بازار بین المللى تکنولوژى؛ سراب یا واقعیت

 

مهندس محمد باقریان

 

اشاره:

در نوبت‏هاى پیشین با استناد به گزارش توسعه انسانى سال ۱۹۹۲م برنامه توسعه سازمان ملل متّحد تصویرى از شکاف فاجعه آمیز اقتصادى اجتماعى رو به افزایش بین شمال (کشورهاى صنعتى) و جنوب (کشورهاى در حال توسعه) و تبیین شرایطى که منجر به کاهش مستمر سهم مشارکت و میزان دسترسى کشورهاى جنوب به بازارهاى چهارگانه بین المللى کار – سرمایه – تکنولوژى و کالا و خدمات تجارى مى‏گردد، ارائه گردید.

شرایطى که کشورهاى در حال توسعه را چنین گرفتار کرده است بیان کننده این واقعیت تلخ است که کشورهاى شمال تحت عنوان توسعه و آبادانى جنوب و در قالب توصیه‏هاى نهادهاى به اصطلاح بین المللى و در پوشش نیّات به ظاهر خیرخواهانه سیل محصولات خود را به سوى کشورهاى جنوب سرازیر مى‏نمایند و با درهم ریختن الگوهاى مصرف آنان، جامعه‏اى مصرفى و بى در و دروازه و مفتون دنیاى غرب را شکل مى‏دهند و کمبود منابع آنان را با انواع و اقسام وام‏ها و اعتبارات بین المللى در کوتاه مدّت و دوره‏اى مشخّص پُر نموده و سرانجام آنان را در چرخه شوم اسارت بار قرضه‏هاى جهانى گرفتار مى‏نمایند. پیامدهاى این روند در بازار بین المللى کار به صورت غارت منابع انسانى متخصّص کشورهاى جنوب چهره مى‏نماید و توان توسعه آنان در این مبادله نابرابر رو به نابودى گذاشته و در چرخه شوم دیگرى به نام چرخه فقر انسانى یا اضمحلال توان توسعه گرفتار مى‏آیند.

صحنه دیگر این روابط نابرابر و غیر عادلانه بازار بین المللى تکنولوژى مى‏باشد که در نوبت پیشین ماهیّت و مناسبات کلى آن بررسى و در این شماره به مرور اجمالى عملکرد و تجزیه و تحلیل روندهاى حاکم بر این بازار مى‏پردازیم.

× × ×

در نوشتار قبلى کنکاش در ماهیّت و مناسبات کلى بازار باصطلاح بین المللى تکنولوژى نشان داد که انتظار کشورهاى جنوب و سردمداران این بازار براى همکارى مشفقانه و فراهم سازى شرایطى که موجبات رشد و توسعه تکنولوژیک آنان را مهیّا نماید با منطق حاکم بر این بازارها سازگارى ندارد. به عبارتى دیگر چگونه از کشورهاى شمال انتظار مى‏رود خود را از بازار بى در و پیکر جنوب که انواع ماشین آلات و کالاهاى مصرفى خود را مى‏تواند تحت عناوین مختلف سرازیر گرداند محروم نماید و داوطلبانه مقتضیات تولید آنها را در این بازارها فراهم سازد.

آنچه را که جنوب امروزه تجربه مى‏کند از یکسو تابع میزان پذیرش نظم تحمیلى شمال و رعایت منافع دیکته شده آنان بعنوان عوامل و اولویت‏هاى درجه یک و قبول تقسیم کار جهانى بوده و از سوئى دیگر این مصالح ملى کشورهاى جنوب است که در تضاد و تقابل با مناسبات شمال در برابر این تحمیل‏ها مقاومت نموده و بگونه‏اى در این روابط و نحوه همکارى با شمال تأثیر مى‏گذارد. و لذا بهر میزانى فرهنگ، هویت و استقلال اقتصادى – سیاسى اینگونه کشورها با فرهنگ سلطه و نظام سرمایه‏دارى غرب و منافع یکطرفه کشورهاى توسعه یافته در تضاد و تعارض قرار گیرد و آن را مورد تهدید قرار داده و طالب روابط و بازارى عادلانه باشد بهمان میزان در بوقهاى استکبارى هیاهو و خیال بر پا مى‏شود و سعى در درهم شکستن اینگونه حق طلبى‏ها مى‏گردد. در این میان عکس العمل دولت‏ها و رهبران صالح کشورهاى جنوب متفاوت بوده و هر یک به تناسب آگاهى از واقعیت‏هاى تلخ این بازارها سعى در چاره جوئى این معضل داشته و با اصلى و فرعى کردن اهداف و بر اساس فلسفه و بینش خویش سیاست‏هاى توسعه تکنولوژیک کشورشان را تنظیم مى‏نمایند. امروزه دیگر شکاف روز افزون شمال و جنوب و تحمیلات ناشى از این بازارهاى باصطلاح بین المللى و رفتار دوگانه آنها با کشورهاى توسعه یافته و در حال توسعه بگونه‏اى اثرات زیانبار خود را به نمایش گذاشته است که گزارش‏هاى نهادهاى وابسته به سازمان ملل ناچار از اعتراف به آن گردیده‏اند و با ارائه آمار و ارقام و تبیین روندهاى خطرناک حاکم بر این چپاول زنگ‏هاى خطر را به صدا درآورده‏اند تا بلکه تعدیلى در این روابط ظالمانه صورت پذیرد.

آنچه درپى مى‏آید تصویرگر بخشى دیگر از این حقایق در بازار بین‏المللى تکنولوژى مى‏باشد که جنوب محروم را اسیر و وابسته به خود کرده است و بدنبال وعده و وعیدهاى توسعه علمى و فنّى منابع آنان به تاراج برده مى‏شود و فرصت‏هاى طلائى و تاریخى آنان در پایه ریزى توسعه‏اى درون جوش و در پرتو نگاهى به درون و اتّکاء به توانمندى‏هاى ملّى و ایجاد شرایطى مناسب براى تحمیل روابطى عادلانه به شمال به آسانى و در غفلتى خانمان برانداز از دست مى‏رود.

 

انتقال تکنولوژى – دستاویزى تجارى

ادبیاتى که در زمینه علوم و تکنولوژى بکار برده میشود کلاً از دو حوزه اساسى نظام‏هاى آموزش و تحقیقات نظرى و پایه و نظام‏هاى تولید، خدمات و تحقیقات کاربردى صحبت مى‏کند که در ارتباطى تنگاتنگ و زنده بستر اصلى توسعه تکنولوژیک را فراهم میسازند. جهت گسترش، تعمیق و ارتقاء سطح علمى و فنّى کشورها راهبردهاى گوناگونى اتّخاذ مى‏گردد که جملگى یا از طریق انتقال تکنولوژى از محیط بیرونى و یا توسط تحقیق و پژوهش ملى و تکامل نتایج حاصله در صحنه عمل و یا ترکیبى از آندو تحقّق مى‏یابد. آنچه که امروزه در بازارهاى تکنولوژى ورد زبان فروشندگان و تجّار شمال مى‏باشد، واژه انتقال تکنولوژى است که در غالب عباراتى نظیر سرمایه گذارى مشترک در کشور متقاضى، فروش تکنولوژى به طور مستقیم، همکارى‏هاى علمى و فنى و نظائر آن عرضه و معرّفى میگردد.

اشارات ما در بحث گذشته متذکّر این نکته بود که این تعابیر و واژه‏ها در مراودات کشورهاى شمال معانى متفاوتى با کاربرد آنها در روابط شمال – جنوب پیدا مى‏نماید بگونه‏اى که در یک معامله فروش تکنولوژى (مدیریت، ماشین و ابزار، مهارت و نیروى انسانى، اسناد و مدارک) به یک کشور جنوبى عمدتاً این مفاهیم محدود به فروش ماشین آلات، دانش ناقصى از بهره‏بردارى، تربیت بخشى از نیروى کار مورد نیاز، و نهایتاً اسناد و مدارک تعمیراتى مى‏گردد که روى هم رفته لایه نازکى از دانش بهره‏بردارى یا سراً – سررب را به صورت ناقص و ابتر در بر مى‏گیرد. این نوع معاملات در عمل منجر به برپائى واحدهاى صنعتى با وابستگى به قطعات یدکى، مواد ساخته و نیم ساخته و حتّى مواد اولیه وارداتى مى‏گردد که فى‏الواقع بازارى گسترده را براى تولیدات کشور فروشنده آن هم براى مدت درازى فراهم نموده و عملاً رشته‏هاى وابستگى را بر گُرده کشور خریدار استوار مى‏گرداند. در این نوع روابط ملاحظات بومى علمى – فنى و صنعتى – اقتصادى کشور خریدار براى پذیرش این میهمان ناخوانده و مجهّز گردانیدن محیط به حداقل دانش انجام تغییرات لازم در مواقع لزوم (نه حتّى طرّاحى و ساخت) و ملاحظاتى که عمدتاً توانمندى‏هاى داخلى رامهیّاى هضم و جذب آن مى‏نماید از دستور کار بیرون قرار میگیرد. همه این نوع مبادلات نوعاً با شرایط مالى بسیار سنگین و در قالب انواع و اقسام مقررات و قوانین محدود کننده نظیر زمینه‏هاى مجاز صنعتى براى مبادله، کشورهاى مجاز به استفاده و نظائر آن شکل مى‏گیرد که البته خود این تمهیدات به نوعى گران‏تر کردن تکنولوژى مورد نظر و به راه انداختن جنگى زرگرى براى چاپیدن بیشتر خریداران در این بازار آشفته است. در این مراودات کمتر مى‏توان از برپائى مراکز تربیت نیروى کار ماهر، انتقال تجربیات شمال، راه‏اندازى واحدهاى تحقیق و توسعه در کارخانجات و تمهیدات مشابه براى انتقال واقعى تکنولوژى نشانى یافت. در چنین معرکه‏اى کشورهاى صاحب موادّ اولیه، انرژى و منابع طبیعى و نیز بازارهاى مصرف گسترده‏تر بیش از دیگر کشورهاى جنوب در این مصیبت گرفتار و با پروژه‏هاى آنچنانى سر کیسه مى‏گردند. در این روابط نه تنها توان توسعه تکنولوژیک این کشورها توسعه نمى‏یابد بلکه توان محدود نیروى انسانى تربیت یافته آنان تحت هدایت کمپانى‏هاى چند ملیّتى جذب بازارهاى خارج گردیده و در سایه سیاست درهاى باز و از قبل اختلاف فاحش و هضم نشده بین دست‏آوردهاى جوامع صنعتى و عقب ماندگى کشور خریدار و زیر فشار هجوم این نوع کالاها و ماشین‏آلات بى‏ریشه در داخل این گونه کشورها، باورهاى ملّى له شده و صنعتى بى‏هویّت و غریبه شکل مى‏گیرد. در این روابط سایر مظاهر و ذخائر ملّى و فرهنگى نیز از این یورش و یا باصطلاح بازرگانان خارجى روند انتقال تکنولوژى! در امان نمى‏مانند و هر آنچه که قابل باشد مورد تعرض و تاراج و هر چیزى که سد راه این حضور باشد تخریب مى‏گردد و این همه در غفلت و خود فراموشى کشور میزبان اتفاق مى‏افتد که کودکانه سرگرم گاز زدن به میوه‏هاى رنگارنگ و دلفریب صنعتى بیگانه مى‏باشد، و چه دندان‏ها و معده ضعیفى و چه میوه‏هاى سفت و ناسازگارى!

واقعیت‏هاى تلخ فوق‏الذکر در قالب گزارشات سازمان ملل گویاى آن است که در فاصله سال‏هاى ۱۹۸۱ – ۱۹۸۸ میلادى تجارت کالاهاى سرمایه‏اى تکنولوژیک بین شمال – شمال رشد سالانه‏اى معادل ۱۰/۲ درصد داشته است و حال آنکه این روند در بین کشورهاى شمال – جنوب تنها از رشد ۱/۵ درصد در سال برخوردار بوده است که آنهم تنها به چند کشور جنوبى محدود مى‏گردد و عملاً بقیه جنوب از این رشد سهم بسیار ناچیزى داشته‏اند و به عبارتى بیشترین تجارت کالاهاى سرمایه‏اى و تکنولوژیک بین شمال – شمال صورت پذیرفته است. این روند نشان مى‏دهد مادام که نسبت انتقال کالاهاى تکنولوژیک از شمال به جنوب در دهه ۱۹۸۰ میلادى سیر نزولى داشته است کشورهاى شمال روز به روز تحرک فنّى خود را بیشتر و مشارکت کشورهاى در حال توسعه را در این بازار با مشکلات بیشتر و محدودیّت‏هاى زیادترى روبرو نموده‏اند. بگونه‏اى که این محدودیت‏ها براى کشورهائى که به دلایل مختلف سیاسى – فرهنگى – اقتصادى مورد پسند جامعه صنعتى شمال نیستند اشکال گسترده‏ترى بخود مى‏گیرد و در قالب اعلامیه‏ها، مقررات و بیانیّه‏هاى مجامع بین‏المللى تحت سلطه استکبار و نیز پیمانهاى اقتصادى – نظامى و سیاسى منطقه‏اى و یا مقررات حفاظتى تعرفه‏اى و غیرتعرفه‏اى و انواع لیست‏هاى کالاهاى ممنوعه و تحریم‏هاى پنهان و آشکار ملّى اینگونه کشورها خود نمائى و بروز مى‏نماید. و کدام ناظر منصفى چنین بازارى را بسترى با مناسبات عادلانه براى همه مى‏شناسد؟!

این شرایط در مورد سایر طرق به اصطلاح انتقال تکنولوژى نظیر سرمایه گذارى مستقیم یا مشترک شمال در جنوب نیز حاکى از همین دست حقایق ناگوار است. براى نمونه بررسى‏هاى برنامه توسعه سازمان ملل نشان مى‏دهد که سهم سرمایه گذارى مستقیم در کشورهاى در حال توسعه از کل حجم سرمایه گذارى‏هاى مستقیم انجام یافته جهانى در سال ۱۹۶۸ از میزان ۳۱ درصد، به ۱۷ درصد در سالهاى ۱۹۸۸ – ۸۹ رسیده است و بدین ترتیب در سالهاى اخیر الذکر جمعاً ۸۳% سرمایه‏گذارى‏هاى مستقیم خارجى در کشورهاى شمال صورت گرفته است. این آمار بیانگر آن است که در این زمینه نیز کشورهاى شمال رغبتى براى مشارکت در توسعه جنوب از خود نشان نداده‏اند.

 

تحقیق و توسعه – واژه‏هاى شمالى !

تمام آنچه که تاکنون بیان گردید تعاریف تحمیلى فرهنگ استعمارى شمال بر بازار تکنولوژى در رابطه با جنوبى‏ها مى‏باشد که انتقال تکنولوژى را در فروش کالا و یا سرمایه‏گذارى خارجى! مى‏داند و در حاشیه این فعالیّت‏ها به نیروى انسانى کار آزموده و اسناد و مدارک و مدیریت بهره‏بردارى در کیفیّتى بسیار سطحى و به صورت ابتر مى‏پردازد و صد البته جنوب زیر فشار این نوع برخورد و طمع در یارى بیگانه و به پاداش نگاه به بیرون فرصت طرح خواسته‏هایش را فراهم ندیده و به طریق اولى دیگر چه جائى براى طرح مفاهیمى نظیر تحقیق، پژوهش، طراحى و مهندسى، نمونه سازى و طلب کمک یا تقاضاى خرید دانش فنى و همکارى در تربیت نیروى انسانى متخصص، مدیریت مهندسى و تحقیقات، نظام آموزشى و جذب تکنولوژى، تجهیزات پیشرفته آزمایشگاهى، و اسناد و مدارک مربوطه باقى مى‏ماند و اصولاً این کالاها و خدمات در این بازار مخصوص شمال است نه جنوب و باز اگر عرصه و مجالى فراهم باشد صرفاً چند کشور محدود مى‏توانند بهره‏مند گردند و براى بقیه چیزى جز شرایط سخت و غیر قابل دسترس، با هزینه‏هاى گزاف آنهم براى بخش کوچکى از نیازها باقى نمى‏ماند.

و جان کلام اینجاست که اگر توسعه‏اى مدّ نظر است تنها بر بستر نظام آموزشى، نظام پژوهشهاى پایه و کاربردى و زنجیره خدمات مهندسى و علمى و پیوند تنگاتنگ آنها با نظام خدمات و تولید خویشاوند، متجانس و صمیمى زاینده بوده و رشد و نموّ مى‏یابد. بسترى که نیازمند مراقبت و توجّه و تغذیه مستمر با نیروهاى انسانى توانمند و امیدوار و از آن مهمتر بخشهاى تولیدى و خدماتى که مصرّانه متقاضى حل مسائلشان در عرصه‏هاى مختلف صنعتى – اقتصادى و فنى – علمى هستند مى‏باشد تا زیر این فشار تقاضا نظام پرورش نیروى انسانى کشور فعّال و هدف‏دار گردیده و احساس سودمندى مستقیم در تولید ملّى کرده و در کنار نظام پژوهش و تحقیق به مسائل مختلف بخش‏هاى اقتصادى پاسخ گفته و در یک جهاد ملّى مشارکت نمایند و چگونه این نظام‏ها مى‏توانند زنده و پر جوش و خروش به حیات خویش ادامه دهند در حالى که نظام صنعتى و تولیدى این کشورها به دنبال مسائل به اصطلاح حل شده از بیرون باشند و اصولاً مرجع ضمیر خود را در خارج جستجو نمایند. آنهم در قالب روش‏هاى تحمیلى به اصطلاح انتقال تکنولوژى از شمال! و از بازارهاى آنچنانى!

در گزارش‌هاى سازمان ملل و در مرور تجربیّات بازار تکنولوژى بین‏المللى بسیار کم نشان از روابط سامان یافته شمال – جنوب بویژه در عرصه‏هاى فوق الذکر مى‏توان سراغ نمود و اگر نشانى هست باز مشمول همان محدودیّت‏ها و مضایق گوناگون گردیده است و در این زمینه‏ها متأسفانه بیشتر شاهد جریان خون روى از جنوب به شمال مى‏باشیم که به صورت فرار مغزها و تاراج نیروى انسانى کارآزموده شده مى‏نماید. با این ترتیب نه تنها کمکى به استحکام جریان تحقیق و توسعه در کشورهاى جنوب نمى‏نماید که بخش عظیمى از سرمایه‏گذارى‏هاى تحقیقاتى خود را با استفاده از نیروهاى تربیت یافته به هزینه جنوب تأمین مى‏کند و از طرف دیگر دسترسى به ماحصل فعالیت تحقیقاتى و پژوهشى خود را روز به روز با وضع قوانین حفاظتى نظیر مالکیّت معنوى، حق کپى، حقوق تجارى، حق لیسانسها، و انواع و اقسام مقررات بین‏المللى و ملّى محدودتر و گرانتر نموده و چه جاى تعجب است که مرتّباً این شکاف تکنولوژیک شمال – جنوب عمیق‏تر گردد، بگونه‏اى که امروزه تعداد دانشمندان و محققین شمال ۹ برابر و سرمایه گذارى در تحقیقات آنها ۲۴ برابر کشورهاى جنوب گردیده است و به همین ترتیب نسبت‏هاى وحشتناک امکانات زیربنائى، ارتباطى و مخابراتى و فرهنگى در شمال از جنوب فاصله گرفته‏اند و روند رو به فزونى دارند.

چرخه قدرت یا آئینه عبرت

خلاصه آنکه مرورى بر روندها و مناسبات حاکم بر بازار به اصطلاح بین‏المللى تکنولوژى نمایانگر این واقعیت است که در طى سه دهه گذشته کشورهاى صنعتى شمال با اعمال قوانین، مقررات و موازین گوناگون در قالب سازمانها و مراجع بین‏المللى تحت سلطه خویش و نیز تحت پوشش قانونمندى‏هاى ملّى به طور روزافزونى از یکسو محافظت از دست‏آوردهاى تکنولوژیکى را افزایش داده و از سوئى دیگر به طور مستمر هزینه دسترسى به آن را براى جنوب گران‏تر کرده‏اند به صورتى که امروزه یکى از محافظت شده ترین بازارهاى بین‏المللى بازار تکنولوژى است و این امر باعث گردیده که تنها چند کشور جنوب قادر به بهره‏گیرى محدودى از این بازار باشند و در نتیجه قریب به اتفاق آنها تدریجاً از مسیر استفاده از نوآورى‏هاى صنعتى به دور افتاده و دیگر قادر نیستند براى رفع نیازهایشان از این دست‏آوردها منتفع گردند.

برخى دیگر از این کشورها همچنان در انتظار و در جستجوى روابطى عادلانه و به اتکاء مایملک و دارائى‏هاى محدود ملّى خویش چشم امید به این بازار دوخته و هر از چند گاهى تفاله‏هاى این بازار را به اسم انتقال تکنولوژى دریافت مى‏کنند که علاوه بر به باد دادن ثروت‏هاى ملّى موجبات تخریب زمینه‏هاى توسعه تکنولوژیک بومى و درهم شکستن روحیه خود اتّکائى را در صنعت‏گران و تولیدکنندگان و پژوهشگران را فراهم مى‏نمایند. این کشورها غافل از منطق سرمایه‏دارى شمال و این واقعیت که چرخه قدرت تکنولوژیک بر این مدار مى‏چرخد که تمرکز تکنولوژى موجب بهره‏ورى بیشتر، بهره‏ورى بیشتر عامل بازدهى بالاتر سرمایه و به دنبال آن جذب سرمایه‏هاى افزون‏تر و انباشت بیشتر سرمایه موجبات تجمع امکانات صنعتى بیشتر و در نتیجه تمرکز بیشتر تکنولوژى مى‏گردد و این دور مرتّب تکرار مى‏شود و در پاى این گردونه چه جاى درنگ و طلب یارى از رند رنگارنگ! که راه و عزمى دگر باید.

 

بقیه از قلم‏ها را نازک کنید!

و کنار گرسنه‏اند و مردم بوسنى از گرسنگى علف بیابان مى‏خورند و ما این گونه کفران و ناسپاسى کنیم.

همین وضع را در هتل‏ها و رستوران‏هاى دولتى و آزاد مى‏بینیم و اتلاف شدن گوشت و برنج و غذاهائى که به شیوه مسرفانه براى میهمانان تهیّه مى‏شود و مازاد آن را در سطل‏هاى زباله مى‏ریزند و مواردى از آن به حساب بیت‏المال تمام مى‏شود…

و در کنار اینها بنگرید به ظهور تجمّل و گرایش به سوى مادّیات و زراندوزى و تجارت آزاد و نمایشگاه‏ها، اتومبیل‏ها و لباس تجمّلى گران قیمت و آثار مصرف گرائى لوکس دیگر که امروزه فروشگاه‏هاى کشورمان شاهد آن است و این کالاها اغلب از خارج و حتى از آمریکا!! به بازار عرضه مى‏شود که نمونه‏اش نمایشگاه بین المللى است که زیر نظر دولت مى‏باشد و چه بگویم که مثنوى هفتاد من کاغذ شود.

بالاخره، اگر ما راست مى‏گوئیم و تنها شعار نمى‏دهیم که هدفمان احیاى حکومت عدل اسلامى با پیروى از سیره پیامبر و على علیهماالسلام و آرمان‏هاى حضرت امام”قدس سره” و زندگى زاهدانه آن بزرگ مرد است، باید در کار خود تجدید نظر کنیم، به خود آئیم و به جاى شعار شعور و عمل را به کار بندیم و ببینیم با راه و رسم خود به کدام سوى مى‏رویم… و مسئله تنها مسائل اقتصادى نیست که آن را سهل بگیریم و از کنار آن بگذریم، مسئله اصلى به مخاطره افتادن اصل نظام و بى‏ارج شدن ارزشها و پنبه شدن رشته‏هائى است که با تار و پود پیکرهاى مطهّر شهیدان تافته و بافته شده است.

جاى آن است که این سخن الهى را باز گوئیم که :

“این تذهبون”؟ – به کجا مى‏روید؟ راه را گُم نکنیم، عقده نیافرینیم و دلسردى به وجود نیاوریم که گفته‏اند:

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند

از گوشه بامى که پریدیم پریدیم

البته پیوند دلهاى مردم با اسلام و انقلاب و نظام، برگرفته از اصول اعتقادى و ناگسستنى است و مردم سوگند وفادارى با آرمان‏هاى امام راحل”قدس سره” را بسته و در خطر رهبرى و ولایت فقیه استوار ایستاده‏اند، و این سوگند را نمى‏شکنند اما سخن اصلى حفظ اصول و ارزشها و استمرار مسیرى است که بر اساس آن انقلاب شکل گرفته و نباید منحرف شود و تدریجاً توجیه و تحریف و اصل زندگى و رفاه بر آن حاکم گردد که خداى نخواسته ایمان مردم متزلزل شود که با هیچ چیز دیگر قابل جبران نباشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *