مصاحبه اختصاصی با حضرت آیت الله طاهری امام جمعه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض تبریک و تسلیت به حضرتعالی بخاطر شهادت فرزند برومندتان و با درود به شما فرزندان و رهروان راه حضرت سید الشهداء (ع) که حسین گونه فرزندتان علی را در راه اسلام وانقلاب اسلامی ایران بمصاف کفار بعثی آمریکائی فرستادید، پاسدار اسلام مفتخر است که لطف فرمودید و در حالیکه تازه خبر شهادت فرزندتان بشما رسیده است قبول فرموده اید که ساعتی از وقتتان را در اختیار این مجله قرار دهید.

س- نظر شما نسبت به دورنما و آینده انقلاب اسلامی ایران در منطقه و جهان چیست؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امت بپاخواسته ایران ورزمندگان مؤمن در جبهه و شهدای جنگ تحمیلی و خانواده های آنها اینکه اشاره کردید که من تازه خبر شهادت فرزندم را فهمیدم البته من روز پنجشنبه گذشته این خبر را دریافت کردم ونماز جمه هم که میخواندم این خبر را دریافت کردم ونماز جمعه هم که میخواندم این خبر را میدانستم منتهی بنا نداشتم در این زمنیه به مردم اطلاعی بدهم بعد از نماز جمعه افرادی که مطلع شدند و یا قبلا مطلع بودند رفتند و این اطلاع بر خلاف میل من بمردم دادند به هر صورت من نسبت بدورنمای انقلاب اسلامی در خاورمیانه و جهان فکر میکنم که یک مسئله روشنی باشد. چون انقلاب اسلامی ما هم اکنون بعنوان یک واقعیت صرف و مطلق یک جریان عظیم، خود را به دنیا عرضه داشته است، مظلومیت و تنهایی ما خودش یک نعمت بزرگی است و جهان وبخصوص منطقه هم این را میداند ما سه سال مبارزه بی امان با جبهه های داخلی و خارجی داشتیم و چه نیروی عظیمی و چه امکانات وسیعی می خواهد که بتواند در جبهه های داخلی و خارجی از بدو انقلاب تا حالا مبارزه کند و بحمدالله سربلند و پیروز خودش را نشان بدهد و این نمایشگر عظمت و وسعت حمایت مردم از انقلاب است.

علی رغم همه توطئه های گوناگون که علیه انقلاب ما شده چه توطئه های داخلی که در کردستان، گنبد و آمل وتهران واصفهان و همه شهرها ناظرش بوده ایم این اعمال وحشیانه ای که گروهکها انجام میدادند واین ترورهای ناجوانمردانه که در یک حادثه ۷۲- نفر شهید میشوند ۷۲ نفر که در بین آنها رئیس دیوانعالی کشور شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی بود و از قوه مقننه عده ای از نمایندگان بودند و از قوه مجریه عده ای از وزرا و معاونین آنها بودند و بعد هم شهادت دو برادر عزیزمان حجه الاسلام جناب آقای باهنر و برادر عزیز جناب آقای رجائی رئیس جمهور صد در صد مکتبی و مؤمن به انقلاب و بعد هم شهادتهای دیگری که برای عزیزان اتفاق میافتد حتی در محراب نماز جمعه یا در موقع حرکت به نماز جمعه و بعد هم در گیری ما با ابر قدرت شرق و غرب و حمایت بیدریغ آنها از صدام تمام اینها دلیل بر این است که این انقلاب بر یک پایه بسیار اساسی استوار است که آن اسلام است و چون انقلاب بر این پایه و حول و حوش این محور تا حالا پیش رفته لذا انقلاب هم بحمدالله با همه این ضربه های داخلی و خارجی مانده و بقول معرف «تعرف الاشیاء باضدادها» اثر انقلاب ما در منطقه آنقدر وسیع بوده که ناظر مسافرتهای گوناگون ابرقدرتها هستیم و نمایندگانی از آمریکا و از کشورهای دیگر به منطقه و پیمانهای مختلف نظامی، اقتصادی، امنیتی و تشکیل شورای منطقه خلیج فارس و مسائل دیگر، اینها تمام دلیل بر این است که اینها از انقلاب ما بوحشت افتاده اند و فهمیده اند که این انقلاب برپایه اسلام استوار است، لذا می خواهند جلوی صدور انقلاب را بگیرند و بهمین دلیل بدست و پا افتاده اند و این مسائل را دامن میزنند و می بینیم که عربستان سعودی چقدر به صدام کمک میکند و کشورهای منطقه چقدر کمک میکنند با اینکه اینها ادعای عربیت دارند و اگر در این ادعاء صادق بودند یکبار این کمکها را بر علیه اسرائیل بکار میبردند و این سلاحها را در مقابل اسرائیل مصرف میکردند و می بینیم هیچ مصرف نکردند اما در مقابل ایران اینها همه دستشان را بهم دادند که انقلاب ما را بکوبند و جلوی صدورش را بگیرند. هیگ وزیر امور خارجه امریکا می گوید خطری که هم اکنون ما را بشدت تهدید میکند اسلام است نه کمونیسم و مطلبی را دیدم که آمریکا تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به مزدورانش از جمله به سادات دستور داده بود که برای اینکه کمونیسم نفوذ نکند اسلام را سپر قرار بده. البته آن اسلامی که آنها رویش انگشت میگذارند نه اسلام حقیقی و واقعی ولی بعد از اینکه انقلاب اسلامی ما پیروز شد آمریکا به سادات میگوید برای عدم پیشرفت اسلام، کمونیسم را سپر قرار بده «کمونیسم آمریکائی» این دلیل بر این است که اینها از اسلام وحشت کرده اند و بدست و پا افتادند که مبادا این انقلاب صد در صد متکی به اسلام و منبعث از اسلام منطقه را بخود متوجه کند و بعد آسیای غربی را و بعد از تمام دنیا را.

چیزیکه در اینجا باید خیلی رویش تکیه کرد تشکل، انضباط در تبلیغات و شناساندن زوایای انقلاب که خیلی باید با ظرافت انجام بگیرد ودر این زمنیه میتواند وزارت امور خارجه نقش بسیار مهمی داشته باشد. از قبیل منظم و مرتب کردن سفارتخانه ها و افراد مکتبی را حتی المقدور در سفارتخانه ها و وارد کردن و افراد غیر مکتبی را حتی المقدور از سفارتها راندن و همین هیأتهائیکه در دهۀ فجربه کشورها مسافرت میکنند اینها بحمدالله با حسن تدبیر ظرافت انقلاب اسلامی را بگوش ملتها بفهمانند که ما چکار کردیم و نظرمان چیست و این هم بسیار مورد استقبال قرار گرفته و اگر ظرافتش و کارائی اش بیشتر باشد مورد استقبال بیشتری هم قرار خواهد گرفت و انشاءالله ما ناظری روزی خواهیم بود که اسلام منطقه را و بعد آسیای غربی را و بعد دنیا را متوجه ارزش و عظمت خودش بکند.

نظر شما در مورد جنگ تحمیلی و آینده آن چیست؟ و بنظر جنابعالی با توجه به ضایعات و خسارات جنگ، فوائد و آثار مثبتی که جنگ برای جمهوری اسلامی در منطقه و کل جهان داشته است چیست؟

در مورد جنگ تحمیلی من گمان میکنم همین یکسال و ششماهی را که از شروع جنگ گذشته میتوانم علت این جنگ را ارزیابی کنم و آینده آن را، چون اینها بگونه ای بایران حمله نمودند که فکر میکردند. در کمتر از ده روز مقاصد شوم خودشان را به کرسی بنشانند. و قسمتی از ایران  را حداقل مانند اسرائیل بصورت یک پایگاهی برای آمریکا در بیآورند و به انقلاب اسلامی ما ضربه بزنند ولی بحمدالله با این انسجامی که در نیروهای رزمنده ما پیدا شد الان یک سال و نیم است که این جنگ تداوم پیدا کرده و همه ملت ایران در تداوم این جنگ شرکت داشته اند چه آنهایی که پشت جبهه کمک میکردند چه آنهایی که در خط مقدم جبهه سخاوتمندانه به استقبال شهادت میرفته اند بهرحال یکسال و نیم است که جنگ را ادامه دادند و اگر این انسجام در رزمندگان ما باشد که بحمدالله هست آینده جنگ مسلم بنفع ما خواهد بود و بطور قطعی میشود قضاوت کرد که صدام رفتنی است همانطوریکه امام بارها فرمودند: صدام رفتنی است، قبلا هم امام میفرمودند شاه رفتنی است، و بالاخره رفت الان هم میفرماید صدام رفتنی است و صدام هم خواهد رفت و خود این جنگ نشان میدهد که صدام دیگر نمی تواند در مقابل این انسجام رزمنده های ما مقاومت کند به هر ترفند وشگردی هم که دست بزند بالاخره دیر یا زود مغلوب خواهد شد ونیرهای ما غالب، و مضافا به اینکه خداوند در قرآن وعده داده که:

«و کان وعدا علینا نصر المؤمنین، ان تنصروالله ینصرکم ویثبت اقدامکم، و لینصرن الله من ینصره» و امثال این آیات تماما دلیل بر این است که انشاء الله اسلام پیروز است و کفر نابود است و این جنگ ما جنگ کفر با اسلام و جنگ استکبار با استضعاف است مسلما مستضعفین و اسلام در این جنگ پیروز خواهند شد، اما از نظر ضایعات و خسارات، البته جنگ برای ما ضایعات و خساراتی داشته که این ضایعات مقداری قابل جبران نیست و آن عزیزانی که از دست ما رفت و سرمایه هایی که از اسلام بشهادت رسیدند اینکه بهیچ وجه قابل جبران نیست اگر صدام تمام دنیا را هم بما بدهد این در مقابل یک قطره خون عزیزان ما نمی تواند ارزش داشته باشد و همچنین خسارات مالی که این خاصیت طبیعی جنگ است ما در این جنگ داشتیم و در آینده هم ممکن است داشته باشیم هم ضایعات انسانی و هم خسارات مالی اما در مقابل آثار مثبت جنگ باید تصدیق کرد که این خسارات وضایعات چیزی نیست، دیگر چه جای مال ما، و این جنگ یکی از برکات بسیار با ارزش تثبیت اسلام بود و یکی از برکات با ارزش این جنگ تبدیل نیروهای نظامی ما از یک شکل رفرمی و ظاهری به یک جریان اصیل متحرک و رزمی و همچنین انسجام همه نیروهای نظامی ما از ارتش، ژاندارمری، شهربانی، سپاه پاسداران و بسیج و این برای یک ملت بسیار با ارزش است این یکی از خواص بزرگ جنگ است و اما خاصیت دومی که این جنگ داشت بالا رفتن کیفیتها و کمیتها در سپاه پاسداران، سپاه پاسداران ما در روزهای اولی که شکل پیدا کرد قدرت جنگ با سلاحهای سنگین را نداشت و الان بحمدالله سپاهیان ما قدرت پیدا کرده اند که از نیروهای سنگین در رزم و جنگ استفاده کنند وحتی عده ای از آنها در یک فاصله خیلی کوتاه خلبانی را آموخته اند و اگر در آن رژیم بودکه می خواست اینقدر خلبانی را یاد بگیرد زمان بسیار ممتدی و پول بسیار زیادی باید از بیت المال خرج بشود.

خاصیت سوم جنگ وقوع یک انقلاب صنعتی و استفاده از جمیع امکانات داخلی برای تأمین نیازمندی های اجتماع ما بود، قبل از شروع جنگ و در آن رژیم بخصوص تکیه مان به نفت بود، مقدار خیلی زیادی هم صادر می شد که خود شاه مخلوع معدوم در یکی از سخنرانیهایش در مشهد گفته بود که به این طریقی که ما نفت صادر میکنیم تا ۲۰ سال دیگر نفت داریم. من نمی دانم اگر ۲۰ سال دیگر بر این ملت میگذشت و نفتشان تمام میشد نه کشاورزی داشتند و نه صنعت داشتند بغیر از یک صنعت وابسته مونتاژ و نه دام داری داشتند و نه کارایی صنعتی پیدا کرده بودند سرنوشت این ملت چه میشد؟ الان ما توانسته ایم کم کم بدون نفت روی پای خودمان بایستیم یک انقلاب صنعتی در کشور پدید آمده و تمام امکانات و خلاقیتها بکار گرفته شده. قطعاتیکه ما با پولهای گزاف وارد میکردیم الان ما خودمان می سازیم و صنعتگران ما کارهایی کرده اند که از رادیو و تلویزیون گاهی گفته و دیده میشود که چه پیشرفتهایی در صنعت برای نیروهای متفکر و خلاق ما ایجاد شده(بنظر من باید این را از برکات جنگ دانست) مسئله دیگر روشن شدن چهره های مزدور داخلی و دشمنان خارجی در اثر این جنگ بود از قبیل: بنی صدر که در رابطه با این شناسایی عزل شد و گروه منافقین و اینهائی که این ترورها را بوجود میآورند که بگفته دادستان کل انقلاب ۹۰% شان از بین رفته اند و بیشتر از ده درصدشان باقی نمانده اند که آنها هم بلطف خدا شناسائی خواهند شد و ما دیگر از این جهت با فضل الهی خیالمان راحت میشود. اما دشمنان خارجی را هم شناختیم. چهره های افراد ودولتهای خارجی برای ما روشن شد که در این جنگ با ما چه کردند و با صدام چه کردند و این خودش برای آینده ما یک تجربه میتواند باشد(مهمترین نتایج بعد از جنگ بنظر من حاکمیت سیاسی و فرهنگی انقلاب است که این را میتوانیم از نتایج بعد از جنگ بشماریم ولی از حالا شروع شد این حاکمیت، و دارد خودش را نشان میدهد هم حاکمیت سیاسی و هم حاکمیت فرهنگی و انشاء الله بعد از جنگ نتایج این برای مردم بفضل خدا روشنتر خواهد شد.

نظر شما دربارۀ رهنمود امام بمناسبت سالگرد ۲۲ بهمن ۶۰ در رابطه با حوزه های علمیه و تحولی که باید در آنها پدید آید چیست؟ و چه راه حل عملی برای انجام این تحول حیاتی و اساسی ارائه میفرمائید؟

راجع به پیام تاریخی امام در ۲۲ بهمن در رابطه با حوزه ها و بالاخص حوزه مقدسه علمیه قم همانطوریکه الان در قم در دست عمل است و از هر شهری یک نماینده ای معین میکنند که این نماینده ها بنشینند دور هم و ببینند کهحوزه علمیه قم رابه چه فرمی در بیاورند. از فرم جامد سابق خارج شود. در سابق نوعا طلاب یک فقهی می خواندند و یک عده ای هم غیر از فقه واصول یک مقداری فلسفه میخواندند و بعضی از مباحث فقه یا اصول اینها فقط جنبه علمی داشت واما با نیازمندیهای موجود جامعه آنچنان که باید و شاید تطبیق نمی کرد ما معتقدیم علم را برای خود علم که ما نمی خواهیم بلکه بخاطر نیازمندیهای جامعه اسلامی مورد توجه ما است و وقتی اینطور باشد باید ببینیم جامعه امروز نیاز به چه چیز دارد و این نیازها را باید در قدم اول در حوزه علمیه قم که شهر قیام و مورد  توجه مردم بوده و مرکز روحانیت است جستجو کرد روی این اصل من فکر میکنم بعد از اینکه نماینده های شهرها معین شدند آنها مینشینند و این مسائل را شور و بررسی میکنند. در حوزه علمیه قم مسائل اقتصاد باید تدریس بشود و مسائل علوم اجتماعی باید تدریس بشود و تحلیلهای سیاسی باید مورد بررسی قرار بگیرد ضمنا فقه و اصول هم باید مورد تعلیم وتعلم باشد و گاهی بعضی از مسائل را باید به زبانهای مختلف حوزه علمیه قم منتشر کند و تا حالا نبوده این مسائل، انشاء الله در آینده امیدواریم با این نظری که امام داشتند و این طرحی که الان دارد پیاده میشود این مسائلی که در حوزه باید پیاده بشود و یک حوزه جامع و کاملی ما داشته باشیم که با توجه به کلیه نیازمندیهای مردم بتواند کارایی داشته باشد.

شما در اصفهان از نزدیک تا حد زیادی در جریانات و مسائل صنایع و ذوب آهن بودید و با توجه به راه اندازی کوره دوم ذوب آهن اگر چنانچه رهنمودهائی در رابطه و پیشرفت بیشتر این صنعت به مسئولین و پرسنل این مؤسسه عظیم دارید بفرمائید؟

در رابطه با این صنعت عظیم و صنعت مادر من یک مطلب را می گویم، فکر می کنم با این یک مطلب، خیلی از پیشنهادات من حل میشود. در رابطه با راه اندازی قسمت دوم ذوب آهن که: انشاء الله ۶ ماه دیگر کوره دوم هم بکار می افتد، این قسمت دوم بهره برداری را قرار بوده است که آخر خرداد تحویل دهند، ولی با پافشاری وزیر محترم معادن و فلزات و متخصصین و کارمندان و کارگرها به کار افتادند و کاری کردند که نظر ایشان عمل شد. و ما در روز ۲۱ بهمن به آنجا رفتیم و آن قسمت را افتتاح کردیم.

این واقعا برای همه کارگران عزیز میتواند درس باشد که اگر کاری را بخواهند بکنند میتوانند انجام بدهند. خواستن توانستن است. و باز هم کلنگ کارخانه فولاد مبارکه زده شد و امیدواریم آن هم انشاء الله تا زمان خیلی کوتاهی به راه بیفتد اینها نمایش گر اینست که، اگر بخواهیم برای کشورمان دلسوزانه عمل بکنیم خدا هم بما قدرت و توان میدهد و میتوانیم کارهائی که بحسب ظاهر مدت زیادی احتیاج دارد در زمان کوتاهی خاتمه اش بدهیم.

از اینکه فرزند عزیزتان در جبهه جنگ با کفار بعثی به شهادت رسیده است، احساس خودتان را در این حادثه و پیام خودتان را بعنوان پدر یک شهید و بعنوان یک رهبر روحانی به امت قهرمان اسلام بیان بفرمائید؟

من از خدا میخواهم که خدا به من یک روحیه ای بدهد که همه شهداء با «علی» در نظر من یکسان باشد. بنابراین بگویم «علی» هم مثل سایر شهیدان به عشق خدا و به معشوق خودش پیوست. خدا برایش مبارک کند.

من بعنوان پدر یک شهید گمان نمیکنم در این جریان سهمی داشته باشم. هر چه بود از خود او بود، و سهم آنچنانی ندارم. علی به شهادت عشق میورزید و به معشوق خودش رسید. و من در این زمینه نقشی ندارم، چون وابسته بمن بود من از خداوند متعال میخواهم که این هدیه ناقابل را از من بپذیرد و او در قیامت شفیع ما باشد، در دنیا هم شهادت او به ما هم یک روحیه ای بدهد که از خداوند بخواهیم ما هم در رختخواب به مرگ سیاه نمیریم، و قبل از اینکه مرگ سیاه ما را بگیرد مرگ سرخ را استقبال کنیم. و پناه میبریم به خدا که ما را از این فیض عظیم محروم کند بخاطر عدم لیاقتمان.پایان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *