مصحف فاطمه س

پيش گفتار
دانش و آگاهى اهل بيت عصمت و طهارت (سلام الله عليهم اجمعين) بر گرفته از علم الهى و فراتر و گسترده تر از معارف بشرى است و بدين جهت سرشار از حكمت و معرفت است و درك و تحليل آن براى ساير انسان ها، مشكل و يا غير ممكن است.
بدين لحاظ در روايت نورانى آنان آمده است: ان خبرنا صعب مستصعب، لا يحتمله الا ملك مقرب، أو نبى مرسل، أو مؤمن امتحن الله قلبه للايمان، أو مدينة حصينة. قيل: و اى شى‏ء المدينة الحصينة؟ قال: القلب المجتمع. (1)
يعنى: (درك و آگاهى از وضع و ) خبر ما دشوار و مشكل است و كسى نمى تواند آن را تحمل نمايد، مگر فرشته مقرب پروردگار، يا پيامبر مرسل، يا مؤمنى كه خداوند متعال قلبش را براى ايمان امتحان و آزمايش كرده باشد، و يا شهرى كه استوار و محكم باشد.
پرسيده شد: شهر استوار و حصين چيست؟ امام(ع) فرمود: قلب كسى كه به كمال رسيده باشد.
بنابراين، در حيات طيبه اهل بيت(ع) أسرار و رازهايى است كه جز خودشان، كسى از آن ها با خبر و مطلع نيست و جز اندكى از انسان هاى به كمال رسيده، كسى توان تحمل و تحليل آن ها را ندارد.
يكى از أسرار و رازهاى اهل بيت(ع)، كتاب هايى است كه در ميان آنان بوده و خود را موظف به نگه دارى آنان مى دانستند.
از مهمترين و عظيم ترين كتاب هاى اهل بيت(ع)، مصحف حضرت فاطمه زهرا(س) است.
در اين نوشتار تلاش خواهيم كرد با استفاده از احاديث و روايات معصومين(ع)، به بررسى اين كتاب مهم پرداخته و درباره آن، به اين پرسش ها پاسخ دهيم: مصحف فاطمه(س) چيست، در چه تاريخى تدوين شد، در چه چيزى نوشته شده، چه استفاده هايى از آن به عمل مى آيد، چه مقدار حجم دارد و در كجا و در اختيار چه كسى قرار دارد؟
پيش از پرداختن به پاسخ هاى فوق، مقدمتاً دو مورد را به استحضار مى رسانم: 1) كتاب هاى اهل بيت(ع)
اصولاً كتاب ها و رساله هايى كه از سوى اهل بيت(ع) تدوين يافته و يا به آنان نسبت داده شده است بر چهار دسته مى توان تقسيم كرد:
1-1 – كتاب هايى كه از سخنان و وصاياى آنان گردآورى شده و بعدها به صورت كتاب مدون درآمدند.
برجسته ترين و متقن‏ترين اين نوع كتاب‏ها، كتاب گرانسنگ ” نهج البلاغه ” است، كه از خطبه‏ها، نامه‏ها و كلمات قصار امير مؤمنان(ع)، توسط سيد رضى گردآورى و تأليف گرديد. هم چنين مى‏توان كتاب ” الجعفريات ” و كتاب ” تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع) ” را در اين دسته برشمرد.
2-1 – كتاب هايى كه از سوى آنان نوشته شده و در اختيار عموم مردم قرار گرفت، تا همگان از آن ها بهره‏مند گردند. مانند ” صحيفه سجاديه ” و ” رساله حقوق ” كه توسط امام زين العابدين(ع) به رشته تحرير درآمدند.
3-1 – كتاب ها و يا به عبارت صحيح‏تر، علومى كه اهل بيت(ع) حاملان و راز داران آن‏ها بوده و از معصوم پيشين آن‏ها را تحويل گرفته و به هنگام شهادت، به معصوم بعدى مى سپردند و اين‏ها از جمله ودايع امامت بود، كه هم اينك در اختيار امام زمان (ارواحنا لمقدمه الفداه) قرار دارد.
مانند جفر أحمر، جفر أبيض، جفر اكبر و جفر اصغر.
امام جعفر صادق(ع) در روايتى فرمود: و عند نا الجفر الابيض، والجفر الاحمر، والجفر الاكبر، و الجفر الاصغر، و الجامعه، و الصحيفة و كتاب على(ع).(2)
4-1 – كتاب‏هايى كه از سوى اهل بيت(ع) تدوين شده‏اند، اما نه براى عموم مردم، بلكه براى خود پيشوايان معصوم(ع) كه از پيشواى قبلى به پيشواى بعدى منتقل مى‏شد و در آخر در اختيار خاتم الاوصياء، حضرت حجت بن الحسن(ع) قرار گرفتند و اين‏ها نيز از اسرار و ودايع امامت مى‏باشند.
معروف‏ترين و مشهورترين آن‏ها عبارتند از: كتاب ” الجامعه ” و كتاب ” مصحف فاطمه”.
البته مصحف هاى ديگرى نيز براى اهل بيت(ع) بيان شده است و طبق روايتى براى هريك از امامان معصوم(ع) مصحفى وجود دارد. (3) 2) تفاوت مصحف با صحيفه
به مصحف فاطمه(س)،” صحيفه فاطمه(س) ” نيز گفته مى شود. وليكن اين قول، نادر است و قول معروف و مشهور درباره كتاب حضرت زهرا(س) همان ” مصحف فاطمه(س) ” مى‏باشد.
گرچه نمى‏توان به طور قطع و يقين بين اين دو، تفاوتى قايل شد ولى آنچه به ذهن انسان تبادر مى نمايد و اطلاق آيات و روايات، آن را تأييد مى كند، اين است كه صحيفه، به نامه يا نوشته‏اى گفته مى شود كه از شخصيتى به شخصيت ديگر و يا به جمعى از مردم ارسال و يا براى استفاده آنان تحرير و تدوين گرديد. مانند كتاب شريف ” صحيفه سجاديه ” كه از سوى امام زين العابدين(ع) براى استفاده همه مؤمنان تدوين شد. اما مصحف، در صدر اسلام به كتاب خدا (قرآن مجيد) گفته مى‏شد و از اين قبيل است مصحف امام على(ع)، مصحف عثمان، مصحف عبدالله بن مسعود و غير ذلك.
بايد توجه داشت كه مصحف فاطمه(س)، از اين دست نيست و مراد از آن، قرآن فاطمه زهرا(س) نمى‏باشد و حتى در برخى از روايت‏ها تأكيد شده است كه در مصحف فاطمه(س) چيزى از قرآن مجيد وجود ندارد، تا اين گمان كه مصحف فاطمه(س)، چيز خاصى نيست جز قرآن آن حضرت، از ذهن ها زدوده شود و دانسته شود كه اين كتاب شريف، غير قرآن و چيز ديگرى است.
در احاديث متعددى از معصومين(ع) به اين موضوع تأكيد شد. به فرازهايى از آن ها توجه فرماييد:
امام جعفر صادق(ع): و مصحف الفاطمة، ما أز عم ان فيه قرآناً. (4)
امام صادق(ع): و الله ما فيه من قرآنكم حرف واحد. (5)
امام محمد باقر(ع): ما فيه شى‏ء من القرآن.(6)
امام موسى كاظم(ع): عندى مصحف فاطمه(س)، ليس فيه شى‏ء من القرآن.(7)
به هر روى، گرچه كتاب فاطمه زهرا(س)، مصحف خوانده مى شود وليكن مصحف به معناى قرآن نيست. بلكه كتابى است كه با انشاى آن حضرت نگاشته شده است.
اما از اين كه چرا آن را مصحف ناميدند، چند علت ذكر شده است:
1- برخى از علما معتقدند كه از حضرت فاطمه زهرا(س) دو كتاب بر جاى مانده است كه يكى از آن ها ” صحيفه حضرت فاطمه زهرا(س) ” است كه حاوى احاديث و سخنان پدر ارجمندش حضرت محمد(ص) است و ديگرى ” مصحف فاطمه(س) ” است كه پس از رحلت پيامبر خدا(ص)، آن را املاء و تدوين نمود (8) و چون خواستند بين آن دو كتاب تمايزى باشد، آن ها را به دو نام، يكى را صحيفه و ديگرى را مصحف خواندند.
2- برخى ديگر معتقدند كه مصحف فاطمه(س) در آغاز، در صفحات پراكنده تحرير يافته بود كه بعدها آن را امير مؤمنان(ع) و يا امامان بعدى در يك نسخه‏اى گردآورى كرده و نام مصحف را برآن گذاشتند.(9) مصحف فاطمه(س) و تاريخ تدوين آن‏
بى ترديد تدوين اين كتاب گرانبها، در اواخر عمر شريف حضرت فاطمه زهرا(س) و در مدتى كوتاه به وقوع پيوست و اگر بخواهيم تاريخ تدوين آن را بيان كنيم، با برداشت از احاديث و روايات متعدد، فاصله رحلت پيامبر خدا(ص) تا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، يعنى از 28 صفر تا سوم جمادى الثانية سال يازده هجرى قمرى را بايد بيان كرد.
ابوعبيده، كه از راويان حديث امام جعفر صادق(ع) است، در روايتى گفت: برخى از اصحاب و ياران (امام “ع”) پرسش هايى از امام جعفر صادق(ع) نموده و پاسخ هاى خويش را يافتند و پس از آن درباره مصحف فاطمه(س) پرسيدند. آن حضرت، مدتى سكوت نمود و سپس فرمود: انكم لتبحثون عما تريدون و عما لا تريدون. ان فاطمة(س) مكثت بعد رسول الله(ص) خمسة و سبعين يوماً و كان دخلها حزن شديد على ابيها و كان جبرئيل(ع) يأتيها فيحسن عزائها على ابيها و يطيب نفسها، و يخبرها عن ابيها و مكانه، و يخبرها بما يكون بعدها فى ذريتها، و كان على(ع) يكتب ذلك. فهذا مصحف فاطمة(س).(10)
يعنى: شما (گاهى) از چيزى كه مى خواهيد و از چيزى كه نمى‏خواهيد بحث مى كنيد. به درستى كه حضرت فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) به مدت هفتاد و پنج (يا نود و پنج) روز بيشتر باقى نماند و در اين مدت بخاطر رحلت پدرش بسيار محزون و اندوهگين بود و جبرئيل امين بر او نازل مى شد و مصيبت پدرش را بر او تسليت گفته و وى را آرامش خاطر مى‏داد و او را از مقام پدرش و مكان او ( در بهشت) با خبر مى‏ساخت. هم چنين آنچه كه بر فرزندان، نوادگان و ذرارى او پس از وفات وى مى‏گذرد، او را خبر مى داد و امام على(ع) همه اين‏ها را براى فاطمه(س) مى‏نوشت. اين، همان مصحف فاطمه(س) است.
مشابه اين روايت را حماد بن عثمان از امام جعفر صادق(ع) نقل نمود. وى گفت:
از امام صادق(ع) پرسيدم: مصحف فاطمه(س) چيست؟
امام(ع) در پاسخم فرمود: ان الله تعالى لما قبض نبيه(ص) دخل على فاطمة(س) من وفاته من الحزن مالا يعلمه الا اللّه – عز و جل – فارسل اليها ملكاً يسلى غمها و يحدثها، فشكت ذلك الى امير المؤمنين(ع). فقال(ع): إذا احسست بذلك و سمعت الصوت قولى لى. فاعلمته بذلك، فجعل اميرالمؤمنين(ع) يكتب كل ما سمع حتى اثبت من ذلك مصحفاً.(11)
يعنى: همين كه خداوند متعال، روح پيامبرش ( حضرت محمد ” ص” ) را به ملكوت اعلى منتقل نمود، بر حضرت فاطمه(س) از بابت رحلت پدرش، حزن شديدى عارض گرديد كه غير از خدا كسى مقدار آن را نمى داند. پس خداوند متعال فرشته اى را به سوى وى نازل كرد، كه هم غم و اندوهش را تسليت داده و هم او را از چيزهاى تازه‏اى با خبر گرداند. حضرت فاطمه(س) اين ماجرا را براى همسرش اميرمؤمنان(ع) تعريف كرد و حضرت على(ع) به وى فرمود: هرگاه نزول فرشته‏اى را احساس كردى و صدايش را شنيدى (گفته‏هايش را) به من بگو. پس هرگاه فرشته‏اى مى آمد، حضرت فاطمه(س) همسرش على(ع) را باخبر مى‏كرد و هر چه مى شنيد براى او مى‏گفت و حضرت على(ع) نيز هرچه را از فاطمه(س) مى‏شنيد مى‏نوشت، تا اين كه از آن نوشته‏ها، مصحف به وجود آمد.
اين دو حديث پرسش‏هايى چند از مصحف فاطمه(س)، از جمله زمان و كيفيت تأليف و كاتب آن را پاسخ داد ولى با اين تفاوت كه در حديث اول، زمان و تاريخ آن را روشن‏تر بيان نمود و در حديث دوم، نقش اميرمؤمنان(ع) در كتابت و تدوين آن را.
البته در اين موارد، احاديث ديگرى وجود دارد كه به خاطر پرهيز از اطاله كلام، از بيان آن‏ها صرف‏نظر مى‏كنيم. محتواى مصحف فاطمه(س)
بى‏ترديد مهمترين و اصلى‏ترين سخن درباره مصحف فاطمه(س) در اين مسئله است كه اين مصحف، حاوى چه نوع اطلاعات و آگاهى‏هاست و محتواى آن چه دانشى را در برگرفته است؟
براى پى‏بردن به اين قضايا، بايد توجه داشت كه مصحف فاطمه(س) چون در دسترس عموم نيست و جز اهل بيت(ع) كسى از آن اطلاعى ندارد، براى پاسخ يافتن درباره زواياى گوناگون آن، هيچ راهى نيست، جز اين كه به اهل بيت(ع) متوسل شويم و از احاديث و روايات نورانى آنان بهره گيريم.
پيش از اين گفتيم كه در بسيارى از روايات تأكيد شده است كه مراد از مصحف فاطمه(س)، قرآن مجيد نيست و حتى يك حرف از قرآن در آن وجود ندارد.
در برخى از روايات ديگر آمده است كه احكام حلال و حرام در آن وجود ندارد.
امام صادق(ع) در روايتى فرمود: اما انه ليس فيه شى‏ء من الحلال و الحرام و ليكن فيه علم مايكون.(12)
به عبارت ديگر، مصحف فاطمه(س) يك كتاب فقهى و يا رساله عمليه نيست. بلكه مهمتر و بالاتر از اين گونه اطلاعات است، و آن عبارت است از چيزى كه كسى آن را نخوانده، نشنيده و ندانسته است و نخواهد دانست و جز خداوند متعال از اسرار و رازهاى آن، اطلاعى ندارد. و آن، علم و دانش آينده است.
ابوبصير، روزى به محضر امام صادق(ع) شرفياب شد و چون با امام(ع) خلوت كرد، فرصتى يافت تا از اسرار و رازهاى آنان باخبر گردد و لذا ازامام(ع) درباره علوم اهل بيت(ع) و ودايع آن‏ها از جمله جفر، جامعه و غير ذلك سؤال نمود و امام(ع) پاسخ وى را داد. تا اين كه نوبت به مصحف فاطمه(س) رسيد و امام(ع) در پاسخ وى فرمود: و ان عندنا لمصحف فاطمه عليهاالسلام و ما يدريهم ما مصحف فاطمه(س)؟
قال(ع): مصحف فيه مثل قرآنكم هذا ثلاث مرات. والله ما فيه من قرآنكم حرف واحد. قال: قلت: هذا والله العلم. قال(ع): انه لعلم و ما هو بذاك.(13)
يعنى: در نزد ما (امامان ) است مصحف فاطمه(س) و ( مردم ) چه مى‏دانند مصحف فاطمه(س) چيست؟
آن گاه فرمود: مصحفى است كه محتواى آن، سه برابر قرآنى است كه در نزد شما است. سوگند به خداى سبحان، هيچ چيزى از قرآن، حتى يك حرف، در آن وجود ندارد.
ابوبصير گفت: عرض كردم: سوگند به خدا، اين علم (بزرگى) است.
فرمود: (آرى) اين مصحف، علم و دانش (بزرگى) است ولى اين مصحف، قرآن نيست.
در حديثى ديگر، امام جعفر صادق(ع) در پاسخ برخى از اصحاب خود درباره مصحف فاطمه(س) فرمود:… و كان جبرئيل عليه السلام يأتيها، فيحسن عزائها على أبيها، و يطيب نفسها، و يخبرها عن أبيها و مكانه، و يخبرها بما يكون بعدها فى ذريتها و كان على(ع) يكتب ذلك.(14)
يعنى: جبرئيل(ع) بر فاطمه زهرا(س) نازل مى‏شد و مصيبت رحلت پدر بزرگوارش را بر وى تسليت مى‏گفت و آرامش خاطرى براى وى فراهم مى‏كرد و او را از مقام پدرش و مكان و منزلتش (در بهشت) خبر مى‏داد و هم چنين او را از آينده فرزندان، نوادگان و ذرارى‏اش مطلع مى‏كرد و امام على(ع) اين‏ها را( براى فاطمه(س)) مى‏نوشت.
هم چنين در روايتى از امام صادق(ع) آمده است: و اما مصحف فاطمه(س)، ففيه ما يكون من حادث، و أسماء كل من يملك الى ان تقوم الساعة.(15)
يعنى: اما مصحف فاطمه(س)، پس در آن است هرچيزى كه در آينده واقع گردد. هم چنين در آن است، اسامى تمام كسانى كه تا پايان دنيا، حكومت مى‏يابند و به زمامدارى مى‏رسند.
با توجه به روايت‏هاى فوق و ديگر روايت‏هايى كه بخاطر پرهيز از اطاله كلام، از نقل آن ها خوددارى كرديم، به دست مى آيد كه مصحف فاطمه(س) درباره رويدادها، حوادث و تغيير و تحولات سياسى و اجتماعى است كه از آن تاريخ (اواخر عمر شريف حضرت زهرا(س)) تا آخر الزمان به وقوع خواهند پيوست و در حقيقت پيش گويى‏هاى صادق و راستين آن حضرت از آينده و آيندگان است و مى‏توان گفت كه اين كتاب گرانسنگ، تقويم اهل بيت عصمت و طهارت(ع) است. بدين جهت امامان معصوم(ع) با نگاه به آن، واقعه‏اى را پيش‏گويى كرده و يا ماجرايى را نفى و اثبات مى نمودند به شواهدى از اين دست توجّه فرماييد كه تحت عنوان ” استناد امامان معصوم(ع) به مصحف فاطمه(س) ” مى‏آوريم. استناد امامان معصوم(ع) به مصحف فاطمه(س)
1) در روزگار امام صادق(ع)، نوادگان امام حسن مجتبى(ع) جنبشى را بر ضد بنى اميّه آغاز كرده و با كمك و همراهى ساير هاشميان (اعم از بنى عباس و بنى الحسن و ساير تيره‏هاى بنى هاشم) مردم را بر عليه امويان به شورش و قيام وادار كردند و محور و كانون اصلى اين قيام، فرزندان عبدالله بن‏الحسن بودند.
خيلى ها باور داشتند كه محمد، پسر عبدالله بن الحسن، در اين جنبش به پيروزى و رهبرى خواهد رسيد. امّا امام صادق(ع) چنين اعتقادى نداشت.
فضيل بن سكره، كه يكى از ياران آن حضرت بود، گفت: روزى به محضر امام صادق(ع) شرفياب شدم، امام(ع) به من فرمود: يا فضيل، اتدرى فى اى شى‏ء كنت أنظر قبيل؟ قال: قلت: لا.
قال(ع): كنت انظر فى كتاب فاطمة(س) ليس من ملك يملك الارض الا و هو مكتوب فيه باسمه و اسم أبيه، و ما وجدت لولدالحسن فيه شيئأً.(16)
يعنى: اى فضيل، آيا مى‏دانى پيش از آمدنت به چه چيزى نگاه مى‏كردم؟
فضيل گفت: نه، نمى‏دانم.
امام(ع) فرمود: داشتم به كتاب فاطمه(س) نگاه مى‏كردم. هيچ حاكمى در روى زمين به حكومت و رياست نمى‏رسد، مگر اين كه با نامش و نام پدرش در كتاب فاطمه(س) نوشته شده باشد. و من در اين كتاب براى فرزندان حسن چيزى نيافتم.
2) از امام صادق(ع) درباره محمد بن عبدالله بن الحسن پرسيده شد. امام(ع) در پاسخ فرمود: ما من نبى، ولا وصى، ولا ملك الا و هو فى كتاب عندى ( يعنى مصحف فاطمه(س) ) و الله ما لمحمد بن عبدالله فيه اسم.(17)
يعنى: هيچ پيامبرى، هيچ وصى و جانشين پيامبرى و هيچ پادشاه و حاكمى نيست مگر اين كه نامش در اين كتابى كه در نزد من است (يعنى مصحف فاطمه(س) ) وجود داشته باشد. سوگند به خداى سبحان، نامى از محمد بن عبدالله در آن نيست.
3) امام صادق(ع) در روايتى فرمود: تظهر الزنادقة فى سنة ثمان و عشرين و مأة، و ذلك انى نظرت فى مصحف فاطمة(س).(18)
يعنى: در سال (128 هجرى)، زنديق‏ها آشكار خواهند شد و اين را با نگاه كردن به مصحف فاطمه(س) به دست آوردم.
پيش گويى امام صادق(ع)، راست و درست بود. زيرا در آن هنگام كه حكومت بنى اميّه به سوى اضمحلال و نابودى پيش مى‏رفت و حكومت بنى‏عباس در حال انعقاد بود، بسيارى از عقايد انحرافى و باطل، به ويژه ماديگرايى، بى دينى و لاابالى گرى در جامعه مسلمانان بروز و ظهور كرد.
4) وليد بن صبيح گفت: روزى امام صادق(ع) به من فرمود: يا وليد، انى نظرت فى مصحف فاطمة(س) فاسئل، فلم اجد لبنى فلان فيها الا كغبار النعل.(19)
يعنى: اى وليد، همانا در مصحف فاطمه(س) نگاه و پرسش (يعنى مطالعه) نمودم، پس درباره ( حكومت و رياست) بنى فلان چيزى نيافتم مگر غبار نعل (اسب).
به هر روى، امامان معصوم(ع) به عنوان مرجع علمى، سياسى و اجتماعى مردم و تنها پناهگاه حقيقى و دلسوز آن‏ها، هميشه تلاش مى‏كردند آن‏ها را از كجروى و انحراف بازداشته و به سوى حق و حقيقت و راه درست و خداپسند هدايت نمايند. بدين جهت آن بزرگواران در كتاب مادرشان حضرت فاطمه(س) بسيار مطالعه و تدبّر نموده و پيش گويى‏هاى درستى از روزگارشان به عمل مى‏آوردند و به عبارتى، بهترين فوايد را از اين كتاب شريف، نصيب اسلام و مسلمانان مى نمودند. محل نگه‏دارى مصحف
اما اين كه مصحف فاطمه در كجا است و در دست چه كسى نگه دارى و محافظت مى شود، بايد گفت: مصحف فاطمه(س) در آغاز تدوين و تأليف، در خانه امير المؤمنين على بن ابى طالب(ع) نگه دارى مى شد و در اختيار آن حضرت بود و پس از شهادت آن حضرت، در اختيار امام حسن مجتبى(ع) و پس از شهادت وى، در اختيار امام حسين(ع) قرار گرفت. به همين ترتيب، رسيد به حضرت حجت بن الحسن(عجل الله تعالى فرجه الشريف) و هم اكنون توسط وى نگه دارى شده و توسط آن حضرت، از آن استفاده مى‏گردد وهيچ‏گاه در اختيار نااهلان و نامحرمان قرار نگرفته است. در اين رابطه به چند حديث توجه فرماييد:
1) امام رضا(ع) در حديثى، علايم و نشانه هاى امام معصوم(ع) را بيان كرد و فرمود: للامام علامات يكون أعلم الناس، و احكم الناس، واتقى الناس، واحلم الناس، واشجع الناس، واسخى الناس، واعبد الناس و…
اين حديث طولانى است و در آخر آن، فرمود: و يكون عنده مصحف فاطمة(س).(20)
يعنى يكى از نشانه هاى امام معصوم(ع)، آن است كه مصحف حضرت فاطمه (س) در نزد وى باشد.
2) امام جعفر صادق(ع) در فراز حديثى فرمود: وان عندنا لمصحف فاطمة(س).(21)
يعنى: همانا مصحف فاطمه(س) در نزد ما است.
3) امام موسى كاظم(ع) فرمود: عندى مصحف فاطمه(س)، ليس فيه شى‏ء من القرآن.(22)
4) ابوبصير گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى‏فرمود: ما مات ابو جعفر عليه‏السلام حتى قبض-اى ابو عبدالله – مصحف فاطمة(س).(23)
يعنى: پدرم امام محمد باقر(ع) وفات نيافت، تا اين كه مصحف فاطمه(س) را از او دريافت كردم.
5) امام صادق(ع) در حديثى فرمود: علمنا غابر و مزبور، و نكت فى القلوب و نقر فى السماع، و ان عندنا الجفر الاحمر، و الجفر الابيض. و مصحف فاطمة عندنا و ان عندنا الجامعة، فيها جميع ما يحتاج الناس اليه.(24)
در اين حديث، علاوه بر اين كه امام صادق(ع) انواع علوم و دانش هاى اهل‏بيت(ع) را توصيف مى‏كند، تصريح مى‏نمايد كه جفر احمر، جفر ابيض، مصحف فاطمه(س) و جامعه در نزد آنان (يعنى امامان معصوم عليهم السلام) است.
6) على بن حمزه گفت: به امام صادق(ع) گفته شد كه عبدالله بن الحسن (كه از نوادگان امام حسن مجتبى(ع) بود) معتقد است كه در نزد او دانش خاصى نيست مگر همان علم و دانشى كه در نزد ساير مردم است.
فقال(ع): صدق و الله، ما عنده من العلم الا ما عند الناس، ولكن عندنا و الله الجامعة فيها الحلال و الحرام، و عندنا الجفر أفيدرى عبدالله أمسك بعير اومسك شاة، و عندنا مصحف فاطمة(س)….(25)
يعنى: سوگند به خداى سبحان، عبدالله بن الحسن راست گفته است. در نزد او دانش خاصى نيست مگر همان علم و دانشى كه در نزد ساير مردم است. وليكن به خدا سوگند در نزد ما، جامعه است كه در او حلال و حرام بيان شده است و در نزد ما، جفر است. آيا عبدالله مى‏داند كه جفر در پوست شتر است يا در پوست گوسفند؟ و در نزد ما مصحف فاطمه(س) است…
در اين حديث شريف، امام صادق(ع) بلند پروازى‏ها و ادعاهاى واهى عبدالله بن الحسن و فرزندانش را به باد انتقاد گرفته و گوش زد نموده است كه اگر هم مى خواهند رهبرى مردم و زعامت قيام را بر عهده بگيرند، از اهل بيت(ع) و خاندان عصمت هزينه نكنند. چون آنان، اهليت چنين مقامى را ندارند. زيرا رهبريت و پيشوايى واقعى مردم بر عهده امام معصومى است كه حامل ودايع و اسراراهل بيت(ع)، از جمله مصحف فاطمه(س) باشد. روايتى جامع درباره مصحف فاطمه(س)
در پايان اين مقال، شايسته است، روايتى جامع و كامل درباره مصحف فاطمه(س) نقل كنيم تا پاسخى به پرسش‏هاى احتمالى درباره اين كتاب شريف و زواياى گوناگون آن باشد.
ابو بصير گفت: از امام محمد باقر(ع) درباره مصحف فاطمه(س) پرسش نمودم. حضرت فرمود: ( اين كتاب) پس از رحلت پدرش حضرت محمد(ص) بر او نازل شد.
ابو بصير: آيا در اين كتاب، چيزى از قرآن كريم نيز هست؟
امام محمد باقر(ع): نه، چيزى از قرآن، در اين كتاب نيست.
ابوبصير: پس، آن را برايم توصيف كن.
امام باقر(ع): ( اين كتاب ) داراى دو صفحه جلد سرخ رنگ است و طول و عرض آن از زبرجد مى‏باشد.
ابوبصير: فدايت گردم، ورق آن را برايم شرح بده.
امام باقر(ع): ورق آن از در سفيد است كه به آن گفته شد باش، پس گرديد.
ابوبصير: فدايت گردم، در اين كتاب، چيست؟
امام باقر(ع): در اين كتاب خبرهاى گذشته و خبرهاى آينده تا روز قيامت، وجود دارد. هم چنين خبرهاى آسمان و آسمان‏ها و تعداد فرشتگان و غير فرشتگان كه در آسمان‏ها هستند، و تعداد تمامى پيامبرانى كه به عنوان مرسل و يا غير مرسل آفريده شده‏اند، و نام‏هايشان و نام‏هاى كسانى كه پيامبران به سوى آنان فرستاده شده‏اند، و نام‏هاى كسانى كه پيامبران را تكذيب كرده و كسانى كه از آغاز تا آخر دنيا آفريده شده باشند، و نام هاى شهرها، و تعريف و توصيف تمامى شهرها كه در شرق و غرب زمين قرار گرفته باشند و تعداد مومنين در آن‏ها، و تعداد كافران در آن‏ها، و شرح حال تمام كسانى كه تكذيب كردند، و توصيف قرون گذشته و داستان‏ها و ماجراهايشان، و كسانى كه از طاغوتيان به حكومت رسيده و مقدار حكومتشان و تعدادشان، و اسامى پيشوايان (معصوم) و شرح حال و توصيفشان و تك تك آن چه كه به دست آورده و مالك شدند، و توصيف بزرگان و افراد صاحب نامشان، و تمامى كسانى كه در ادوار تاريخى تردد نمودند.
ابوبصير: فدايت گردم، دوره‏ها چه مقدارند؟
امام باقر(ع): پنجاه هزار سال، و آن در هفت دوره است.
هم چنين، اسامى تمامى كسانى كه خداوند سبحان، آن‏ها را آفريده و اجل‏هايشان، و توصيف بهشتيان و تعداد آن‏هايى كه داخل در بهشت مى‏شوند و تعداد آن‏هايى كه داخل در آتش (جهنم) مى‏گردند و اسامى جهنميان، همه در آن كتاب موجود است. هم چنين علم قرآن همان طورى كه نازل شد، و علم تورات همان طورى كه نازل شد، و علم انجيل همان طورى كه نازل شد، و علم زبور همان طورى كه نازل شد، و تعداد تمامى درختان، كلوخ‏ها وخاك‏ها در تمامى بلاد، در آن وجود دارد.
سپس امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه خداوند سبحان اراده كرد كه مصحف را به وسيله جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل بر فاطمه(س) نازل كند، در شب جمعه، ثلث دوم از شب بود كه آنان، مصحف را گرفته و به سوى فاطمه(س) هبوط كردند و وى در آن حال، ايستاده بود و داشت نماز مى خواند و فرشتگان الهى، آن قدر سر پا ايستادند تا فاطمه(س) نشست و چون نماز را به پايان رسانيد و سلام آن را داد، فرشتگان به او گفتند: سلام، بر تو سلام مى‏رساند. در اين هنگام، مصحف را در آغوش اونهادند. پس فاطمه(س) در پاسخشان فرمود:
براى خدا سلام است و از جانب او سلام است و به سوى او باد اسلام. وسلام بر شما اى فرستادگان خدا.
پس از آن، فرشتگان به سوى آسمان عروج كردند و فاطمه(س) پس از نماز صبح تا ظهر هم چنان نشست و مصحف را قرائت كرد و آن را از اول تا به آخر مطالعه نمود و آن حضرت كه سلام و درود خدا بر او باد، بر جميع مخلوقات خدا، از جن و انس گرفته تا پرندگان و وحوش، ( حتى بر ) پيامبران و فرشتگان الهى، مفروض الطاعة است. ابوبصير گفت: فدايت گردم. پس از رحلت آن بانوى بزرگ، مصحف او به چه كسى رسيد؟
امام باقر(ع) فرمود: وى، مصحف را به اميرمؤمنان، امام على بن ابى طالب(ع) سپرد و حضرت على(ع) در هنگام شهادت به امام حسن مجتبى(ع) واگذار نمود و امام حسن مجتبى(ع) در هنگام شهادت به امام حسين(ع) سپرد، سپس در دست اهلش باقى مى‏ماند تا اين كه به صاحب امر سپرده شود.
ابوبصير گفت: به راستى اين ( كتاب شريف ) دانش فراوانى است.
امام باقر(ع) فرمود: اى ابا محمد، اين مقدارى كه از مصحف برايت توصيف نمودم، تنها از ورق اول از دو ورق آن بود و هنوز چيزى از ورق دوم آن را برايت بيان نكردم و حتى حرفى از آن را نگفتم.(26)
آرى، مصحف فاطمه(س) آن چنان عظيم و كبير است كه شكافنده علم اول و آخر، يعنى حضرت باقرالعلوم(ع)، پس از آن همه توصيف و تعريفى كه از آن به عمل آورده است، مى فرمايد، تنها يك صفحه از اين كتاب را برايت بيان كردم و هنوز چيزى از صفحه بعدى را آغاز نكردم!
با اين بيان، تكليف ما نيز روشن است، كه هرچه درباره اين كتاب بى‏همتا بگوييم و يا بنويسيم نمى توانيم حق آن را ادا نماييم، پس بهتر است لب فروبسته و به همين مقدار كفايت كنيم.
اميد است خداوند متعال ما را در فهم و درك علوم و معارف بلند محمد وآل محمد(ص) و شناخت حقانيت آنان توفيق عنايت كند وصاحب امر اول و آخر، يعنى حضرت حجت بن الحسن(ع) را از ما خشنود و خرسند گرداند. پاورقي ها:پى‏نوشت‏ها: – 1. روضة الواعظين، فتال نيشابورى، ص 211. 2. مكاتيب الرسول، احمدى ميانجى، ج 2، ص 51. 3. 4. بصائر الدرجات، ابوجعفرصفار قمى، ص 15؛ الكافى، ج 1، ص 24. 5. همان، ص 151. 6. دلائل الامامة، محمد بن جرير طبرى، ص 27. 7. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 174. 8. مكاتيب الرسول، احمدى ميانجى، ج 11، ص 426. 9. اللمعة البيضاء، تبريزى انصارى، ص 200. 10. الكافى، شيخ كلينى،ج 11، ص 241. 11. همان، ص 240. 12. همان. 13. همان، ص 238. 14. همان، ص 241. 15. روضة الواعظين، فتال نيشابورى، ص 211؛ الخرائج و الجرائج، قطب الدين راوندى، ج 2، ص 894. 16. الكافى، شيخ كلينى، ج 1، ص 242. 17. مكاتيب الرسول، احمدى ميانجى، ج 2، ص 87. 18. الكافى، شيخ كلينى، ج 1، ص 240. 19. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 181 و 189. 20. من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج‏4، ص 419 ؛ عيون اخبار الرضا، شيخ صدوق، ج 1، ص 212. 21. الكافى، شيخ كلينى، ج 1، ص 239، بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 152. 22. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 154. 23. همان، ص 17. 24. روضة الواعظين، فتال نيشابورى، ص 210. 25. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص 161. 26. دلائل الامامة، محمد بن جرير طبرى آملى، ص 27.