كيفيت تلاوت

هدايت در
قرآن

آيت الله
جوادي آملي

بحث ما راجع
به كيفيت هدايت بود كه به عنوان مقدمه و مدخلی بر اين بحث ،‌درباره̾ آداب و شرايط
تلاوت بيانی داشتيم . اكنون به دنباله آن بحث می پردازيم .

كيفيت
تلاوت

يك سلسله از
دستورات در آداب تلاوت برمی گردد به كيفيت لفظی آن يعنی انسان تا می تواند خوب
قرائت كند و « ترتيل » قرائت كند . و يك مقدار برمی گردد به اين كه با علم و تدبر
قرائت كند .

در مورد
ترتيل قرآن در سوره̾ مزمل می فرمايد : « ورتّل القرآن ترتيلا . انّا سنلقی عليك
قولاً ثقيلا » قرآن را ترتيل كن . ما بر تو كلام سنگينی القاء می كنيم . قرآن از
اين نظر قول سنگين است كه هم درك معارفش دشوار می باشد و هم عمل به احكامش مشكل
است و هم در ميزان روز قيامت قول ثقيلی است كه می فرمايد : « و اما من ثقلت
موازينه فهو في عيشة راضية » .

قرآن كريم
از آن نظر كه احكامش بر خلاف خواسته ها و مشتهيات ها نفس است و با‌ آن سازگار نيست
لذا بر نفس بسيار سنگين و دشوار است چرا كه نفس ، خواهان شهوت است .

در نهج
البلاغه از قول رسول اكرم «ص» می فرمايد: « حفّت النّار بالشهوات و حفّت الجنّة
بالمكاره » آتش پيچيده لذايذ است و بهشت پيچيده دشواريها . انسان از هر سو كه به
لذت كشانده شود ، پايانش شعله آتش است و از هر راهی كه بخواهد به بهشت برسد با
دشواريها و مشكلات و مصيبت ها روبه رو است .

و قرآن از
آن نظر كه در روز قيامت با ميزان الهی اعمال ، سنجيده می شود ، قول ثقيل و سنگين
است زيرا در آن روز حقيقت آن ظهور می‌كند . آن روز است كه تأويل قرآن ظاهر می شود
و مردم می‌دانند كه از نظر احكام و حكم بسيار سنگين و وزين بود .

ولی همين
قرآن كه برای نفس امّاره و قوّه شهوت و غضب بسيار دشوار سنگين می آيد ، برای فطرت
دست نخورده آسان است . می فرمايد : « ولقد يسّرنا القرآن للذكر فهل من مدّكر» اين
آيه كه چهار بار در سوره قمر تكرار شده است می فرمايد : و ما قرآن را برای تذكر و
پندگيری آسان قرار داديم ، آيا پندگير و متذكری هست ؟ با اينكه درسوره مزمل آن را
قول ثقيل می خواند ، در اين جا می‌فرمايد كه قرآن آسان است و ما آن را آسان قرار
داديم . آن سنگينی از اين لحاظ بود كه محتوایش سنگين است و خفيف و سبك نيست ،
وانگهی‌ آسان در مقابل سنگينی نيست كه برخی فكر كنند اين دو آيه تناقض دارد زيرا
ثقيل در برابر خفيف است و يسر در برابر عسير است .

پس اين قرآن
خفيف و سبك نيست و برای اينكه محتوايش سنگين و وزين است ، و از آن طرف عسير و
دشوار نيست زيرا مطابق با خواسته و نياز فطرت است .

در آخرين آيه سوره مزمل می‌فرمايد : « (#râätø%$$sù
$tB
uŽœ£uŠs?
z`ÏB
Èb#uäöà)ø9$#
4
zNÎ=tæ
br&
ãbqä3u‹y™
Oä3ZÏB
4ÓyÌó£D
 
tbrãyz#uäur
tbqç/ΎôØtƒ
’Îû
ÇÚö‘F{$#
… » خدا می داند كه همواره شما در حال سلامت و در حضر  نيستيد و گاهی مسافريد و گاهی با مشكلات و
موانع همراهيد ولی در هر صورت فرصت های‌ ارزنده و مناسب را از دست ندهيد و مغتنم
بشماريد برای خواندن قرآن . در موارد عادی قرآن بخوانيد زيرا هميشه قرآن خواندن
برای شما ميسّر نخواهد بود .

انسان وقتی وارد قرائت قرآن می‌شود ، به عبادت خدا برمی خيزد و چون وارد
عبادت می شود ، شيطان حمله را عليه او آغاز می‌كند ، لذا می‌فرمايد : « فاذا قرأت
القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرّجيم » اگر خواستيد قرآن بخوانيد ، از شر شيطان
طرد شده از درگاه الهی ، به خدا پناه ببريد. بنابراين ،چون قرائت و تلاوت قرآن
همراه با تدبر و تهذيب و تزكيه است ، عبادت است و چون عبادت است شيطان تهاجم دارد
و چون تهاجم شيطان وارد است ، استعاذه لازم دارد . پس اين استعاذه ( اعوذ بالله من
الشيطان الرّجيم ) از آداب تلاوت است .

مسئوليت تلاوت

مسئوليت تلاوت تهذيب نفس و به ياد آن بودن است . اين مسئوليت در آيه 45
سوره بقره آمده است . می فرمايد : « tbrâßDù’s?r&
}¨$¨Y9$#
ÎhŽÉ9ø9$$Î/
tböq|¡Ys?ur
öNä3|¡àÿRr&
öNçFRr&ur
tbqè=÷Gs?
|=»tGÅ3ø9$#
4
Ÿxsùr&
tbqè=É)÷ès?» چگونه مردم را به نيكوكاری امر می كنيد و خودتان را فراموش می‌
نماييد در حالی كه كتاب خدا ( قرآن ) را می‌خوانيد . چرا در آن نمی انديشيد و فكر
نمی كنيد ؟ كتاب خدا كه در اين آيه آمده است ، و حی آسمانی است خواه به صورت قرآن
باشد و خواه به صورت كتاب هائی كه بر انبياء پيشين نازل شده زيرا قرآن ، آن كتاب
هائی را كه بر انبياء‌گذشته نازل شده ، تصديق كرده است از اين آيه ، چنين برمی
گردد كه انگيزه̾ تلاوت ، تهذيب نفس و به ياد
آن بودن است و گرنه آن ذكری كه نتواند نفس را تهذيب كند ، ذكر الله نيست . پس
تلاوت كتاب خدا برای تزكيه و تهذيب نفس است كه اگر كسی تهذيب نفس را شروع نكرد و
كتاب خدا را تلاوت نمود مشمول اين آيه است ؛ گذشته از اين كه تلاوت با نسيان نفس
سازگار نيست .

در اين باره  روايت هائی از معصومين «ع»
به ما رسيده است كه برخی‌ از آنها را به عنوان نمونه يادآور می شويم :

« عن ابي عبد الله «ع» قال : قال رسول الله «ص» : انّ  أهل القرآن في أعلی درجة من الآدميّين ما خلا
النّبيين و المرسلين فلا تستضعفوا اهل القرآن حقوقهم فإنّ لهم من الله العزيز
الجبّار لمكاناً عليّاً » ( اصول كافی ـ فضل حامل القرآن ـ حديث اول ) .

امام صادق عليه السلام فرمود : رسول خدا « ص» فرموده است : اهل قرآن در
والاترين مراتب انسان ها‌هستند به جز پيامبران و رسولان ، پس حقوق اهل قرآن را
اندك و كم نشماريد زيرا از سوی‌ خداوند عزيز جبّار ، مقامی عالی و بلند برای ايشان
است .

و اگر در تحليل مسئله « واعتصمو به حبل الله … » روشن شد كه اين كه حبل
يك طرفش به دست الله است و وسط های‌ اين حبل به دست فرشتگان ( سفره كرام برره ) می
باشد و پايان اين حبل به دست انسان است ، آن گاه به انسان گفته شده است : «
واعتصمو به حبل الله جميعا » ، لازمه اين مطلب اين است كه اگر كسی‌ قرآن را با مراعات
آداب تلاوت ، تلاوت كرد و فهميد و به آن عمل كرد ، بالا می رود كه تا آنجا كه با
سفره كرام برره متحد و مرتبط شود . لذا در حديث ديگری از امام صادق «ع» چنين آمده
است : « عن ابي عبدالله «ع» : الحافظ للقرآن العامل به مع السّفرة الكرام البرره »
( اصول كافی ـ فضل حامل القرآن ـ حديث دوم ) . 

حافظ قرآنی كه به آن عمل می كند ، همراه با فرشتگان كرام نيك رفتار در
آخرت خواهد بود . زيرا حبل اعتصام به دست آنها است اگر انسان آن را بگيرد و بالا
رود به فرشتگان می رسد .

قاريان قرآن

روايتی از امام باقر «ع» به ما رسيده است كه اصناف و گروه های مختلفی را
كه قرآن می خوانند ذكر كرده است و انگيزه̾  هر يك را بيان داشته .
حضرت در اين حديث می‌فرمايد :

« قرّاء القرآن ثلاثه : رجل قرأ القرآن فاتّخذه بضاعة و استدرّ به الملوك
و استطال به علی النّاس . و رجل قرأ القرآن فحفظ حروفه وضيّع حدوده و أقامه اقامه
القدح فلا كثّر الله هؤلاء من حملة القرآن . و رجل قرأ القرآن فوضع دواء القرآن
علی داء قلبه فأشهر به ليله وأظمأ به نهاره و قام به في مساجده و تجافی به عن
فراشه فبأولئك يدفع الله العزيز الجبّار البلاء و بأولئك يديل الله عزّوجلّ من
الأعداء و بأولئك ينزّل الله عزّو جلّ الغيث من السّماء فوالله لهؤلاء في قراء
القرآن أعزّ من الكبريت الأحمر » .

( كافی ج 2 ـ كتاب فضل القرآن ـ باب النوادر ـ حديث اول ) .

قاريان قرآن سه دسته اند : 

اول ـ آن شخصی كه قرآن را می‌خواند و آن را سرمايه̾ كار خود قرار می دهد و از اين راه به وسيله سلاطين و حاكمان توقع
بهره بردن دارد و به وسيله فهم يا قرائت قرآن خود را بر مردم برتر می‌داند .

دوم ـ كسی است كه قرآن را می‌خواند و حروف آن را نگه می دارد ولی حدود آن
را ضايع می سازد . اين قرآن تيری است برای او كه آن را پشت سر خود قرار داده .
خداوند امثال اينان را در خوانندگان به قرآن هرگز زياد نكند . 1

سوم ـ كسی است كه قرآن را می‌خواند و آن را داروی دل دردمندش می داند و
برای‌ خواندن و به كار بستن آن شب را بيدار و روز را تشنه می گذراند و در هنگام
نماز هايش به آن قيام می كند و به وسيله̾ قرآن از بستر استراحت كنار می رود .
اينان بركات زمين اند كه خداوند عزيز جبّار به وسيله̾ آنها بليّات را رفع می كند و
به بركت آنها شر دشمنان را رفع می‌نمايد و باران رحمت را از آسمان ( بر بندگانش )
می فرستد و به خدا قسم اينان در قاريان قرآن از كبريت احمر كمياب ترند .

شفاء و دواء

در اين حديث شريف ، قرآن به عنوان دوای قلب بيمار معرفی شده است ، اما در
قرآن خداوند قرآن را شفاء‌ توصيف می فرمايد :« و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و
رحمة للمؤمنين».

شفاء ظريف ترين و دقيق ترين تعبير درباره قرآن كريم از نظر درمان بيماری
های‌ قلب و نفس. زيرا دوا ممكن است اثر نكند اما شفاء چون درمان محض است لذا ممكن
نيست اثر نكند . و می توان دوا و شفا را به چراغ و نور تشبيه كرد زيرا چراغ را
ممكن است خاموش نمود ولی خود نور چون در ذاتش روشنائی است ، ديگر امكان ندارد از
بين برود مستنير به خاموشی می گرايد ولی نور هميشه نور است و روشنائی .

امراض قلب چگونه است ؟

قرآن ، بيماری های‌ قلب را از گناه می‌داند ولذا درباره̾ كسی كه گوش به
صدای نامحرم می دهد و تحريك می شود ، او را مريض می داند . در سوره احزاب خطاب به
زنان پيامبر«ص» می فرمايد :« فلا تخضعن بالقول فيطمع الّذی في قلبه مرض » زنهار
سخن نرم و ملايم نگوئيد ، نكند آن كس كه قلبش بيمار است ، به طمع افتد .

بركات زمين

در هر صورت آن انسان های‌ پاك كه قرآن را دوای قلب خود می‌ دانند و آن قدر
با قرآن انس دارند كه شب را با آن به سر می برند و در نماز و نيايش با آن همدم و
همنوايند ، اين گروه از بركات زمين می باشند و خداوند توسط اينها بلا را از زمين
دفع می كند . زكريا بن آدم از بزرگان رجال علمی و از شاگردان مبرّز امام رضا «ع»
است ( و در شيخان قم مدفون می باشد ) خدمت حضرت رسيد و عرض كرد : بزرگان و رجال
علمی و پيرمردان قم در گذشتند و الآن جوان ها در شهر هستند و معاشرت با آن ها برای
من دشوار است . اجازه بدهيد از قم بيرون روم . حضرت ثامن الحجج «ع» فرمود : شما در
قم بمانيد زيرا خدا به بركت تو عذاب و بلا را از قم برمی‌دارد همانگونه كه به بركت
قبر پدرم موسی بن جفعر «ع» عذاب را از آن منطقه برمی دارد .

اين بركت عالم با عمل است كه حضرت می فرمايد : تو ای زكريا ! در قم بمان
زيرا وجود تو باعث رفع بلا و عذاب مردم است در همين باب ، بيانی را مرحوم كلينی
«ره » از امام سجاد«ع» نقل می كند كه حضرت فرمود : « لومات من بين المشرق و المغرب
لما استوحشت بعد ان يكون القرآن معي » ( اين حديث بسيار جالب است و سزاوار است همه
آن را حفظ كنند ) .

حضرت می‌ فرمايد : اگر تمام مردم روی زمين بميرند و قرآن با من باشد ،
احساس وحشت نمی كنم .

 اين روايت برای مؤمنين بسيار
نيروبخش است كه اگر تمام مردم جهان بميرند و قرآن با آن باشد هيچ احساس هراس و
وحشت نكنند . حال چه مرگ ظاهری باشد و چه مرگ حقيقی كه همان كافر شدن است . پس اگر
تمام مردم كافر شوند و از خدا بيگانه گردند و من تنها موحد و مسلمان باشم نبايد از
احدی احساس هراس كنم  زيرا انسان از خدا چه
می خواهد ؟ سعادت ابدی ! و سعادت ابدی با قرآن تأمين می شود . قرآن است كه تمام
راه های نجات و سعادت و خوشبختی اخروی و رضايت خداوند بر انسان می آموزند و به او
می‌ گويند اگر جهان را با تو خصم شود و تو قرآن را داشته باشی ، از كسی نترسی !
بايد در برابر آنان بايستی و مقاومت كنی و دلخوشی داری كه خدا با توست و قرآن انيس
تو .

« و كان عليه السلام اذا قرأ » ، « ملك يوم الدّين » ، « يكرّر ها حتّی
كاد ان يموت » .

و در روايت آمده است كه حضرت هنگامی كه ملك يوم الدّين می خواند ، آن قدر
آن را تكرار می‌كرد كه گويا جان از تنش می خواست پرواز كند . اين در اثر شناخت و
تلاوت حق و توجه به معانی قرآن است كه حضرت را آن چنان متوجه قيامت می‌نمايد كه
هرگاه به اين آيه می رسد ، آن را پيوسته تكرار می‌نمايد تا آنكه گويا می خواهد از
دنيا برود .    ادامه دارد .[1]  ن آن
م

« حال ای ملّت اسلام و امّت محمّد «ص» ! بر ما است كه از امامان بزرگمان (
امام حسين«ع» ) پيروی كنيم و با فداكاری‌ از انقلاب اسلامی پاسداری كنيم و برا‌ی
ادامه اين مكتب عزيز كه رهائی مستضعفان جهان و سركوبی مستكبران است ، ازهواهای
نفسانيه كه ميراث شيطان است بر حذر باشيد و توطئه دشمنان كشور و اسلام را كه ايجاد
يأس و سستی است ، در نطفه خفه كنيد .

              از پيام امام خمينی‌
به مناسبت روز پاسدار ( سوم شعبان ) 26 /3/ 59

 



1-      قدح در
اينجا به معنای تير است ،‌كه معمولاً يك نظامی‌ يا غير نظامی كه تير به همراه دارد
، در هنگام سفر ابزار و جعبه تير را در پشت سر روی اسب قرار می دهد كه در موقع
لزوم از آن بهره برداری كند . و در اينجا حضرت به چنين افرادی كه قرآن را خوب می
دانند و معنايش را می فهمند ولی آن را ضايع می كنند ،‌تشبيه به كسی نموده است كه
تير به همراه دارد و تيراندازی نيز وارد است ولی در جائی كه نبايد از آن استفاده
كند ، استفاده می كند يا برای‌خود نمائی‌ آن را به همراه دارد اني ها نيز چنين اند
؛ عالمان بی عملی می مانند كه با علم به قرآن و معانی كلمات و آيات شريفه قرآن ،‌آن
را به كار نمی گيرند و احكامش را ضايع می نمايند .