيلهاى توجيه دارد.
در حالى كه در نظام اسلامى اتخاذ اين شيوهها مردود و غير قابل قبول است در نظام اسلامى و سياست دينى ما سيره و سياست اميرالمؤمنين(ع) ملاك عمل و مشروعيت است كه وقتى برخى مصلحت انديشان آن حضرت را به دليل اجراى عدالت در تقسيم بيت المال مورد سرزنش قرار دادند، با لحن عتابآميز فرمود: «أتأمرونى ان اطلب النصرة بالجور فى من وليّت عليه» آيا از من مىخواهيد كه با بىعدالتى نسبت به مردم پيروزى را به دست آورم؟!
«الاوان اعطاء المال فى غير حقه تبذير و اسراف…؛ آگاه باشيد كه دادن مال در موارد نابجا تبذير و اسراف است كه عامل آن را در دنيا بالا مىبرد و در آخرت فرود مىآورد، در نظر مردم منزلت مىبخشد اما در پيشگاه خدا خوار و ذليل مىكند.» (نهج البلاغه خطبه 126)
حال اگر تنها از نقطه نظر هزينههاى تبليغاتى انتخابات نگاه كنيم، آنچه مىبينيم از مصاديق اسراف و تبذير و ولخرجى و هدر دادن مال است. هزينههاى ميلياردى برخى تبليغات در روزگارى كه خانوادههائى هستند كه ماه به ماه حسرت خريد نيم كيلو گوشت را بر دل دارند، واقعاً جاى شگفتى و سؤال است كه اينهمه ريخت و پاش در تبليغات انتخاباتى چگونه قابل توجيه است؟! مردم مىپرسند اين پولها از كجاست؟ اگر از جيب خود آقايان است از كجا آوردهاند؟ اگر ديگران مىدهند آنها از رئيس جمهور عوض اين هزينهها چه مىخواهند؟ آيا رانت و امتياز و سهم خواهى در قدرت هدف نيست؟ كه رئيس جمهور را وامدار آنها مىسازد و بايد با دادن امتيازات آن را جبران كند؟! بطور خلاصه اگر ميان سيره علوى و عملكردهاى كنونى مقايسهاى صورت گيرد، چندان شباهتى وجود ندارد. پس چرا از عدالت علوى سخن مىگوئيم؟!
از زاويه ديگر به تبليغات انتخاباتى مىنگريم، برخى از نامزدها براى جلب نظر گروهها و اقليتها و قوميتها شعارهائى دادند كه با معيارهاى مكتبى ما قابل انطباق نيست، برخى نامزدها به شرق و غرب كشور رفتند و براى جلب آراء از انتخاب وزير ويژه و حقوق بشر و مانند آن حرف زدند كه نظير آن را به گونه ديگر در انتخابات دوره هشتم رياست جمهور ديديم كه از سيماى جمهورى اسلامى و زير نگاه ملت به تحريف آيه ولايت پرداخته شد و مفهوم ولايت و مولى در حديث نبوى را با عباراتى دوپهلو به معناى دوستى و نه حاكميت گرفتند تا رأى اقليتهاى دينى را جذب كنند و اين نقطه سياه در نامه اعمالشان باقى ماند كه بايد پيش خدا پاسخگو باشند. اينگونه شيوه تبليغاتى نبايد باب شود و به صورت يك فرهنگ درآيد. مگر ما در سيره علوى كه شعار آن را مىدهيم نخواندهايم كه اميرالمؤمنين(ع) حاضر نشد براى تحكيم خلافت خود به سهم خواهانى چون طلحه و زبير باج بدهد تا صداقت ايمان را تحكيم بخشد و خط مشى سياست دينى را ترسيم كند كه حاكميت اسلام سازشكارى و سهم خواهى را نمىپذيرد هرچه باشد و براى هر كس!
برخى نامزدها به گونهاى حرف زدند كه گوئى در كشورى مانند انگليس و فرانسه بسر مىبرند و الگوهائى با معيارهاى اسلامى اصلاً وجود ندارد، اينها از توسعه سياسى و آزادى بىقيد و شرط و نظائر آن دم زدند كه آنهمه عواقب نامطلوب ببارآورده و از بحرانهاى فرهنگى كه خطر سهمگين براى نظام و انقلاب است سخن به ميان نياوردند و حتى گاهى عكس آن را نويد دادند و برخى مطبوعات در اين راستا از كشف حجاب بدتر از آنچه امروزه مىبينيم سخن گفتند تا آراء مشتى ابتذال گرا و هوسران را جلب كنند.
از سوى ديگر پيمان شكنى برخى اصولگرايان ما كه ميثاق نخستين را نقض كرده و وحدت و همبستگى مورد توافق را ناديده گرفته و به عواقب آن انديشه نكردند و اين آزمايش خوبى نبود. خلاصه آنكه ماجراى انتخابات و تبليغات انتخاباتى هرچه بود گذشت و اكنون رئيس جمهور است و مسئوليتهاى او و انتظارات ملت از دولت او.
دولت آينده بايد با ابتذال فرهنگى مبارزه كند هرچند در تبليغات انتخاباتى از مسائل فرهنگى و ابتذال اخلاقى موجود و راه چاره آن كمتر سخن به ميان آمد اما اين يك مسئله جدى براى ملت ماست بويژه دردمندان و دلسوزان و آنان كه براى انقلاب جان و مال نثار كرده و امروزه از ابتذال اخلاقى و گرايش به فرهنگ بيگانگان كه در سايه تساهل و تسامح پديد آمده رنج مىبرند و چشم به راه تحولى در اين رهگذر نشستهاند. فرهنگ و هنر و سينما و مطبوعات و كتاب و حتى فضاى آموزشى و دانشگاهى راه افول راپيموده و استحاله تدريجى فرهنگ آينده تاريكى را نويد مىدهد كه با افق چشم انداز كه به حاكميت فرهنگ اسلام و اخلاق اصرار مىورزد، همخوانى ندارد. امروزه اخلاق و فرهنگ را به بازسازى نياز مبرم است همانگونه كه اقتصاد و معيشت مردم به تحوّل و عدالت خواهى نياز شديد دارد، درست است كه سامان دادن به مسائل اقتصادى و معيشتى و برنامه ريزى براى اجراى عدالت اجتماعى مهم و سرنوشت ساز است و بدون آن تحول فرهنگى كمتر موفق خواهد بود اما از اصالت زيربناى فرهنگى نبايد غفلت ورزيد و اين همان چيزى است كه در برنامه نامزدهاى انتخاباتى به نحو شايسته به آن توجه نشد و اينك با روند استقرار دولت جديد بايد جدى گرفته شود. مردم ما همانقدر كه به تحولات اقتصادى چشم دوختهاند نگران مسائل فرهنگى و اخلاقى و سرنوشت جوانان خود در وضع نامطلوب كنونى مىباشند. دلسوزان نظام ادامه روند موجود فرهنگ جامعه را پيمودن راه زوال تلقى مىكنند.
ما دچار نوعى غرب باورى در مسئله فرهنگ و اخلاق شدهايم. تبليغات رسانهها و ماهوارهها و فيلمها و هنر آموزى برخى رسانههاى داخلى، تدريجاً روح فرزندانمان را استحاله كرده، مرزهاى قانونى و شرعى را شكسته است. اعتياد، فساد، مواد مخدر، روابط نامشروع حتى به مراكز آموزشى و خوابگاههاى جوانان پسر و دختر كشيده شده و اخبار گوناگون آن آينده خطرناكترى را پيش روى مىنهد، اگر دولت آينده ادامه دهنده اين راه باشد با ضعف هائى كه در دستگاه قضائى و فرهنگى و اجرائى در برخورد با مفاسد وجود دارد و سياستهائى را كه در توسعه فرهنگى و قضائى اتخاذ شده دنبال كنيم بايد فاتحه همه چيز را بخوانيم، هجمه فرهنگى و سازو كار مقابله با آن ناديده گرفته شده و گاهى فقط حرف آن زده مىشود و غالباً از آن سخن به ميان نمىآيد، غائله استحاله فرهنگى به فراموشى سپرده شده و اين مسئوليت جدى همه دستگاه خرد و كلان است كه با نگاه ديگر به آن بنگرند. بعقيده نگارنده امروز جامعه ما به يك انقلاب فرهنگى جدى نظير آنچه در اول انقلاب و با رهبرى امام راحل(ره) صورت گرفت نيازمند است و اگر دولت آينده با ابتذال و فساد مبارزه نكند و ارزشها را جدى نگيرد راه زوال پيموده است. كابينه آينده دولت
مطلب ديگر، تركيب كابينه در دولت آينده است، رئيس جمهور در انتخاب وزراء و رؤساى سازمانها و ديگر مسئولان در ردههاى مختلف ديگر بايد اين دغدغه را داشته باشد كه افراد خوشنام، مؤمن، كاردان و متعهد برگزيند در غير اين صورت نه تنها گزينههاى معرفى شده از تصويب مجلس نخواهد گذشت و نقطه تنش مجلس و دولت از همين جا آغاز مىشود، بلكه كار مملكت و سرنوشت ملت نيز با ابهام و ناكامى مواجه خواهد بود، رئيس جمهور در گزينش همكاران بايد نخست به عهدنامه اميرالمؤمنين (ع) با مالك اشتر مراجعه نموده و با ملاك هائى كه آن حضرت ارائه فرموده به گزينش و معرفى آنان بپردازد. انسانهاى با اصالت، خوش سابقه با روحيه جهادى سازش ناپذيرى كه با وسواس و ترس و لرز به بيت المال نزديك شوند و مبارزه با فقر و فساد سرلوحه كارشان باشد و معامله گر و نخبه گرا و ضعيف كش نباشند. امروز كشور و نظام به اينگونه افراد نياز دارد تا با روحيه انقلابى به بازسازى مرزهاى سيلاب برده فرهنگ و اخلاق و عدالت اجتماعى بپردازند، از تبليغات دشمنان نهراسند و با قاطعيت در برابر تهديدات بايستند. اگر دولت آينده با اين سياست و خط مشى به صحنه بيايد از پشتيبانى ملت بزرگ برخوردار خواهد بود. بديهى است كه با ديدن خط مشى معدودى از اقشار و احزاب موافق نخواهند بود كه عدم موافقت آنان با وجود حمايت تودههاى ميليونى، بى اثر خواهد ماند.
در عهدنامه اميرالمؤمنين(ع) به مالك اشتر آمده كه وى را به رعايت جانب عامه يعنى تودههاى مردم و بى اعتنائى به توقعات خاصه يعنى اقليت پرتوقع فرا مىخواند و خاطر نشان مىسازد كه تودههاى مردم ذخيره دولت اند و سپر بلا و يار و ياور حكومت و خاصه انسانهائى هستند بىخاصيت طلبكار پرخرج و فرصت طلب كه نارضايتى آنان ضررى به حكومت مورد حمايت ملت نخواهد زد. بنابراين رئيس جمهور پس از تصدى پست رياست به يارگيرى به معناى صحيح كلمه و در حدود صلاحيتها بايد بپردازد تا كار دولت سامان گيرد و انسجام در اركان نظام حاكم شود و از جناح گرائى و تعصبات نامعقول بپرهيزد تا نيروهاى صالح در جامعه منزوى نگردند و از همه استعدادها و تعهدها در آبادى كشور بهرهگيرى شود. سوگندنامه رياست جمهورى
اين سوگندنامه را كه در صدر مقال آمد، رئيس جمهور و هر مسئول ديگرى كه پستى در دست دارد بايد سرلوحه كار خود قرار دهد. پاسدارى از اسلام و مذهب و نظام و قانون اساسى، خدمت به مردم، ترويج دين و اخلاق، و حمايت از حق و گسترش عدالت و آزادى در محدوده قانون و استقلال سياسى و اقتصادى و فرهنگى و پاسدارى از امانتى كه ملت به دست او سپرده است. روزهاى دولت و حاكميت به سرعت برق مىگذرد چنانكه بر ديگران گذشت، آنچه مىماند اثر نيك و ذخيره عمل صالح نزد خدا است و اين جز با خلوص نيّت و عزم خدمت و دين باورى و دفاع جانانه از دين خدا و حقوق بندگان خدا فراهم نخواهد شد.
اينك ملت چشم به راه چنين دولتى نشسته تجربههاى گذشته بايد درسآموز براى دولت آينده باشد.
دولت آينده بايد هر دقيقهاى از عمر خود را وقف آرمانهائى كند كه ريشه دار و ماندگار و سرمايه عزت ميهن و عظمت ملت و سربلندى اسلام و نظام اسلامى باشد. و انشاء اللّه چنين باد و ما در انتظار آنيم.
پاورقي ها: