گامهای موفقیت در زندگی مشترک
حجتالاسلام والمسلمین محسن عباسی ولدی
مقدمه:
تا این شماره ما چهار گام از گامهای موفقیت در زندگی مشترک را پیمودهایم: گام اول در بارۀ هدف آفرینش و نقش آن در زندگی مشترک، گام دوم در بارۀ کفویت و موفقیت در زندگی مشترک، گام سوم با موضوع ملاک ثابت و صحیح برای تصمیمهای زندگی و گام چهارم هم در مورد جایگاه زن و مرد در خانواده.
در این قسمت در بارۀ ضرورت آشنایی با روحیات و حساسیتهای همسر سخن خواهیم گفت.
گاهی در زندگی به این نتیجه میرسیم که کمترین شناخت را از کسی داریم که بیشترین ارتباط را با ما دارد. مرد و زن روحیات متفاوتی دارند و نسبت به مسائل مختلفی حساساند. مثلاً مردها از نظر روانی دوست دارند همسرانشان خود را برای آنها بیارایند و یا زنها دوست دارند همسرانشان همیشه محبتشان را به صورت کلامی نسبت به آنها ابراز کنند. به این نوع از روحیات، «روحیات نوعی» میگوییم؛ یعنی روحیاتی که در نوع مردان یا زنان وجود دارند. روحیاتی هم هستند که به آنها «روحیات شخصی» میگوییم؛ یعنی روحیاتی که ممکن است در زن و مردی وجود داشته باشد، ولی عمومی نیست؛ مثل اینکه کسی به مهمان زیاد حساس است و دیگری به دوری از پدر و مادر.
برای اینکه زن و شوهر بتوانند در کنار هم با آرامش زندگی کنند، باید به روحیات هم احترام بگذارند. یکی از دلایل اصلی اختلافات در زندگی مشترک، توجه نکردن به همین روحیات و حساسیتهاست. شاید باور این نکته برای برخی مشکل باشد که بیتوجهی به این حساسیتهای به ظاهر پیش پا افتاده، میتواند پایههای یک زندگی را بلرزاند.
یکی از راههای ابراز محبت، احترام به حساسیتهای طرف مقابل است. اگر حساسیتها از حد نگذرند و قابل تحمل باشند، باید به آن احترام گذاشت و اگر هم چیزهایی باشند که با اصول زندگی در تضادند، با توجه به نکاتی که در همین گامها گفته میشود، باید آن را حل کرد.
یک همسر هنرمند کسی است که بتواند در اولین فرصت از روحیات نوعی و شخصی طرف مقابل آگاه شود. برای به دست آوردن روحیات نوعی همسر، باید قبل و بعد از ازدواج، در بارۀ روحیات مرد و زن، اطلاعاتی را کسب کرد. البته مشاوره با یک مشاور آگاه و متعهد، ما را سریعتر و بیخطاتر به مقصد میرساند.
روحیات و حساسیتهای نوعی
بسیاری از نکاتی که در ادامۀ گامهای موفقیت در زندگی مشترک مطرح میشوند، از حساسیتهای نوعی انسانها به شمار میآیند که توجه به آنها میتواند به ما در مسیر شناخت حساسیتهای نوعی همسرمان کمک کند. علاوه بر آنچه در این گامها میآیند، در اینجا برخی از حساسیتهای مردانه و زنانه را برای نمونه بیان میکنیم.
زنان نباید فراموش کنند که بیشتر مردان دوست دارند وقتی از سرِ کار به خانه برمیگردند، با همسری مرتب و آراسته مواجه شوند که با رویی گشاده و خندان به استقبالشان آمده است. مردها از اینکه وقتی به خانه میآیند، با شکایت مادر از بچهها روبهرو شوند، فراری هستند. پس به هنگام استقبال، این نکات را رعایت کنید. بدرقه را هم فراموش نکنید و وقتی همسرتان برای کار از خانه خارج میشود، حتماً تا دمِ در، او را همراهی کنید.
مردها هم توجه داشته باشند که زنها قبل از بچهدار شدن به خاطر تنهایی و در هنگام بارداری به دلیل داشتن حال خاص، نیازمند توجه ویژهای هستند که در صورت برآورده شدن این نیاز میتوانند رابطۀ میان خود و همسرشان را محکم کنند. البته از این نکته هم نمیتوان چشم پوشید که برخی از زنها بدون اینکه دست خودشان باشد، در هنگام بارداری حتی نسبت به بوی بدن شوهرشان حساسیت پیدا میکنند. اگر مرد توجه داشته باشد که این حالت کاملاً غیراختیاری است، در رابطۀ میان او و همسرش هیچ مشکلی پیش نمیآید.
زنها باید به یاد داشته باشند که مردها نسبت به اطاعت همسرشان از آنان، حساسیت ویژهای دارند. اطاعت نه تنها آنها را در چشم شوهرشان کوچک نمیکندف بلکه محبتشان را در دل آنها فزونی میبخشد. مردها زنهایی را که از آنها تبعیت میکنند، بهشدت دوست دارند. چنین زنی یکی از بزرگترین امتیازات زندگی مرد به شمار میرود.(۱) زنها باید به یاد داشته باشند که یکی از حقوق اصلی مرد که بر عهده زن قرار گرفته است، همین تبعیت است.(۲)
روحیۀ تبعیت، علاوه بر اینکه جایگاه زن را در نزد همسرش بالا میبرد، در پیشگاه الهی نیز مقامی بس رفیع به او میدهد(۳) و رحمت الهی را به سوی او جلب میکند؛(۴) اما خودسری و عدم تبعیت، موجب خروج از مسیر آفرینش میشود. البته مردها هم نباید از این حق سوءاستفاده و به جای عقل و منطق، بر اساس میل خود زندگی را مدیریت کنند.
مردها این نکته را فراموش نکنند که زنان وابستگی خاصی به خانوادۀ خود، بهویژه پدر و مادرشان دارند. این تعلق خاطر در زنان بیشتر از مردان است، بنابراین از اینکه همسرتان در ابتدای ازدواج تمایل بسیاری به دیدار پدر و مادرش دارد ناراحت و گلهمند نباشید. اگر به این روحیه احترام بگذارید، به مرور زمان رو به اعتدال خواهد رفت. احترام به این روحیه موجب خواهد شد پیوند محبتی زن و شوهر عمیقتر از پیش شود. البته زنها هم باید توقع خود را متناسب با شرایط مرد تعدیل کنند.
یک سفارش دیگر به مردها
زنها از اینکه مردانشان گوشهگیر و کمحرف باشند خوشحال نمیشوند. آنها دوست دارند مردها در محیط خانه گویندههای خوبی باشند؛ اما بهشدت حساس هستند که مردانشان علاوه بر این، شنوندههای خوبی هم باشند. پس علاوه بر اینکه محیطی صمیمی را برای گفتوگو فراهم میکنید، در هنگام صحبت همسرانتان با توجه ویژه به سخنان آنها، تمایل خود را به شنیدن اعلام کنید. این نکته را مردانی که همسر خانهدار دارند، باید بیش از دیگران رعایت کنند؛ زیرا زنان خانهدار ارتباط کمتری با محیط بیرون از خانه دارند و معمولاً نیاز خود را به گفتوگو به وسیلۀ سخن گفتن با همسرانشان پاسخ میدهند.
زنان هم از اینکه همسرشان نسبت به ارتباط آنها با نامحرم از خود حساسیت معقول نشان میدهند، خوشحال باشند؛ زیرا مردانی که نسبت به این روابط بیخیال هستند، از نظر روانی سالم نیستند.(۵) البته نباید فراموش کرد که حساسیت بیجا، یعنی حساسیتی بیش از آنچه که شرع بدان حکم میکند، موجب مشکلات فراوانی میشود و حتی گاهی فرد را به ورطۀ انحراف میکشاند.(۶) حساسیت بیجا نه تنها مشکلی را حل نمیکند؛ بلکه طرف مقابل را به وادی لجاجت میکشاند. وقتی هم که پای لجاجت به میان آمد، عرصه برای عقل و تدبیر تنگ میشود.(۷) در این هنگام همسر ما دیگر نمیتواند به صورت منطقی به مسئلۀ ارتباط با نامحرم فکر کند، در نتیجه رفتاری غیرعاقلانه از خود بروز میدهد و تنها به مخالفت با ما میاندیشد.
«راستی یادت هست برای چه کنار هم آمده بودیم؟ یادت نیست؟ من هم یادم نبود. دیشب خوابم نمیبرد. دفتر خاطراتام را ورق زدم. رفتم به آن روزهایی که هنوز به دستات نیاورده بودم. اصلاً نمیشناختمت. فقط میدانستم که دیگر این راه را نمیشود تنها رفت. چقدر لحظهها کند میگذشتند! دوست داشتم کسی در کنارم باشد. وقتی به خواستگاریات آمدم و در دلام خانه کردی، دوست داشتم بدانم که هستی و چه میخواهی تا زندگیام را به پایات بریزم. تو هم نگران بودی کاری نکنی که کمی ابروانام به هم نزدیک شوند. تو نزدیک شدن ابروانام را نشانۀ دور شدن خودت از من میدانستی. وقتی سقف خانه روی سرمان سایه انداخت، آرام آرام، زندگی رنگ دیگری گرفت. یادمان رفت آمده بودیم در کنار هم آرام بگیریم. یادت هست اول ازدواجمان وقتی صدای در خانه میآمد چقدر با ذوق و شوق تا دم در میآمدی؟ هر اندازه که خسته بودم، دیدن لبخند تو خستگی را از جسمام میبُرد. کجا میرفت؟ نمیدانم. نگو چرا از خودت نمیگویی. من یادم هست که وقتی دم در خانه میرسیدم، غبار خستگی را همان جا پشتِ در میتکاندم و بعد در را باز میکردم. حالا چرا وقتی من میآیم، تو تا دم آشپزخانه هم نمیآیی؟ خودم هم باید به دنبال پاسخ این پرسش باشم که چرا با باز شدن قفل در، ابروانام به هم گره میخورند. آمدن و رفتن ما به خانه، دیگر اتفاق جدیدی برایمان نیست.
«یادت هست چقدر از چشم گفتن لذت میبردی؟ دوست داشتی من چیزی از تو بخواهم و تو با چشم گفتن، لبخند را روی لب من بنشانی و خودت را در دل من جای دهی، اما امروز من، اگر حواسم به خودم باشد، نباید از تو چیزی بخواهم. آخر جز تحقیر من و بیشتر شدن فاصلهمان، چیزی عایدم نمیشود. من هم یادم نرفته اول که با هم ازدواج کرده بودیم، چقدر به تو کمک میکردم. بچۀ اولمان که میخواست به دنیا بیاید، روز و شب دورت میچرخیدم و نازت را میخریدم؛ اما حالا آخرین باری که دستام به کارِ خانه خورده یادم نیست. چند ماهی است که بچۀ دوممان آمده، اما میدانم که در نه ماهی که تو در وجودت پذیرای او بودی، من فراموش کرده بودم که تو دو نفر هستی و بار نفر دوم را هم خودت به دوش میکشیدی.
«الان که فکر میکنم، میبینم آن روزها چقدر با تو حرف میزدم. این روزها اما بهراحتی میتوان تعداد واژههای گفتوگوی من و تو را شمرد، این قدر کم حرف میزنیم.
«زیاد سرت را به درد نیاورم. آن روزها چقدر به حساسیتهای هم احترام میگذاشتیم، برای همین هم بود که حس میکردیم برای هم مُهمایم.
«هنوز هم دیر نشده. من هستم، تو هستی، وجدانمان هم هست. من هستم، تو هستی و نیازمان به آرامش هم هست. من هستم، تو هستی، خدای ما هم هست. پس دوباره از نو آغاز میکنیم.»
روحیات و حساسیتهای شخصی
حساسیتهای شخصی نیز از اهمیت ویژهای برخوردارند. تنها توجه به روحیات نوعی کافی نیست، زیرا هر کسی معمولاً علاوه بر روحیات نوعی، روحیات شخصی هم دارد که بیتوجهی به آن، زندگی با آن فرد را دچار مشکل میکند.
زمان به دست آوردن روحیات شخصی
به دست آوردن روحیات شخصی میتواند در سه مرحله انجام بگیرد:
الف) قبل از ازدواج و در زمان خواستگاری
اصلیترین و مهمترین مرحلۀ شناخت روحیات، زمان خواستگاری است، زیرا برخی از افراد به جهت تفاوت بسیار زیاد روحی نمیتوانند زندگی مشترک موفقی را با هم آغاز کنند. پس در مرحلۀ خواستگاری باید دقت فراوانی در شناخت روحیات طرف مقابل به خرج داد.
برای شناخت روحیات در این مرحله، کتابهایی که دربارۀ انتخاب همسر نوشته شدهاند، میتوانند تا اندازۀ زیادی مفید باشند؛ بهویژه مطالبی که در بارۀ گفتوگوی خواستگاری، مشاوره و تحقیق در آن آمده است.
متأسفانه جوانان ما مرحلۀ عقد را که یکی از بهترین زمانها برای شناخت دقیق همسر است بهراحتی از دست میدهند. معمولاً این مرحله، تنها به تبادل احساسات خلاصه میشود. اگرچه دوران عقد مرحلۀ اوج احساسات است و باید ابراز احساسات هم بهخوبی در این دوران انجام پذیرد؛ اما خلاصه کردن دوران عقد به ابراز محبت کار درستی نیست. گفتوگوهای جدی در بارۀ زندگی در این دوران میتواند ما را با روحیات همسرمان آشنا کند.
بهتر است که زن و شوهر در دوران عقد به صورت صریح از حساسیتهای خود سخن بگویند تا همسرشان بتواند با توجه به حساسیتهای طرف مقابل رفتار کند.
اگرچه شناخت روحیات اصلی در این دوران کمی دیر به نظر میرسد؛ ولی در زندگی مشترک، بهویژه اوایل آن میتوان با برداشتن گامهای موفقیت در زندگی مشترک اختلافات میان خود و همسر را کم کرد.
راههای به دست آوردن روحیات شخصی
به دست آوردن روحیات همسر بعد از عقد و در دوران زندگی مشترک از دو راه بسیار ساده ممکن است:
گفتوگو با خود همسر در بارۀ روحیات او بسیار راهگشاست. گرهی را که با دست باز میشود با دندان باز نمیکنند. چرا باید به انتظار نشست تا گذر زندگی، ما را از روحیات همسرمان آگاه کند؟ خوب است در گفتوگوهایی صمیمی از همسرمان بخواهیم تا از حساسیتها و روحیات خاص خود صحبت کند. خودمان هم بدون اینکه منتظر بمانیم تا همسرمان در یک گفتوگو از روحیات ما جویا شود و یا با واکنشهایمان از حساسیتهایمان سر در بیاورد، او را از حساسیتها و روحیاتمان باخبر کنیم تا روند آگاهی از روحیات به درازا نکشد.
ب) آشنا شدن با واکنشهای همسر
همسرمان در برابر کارهای ما واکنشهایی دارد که نشاندهندۀ حساسیتها و روحیات ویژۀ اوست. مثلاً واکنش نسبت به اصرار بر یک خواسته یا تعلل در اجرای درخواست او، میزان رفت و آمد به خانۀ فامیل، کمحرفی، پُرحرفی، آمدن زیاد مهمان و…، همسر نشان میدهد نسبت به این موارد و مسائل دیگر چه نوع و تا چه اندازه حساسیت دارد. پس از شناخت این روحیات و حساسیتها، حتماً باید آنها را درک کنیم و با این کار مژدۀ درک متقابل را به همسرمان بدهیم.
ناگفته نماند که مشکل برخی از زنان یا شوهران، عدم شناخت روحیات همسرشان نیست؛ بلکه مشکل، غرور آنهاست که توقع دارند نه تنها همسرشان، بلکه تمام عالم، سازشان را به میل آنها کوک کنند.
مرز احترام به روحیات و حساسیتها
آیا درک حساسیتها و تنظیم رفتار با آن، مرزی هم دارد؟ یا اینکه باید هر حساسیتای را که همسرمان دارد، در نظر بگیریم و رفتارمان را مطابق با آن تنظیم کنیم؟ اگر این طور باشد که بسیاری از اصول زندگی زیر سئوال میروند.
اوّل: شرع، خط قرمز احترام به حساسیتها
مرز مشخص درک حساسیتها در درجۀ اول، خط قرمز شرع است. اگر توجه به حساسیتها موجب میشود همسری وظیفۀ واجب خود را ترک کند و یا مرتکب فعل حرامی شود، نه تنها چنین عملی مورد ستایش قرار نمیگیرد، بلکه به جهت ترک یک واجب یا انجام دادن یک حرام، عقوبت هم خواهد شد.
دوم: حساسیتهایی که مخالف شرع نیستند
دربارۀ حساسیتهایی که با حرف خدا مخالفتی ندارند، چند نکته را باید در نظر گرفت:
الف) برخی از حساسیتها نه تنها با حرف خدا منافات ندارند؛ بلکه بهجا و صحیح هم هستند. به این حساسیتها باید به طور کامل احترام گذاشت. مثلاً اگر همسرمان به استفاده از حرفهای زشت حساس است، باید این حساسیت را فرصت مغتنمی برای اصلاح خودمان بدانیم.
ب) برخی از حساسیتها با حرف خدا منافات ندارند؛ یعنی لازمهشان انجام دادن یک عمل حرام یا ترک یک واجب نیست؛ امّا مطلوب هم نیستند. برای مثال مردی که بهشدت نسبت به دیر آماده شدن غذا حساس است یا زنی که نسبت به کیفیت خرید شوهرش حساسیت افراطی دارد. در مواجهه با این حساسیتها، در صورتی که از خط قرمز شرع عبور نکرده باشد، سیاست اصلی مداراست.(۸)
ج) مدارا، به معنای بیقید شدن برای اصلاح همسر نیست. در کنار مدارا باید با در نظر گرفتن نکاتی که در این نوشتار میآید، سیاستی اصلاحی را در برابر همسر در پیش گرفت.
د) معمولاً حساسیتها برخاسته از محیط زندگی و نوع تربیت انسانها هستند و به همین دلیل هم در بسیاری از موارد در وجود انسان ریشه کردهاند. توجه به این نکته، ضرورت تحمل زمان را به ما نشان میدهد و صبر را سرلوحۀ زندگی ما قرار میدهد.
عدم رضایت شوهر به ادامه تحصیل همسر
«دو سال است که عقد کردهام. همسرم در خواستگاری قول داد که اجازۀ ادامه تحصیل به من بدهد؛ اما حالا که ازدواج کردهایم، این اجازه را به من نمیدهد. من هم علاقۀ شدیدی به درس دارم. او هم میداند که من چقدر به تحصیل حساس هستم. نمیدانم چگونه او را قانع کنم؟ به مشاوره هم راضی نمیشود.»
ما به همۀ پسران و دختران توصیه و از آنها درخواست میکنیم که در هنگام خواستگاری به حرفهایی که خودتان میزنید توجّه کنید. اولا: نسبت به قول و قرارهایی که میگذارید، حساس باشید. ثانیاً این قول و قرارها را فراموش نکنید. اگر نمیتوانید قولی را اجرا کنید، با نهایت صداقت بگویید که قبول نمیکنم. به این امید که حالا قبول میکنم، بعداً قانعاش میکنم، وارد وادی خطرناک بیصداقتی نشوید.
خواهر محترم! درست است که همسر شما کار خوبی نکرده و در خواستگاری چیزی را پذیرفته که حالا آن را اجرا نمیکند، اما شما قبل از اینکه او را محاکمه کنید، کمی هم به رفتار و گفتار خودتان در این دو سال توجه کنید. شما هم قول و قرارهایی را که در جلسۀ خواستگاری گذاشتهاید بازخوانی کنید. نکند شما هم قولی دادهاید که بدان عمل نکردهاید و همسرتان را به وادی خطرناک «چیزی که عوض دارد، گِله ندارد» انداختهاید؟ نکند نوع حرفها و کارهایی که در این مدت از شما سر زده، همسرتان را به این نتیجه رسانده که درس برای شما از هر چیزی حتی زندگی و همسرتان مهمتر است؟ فکر میکنید همسرتان از شما راضی است؟ اگر منصفانه بخواهید قضاوت کنید، آیا نارضایتیهای احتمالی او از شما بهحق است یا ناحق؟ جواب این پرسشها که ریشهیابی این برخورد همسرتان است، در پیدا کردن راهحل بسیار مهم است. فکر میکنم اصلاح رفتارهای اشتباه شما تأثیر بهسزایی در نرم شدن همسرتان داشته باشد. بعید نیست که همسر شما هم حرفهای بسیاری برای گفتن داشته باشد.
اصلاً تا به حال از او در بارۀ مخالفتاش با تحصیل خود پرسیدهاید؟ شاید او هم دلیلی برای مخالفتاش دارد که اگر بخواهید عاقلانه دربارۀ آن فکر کنید، درست باشد. اگر دلیل مخالفت خود را به شما گفته، آیا تا به حال منهای علاقهای که به درس دارید، دربارۀ علت مخالفت او فکر کردهاید؟ یا در بارۀ دلیل مخالفت او با مشاوری مشورت کردهاید؟
فرض کنیم همسرتان هیچ دلیل قابل قبولی برای مخالفت با ادامۀ تحصیل شما ندارد و شما هم نتوانستهاید او را راضی به ادامۀ تحصیل خودتان کنید. حالا ترازوی عقل را به کار بگیرید و به این پرسش پاسخ دهید: آیا فکر میکنید بر هم زدن کانون گرم خانواده به دلیل این مسئله، کار درستی است؟ آیا ادامۀ تحصیل رسمی برای شما این اندازه ارزش دارد که روابط خود و همسرتان را برای آن به هم بزنید؟
ریاضیات علم خیلی خوبی است، خیلی پیچیده هم نیست. البته این ریاضیاتی که من میخواهم بگویم. یک طرف کلاس و پرستیژ (نه علم) است و یک طرف سازش. یکی بر هم زنندۀ رابطه با همسر است و یکی نزدیک کنندۀ دل او به من. یک طرف آرامش است، یک طرف اضطراب. یکی آرزوست، دیگری کابوس. یک طرف زندگی است، یک طرف طلاق. هر دو بزرگ؛ یکی فرشته، دیگری دیو. حالا محاسبه کنید. زندگی اگر با سازش روی آرامش را ببیند، بهتر است یا کلاسی که اضطراب بیاورد و نتیجهاش طلاق باشد؟
راستی یادم رفت که خدا را در این محاسبه بیاورم. خدا در کدامیک از دو طرف این معادله است؟ در سمت زندگی یا سمت طلاق؟ آرامش یا اضطراب؟ سازش یا کلاس؟ ما که به کم قانع نیستیم. تو بگو کدام بیشتر است؟
گزینۀ درست را انتخاب کن:
الف) خدا + سازش+ آرامش+ زندگی < کلاس + اضطراب + طلاق
ب) خدا + سازش+ آرامش+ زندگی > کلاس + اضطراب + طلاق
پنجم: راه کسب علم منحصر به دانشگاه رفتن نیست
راه درس خواندن که تنها در دانشگاه خلاصه نمیشود. اگر واقعاً طالب علم هستید، میتوانید با مشاورۀ با اهل فن راه مطالعه را در پیش بگیرید و به حس علمجویی خود پاسخ مثبت بدهید.
باز هم تأکید میکنیم که تصمیم اصلی را در همین دوران عقد بگیرید.
حساسیت همسر در مورد فامیل
«پانزده سال است ازدواج کردهام و یک فرزند دارم. شش سال اول ارتباط من و همسرم و همچنین ارتباط ایشان با اقوام بنده خیلی خوب بود؛ اما پس از آن مشکلی پیش آمد که همسرم ارتباط خود را با فامیل من قطع کرد، البته به من اجازه میداد که با آنها ارتباط داشته باشم، آن هم به این شرط که محیط کاملاً زنانه باشد؛ اما در جایی که آقایان حضور داشته باشند؛ مثل مجلس عروسی و عقد و… مانع میشود. ایشان فکر میکند شخصیتاش در محیط فامیل من آن گونه که باید حفظ نمیشود. اگر من نخواهم در چنین محیطهایی حاضر شوم خیلی با من صمیمی است و جو خانه بسیار آرام و دلنشین است، اما اگر بخواهم به خانۀ یکی از فامیلهایام بروم، ناگهان زیر و رو میشود، به گونهای که تا یک ماه برخورد سنگینی با من دارد. البته در این حالت هم تندی و بددهنی نمیکند. ایشان ویژگیهای بسیار مثبتی دارد. باایمان، کاری، باوجدان، خانوادهدوست و… است، اما در این شرایط من نمیدانم چه کار کنم؟ آیا به خانۀ فامیل بروم تا صلۀ ارحام کرده باشم، حتی اگر همسرم ناراحت شود؟ یا در خانه بمانم و همسرم را راضی نگه دارم، حتی اگر قطع رحم کرده و اقوامام را از خود برنجانم؟»
قبل از اینکه پاسخ این خواهر محترم را بدهیم، باید بگوییم پیشفرض ما این است که مقصود این خانم از مجالسی که آقایان در آن هستند، مجالس مختلطی که در آن معصیت میشود نیست.
اول: حفظ آرامش خانه، وظیفۀ اصلی
تردید نداشته باشید که حفظ آرامش خانه و استحکام رابطۀ شما با همسرتان وظیفۀ اصلی شماست. فقط وقتی این وظیفه از دوش شما برداشته میشود که لازمۀ حفظ این آرامش، زیر پا گذاشتن حکمی از احکام حتمی الهی باشد. در غیر این صورت شما باید با چنگ و دندان آرامش خانه را حفظ کنید و رابطۀ صمیمی خود و همسرتان را همیشه بانشاط نگه دارید. با وجود داشتن یک فرزند این وظیفه بر دوش شما سنگینتر هم میشود.
دوم: ناراحتی فامیل یا نارضایتی همسر؟
بدون تردید اگر شما در مسئلهای میان ناراحت شدن فامیل یا نارضایتی همسر خود مخیّر باشید، باید به دنبال رضایت همسر خود باشید و خشنودی اقوام را به قیمت نارضایتی همسر جلب نکنید. اگر درخواست همسرتان از شما که موجب ناراحتی فامیل هم هست، باعث زیر پاگذاشتن حکم خداست، در اینجا باید با همسرتان مخالفت کنید، زیرا در معصیت خداوند از هیچ کسی نباید تبعیت کرد.
سوم: اصرار زیاد، ایجاد حساسیت بیشتر
هر اندازه شما بر رفتن به مجالسی که ایشان بر روی آن حساس است، اصرار بیشتری کنید، حساسیت همسرتان بیشتر میشود؛ پس تا مدتها بدون اینکه حتی از او درخواست اجازه برای شرکت در این گونه مجالس را داشته باشید، قید شرکت در آنها را بزنید.
چهارم: گفتوگوی شخص سوم بیرون از محیط خانواده و فامیل با همسرتان
پس از مدت قابل توجهی که احساس کردید آبها از آسیاب افتادهاند، با توجه به قوانین گفتوگو در این باره با او صحبت کنید. البته در این گفتوگو فقط از دغدغههای خود حرف بزنید و به هیچوجه او را محکوم نکنید. پس از بیان دغدغههایتان از او بخواهید که دلایل خود را در این باره با کسی که خودش قبول دارد در میان بگذارد. کسی که از افراد خانواده و فامیل نیست بهتر میتواند در این باره با او بحث کند.
پنجم: شیوههای مختلف صلۀ رحم
رفت و آمد تنها راه صلۀ ارحام نیست. گاهی با تلفن کردن و پرسیدن احوال فامیل هم میشود صِلۀ رحم را به جا آورد. در این باره حتماً نظر مرجع تقلید خودتان را جویا شوید. اگر راههای دیگری برای صلۀ رحم وجود دارند که همسر شما نسبت به آن حساس نیست، نسبت به رفت و آمدی که همسرتان را عصبانی میکند، اصرار نداشته باشید.
پینوشتها
۱ـ امام صادق«ع» از قول پدرانش، از رسول خدا«ص» نقل کردهاند که فرمود: «پس از اسلام، مرد مسلمان هیچ بهرهای نبرده که برتر از همسر مسلمانی باشد که وقتی به او نگاه میکند شاد شود و وقتی به او دستور میدهد، اطاعت کند و وقتی که شوهر نیست، خود را [از خیانت] و مال شوهر را [از تلف شدن] حفظ میکند». ( الکافی، ج۵، ص۳۲۷)
۲ـ امام باقر«ع» فرمود: «زنی به حضور رسول خدا«ص» رسید و گفت: ای رسول خدا! حق شوهر برعهدۀ زن چیست؟ فرمود: «اطاعت کردن از او و سرکشی نکردن از [فرمان] او و اینکه از [اموال] خانۀ شوهر، جز با اجازۀ او صدقه ندهد و جز با اجازۀ شوهر روزۀ مستحبی نگیرد. خود را از همسرش منع نکند، حتی اگر بر جهاز شتر باشد و از خانه خارج نشود مگر با اجازۀ شوهرش. اگر از خانه بدون اجازۀ او خارج شود، ملائکۀ آسمانها و زمین و ملائکۀ غضب و رحمت، او را لعنت خواهند کرد تا زمانی که به خانه بازگردد» (همان، ص۵۰۷).
۳ـ امام صادق«ع» فرمود: «هرگاه زنی نمازهای پنجگانه را بخواند و ماه [رمضان] را روزه بدارد و از همسرش اطاعت کند و حقّ علی«ع» را بشناسد، از هرکدام از درهای بهشت که بخواهد وارد خواهد شد» (همان، ص۵۵۵).
۴ـ امام صادق«ع» فرمود: «در زمان رسول خدا«ص» مردی برای بعضی از کارهایش از خانه خارج شد [و به مسافرت رفت]. او با همسرش عهد بست که از خانه بیرون نرود تا وقتی که [از سفر] به خانه برگردد. [مرد رفت و] پدر آن زن، بیمار شد. زن کسی را نزد رسول خدا«ص» فرستاد و گفت: همسر من از خانه بیرون رفته و با من عهد کرده که تا او بر نگشته، از خانه بیرون نروم؛ اما حالا پدرم بیمار شده، شما امر میکنید که به عیادتش بروم؟ رسول خدا«ص» فرمود: «نه. در خانه بنشین و از شوهرت اطاعت کن». این حرف برای آن زن سنگین آمد. از همین رو، دوباره کسی را نزد پیامبر«ص» فرستاد و گفت: امر میکنید که به عیادتش بروم؟ اما باز هم ایشان فرمود: «در خانهات بنشین و از همسرت اطاعت کن». پدر این زن مُرد. او کسی را نزد رسول خدا«ص» فرستاد و گفت: امر میکنید که بر جنازهاش نماز بخوانم؟ فرمود: «نه. در خانهات بنشین و از شویت، اطاعت کن». پدر این زن که دفن شد، رسول خدا«ص» کسی را نزد زن فرستاد و فرمود: «خداوند به جهت اطاعتی که تو از همسرت کردی، تو و پدرت را بخشید» (همان، ص۵۱۳).
۵ـ امام صادق«ع» فرمود: «مردی که غیرت نورزد، دلی واژگونه دارد» (همان، ص۵۳۶).
۶ـ امام علی«ع» در سفارش به امام حسن«ع» فرمود: «بر حذر باش که غیرت بیجا بورزی که این کار، انسان سالم را به بیماری و بیگناه را به آلودگی سوق میدهد» (نهج البلاغه، نامۀ ۳۱).
۷ـ امیرمؤمنان علی«ع» فرمود: «لجاجت، اندیشه را از میان میبَرَد» (همان، حکمت ۱۷۹).
۸ـ در گام ششم از جلد سوم دربارۀ «مدارا» به صورت مستقل، سخن خواهیم گفت.
سوتیترها:
۱٫
یکی از راههای ابراز محبت، احترام به حساسیتهای طرف مقابل است. اگر حساسیتها از حد نگذرند و قابل تحمل باشند، باید به آن احترام گذاشت و اگر هم چیزهایی باشند که با اصول زندگی در تضادند، با توجه به نکاتی که در همین گامها گفته میشود، باید آن را حل کرد.
۲٫
تردید نداشته باشید که حفظ آرامش خانه و استحکام رابطۀ شما با همسرتان وظیفۀ اصلی شماست. فقط وقتی این وظیفه از دوش شما برداشته میشود که لازمۀ حفظ این آرامش، زیر پا گذاشتن حکمی از احکام حتمی الهی باشد. در غیر این صورت شما باید با چنگ و دندان آرامش خانه را حفظ کنید و رابطۀ صمیمی خود و همسرتان را همیشه بانشاط نگه دارید.
۳٫
رفت و آمد تنها راه صلۀ ارحام نیست. گاهی با تلفن کردن و پرسیدن احوال فامیل هم میشود صِلۀ رحم را به جا آورد. در این باره حتماً نظر مرجع تقلید خودتان را جویا شوید. اگر راههای دیگری برای صلۀ رحم وجود دارند که همسر شما نسبت به آن حساس نیست، نسبت به رفت و آمدی که همسرتان را عصبانی میکند، اصرار نداشته باشید.
.