بسم الله الرحمن الرحیم
چون ماه مبارک رمضان نزدیک میشود، و بنا بر احتیاط روزه هائی را که از ماه رمضان قبل فوت شده، قبل از رسیدن ماه رمضان باید قضا کرد. و لذا مناسب دیدم مباحثی راجع به روزه بطور اختصار، و اشاره اجمالی به بعض مدارک و ادله آن بنمایم، و بهترین راه اینستکه به شیواترین و ارزنده ترین سخن یعنی کلام الله مجید استمداد شود، چرا که آنچه خبر و سعادت بشر است در آن موجود، و قرآن اصل تمام ادله فقه است. در ضمن بحث، بعضی از مسائل روزه بیان خواهد شد. $ygr’¯»t tûïÏ%©!$# (#qãZtB#uä |=ÏGä. ãNà۶øn=tæ ãP$uÅ_Á۹$# $yJx. |=ÏGä. n?tã úïÏ%©!$# `ÏB öNà۶Î=ö۷s% öNä۳ª=yès9 tbqà)Gs? $YB$r& ;Nºyrß÷è¨B 4 `yJsù c%x. Nä۳ZÏB $³ÒÍ£D ÷rr& 4n?tã ۹xÿy ×o£Ïèsù ô`ÏiB BQ$r& tyzé& 4 n?tãur úïÏ%©!$# ¼çmtRqà)ÏÜã ×ptôÏù ãP$yèsÛ &ûüÅ۳ó¡ÏB ( `yJsù tí§qsÜs? #Zöyz uqßgsù ×öyz ¼ã&©! ۴ br&ur (#qãBqÝÁs? ×öyz öNà۶©۹ ( bÎ) óOçFZä. tbqßJn=÷ès? ãöky tb$ÒtBu üÏ%©!$# tAÌRé& ÏmÏù ãb#uäöà)ø۹$# Wèd Ĩ$¨Y=Ïj9 ;M»oYÉit/ur z`ÏiB 3yßgø۹$# Èb$s%öàÿø۹$#ur 4 `yJsù yÍky ãNä۳YÏB tök¤¶۹$# çmôJÝÁuù=sù ( `tBur tb$۲ $³ÒÍsD ÷rr& 4n?tã ۹xÿy ×o£Ïèsù ô`ÏiB BQ$r& tyzé& 3 ßÌã ª!$# ãNà۶Î/ tó¡ãø۹$# wur ßÌã ãNà۶Î/ uô£ãèø۹$# (#qè=ÏJò۶çGÏ۹ur no£Ïèø۹$# (#rçÉi9x6çGÏ۹ur ©!$# ۴n?tã $tB öNä۳۱yyd öNà۶¯=yès9ur crãä۳ô±n@ (آیات ۱۸۳-۱۸۵ سورهبقره)
ای کسانیکه ایمان آوردید، روزه بر شما نوشته و واجب شد، چنانچه بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد، چنانچه بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد، شاید تقوی را بکار برید، روزهای معدودی است، پس کسی که از شما مریض یا در سفر باشد عده ای از روزهای دیگر را روزه بگیرد، و بر کسانی که روزه بر آنها طاقت فرسا باشد فدیه واجب است که باید اطعام مسکین کند. پس کسی که زیادتر انفاق بکند برای او بهتر است. و اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است. ماه رمضان است که در آن قرآن برای هدایت مردم نازل شده است. پس کسی که حاضر شد از شما در ماه رمضان، باید روزه بگیرد آن را و کسی که از شما مریض یا در سفر باشد، عده ای از روزهای دیگر را روزه بگیرد. خداوند برای شما آسانی را میخواهد و سختی را نمیخواهد، و برای اینکه ماه را اکمال کنید و خدا را به بزرگی یاد کنید برآنچه شما را هدایت کرده، و شاید او را شکر نمائید.
در این آیات، جهاتی قابل توجه است، که به دو جهت آن اشاره می کنیم:
اول: خطاب در آن به مؤمنین است با اینکه تکلیف روزه بلکه همه تکالیف متوجه به مؤمنین و غیر مؤمنین است. و همانطور که ثابت شده کفار مکلف به فروع هستند چنانکه مکلف به اصولند.
و شاید نکته توجیه تکلیف به مؤمنین در این آیه، از این جهت باشد که چون غیر مؤمن از تکالیف الهیه بهره نمیبرد. و فقط مؤمنین هستند که از آن استفاده می کنند، لذا خطاب به آنها متوجه شده، چنانکه راجع به هدایت قرآن در آیه مبارکه است که:
«ذلِکَ الکِتابُ لارَیبَ فیهِ هُدیً لِلمُتَّقینَ»
این کتاب شکی در آن نیست، هدایت برای متقین است. با اینکه قرآن برای همه آمده و اختصاص به متقین یا غیر آنها ندارد، لکن چون تنها متقین هستند که بهره مند میشوند چنین تعبیر فرموده است.
دوم: تکالیف شرعیه دارای مصالح و منافعی است که عاید خود شخص میشود، و جعل آنها برای سعادت و کمال انسانها است و اگر زحمتی در انجام آنها باشد، در مقابل فوائدی که بر آن مترتب میشود ناچیز است، حتی در تکالیفی که در مورد ضرر یا حرج و مشقت جعل شده اند، مثل زکاه، خمس، جهاد و حج مصالح بسیار مهمی در نظر گرفته شده، مثل از بین بردن فقر در اجتماع، و حفظ اسلام و حفظ حدود و ثغور بلاداسلامی، و ایجاد و حفظ وحدت مسلمین و صفوف آنها که هرگونه تحمل ضرر و حرجی در برابر آن آسان است.
ولی روزه آنطور زحماتی که بتوان گفت جعل آن در مورد حرج یا ضرر است وجود ندارد، و اگر زحمتی هم در آن باشد بسیار مختصر است، و فوائدی که بر آن مترتب میشود زیاد است که در آیه مبارکه هم اشاره به بعض آن فوائد می فرماید. و فقط یک فایده کلی است و آن ساخته شدن انسان و به کمال رسیدن او است که همان حالت توجه به خدا و در مقام اطاعت او بودن، و بی توجهی به دنیا، و قدرت بر امساک از مادیّات است، و خلاصه اساس و ریشه تمام حرکتهای اسلامی است که امروز بحمدالله در امت اسلام و در ایران اسلامی دیده میشود.
درست بیاد دارم اولین روزی که رهبر عظیم الشان امام امت روحی له الفداء در نجف اشرف بر منبر درس قرار گرفتند، اولین جمله ای که بعد از نام خدا فرمودند، این بود:
«خدایا ما را به خودت متوجه فرما»
«وما را از غیر خودت منصرف بگردان»
و این مطلب از ویژگیهای خود آن حضرت بود، و با همین ویژگی امت اسلام را رهبری فرمود تا آنها بر شیاطین پیروز شدند، و امروز امتی متوجه به خدا و منصرف از غیر خدا، و قائم به انجام وظائف تا پای شهادت تربیت شده اند.
و در روزه این فایده حاصل میشود که شخص روزه دار آمادگی و قدرت نفسی پیدا می کند برای پذیرش حق و مقاومت در برابر باطل، و اگر بجز همین یک فایده نبود، و زحمت روزه هم به مراتب بیش از این بود که دارد، ارزش داشت که انسان این تکلیف الهی را انجام دهد، و اطاعت پروردگارش بنماید، ولی با این ارزش زیاد و زحمت کم، خداوند عالم در آیه شریفه طوری بیان تکلیف می کند که گویا مؤمنین را برای زحمت آن تسلیت میگوید و دلداری میدهد، و اگر این تعبیر صحیح باشد گویا از مؤمنین برای تکلیف عذر می خواهد. و این مطلب از چند جای آیه استفاده میشود:
۱- بعد از اینکه میفرمایند: =ÏGä. ãNà۶øn=tæ ãP$uÅ_Á۹$# به همین اکتفا نمیکند، با اینکه اکتفاء به آن ممکن بود و هیچ محذور نداشت. در عین حال می فرماید: این تکلیف مخصوص شما نیست و قبل از شما هم بوده ($yJx. |=ÏGä. n?tã úïÏ%©!$# `ÏB öNà۶Î=ö۷s% ).
۲- علت تکلیف را ذکر می فرماید که این تکلیف برای شما فائده دارد و آن تقوی است (öNä۳ª=yès9 tbqà)Gs? ).
۳- روزهائی که واجب است روزه گرفتن در آنها را به کمی و اندکی یاد می کند که چند روزی بیش نیست ($YB$r& ;Nºyrß÷è¨B).
۴- اشخاصی را که از گرفتن روزه در زحمت می افتند، استثناء میکند مانند مریض و مسافر و کسانی که روزه بر آنها طاقت فرسا است. و جالب اینستکه مریض و مسافر را در دو جای همین آیات ذکر و استثناء می کند، که خود می تواند دلیل مستقلی باشد که خداوند نخواسته کسی به مشقت و زحمت بیفتد (`yJsù c%x. Nä۳ZÏB $³ÒÍ£D ÷rr& 4n?tã ۹xÿy ×o£Ïèsù ô`ÏiB BQ$r& tyzé& 4 n?tãur úïÏ%©!$# ¼çmtRqà)ÏÜã ×ptôÏù)، (`tBur tb$۲ $³ÒÍsD ÷rr& 4n?tã ۹xÿy ×o£Ïèsù ô`ÏiB BQ$r& tyzé&).
۵- تعبیری در ذیل آیه فرموده که خداوند برای شما آسانی خواسته نه مشقت (ßÌã ª!$# ãNà۶Î/ tó¡ãø۹$# wur ßÌã ãNà۶Î/ uô£ãèø۹$#).
بعضی از بزرگان می فرمودند: خداوند یک تکلیف فرموده با اینکه حق او است، گذشته از اینکه تمام تکالیف به نفع و صلاح خود انسان است، و در این تکلیف پنج عذر خواسته.
شقی آن کسی است که عصیان خدا کند و در تکلیف الهی نافرمانی نماید و عذرخواهی و توبه از گناهان خود نکند.
در این آیات شریفه مسائل فقهی متعددی بیان شده است:
- اصل وجوب روزه ماه رمضان (=ÏGä. ãNà۶øn=tæ ãP$uÅ_Á۹$#) به ضمیمه (شَهرُ رَمَضانَ) که در آیه بعد آمده است. گذشته از اینکه این مطلب از ضروریات دین است و منکر آن حکم منکر ضروری را دارد.
- سقوط روزه از مریض و مسافر و لزوم قضاء بر آنها که در دو آیه تکرار شده، و تکرار در دو آیه مبارکه کاشف اهمیت دادن به سقوط روزه از مریض و مسافر است. چنانکه از حضرت باقر (ع)نقل شده که فرمود:
«سَمیّ رَسُولُ اللهِ (ص) قَوماً صامُوا»
«حِینَ أَفطَرَ وَ قَصَّرَ عُصاۀً، وَ قال:»
«هُمُ العٌصاۀُ إِلی یَوم القِیامَۀِ»
حضرت رسول کسانی را که در وقتی که باید افطار کنند روزه گرفتند، گناهکار نامید و فرمود: این اشخاص تا روز قیامت عاصی و گناهکارند. ولی در مقابل بعضی از عامه، روزه را در سفر و مرض جایز میدانند چنانکه از حضرت سجاد(ع) روایت شده که:
«وَ اَمّا صَومُ السَّفَرِ وَ المَرضَ فَانَّ العامَّۀَ»
«قَد اِختلفت فی ذلِکَ، فَقالَ قَومٌ یَصُومُ»
«وَ قالَ آخَرونَ لا یَصُومٌ وَ قالَ قَومٌ»
«إن شاءَ صامَ وَ إن شاءَ أَفطَرَ. وَ اَمّا»
«نَحنُ فَنَقُولُ: یَفطُرُ فِی الحالَینِ»
حضرت فرمود: عامه در روزه مسافر و مریض اختلاف کرده اند. بعضی گفتند روزه بگیرد و برخی گفتند روزه نگیرد و بعضی هم گفتند مخیر است میخواهد روزه بگیرد و میخواهد افطار کند. و اما ما می گوئیم باید مسافر و مریض روزه را افطار کند.
- سقوط روزه از کسانی که طاقت ندارند که تفسیر به پیر مرد و پیر زن و کسی که مرض عطش دارد و زن باردار و زن شیرده شده است و ثبوت فدیه بر این اشخاص که از جهت مشقت، روزه را افطار کرده اند و بیان اینکه فدیه بر ایشان طعام مسکین است که در روایات مقدار آن یک مد برای هر روز (تقریبا ده سیر) بیان شده که باید گندم یا جو و مثل آن به فقیر داده شود.
(وَ عَلیَ الذَّینَ یُطیقونَهُ فِدیَۀٌ طَعامُ مِسکینَ)
در صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر (ع)وارد شده است:
«فی قَولِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلیَ الَّذینَ»
«یُطیقُونَهُ فِدیَۀٌ طَعامُ مِسکینَ قالَ:»
«الشَّیخُ الکَبیرُ وَ الذِّی یَأخُذُهُ»
«العُطاشُ……..»[۱]
درباره آیه شریفه حضرت فرمود: مراد از آیه پیر ناتوان و کسی که مرض عطش (تشنگی) دارد، میباشد.
و در صحیحه دیگرِ محمد بن مسلم از حضرت باقر (ع)که:
«الحامِلُ المُقرِبُ وَ المُرضِعُ القَلیلَۀُ»
«اللَّبَن لاحَرَجَ عَلَیهِما أَن تُفطِرافِی»
«شَهرِ رَمَضانَ لِأَنَّهُما لاتُطیقانِ الصَّومَ»
«وَ عَلَیهِما أَن تَتَصَدَّقَ کُلُّ واحِدٍ»
«مِنهُما فی کُلِّ یَوم تُفطِرُ فیهِ بِمُدّ»
«مِن طَعام، وَ عَلَیهِما قَضاءُ کُلِّ یَومٍ»
«أَفطَرَتا فیهِ تَقضِیانَهُ بَعدُ»[۲]
تکالیف شرعی دارای مصالح و منافعی است که عائد خود شخص میشود و برای سعادت و کمال انسان است.
حضرت فرمودند: زنی که وضع حملش نزدیک است و زنی که بچه شیر میدهد و شیر او کم است، میتوانند روزه ماه رمضان را افطار کنند چون طاقت روزه ندارند، و بر آنها است که برای هر روز که افطار می کنند یک مد طعام را صدقه بدهند و بعد آن را قضا نمایند. و از این دو صحیحه هم حکم مذکور در آیه شریقه استفاده میشود.
۴- لزوم تکبیر بعد از ماه رمضان که تفسیر به نماز عید و تکبیرهای آن شده است:
«وَلِتُکمُلُوا العِدَّۀَ وَلِتکَبِّرُو اللهَ عَلی ماهَداکُم»
مرحوم صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه از حضرت رضا (ع)نقل می کند که:
«اِنَّما جُعِلَ التَّکَّبِیرُ فِیها یَعنی فِی صَلاۀ»
«العِیدِ أَکثَر مِنهُ فی غَیرِها مِنَ الصَّلَواتِ»
«لِاَنَّ الَتَّکبیرَ إِنَّما هُوَ تَعظیمٌ لِلّهِ وَ»
«تَمجیدٌ عَلی ما هَدی وَ عافی کَما»
«قالَ عَزَّ وَ عَلا: وَلِتُکبِرُوا اللهَ عَلی»
«ما هَداکُم وَلَعَلَّکُم تَشکُرُونَ»[۳]
حضرت فرمودند: تکبیر در نماز عید زیادتر از غیر آن قرار داده شده چون تکبیر، تعظیم و تمجید خدا است بر هدایت و عافیت چنانکه در آیه شریفه فرموده.
و این روایت دلیل است بر اینکه مراد از تکبیر در آیه کریم تکبیرات نماز عید است.
* * *
و نظر به اینکه در این ایام، وقت قضای روزه های فوت شده از رمضان سال قبل تنگ میشود، خوانندگان محترم را به این مسأله متوجه میسازم که «احوط تأخیر نینداختن قضاء روزه ماه رمضان گذشته است از ماه رمضان بعد» و بعضی فقهاء آن را از مسلمات شمرده اند بلکه بعضی ادعا کرده اند که خلافی در مسأله نیست، اگر چه دلیل صریحی در آن نداریم، مگر دو روایت ذکر فرموده اند که از آنها استفاده میشود: اگر مریض بین دو رمضان مرضش خوب شود باید روزه را قضا کند که یکی از آن دو روایت از ابی بصیر است:
«وَ اِن صَحَََّ بَینَ الرَّمَضانَینِ فَاِنَّما عَلَیهِ»
«أَن یَقضِیَ الصِّیامَ»[۴]
ولی از این دو روایت استفاده نمیشود که تأخیر تا رمضان بعد جایز نیست، بلکه فقط مستفاد از آنها این است که مرض مستمر تا رمضان بعد موجب سقوط قضاء است، و اگر مستمر نشد و بین دو رمضان خوب شد قضا ساقط نیست. و ساقط نشدن قضا دلیل نیست بر اینکه قضا را باید در همین سال انجام داد چنانکه مرحوم سید یزدی قدس سره در عروه- الوثقی ذکر نموده اند و مورد قبول حضرت امام روحی له الفداء هم در حاشیه عروه واقع شده است، و در تحریر الوسیله هم بیان فرموده اند و عبارت عروه این است:
«الأَ حوَطُ عَدَم تَاخیرِ القَضاءِ اِلی»
«رَمَضانٍ آخَرَ مَعَ التَّمَکُّنِ عَمداً، وَ»
«اِن کانَ لا دَلیلَ عَلی حُرمَتِهِ»
یعنی احوط اینستکه قضاء را تا رمضان بعد با تمکن عمداً تأخیر نیندازد، اگر چه دلیلی بر حرام بودن آن نیست.
وگر چه اصل مسأله عدم جواز تأخیر قضاء تا رمضان بعد مبتنی بر احتیاط است، ولی معروق و مشهور بین علماء اینست که اگر بدون عذر قضای روزه را تأخیر بیندازد تا رمضان بعد، واجب است علاوه بر انجام قضای روزه ها برای هر روز یک مد طعام ( ده سیر گندم یا مثل آن) به فقیر بدهد. و از جمله ادله این مسأله این روایت است:
۱- صحیحه ابن مسلم از حضرت باقر و حضرت صادق (ع):
«سَاَلتُهُما عَن رَجُلٍ مَرِضَ فَلَم یَصُم حَتّی أَدرَکَهُ رَمَضانٌ آخَرُ فَقالا: إن کانِ بَریءَ ثُمَّ تَوانی قَبلَ أَن یُدرَکَهُ الرَّمَضانُ الأخَرُ، صامَ الَّذی أَدرَکَهُ وَ تَصَدَّقَ عَن کُلِّ یَومٍ بِمُدٍّ مِن طَعامِ عَلی مِسکین وَ عَلَیهِ قَضاوءُهُ. وَ إِن کانَ لَم یَزَل مَریضاً حَتّی أَدرَکَهُ رَمَضانٌ أخَرُ صامَ الَّذی أَدرَکَهُ وَ تَصَدَّقَ عَنِ الأَوَّلِ لِکُلِّ یَومٍ مُدٌّ عَلی مِسکین وَ لَیسَ عَلَیهِ قَضاوءُهُ»[۵]
ابن مسلم گفت: از امام باقر و امام صادق (ع) سئوال کردم از مردی که مریض شد و روزه نگرفت تا ماه رمضان دیگر رسید. حضرت فرمود: اگر خوب شده و سستی کرده پیش از آنکه ماه رمضان دیگر برسد، ماه رمضان را که درک کرده روزه بگیرد. و اگر پیوسته مریض بوده تا رمضان دیگر رسیده، ماه رمضان دیگر را روزه بگیرد و از رمضان قبل که فوت شده (و روزه نگرفته) برای هر روز یک مد طعام به مسکین بدهد و در این صورت قضا ندارد.
۲- روایت فضل بن شاذان که علاوه بر حکم مذکور یعنی جمع بین قضا و فدیه، علت حکم هم در آن ذکر شده است:
«فَاِن اَفاقَ فیما بَینَهُما وَلَم یَصُمهُ وَجَبَ»
«عَلَیهِ الفَداءَ لِتَضیِیعِهِ وَ الصَّومَ»
«لِاستِطاعَتِهِ»[۶]
یعنی اگر بین دو رمضان بهبودی حاصل کرد، و روزه فوت شده را نگرفت باید فدیه بدهد چون روزه را ضایع کرده، و سپس روزه را هم بگیرد چون امکان روزه گرفتن را پیدا کرده است.
و مورد هر دو روایت هر چند مرض است لکن حکم در مورد مرض از صراحت آنها و در غیر آن مورد از دو علتی که در روایت دوم است استفاده میشود، پس در هر مورد که روزه افطار شده و قدرت برگرفتن قضای آن در بین سال و تأخیر آن تا رمضان بعد صدق کند، هر دو حکم، فدیه که صدقه دادن به یک مد طعام است و قضای روزه ها ثابت میشود، و در خصوص قضاء علاوه بر روایات، اطلاقات ادلۀ قضاء که از جمله آنها آیه شریفه است دلالت بر وجوب میکند. و الحمد لله رب العالمین.
[۱] – وسائل ج ۷ ص ۱۵۰ حدیث ۳٫
[۲] – وسائل ج۷ ص ۱۵۳ حدیث ۱٫
[۳] – وسائل ج۵ ص ۱۰۵ حدیث ۱٫
[۴] – وسائل ج ۷ ص ۲۴۶ حدیث ۶٫
[۵] – وسائل ج ۷ ص ۲۴۴ حدیث ۱٫
[۶] – وسائل ج ۷ ص ۲۴۶ حدیث ۸٫