در راه قرآن

آیت الله فاضل لنکرانی
عضو جامعه مدرسین و شورای مدیریت مدرسه فیضیه
تفسیر
***
درشماره قبل با یکی از ابعاد اعجاز قرآن (شخصیت رسول الله) آشنا شدیم، هم اکنون به ابعاد دیگران می پردازیم:
*همگونی وهماهنگی
جهت رسائی مطلب وبیان این بعد از اعجاز قرآن، ناچارازبیان مقدماتی هستیم:
۱- یکی از ویژگی های جهان ماده تحویل و تکامل تدریجی آن است، پدیده ها همیشه با تکامل تدریجی پیش می¬روند، از کودکی به جوانی از جوانی به پیری و…
انسان نیز که جزء جهان و یکی ازپدیده های عالم است از این قانون مستثنی نبوده و همیشه در حال تغییر و دگرگونی است . این تحول هم در ساخت جسمی انسان جاری است وهم درافکار و اندیشه های وی.بسیارند کسانی که در ۲۰ سالگی از ایده ای حمایت می¬کرده اند، ولی در سن ۳۰ سالگی از همه ی آنها بریده و به افکار جدیدی پای بند می شوند، این خود دلیل تحول اندیشه و دگرگونی های فکری و روحی انسان است .
اینها هم از یک طرف، از جهت دیگرانسان در حالات مختلف از اندیشه های مختلفی برخورداراست. در حالت امنیت، سلامت، و رفاه به گونه ای فکر می¬کند، ولی در حال فقر، مرض، ترس و ناامنی بگونه ای دیگر در مسافرت از اندیشه ای دفاع می کند، ولی در وطن آن فکر را پوچ و خالی از حقیقت میداند.
۲-هیچ کتابی به جامعیت قرآن نیست، درقرآن که از همه ی معارف بشری بصورت کلی سخن به میان آمده، و در تمام شئونات بشری به طور وسیع و دامنه دار پیش¬رفته است. قرآن هم به آسمان، زمین، ستارگان، کهکشانها اشاراتی شده و هم از انسان، حیوان، عالم غیب، عالم شهود و … گفتگو به میان آمده است.
اکنون بخود قرآن برمی گردیم، و یکی از آیات الهی را مورد رسیدگی قرار داده، و آنگاه نتیجه می¬گیریم. درسوره نساء آیه ۸۳ می خوانیم:
«              »
چرادر قرآن تدبر نمی کنند، که اگراز ناحیه خدا نبود تناقض و اختلاف فراوانی دران پیدا می نمودند.
دراین آیه به بعد دیگراعجاز قرآن اشاره شده.این بعد همان بعد هماهنگی و هم¬گوئی آیات الهی است .قرآن با اینکه از موضوعات مختلف سخن گفته و در مدت بیست و سه سال قطعه قطعه بطور تدریجی ناز ل گردیده، در میان همه ی آیات هماهنگی و همگونی کامل برقرار بوده و هیچ گونه تضاد و اختلافی میان آیات بچشم نمی خورد، حتی در موارد بظاهر تکراری با تعمق بیشتر می بینیم در مورد دوم خصوصیت و ویژگی خاصی در نظر گرفته شده است. این خود دلیل اعجاز قرآن و آسمانی بودن و الهی بودن آن است ، چه اگر قرآن تراوشات فکری و روحی مشخص حضرت محمد(ص ) بود، قهراً درایات و مفاهیم و موضوعات و… آن تناقض گوئی، ناهمگونی و تکاذب مشاهده می-گردید، چون رسول الله بالاخره انسان است و بیرون از حوزه قوانین طبیعت نمی باشد، براساس ویژگیهای یک انسان بایست درافکار و اندیشه هایش تغییر و تحول صورت بگیرد، با دگرگونی اندیشه ها، نوآوری، ناهمگونی، تناقض گویی و اختلاف و بعضا تکذیب بعضی از آیات، آیات دیگر را امری قطعی و اجتناب ناپذیراست.
تاریخ نیز گواه صدق این گفتار و مؤید این بعد از اعجاز قرآن است، آن هم از زبان مخالفین، از زبان کسانی که سرسختانه با قرآن می جنگیدند و علیه آن به توطئه برخاسته و کمر به نابودیش بسته بودند. در تاریخ میخوانیم : روزی ابوجهل از ولید بن مغیره خواستاراظهار نظر درباره قرآن شد، وی در پاسخ چنین گفت:«درباره قرآن چه بگویم؟ سوگند به خدا در میان شما کسی آشناتراز من به قصائد و اشعار عرب نیست، در شناخت رموز فصاحت و بلاغت و فنون شعر و رجز کسی به پای من نمی رسد.من به هر گونه شعری حتی اشعار جنیان از دیگران آگاه ترم، ولی بخدا سوگند اینکه محمد می¬گوید به هیچ یک از اینها که گفتم شباهت ندارد. آری بخدا قسم که گفتار محمد دارای حلاوت خاصی است که هر سخن بلیغ و شرینی را در هم می شکند و بر تمام گفتار ها برتری دارد و برتراز آن سخنی متصور نیست.»
ابوجهل گفت: بخدا سوگند اقوام و عشیره¬ات از تو راضی نخواهند گردید مگرانکه بر علیه قرآن چیزی بگویی.
ولید گفت: پس صبر کن د این باره فکری کنم، پس از اندک تأمل گفت: قرآن سحری است که محمد آن را از ساحران گرفته!
به نقل قرطبی ، ولید بن مغیره در پاسخ ابوجهل چنین گفت: «بخدا سوگند از محمد سخنی شنیدم که نه انس را چنین سخنی است و نه جن را. دارای حلاوت و شیرینی خاصی است، سخن تازه و بی سابقه ای است، ریشه دارد، پرثمر، برجسته ترین سخن و برجسته تراز آن سخنی نیست و بشراز گفتن آن عاجز و زبون است. »
گفتیم هماهنگی و همکونی آیات قرآن و عدم اختلاف د رآن دلیل اعجاز قرآن و الهی بودن آنست. اینجا با دو اشکال مواجه می شویم که الزاما پاسخگوی آنها نیز باید باشیم:
۱-شما عدم اختلاف را یکی از نشانه های اعجاز می دانید ، در صورتی که قرآن بیش از کتابهای دیگر مورد تاخت و تاز قرار گرفته و بیش از نوشته های دیگربا اختلافات و «ان قلت قلت» ها رو برگردیده است.حتی عده ای دراین راه با تحمل زحمات طاقت فرسا کتابها و رساله هایی نوشته¬اند .پس کو آن عدم اختلاف و هماهنگی که شما مدعی آن هستید؟کسانی که مدعی چنین اشکالی هستند، پیداست از کار محقق و تحقیق اطلاع کافی ندارند، نمی دانند یک فرد برای کاوش و تحقیق پیرامون یک مسئله چه کارهایی را باید طی کند و از کدام گذرگاه ها بایدبگذرد.
محقق، در راه تحقیق هر راه احتمالی را باید پیش بگیرد و هر مسئله فرضی را در«بوته امکان» گذارده و از آن تحقیق نماید، از این «فرضها» و «امکانها» آنجا که دلیل یکی متقن تر و مستحکم تر باشد او را به عنوان نتیجه تحقیق انتخاب نماید.این بود راه تحقیق و محقق.
درخصوص قرآن نیز مفسرین باهمان راه ابتدا فرضها و امکانها را درباره آیات قرآن بررسی و آنگاه به پاسخگویی پرداخته اند ، یعنی گفته اند اگر درباره این آیه (فرضا) چنین اشکالی پیدا شود پاسخ آن چنین خواهد بود.
دراین میان خائنین به قرآن و اسلام برای ضربه زدن به اسلام و قرآن، اشکالها را بدون پاسخ ها بطور بریده درکتابهایی جمع آوری نموده و دراختیار مردم قرار می دهند، در حالیکه نمی دانند یا نمی خواهند بدانند «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه.»
۲-در سوره بقره آیه ۱۰۵ می خوانیم:
«           »
هرچه از آیات قرآن نسخ کنیم یا (حکم آن را متروک سازیم) بهتراز آن یا مانند آن بیاوریم.
ودرسوره نحل آیه ۱۰۱ می فرماید:
«    •       »
و ماهرگاه آیتی را از راه مصلحت نسخ کرده بجای آن آیتی دیگراوردیم، در صورتی که خدا بهتر میداندتا چه چیز نازل کند.
این آیات با صراحت کامل «نسخ» درایات قرآن را روشن می سازد. خود نسخ بهترین مصداق اختلاف و ناهمگونی در قرآن است.
این اشکال حاکی از روشن نبودن مفهوم نسخ برای اشکال کننده است.از این جهت قبلا واژه «نسخ» را در لغت و اصطلاح علماء و دانشمندان مذهبی روشن می کنیم وسپس به پاسخ می¬پردازیم:
نسخ در لغت بمعنی نوشتن چیزی است از روی نوشته ی دیگر، استنساخ و انتساخ نیز از همان است. نسخ در لغت عرب به معنای نقل «تغییر»، «ازبین بردن» نیز آمده است، ولی دراصطلاح اندیشمندان اسلامی نسخ یعنی برداشته شدن حکمی از احکام ثابت دینی دراثر سپری شدن وقت و مدت آن .
با این بیان بخوبی می فهمیم نسخ در قرآن و برداشته شدن حکمی از احکام الهی بدلیل گذشتن زمان حکم و عدم کارائی آن در زمان نسخ باعث تناقض و اختلاف و ناهمگونی نیست، چون حکم قبل از ابتدا کوتاه مدت بوده و برای زمان معین وضع شده بود، نه برای همه زمانها و همه انسانها و نسلها.
اگر باز بگویند نوعا در جایی که بین دو آیه از آیات قرآن اختلاف و منافات وجود داشته باشد مفسرین آیه دوم را ناسخ، و اولی را منسوخ میگویند، این خود حاکی از اختلاف درقرآن است. می گوییم بنظر ما این گونه آیات در قرآن وجود ندارد و بهتر ین گواه با آیه ۸۳ سوره نسا است که به تفضیل درباره اش سخن گفتیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *