قوانین کیفری در اسلام

قسمت چهاردهم

حجه الاسلام و المسلمین موسوی تبریزی

کیفر محارب و مفسد

در مقالات گذشته با لطف خداوند-به مطالبی از مسائل عمومی کیفر در اسلام آشنا شدیم و مسائلی را که در کیفیت اجرای حدود و تعزیرات کلاً لازم بود بیان کردیم.

و از این پس مقالاتی در رابطه با کیفرها وجرائم بالخصوص خواهیم داشت که مسائل و شرایط کیفر هر جرم را جداگانه بیان خواهیم کرد.

همانطور که قبلاً در آغاز مقالات ذکر کردیم، جرائم از نظر آثار  مفاسد آن در جامعه به دو نوع تقسیم می شود:

  • جرائمی که اثر مستقیم در اجتماع دارد، مانند سلب امنیت از جامعه، ایجاد اغتشاش و آشوب، ایجاد رعب و وحشت، خدشه دار کردن حیثیت اجتماعی، جاسوسی به نفع اجانب، فعالیت علیه آزادی و استقلال، ایجاد وابستگی اقتصادی و فرهنگی و نظامی به اجانب و ترویج فحشاء و منکر و به فساد کشانیدن مغزها و فکرها و اخلاق جامعه اسلامی و انسانی و تخدیر افکار و امثال اینها که در جوامع امروز متأسفانه بسیار زیاد است.
  • جرائمی که مستقیماً در جامعه اثر منفی و ناگوار نمی گذارد و صرفاً در خور شخص گناهکار آثار نامطلوبی دارد و گاهی در رابطه با افراد خاص، اثر ناگوار ممکن است داشته باشد مانند: زنا، مشروب خواری قمار بازی و سرقت های فردی بدون تهدید و ارعاب اگرچه این نوع جرائم نیز غیر مستقیم در جامعه آثار نامطلوبی ایجاد می‌کنند.

اما قسم اول که آثار اجتماعی دارد در فقه اسلامی با سه عنوان مطرح شده است:

  • باغی ۲- محارب ۳- مفسد.

در رابطه با باغی در سلسله مقالات گذشته مطالبی ذکر شد، امیدواریم که نیازی برای تکرار نباشد.

عنوان دوم که مورد بحث در این مقاله است، محارب است.

فقهای بزرگ اسلام،  ریشه و اصل این عنوان را از قرآن کریم از آیات ۳۳ و ۳۴ سورۀ مبارکه مائده گرفته اند، میفرماید:

“انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض، ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخره عذاب عظیم الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم.”

کیفر کسانی که با خدا و رسول خدا به محاربه و ستیز برخیزند و در روی زمین برای ترویج فساد و افساد تلاشگرانند، تحقیقاً یا باید کشته شوند و یا به دار آویخته گردند و یا دست و پای آنان بطور عکس (یک چپ و یک راست) بریده شود و یا تبعید و نفی از روی زمین بشوند، بجز کسانی که پیش از دستگیری توبه کنند،‌پس بدانید که خداوند بخشاینده و رحیم است.

محاربه از مادۀ حرب در لغت به معنای: جنگ، ستیز،  دمشنی، مقابله و نقیض سلم است. لسان العرب، در ماده حرب می گوید: الحرب: نقیض السلم. حرب نقیض و بر عکس سلم است. و در برابر مسالمت، محاربه گفته می شود.

محاربه با هر شخص یا محاربه با وجود آن شخص است و یا با آثار و دستورات و حاکمیت آن با توجه به اینکه با وجود خدا نمی شود مبارزه و محاربه نمود، قهراً معنای آیه شریفه این می شود که کسانی که با حاکمیت الله در روی زمین و اجرای برنامه های الهی و مقررات اسلامی و ترویج دین مقدس اسلام و تبلیغ عقاید و افکار اسلامی در جامعه به هر نحوی و در هر بعدی، مبارزه نمایند و سدی در برابر پیشرفت اسلام و تکامل انسانها باشند و امنیت اجماع را بوسائل ارعاب به خطر بیاندازد، محارب با خدا و رسول خدا شمرده می شوند. و این معنا را بوضوح از آیات متعدد قرآن کریم می توانیم دریابیم، مانند آیه شریفۀ ۲۷۷ سورۀ بقره:

“یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و ذروا”

“ما بقی من الربوا ان کنتم مؤمنین”

“فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله”

“و رسوله و ان تبتم فلکم رؤوس اموالکم”

“لا تظلمون و لا تظلمون”

ای کسانی که ایمان آورده اید بپرهیزید از پروردگار و رها کنید آن  مقدار ربا را که باقی مانده است اگر مؤمن هستید و اگر رها نکنید و به رباخواری خود ادامه دهید. پس بدانید که خداوند و رسول خدا با شما در محاربه و ستیز هستند و شما می توانید اصل مال خودتان را بگیرید و سود اضافی را رها کنید، در این صورت است که نه ظلم کردید و نه بر شما ظلمی رفته است. با توجه به اینکه رباخواری از محرمات بزرگ و از گناهان کبیره است و موجب فساد اقتصادی و عدم رشد جامعه و ایجاد نفاق و شکاف در اجتماع می شود، پس از نهی پروردگار کسیکه با توجه به مفاسد و زیانهای رباخواری در جامعۀ اسلامی باز اصرار بورزد و ربا بخورد خدا و رسول با او ستیزه یا دشمنی می‌کنند و در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیۀ شریفه می فرماید:

“فاذنوا بحرب من الله و رسوله” ای فایقنوا و اعلموا بقتال من الله و رسوله و المعنی: ایقنوا انکم تستحقون القتل فی الدنیا و النار فی الاخره.”

یعنی یقین کنید و بدانید که قتال و بارزه ای از سوی پروردگار با شما هست  شما کسانی که ربا را ترک نمی کنید – مستحق قتل و کشته شدن در دنیا و آتش در روز قیامت هستید. و پس از آن در معنای حرب می فرماید:

“و معنی الحرب عداوه الله و عداوه رسوله”

یعنی معنای محاربه با خدا، دشمنی با خدا و رسول خدا است. و واضح است که اگر کسی با توجه به این آیه و اعلام جنگ از سوی خدا، باز هم ربا را ترک نکند، این پاسخ مثبت دادن به اعلام حکایت از این می کند که این شخص خود به جنگ و ستیز با خدا و رسولش برخاسته است.

و نیز در آیۀ شریفه ۱۰۷ توبه می فرماید: “و الذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصاد المن حارب الله و رسوله من قبل و لیحلفن ان اردنا الا الحسنی و الله یشهد انهم لکاذبون”.

هنگامی که عده ای از مسلمین متعهد از قبیله بین عمرو بن عوف،مسجد قبا را ساختند، از رسول گرامی(ص) درخواست نمودند که در آنجا نماز بخواند و حضرت به آنجا تشریف بردند و نماز را اقامه کردند و این امر باعث شد که عده ای از اشرار منافقین که در باطن کفر و عناد خود رانسبت به اسلام و مسلمین و شخص رسول الله پنهان نموده و در ظاهر متظاهر به اسلام بودند از قبیلۀ بنی غنم به عوف برای ایجاد شکاف و اختلاف و پراکندگی در میان مسلمین و ایجاد محل تجمع بظاهر اسلامی و برای اجرای برنامه های شوم خود از قبیل توطئه علیه اسلام و حکومت اسلامی به رهبری حضرت رسول اکرم(ص) و طرح براندازی حکومت مسجدی رابنا کردند و این عمل را با همکاری ابن عامر راهب انجام دادند که او قبلاً یکی از راهبهای مدینه بود و پس از ورود رسول الله حسد ورزید و با ایشان مخالفت نمود و از ترسش فرار کرد به طائف و پس از آنکه اهل طائف مسلمان شدند به روم فرار کرد و می خواست با قیصر روم صحبت کند تا لشکری در اختیارش بگذراد و علیه مسلمین حمله کند و به قبیلۀ بنی غنم وعده داده بود که از روم با لشکر و افراد زیادی وارد مدینه شده و با رسول الله مبارزه خواهد کرد و اسلام راشکست خواهد داد و برای اطمینان خاطر بیشتر و اینکه بتوانند مردمی رابعنوان مسلمین و دعوی اسلام برای تبلیغ کفر و الحاد و ترویج توطئه های خود به آنجا بکشانند، از رسول گرامی(ص) دعوت نمودند که در آن مسجد نیز مانند مسجد قبا نماز اقامه کنند و حضرت در حال تهیه دیدن و خروج برای جنگ تبوک بودند، لذا وعده فرمودند که پس از بازگشت از تبوک به آن مسجد تشریف ببرند که پیش از مراجعت رسول الله(ص) این آیات نازل گشت.

معنای آیه: آنانکه برای ضرر زدن به مسلمین و ترویج کفر و نفاق و ایجاد شکاف و اختلاف میان مؤمنین و برای انتظار کسی که از قبل با خدا و رسول خدا در حال مبارزه و محربه بوده و وعدۀ همکاری به او داده بودند، مسجدی را بنا کردند و همواره قسم می خوردند که جز نیکی و احسان قصد دیگری ندارند در حالی که خداوند می داند و شاهد است که آنان دروغ می گویند هرگز در آن مسجد نماز اقامه نکن. چرا که در مسجدی که براساس تقوی و پاکدامنی و با نیت خالص از ابتدا ساخته شده است بهتر است که نماز اقامه کنی و در آنجا مردان خوبی هستند که دوست دارند پاک باشند و خداوند پاکمردان را دوست می دارد.

از این آیۀ شریفه نیز معلوم شد که کسی که در حال توطئه علیه اسلام و حکومت اسلامی‌باشد و برای براندازی آن مهیا شود و لشکر وعده وعُده آماده نماید و با عده ای قرار داد همکاری برای این مطلب ببندد، اگرچه هنوز جنگ مسلحانه ای به مرحله عمل نرسیده باشد، محارب با خدا و رسول خدا بر او صادق است و احکام محارب بر او بار می شود زیرا ابن عامر راهب که مقصود از محارب در این آیه اوست، هنوز عملاً جنگ به وجود نیاورده بود و فقط نقشه کشی کرده بود.

ما به همین دو نمونه از قرآن اکتفا می کنیم و در هر صورت معنای لغوی و عرفی محاربه با نسبتی که به خدا و رسول خدا داده می شود بسیار روشن و واضح است و عمومیت آیه و شمول آن بهر نوع از انوع محاربه نیز روشن است و اگر در روایاتی که بعداً نقل می کنیم مواردی ذکر شده است، ذکر مورد خاصی در یک یا چند روایت نمی‌تواند عمومیت لفظ عام را تخصیص و یا اطلاق مطلق را تقیید نماید.

“و یسمعون فی الارض فسادا”.

دومین موضوعی که در آیه برای چهار کیفر مذکور ذکر شده، عنوان “مفسد فی الارض” است. یسعون: از مادۀ سعی به معنای تلاش و کوشش است و فساد شامل هر نوع مفسده ای می شود. پس به هر کسی که از طریقی برای ایجاد فساد اخلاقی، فرهنگی اقتصادی، نظامی و سیاسی تلاش کند و جامعه را در یکی از ابعاد مختلف مذکور به فساد و تباهی بکشاند، مفسد اطلاق می شود و “یسعون فی الارض فسادا” بر او صادق است کسی که فیلمهای سکسی و فاسد را وارد می سازد و در معرض دید و نمایش جوانهای مسلمین قرار می دهد و از نظر اخلاقی آنانرا به پوچی و فساد می کشاند، اگرچه نظری جز جمع آوری مال و ثروت و اندوختن سرمایه و تکاثر نداشته باشد، نیز مفسد است و همینطور کسی که مواد مخدر (هروئین، تریاک، حشیش و یا هر نوع مخدر دیگر) را وارد، تولید، یا پخش می کند و به جوانهای مسلمین و مردم مسلمان خیانت می نماید و انسانهای با اراده و مصمم و قاطع و با فکر  و تدبیر را به انسانهای بی فکر و بی اراده و ذلیل و غیر مصمم و انگلهای جامعه تبدیل می سازد، خواه برای اجرای برنامه های استکبار جهانی و استعمار باشد و یا صرفاً برای سودجوئی و بهره کشی و زراندوزی باشد، مفسد است، لیکن اگر برای هدف اول باشد محارب نیز هست واگر برای هدف دوم باشد فقط مفسد صدق میکند و اگر کسی برنامه هائی برای وابستگی صنعت و کشاورزی مسلمین پیاده کند و از نظر تولید و صنعت و مایحتاج مردم مسلمان کاری کند که به اجانبت و جهانخواران وابسته باشند و برای نابودی آنان در داخل کشور اسلامی به هر نحوی طرح و برنامه ریزی کند، مفسد محارب است. و همینطور است برنامه های دیگری که به هر شکلی فحشا و منکر را در اجتماع رواج دهد و یا در ترویج و تبلیغ افکار الحادی و عقاید انحرافی تلاش و کوشش کند.

بنابراین، ظاهراً دو عنوان در آیه شریفه ذکر شده است: اول- محاربه، دوم- افساد و دومی بوسیله او به اولی عطف شده و غیر از آن است و معنای آیه این است که کسی که محارب و یا مفسد باشد، حکمش آن چهار کیفر است نه آنکه کسیکه هم محارب و هم مفسد باشد حکمش همانها است و اگر کسی یکی از آنها باشد حکمش چیز دیگر.

البته نظرات دیگری نیز بزرگان دارند که در مقالۀ دیگر نقل خواهد شد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *