قوانین کیفری در اسلام

قسمت هشتم

محارب

حجه الاسلام والمسلمین موسوی تبریزی(دادستان کل انقلاب اسلامی)

هفتم

در مقاله ی گذشته، مسأله ی اجرای حد شرعی برای زنان حامله ی شیرده را بحث کردیم و گفتیم که اجرای حد شرعی بر زن حامله و یا شیرده در صورتیکه شیر بچه کم یا قطع شود و به بچه لطمه وارد شود حرام است. در این مقاله، مسئله ی دیگری را در این زمینه به بحث میگذاریم و آن بحث از چگونگی اجرای حد است بر شخص مریض و یا مجروح و زنهائی که در حال استحاضه اند. طبق معمول ابتدا فتاوای بزرگان فقها از اهل تشیع و تسنن را نقل می کنیم سپس به ذکر ادله و روایات مطلب می پردازیم مرحوم- شیخ طوسی- رضوان الله علیه- در کتاب “نهایه “[۱] ص ۷۰۱چاپ بیروت می‌فرمایند:”و من وجب علیه الرجم اقیم علیه علی کل حال علیا کان او صحیحا لان الفرض اتلافه و قتله و من وجب علیه الجلد و کان علیا ترک حتی یبراء ثم یقام علیه الحد فان اقتضت المصلحه تقدیم الحد علیه الحد اخذ عرجون فیه مائه شمراخ ادما ینوب منابه و یضرب به ضربه واحده و قد اجزاه و لا یضرت احد فی الاوقات الحاره الشدید الحرولا فی الاوقات الشدیده البرد بل یضرب فی الاوقات المعتدله ”

کسی که باید سنگسار شود، درباره ی او حد الهی اجرا می شود و سنگسار میگردد، خواه مریض باشد و یا سالم، چرا که منظور این است که او در جامعه نباشد و کشته شود و هیچ لزومی ندارد که او صبر کنیم که از نظر مزاجی بهبود یابد. و کسی که باید شلاق بخورد، اگر مریض و علیل باشد دراجرای حد، تعجیل نباید کرد بلکه باید صبر کرد تا بهبودی کامل بیابد، سپس حد درباره ی  او اجرا شود. البته اگر مصلحت مریض یا جامعه در این باشد که در حالت مرض حد بخورد- مانند این که در جامعه، تأخیر حد تأثیر بدی می گذارد و یا از نظر روحی نگرانی اجرای حد درآینده به تشدید کسالت مریض کمک می کند در حالیکه اگر سریعتر اجرا شود خیالش آسوده تر میشود و آثار نگران کننده ی روحی از بین میرود و یا مرض طوری است که امیر بهبودی نیست و بالاخره به هر نحوی اگر صلاح اجتماع در این باشد که زودتر حد اجرا شود-باید یک قبضه از خوشه ها ی خرما یا مانند آن را به دست بگیرند که صد شاخه داشته باشد (در صورتیکه محکوم به صد ضربه باشد و اگرمحکومیت کمتر بود باید به مقدار محکومیت کفایت کرد) و فقط یک بار با آن مریض را بزنند و همین یک بار با صد شاخه از محکومیت صد شاخه کفایت می کند. در اوقات بسیار گرم روزهای تابستان و همچنین در ساعات بسیار سرد زمستان شلاق نمی زنند بلکه در موقع معتدل بودن هوا از نظر گرما و سرما-خواه در تابستان و یا در زمستان- باید حد را اجرا کرد.و در صفحه ی ۷۰۲ می فرماید:”والمستحاضه لا یقام علیها حد حتی ینقطع عنها الدم”

زن مستحاضه را شلاق نمی زنند تا موقعی که خون ریزی اش قطع و از حالت استحاضه پاک شود. مرحوم فاضل هندی در کتاب “کشف اللثام” می فرماید: لا یجلد المریض و لا لمستحاضه اذا لم یجب قتلها بل ینتظر بهما البرخوفا من التلف او استمرار الاستحاضه او زیادتها و نحوها من الامراض فان اقتضت المصلحه التعجیل و منها ان لا یرجی بروءه کالسل و الزمانه و ضعف الخلقه ضرت بضغث یشتمل علی العدد من سیاط او اعواد او شماریخ او نحوها.” یعنی شخص مریض و زن هایی که در حال استحاضه هستند، در صورتی که حکم آنها اعدام نباشد، بلکه تنها شلاق زدن باشد، نباید آن حکم را درباره ی آنها به اجرا گذاشت، بلکه باید به انتظار بهبودی نشست و سپس حکم را اجرا کرد، چرا که در اجرای حد در حالت مرض و استحاضه، ترس تلف شدن شخص یا تشدید و ازدیاد مرض و استحاضه هست. ولی اگر مصلحت بیمار و مستحاضه یا جامعه تعجیل در اجرای حد را اقتضا کند و یا اینکه بیماری به گونه ای است که امید به بهبودی نیست، مانند مرض سل و فلج یا شخصی که از نظر خلقت، ضعیف است، یک قبضه ای که تعداد آن به مقدار محکومیت مجرم باشد انتخاب می کنند و فرقی نمی کند که شلاق باشد یاچوب های ترو باریک و یا خوشه های خرما و امثال آن و فقط یک بار یا دو بار به مقدار محکومیت، او را میزنند سپس روایاتی در زمینه ی فوق نقل می کند که بعداً ذکر خواهد شد در کتاب جواهر، مرحوم صاحب جواهر و در مسالک مرحوم شهید ثانی، و محقق در شرائع و دیگر بزرگان از فقهای شیعه، مسئله فوق را به همان منوال ذکر نموده اند. من به قول مخالفی از فقهای بزرگ در این زمینه برخورد نکردم لذا لزومی نمی بینم که عین اقوال را نقل کنم، فقط به نقل فتوای رهبر کبیرانقلاب فقیه بزگوار و امام امت در تحریر الوسیله و به یک نقل از فتاوای علمای اهل تسنن اکتفا می کنم :”یجب الحد علی المریض و نحوه کصاحب القروح و المستحاضه اذا کان رجما او قتلا و لا یجلد احدهم اذا لم یجب القتل او الرجم خوفا من السرایه و ینتظر البرء و لو لم یتوقع البرء او رای الحاکم المصلحه فی التعجیل ضربهم بلضغث المشتمل عل العدد من سیاط او شماریخ و نحوهما و لا یعتبر وصول کل سوط او شمراخ الی جسده فیکفی التاثیر بالاجتماع و صدق مسمی الضرب بالشماریخ مجتمعا و لو براء قبل الضرب بالضغث حد کالصحیح و امالو برا بعده لم یحد ولایوء خر حد الحایض و الاحوط التاخیر فی النفسا.”

یعنی کیفر افراد مریض و زنهای مستحاضه و کسانی که در بدنشان زخم و یا ناراحتی های جسمی دیگری است، اگر اعدام و یا سنگسار شدن باشد، واجب است که حد را اجرا کرد و تأخیر حد حرام است ولی اگر کیفر غیر از رجم و اعدام باشد مانند شلاق، نباید آن را زد بلکه باید در انتظار بهبودی بود و پس از بهبودی کامل، حد را اجرا کرد و اگر حاکم صلاح ببیند که باید سریعتر حد را اجرا کرد، باید با یک دسته از شلاق و یا شاخه های خرما که به مقدار محکومیت مجرم باشد او را بزنند و هیچ لزومی ندارد که همه ی شاخه ها ویا بندهای شلاق به بدن مریض و یا مستحاضه اصابت کند، بلکه اگر روی هم رفته بر جسم مجرم اثر بگذارد و عرفاً گفته شود که مثلاً با صد شاخه و یا صد شلاق زدند کافی است. و اگر قبل از اجرای حد به طرز فوق، بهبودی یافت باید مانند شخص سالم به کیفر برسد و اگر پس از اجرای حکم بهبودی یافت دیگر حد او ساقط شده و تکرارش حرام است. عبدالرحمان جزیری در کتاب “الفقه علی المذاهب الاربعه” جلد ص۶۲ می نویسد:

“اذا کان المطلوب جلده نحیفا او هزیلا شدیدا الهزال و مریضا مرضا خبیثا لا یرجی برءه کالمسلول و المجذوم والمصاب بالسرطان و غیره ذلک من الامراض الفتاکه الخطیره یجلد بمکتال النخل ای “عرجون علیه غصن” و به مائه غصن او خمسون ففی المائه یضرب به مره واحده و فی الخمسین یضرب به مرتین مع ملاحظه مس الاغصان بجمیع جسمه او یضرب بطرف ثوب مفتول او یضرب بالنعال کما حدث ایام الرسول صلی الله علیه و سلم –فقد روی البخاری –رخمه الله تعالی – و ابوداود ان ابا هریره- رضی الله عنه – قال : اتی النبی – صلی الله علیه و سلم – برجل قد شرب فقال: اضربوه فمنا الضارب بیده و الضارب بنعله و الضارب بثوبه فلما انصرف قال بعض القوم اخزاک الله فال علیه الصلوه و السلام:”لا تقولوا هکذا لا تعینوا علیه الشیطان” فیفهم من الحدیث جوازا لضرب فی حاله الحد بکل شی یو لم فیستعمل ها فی حاله المرض الشدید تیسیرا من الله علی المرضی اما فی حاله الصحه فلا یجوز استعمال هذه الآلات حیث انه لا یودی الغرض المطلوب من اقامه الحد و هو التالم و الانزجار عن الوقوع فی الزنب فیتعین الضرب بسوط الجلد حتی یحصل المقصود… و اتفق الائمه علی ان الزانی غیر المحصن اذا کان مریضا بمرض یرجی بروءه لایقام علیه الحد بل یوخر و یسجن حتی یبر منه کی لا یهلک باجتماع الضرب مع المرض”.

یعنی کسی که لازم است شرعاً شلاق بخورد اگر بیش از حد متعارف، ضعیف یا لاغر باشد یا مرض شدیدی داشته باشد که امیدی برای بهبودی وی نباشد-مانند اشخاص مسلول و جذامی و یا مبتلایان به سرطان- در این صورت برای بهبود یافتن مریض صبر نمی کنند بلکه یک خوشه از خرما را می گیرند که مثلاً صد شاخه داشته باشد یا پنجاه شاخه که در صورتی که به صد ضربه محکوم بود یک بار با قبضه صد تائی و یا دو بار با قبضه ی پنجاه تائی می زنند. البته باید ملاحظه کرد که همه ی شاخه ها به بدن مجرم اصابت کند و یا اینکه با یک لباس بافته شده و یا به وسیله ی کفش حد را اجرا می کنند و در حدیث بخاری و ابوداوود نقل میکنند از ابوهریره که وی میگوید روزی پیش رسول الله (ص) بودم، شخصی را آوردند که شراب خورده بود حضرت دستور دادند که او را بزنید بعضی از ما با کفش و بعضی با دست و بعضی با لباس می زدیم و بعضی به او می گفتند که خداوند تو راذلیل کند که رسول خدا (ص) فرمودند این چنین نگویید که کمک به شیطان است.سپس صاحب کتاب، آقای عبدالرحمن جزیری می گوید: از این حدیث استفاده میشود که در حال اجرای حد با هر وسیله که درد آور باشد جایز است حدود را اجرا کرد پس از این نوع وسائل (چوب پارچه کفش و…) وقتی برای اجرای حد از آنها استفاده میشود که شخص مجرم، مریض باشد تا دردش کمتر باشد و این احسان و تخفیفی است که از طرف پروردگار درباره ی  افراد مریض وی سپس می گوید همه ی بزرگان (اهل سنت) در این جهت متفق القول هستند که زانی غیر محصن که کیفرش فقط شلاق است اگر مرض و کسالت او طوری است که امید به بهبودی آن هست نباید حد را اجرا کرد بلکه باید صبر کرد و او را زندان نمود تا خوب شود و پس از بهبودی حد را اجرا کرد. از نقل اقوال فقها فوق الذکر کاملا روشن می شودکه در نظر عموم فقها اعم از شیعه یا اهل سنت و جماعت اجماعی و مورد اتفاق است که در حال مرض در صورتی که امید به بهبودی هست، نباید حد شلاق را اجرا کرد. و اینک روایات مطلب :

روایت اول :

یحیی ابن عباد المکی قال: قال لی سفیان الثوری انی اری لک من ابی عبدالله-علیه السلام- منزله فسله عن رجل زنی و هو مریض ان اقیم علیه الخدمات(خافوا ان یموت) ما بقول فیه ؟ فسالته فقال هذه المسأله من تلقا نفسک او قال لک انسان ان تسالنی عنها ؟فقالت :سفیان الثوری سالنی ان اسالک عنها فقال ابو عبدالله-علیه السلام- :ان رسول الله-صلی الله علیه و اله- انی برجل احتبن “احبن) مستقی البطن قد بدت عروق فخذیه و قد زنی بامراه مریضه فامر رسول الله(ص) بعذق فیه شمراخ فضرب به الرجل ضربه و ضربت به المراه ضربته ثم خلی سبیلهما ثم قرا هذه الایه : “و خذ بیدک ضغثا فاضرب به ولا تحنث”. [۲]

یحیی بن عباد مکی می گوید که روزی سفیان ثوری به من گفت که تو دارای قرب و منزلتی نزد امام صادق(ع) هستی، از ایشان بپرس درباره ی مردی که زنا کرده، اگر حد الهی درباره ی او جاری بشود میمیرد، چه باید کرد؟ یحیی می گوید من از امام سؤال کردم فرمود: این سؤال از خودت است یا دیگری گفته؟ گفتم سفیان ثوری سؤال کرده است فرمودند : در زمان رسول الله (ص) مردی را آوردند که از نظر مرض استقا شکم او بیش از حد گنده شده و باد کرده بود و گوشت رآنهای او ریخته و رگ های او پیدا بود. وی با یک زن مریض مرتکب عمل زنا شده بود حضرت دستور دادند که یک قبضه از شاخه های خرما را آوردند و به وسیله ی آنها یک ضربه به زن و یک ضربه به مرد زد و سپس آنها را رها کرد و سپس این آیه ی شریفه را خواند که می فرماید :”یک قبضه از شاخه های خرما را به دست بگیر و با آن بزن و قسم خود نشکن (یعنی خلاف قسم عمل نکن.)

روایت دوم :

“عن ابی عبدالله -علیه السلام- قال لا یقام الحد علی المستحاضه حتی ینقطع الدم عنها”.[۳]

امام صادق می فرمایند : حد بر زنهائی که در حال استحاضه هستند اجرا نمی شود تا اینکه خون استحاضه قطع گردد.

روایت سوم

“سکونی از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: روزی مردی را خدمت (ع) آوردند که در بدنش جراحات زیادی داشت و حد بر او واجب بود فرمودند: “اقروه حتی یبراء لا تنکوءها علیه فتقتلوه” یعنی نگه دارید تا زخم او بهبود یابد و زخم او را شدیدتر نکنید (با اجرای حد) که او را میکشید. و چند روایت دیگر.

 

[۱] – لازم به تذکر است که مسائل ذکر شده در این کتاب طبق نظریه ی برادران اهل سنت است و گرنه فقهای شیعه در اجرای حد و وسیله ی اجرا شرایطی دارند که در آینده ذکر خواهد شد، و اینکه هر کس با چیزی بزند و از وسائل مختلف استفاده شود جایز نمی دانند.

[۲] -وسائل شیعه ج۱۸ ص ۳۲۰٫

 

[۳] -وسائل شیعه ج۱۸ ص ۳۲۱٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *