اخلاق در اسلام قسمت بیست و یکم

آیت الله مشکینی

یقین و باور درونی

سخن در صفت یقین بود و این حالت نفسانی راسخ،‌که اگر متعلق آن، توحید مبدأ و ثبوت معاد و سایر  امور مربوطه باشد از بهترین و پرارزش ترین صفات انسان و جمال روح و کمال روان او خواهد بود. و اینک مناسب آن است که در باره اسباب و وسائل تحصیل این گوهر پر ارج از دیدگاه اسلام، اندکی بررسی و فحص شود، باشد که از خلال آیات و ادله به راهی راهنمون شویم که طالب حرکت را به قله قاف این مقام، مسیری مستقیم تر و طریقی نزدیکتر بدست آِید.

تأثیر یقین باطنی و عمل خارجی دیگر:

آیۀ شریفه “و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین “[۱]را معانی و تفاسیری است،‌از آنجمله آنکه این آیه دستور العملی است برای رسیدن به مرحله یقین و پیدا کردن این صفت عظیم،‌زیرا معنی آیه این است که: ای مخاطب و ای انسان! پروردگار خود را پرستش کن تا آنکه صفت یقین در قلبت پیدا شود، و هر درجه ای از یقین را بوسیله طاعت خویش دریافتی باز بر طاعت خود بیفزای تا بدرجه ای دیگر نائل آئی.

توضیح سخن آنکه بی تردید، عمل و طاعت در تحقق صفت یقین اثری مستقیم دارد، چنانچه صفت یقین نیز در تحقق عمل خارجی مؤثر است. بنابراین یقین باطنی و عمل خارجی نسبت بیکدیگر تأثیری متقابل دارند گرچه در اولین مرحلۀ تصور، باید بذر یقین در دل-ولو در مرحله ضعیف آن- پاشیده شود تا غنچه عمل شکوفا گردد، لکن در مراحل بعدی، اعمال خارجی انسان، درجات یقین او را تعالی می بخشد و تکامل یقینش به عملهای خارج او تزاید و خلوص می دهد. پس هر عملی از انجام  وظایف دینی و اخلاقی گویا چراغ تازه در صحنه قلب می افروزد و هر چراغ قلب و باطنی،‌حرکت معنوی او را سریعتر می سازد. و بدین جهت است که در مقام پیمودن راه کمال انسانی نه حرکت عملی او از نظر کم و کیف، حد “یقف” و محل ایست دارد و نه صفا و تجلی و کمال یقین باطنه، و لذا امر” و اعبد” کانه یک امر نیست، بلکه هزاران امر است، بعد مراحل قدرت انسانی در مراحل مختلف عبادت که نتیجه هر قدم، درجه ای از یقین است. و این است معنی آنکه گفته می شود:

کمالات معنوی و درجات تکاملی انسانی، لایتناهی است، چنانکه سقوط  و انحطاط و درکات باطنی وی نیز چنین است.

راهی برای تحصیل یقین:

در اخبار اهل بیت(ع) است که خدا فرموده:

“لم یزل یتقرب الی عبدی بالنوافل حتی اکون سمعه الذی”

“یسمع به و بصره الذی یبصر به و یده التی یبطش بها”

  • بنده مؤمن من در طریق تقرب خویش بتدریج بجائی می رسد که گویا کوشش “اذن الله”،‌و چشمش “عین الله” و دستش “یدالله” شده اند، یعنی در تمام ایام و ساعات عمر خویش جز آنچه را که مرضی حق است نمی شنود،‌جز آنچه را که رضای حق در آنست نمی نگرد، و بغیر رضای او اعضا و اندامش حرکت نمی کند و بالاخره همه حرکات و سکونهای وجودش در مسیر رضای “الله” و در طریق اوامر و نواهیش قرار گرفته و حتی امور عادی او از قبیل خوردن و آشامیدن و خوابیدن و غیره جزء عبادات و پرستش او شده اند، و این حالت ملکوتی است که در ضمن دعای کمیل از خداوند می خواهیم:

“حتی تکون اعمالی و اورادی کلها وردا واحدا”

  • خدای من! عملهایم در پیشگاهت تا آنجا به مرحله قبول آید که همه کردارم و گفتارم یک “ورد” باشد و همه حرکات مختلفم در زندگی یک عبادت گردد.

آری، آن کس که روح توحید در همه عملهای بدنیش دمیده شود و آنچه را که می گوید در طاعت او گوید و آنچه را که می کند در مسیر رضای او کند،‌او فرشته ای است زمینی که عملهایش مورد غبطه فرشتگان آسمان است، و ای انسان! چنین باش تا خلیفه الله شوی.

نتیجه آنکه، یکی از طرق تحصیل یقین،‌کوشش در عمل و سعی در عبادت است.

در آیۀ شریفه دیگر،‌خداوند درباره بنده خلیلش چنین می فرماید:

“و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون”

“من الموقنین”[۲]

  • ما سلطه و قدرت خویش را نسبت به آسمانها و زمین،‌برای ابراهیم پیامبر ارائه نمودیم،‌این مطلب را به عللی انجام دادیم که یکی از آنها این بود: وی در زمره اهل یقین باشد و این صفت کمال رابیابد. ملکوت،‌سلطنت و احاطه تام است. و از آیه مبارکه چنین بر می آید که خداوند، کیفیت سلطه خویش را به عالم وجود در مقابل چشم دل و دیده باطل ابراهیم خلیل آنچنان ارائه فرمود که جمال معنوی و کمال مطلق حق را در این آئینه شهود به روشنی مشاهده کرد و همچنانکه ناظر آئینه،‌صورت و نقش را می بیند و نه آئینه را و دیده اش در صورت، فانی و خود آئینه گویا از دیده اش زائل است،‌ابراهیم خلیل از مشاهده جهان هستی، آفریننده هستی،‌و از دین مظاهر تجلی،‌جمال و کمال متجلی و از مشاهده آثار،‌صاحب آثار را دیده است. و این است مفهوم نظر بندگان خالص حق، و این است نتیجه نگرش آنان به ظواهر جهان

یا ربی پرده از درو دیوار                        در تجلی است یا اولی الابصار

و این حسین بن علی(ع) امام عظیم الشان است که عرضه می دارد:

“الهی علمت باختلاف الاثار و تنقلات الاطوار ان مرادک”

“منی ان تتعرف الی فی کل شیئ حتی لا اجهلک فی شی”[۳]

  • خدای من! از دگرگونی آثار هستی و انتقالات احوال عالم وجود، چنین فهمیدم که خواستت نسبت به من این است که در تمام شئون این عالم خود را به من معرفی کنی و ذرات عالم هستی را برای من آئینه صاف گردانی و در آن مرآه، زیبائیهای خویش را ارائه نمائی تا آنجا که در دیدن هیچ موجودی،‌از مشاهده جمالت غفلت نکنم.

سپس خداوند نتیجه ارائه ملکوت را بر خلیل خویش در قسمت عمده، این معنی قرار می دهد که: وی واجد صفت یقین باشد و در زمره موقنان درآید.

و خداوند در آیه دیگر می فرماید:

“یدبر الامر یفصل الایات لعلکم بلقاء ربکم توقنون”.[۴]

  • خدای بزرگ تدبیر کارگاه عظیم آفرینش را بر عهده دارد و بنحو تدریج، امور جهان را تنظیم و اداره می کند و آیات و نشانه های خویش را –از توحید گرفته تا معاد- جداگانه در صحنه جهان ارائه می دهد و این عمل وسیع و قدرت و تدبیر گسترده که تمام ذرات هستی را در بر گرفته، بدان جهت است که شما انسانها به لقای خدای خویش باور کنید و نور یقین در جلوه گاه دلتان بتابد.

امام سجاد(ع) در یکی از مناجاتهایش با خداوند خویش چنین عرض می کند:

“فاجعلنا من الذین کشف الغطاء عن ابصارهم و انجلت”

“ظلمه الریب عن عقائدهم و ضمائرهم …و تیقنت”

“بالفوز و الفلاح اوراحهم”

  • خدای من!ما را از آن گروه گردان که پرده همه حواجب و حجاب همه پرده ها از مقابل چشم حق بینشان کنار رفته، و از آسمان پاک قلبشان ظلمات و تاریکی هر شک و شبهه ای زائل گشته و روح و روانشان به صفت علم و یقین متصف شده است، آری، یقین به رستگاری و نجات و کامیابی و فلاح.

راه دیگر برای تحصیل یقین:

خواننده گرامی! یکی از راههای تحصیل یقین، دعا و توسل به خود حضرت منان است که از این نعمت عظیم خویش بر قلوب بی بهره ماها مبذول دارد. خواستن و اصرار کردن و ادامه دادن سؤال را نتیجه و اثری مسلم است در به هدف رسیدن انسان، خاصه بوسیله دعاهای وارده که آشنا شدن به سخنان اهل بیت و سخن گفتن به زبان آنان و عرض حاجت به میان آنان،‌خود مولد صفت یقین و تکامل بخش این فضیلت است.

و این نکته را در این مقام باید تذکر دهیم گرچه چندان ارتباطی با مقام ندارد، که اصولاً رسیدن بهر مقام فضیلت و قربی، و یافتن هر صفت کمال معنوی و انسانی که روح بشر را با مبدأ اعلی مرتبط می کند جز از راه توسل به دامن پربرکت اهل بیت(ع) امکان پذیر نیست. آری! آنان خود، بما تعلیم فرموده اند:

“من اراد الله بداءبکم  و من وحده قبل عنکم”.

  • کسی که بخواهد با مبدأ فیض ازلی حق مربوط شود و از نعمت قرب آن ذات اقدس بهره مند گردد، بی تردید باید از شما اهل بیت شروع کند، چه آنکه آن منتهی را جزء این مبدأ نباشد،‌و کسی که بخواهد به توحید ذات و صفاتش نائل آید،‌توحیدش جز از راه اعتقاد به قداست شما مقبول نشود.

و بالجمله خواننده عزیز، بوسیله اهل بیت عصمت و از راه توسل به آنان، از ذات ربوبی حق در تحصیل این صفت بکوش که طبق وعده الهی به هدف پرارج خویش خواهی رسید.

سلام بر صاحبان یقین که شایستگان بندگان حق که صاحبان یقین اند.

“اللهم اجعلنا من الذین یؤمنون بالغیب  و بالاخره هم”

“یوقنون”

آمین یا رب العالمین.

 

[۱] – سوره حج،‌آیه ۹۹٫

[۲] – سوره انعام،‌آیه ۷۵٫

[۳] – از دعای عرفه

[۴] – سوره رعد- آیه ۲٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *