“امام خمینى ثابت و استوار از آغاز تا پایان”

 

(من تلخى این کشف حجابى که اینها کردند و اسمشان را بعداً آزاد زنان و آزادمردان، پسر رضاخان گذاشت من تلخى‏اش باز در ذائقه‏ام هست. شما نمى‏دانید چه کردند با این زن‌هاى محترمه و چه کردند با همه قشرها. الزام مى‏کردند هم تجار را، هم کسبه جزء را، هم روحانیت را، هر جا زورشان مى‏رسید به این که مجلس بگیرید و زن‌هاتان را بیاورید در مجلس، بیاورید در مجلس عمومى، آن وقت اگر اینها تخلّف مى‏کردند، کتک دنبالش بود، حرف دنبالش بود، همه چیزها و حرف‏ها بود و اینها مى‏خواستند زن را وسیله قرار بدهند از براى این که سرگرمى حاصل شود براى جوان‏ها و در کارهاى اساسى اصلاً وارد نشود. طریق‏هاى مختلفى اینها داشتند براى اینکه این جوان‏هاى ما را، این دانشگاهى‏هاى ما را، همه این قشرها را نگذارند به فکر خودشان بیفتند و به فکر مملکتشان بیفتند. از آن طرف همین مسأله کشف حجاب با آن فضاحتى که اینها کردند و با آن رفتارى که با زن‏هاى محترمه کردند و با آن رفتارى که با روحانیون کردند در این مسائل که حتى به مرحوم آقاى کاشانى آمدند تکلیف کردند که شما باید وارد بشوید در این مجلس. ) ۵۹ / ۶ /۱۹

(نقشه این بود که این قشر مؤثر که از دامن آنها زنان و مردان مؤثر تربیت مى‏شود، طورى کنند که اطفال خودشان را از دامن‏هاى خودشان برانند و در جاهاى دیگرى که اطفال در آن جا جمع مى‏شوند انباشته کنند، و شما را از مِهر مادرى و آن‏ها را از سرپرستى مادرانشان جدا کنند که نتوانند این افرادى که باید در دامن‏هاى شما تربیت بشوند، از شما جدا بشوند و نتوانند براى کشور خودشان و براى اسلام عزیز عمل کنند، نقشه این بود که با توطئه کشف حجاب مفتضح در زمان قلدر نافهم رضاخان این قشر عزیز را که جامعه را باید بسازند تبدیل کنند به یک قشرى که فاسد کنند جامعه را، و این نقشه نه اختصاص به شما بانوان داشت، بلکه جوانان مرد را هم همین طور بکشانند به مراکز فساد و آن طور که مى‏خواهند آن‏ها را تربیت کنند، که اگر چنانچه کشورشان به دست هر کس بیفتد بى‏تفاوت باشند یا مؤیّد. اگر این نهضت و انقلاب اسلامى هیچ نداشت، جز این تحوّلى که در بانوان و جوانان ما پیدا شد، این یک امرى بود که کافى بود، براى کشور ما. اینهایى که در گوشه و کنار به گوش اشخاص مى‏خوانند، که این انقلاب کارى انجام نداد، این‌ها اشخاصى هستند که این تحوّلى که در شما پیدا شده است چون مضرّ به حال آنها و قدرت‌هاى چپاول‏گر است، این را چیزى حساب نکنند و با تبلیغات سوئشان بخواهند به شما بباورانند، باور بیاورند که چیزى نشده است…

نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است، براى این که زنان، بانوان علاوه بر این که خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند، قشرهاى فعال را در دامن خودشان تربیت مى‏کنند ، خدمت مادر به جامعه از خدمت معلّم بالاتر است، و از خدمت همه کس بالاتر است و این امرى است که انبیاء مى‏خواستند و مى‏خواستند که بانوان قشرى باشند که همه آنها تربیت کنند جامعه را، و شیر زنان و شیرمردانى به جامعه تقدیم کنند…

امروز ارزش، ارزشِ انسانى است، ارزشِ اخلاقى است، ارزش انسانى است، که به واسطه همین تحوّل در قشر بانوان، دیگر آن‏هایى که با آرایش‏هاى فاسد و لباس‏هاى فاخر مى‏خواستند فخرفروشى کنند، در بین جامعه نسوان ما محکوم‏اند و خجالت زده‏اند…

این تحوّل، یک تحولى است که بالاترین تحوّل است در جامعه، جامعه ما از بانوان زمان یعنى بعضى بانوان زمان محمد رضا و رضا برگشتند به یک بانوانى که زینب گونه شدند و تابع فاطمه.

آن روز تابع آرایش اروپایى بودند، و باید از اروپا طرح لباس بیاید، امروز تابع مکتب هستند و آن چه اسلام بپسندند مقبول است و این یک تحوّلى است که بالاترین تحوّلات است در جامعه ما، نگه دارید این تحوّل را، توجه کنید به این که دست‏هاى فاسد و قلم‏هاى فاسد و گفتارهاى فاسد، شما را به اغفال نکشاند و شما را برنگرداند به حال سابق؛ این راه را شما ادامه بدهید و توده‏هاى میلیونى مردان ما هم، ادامه بدهند و مى‏دهند؛ و توده‏هاى میلیونى بانوان ما هم ادامه بدهند و مى‏دهند، و هیچ توجه به صحبت‏ها و قلم‏ها و سخنرانى‌هایى که مى‏شود نکنید، و خودتان مستقل فکر کنید و تابع افکار دیگران نباشید و خودتان براى کشور خودتان کوشش کنید که مفید باشید و شما هدایت کنید مردان را ، و هدایت کنید و نصیحت کنید دولتمردان را، شما مادران خوبى براى اطفال باشید و ناصحان خوبى براى جامعه.) ۵۹ / ۱۲ /۲۵

 

رهنمودهاى مقام معظّم رهبرى

 

“جا دارد همه ما از دوستانى که چه در قوه مجریه، چه در قوه مقننه ، چه در قوه قضاییه، چه در نیروهاى مسلح و چه در بخش‌هاى گوناگون و نهادهاى مختلف، هر کدام به نحوى با برانگیختگى از احساس وظیفه، دارند تلاش مى‏کنند، متشکر باشیم. ان شاء الله این تلاشها مورد قبول الهى قرار بگیرد. دوستانى هم که این زحمات را کشیدند و این قدمها را برداشتند، بدانند که آنچه کرده اند، بخشى از وظیفه بزرگى است که بر عهده داشته‏اند. همه ما و شما باید باز هم تلاش کنیم، امروز رسالت بزرگى در دستان ما قرار گرفته است؛ این هم یکى از تصادف‏ها و اتفاق‏هاى تاریخ است که ما این مسؤولیت‏ها را عهده‏دار شده‏ایم. مسؤولیت‏ها خیلى سنگین است؛ باید خود را تا سطح این مسؤولیت‏ها بالا بکشانیم.

ما در وادى ایمان حرکت نمى‏کردیم. بله، در دلمان ایمان داشتیم؛ در عمل شخصى‏مان هم عمل مى‏کردیم؛ اما مجراى زندگى همه – از جمله ما – مجراى ایمان نبود؛ مجراى کفر و جهالت و طغیان و طاغوتیگرى بود؛ که لازمه هر نظام غیر دینى و غیر الهى و غیر ایمانى، همین است. در فضاى نظام غیر دینى، انسان اگر خیلى هنر بکند، فقط مى‏تواند به وظایف فردى خود عمل کند، که آن وظایف فردى دینى هم در آن شرایط تأثیر لازم را نمى‏گذارد؛ یعنى آن تعالى و نورانیت لازم را به وجود نمى‏آورد؛ بخش مهمى از آن هدر مى‏رود – طبیعى است که فضاى محیط بر انسان، با محتویات ذهن انسان اصطکاکى دارد – و بخشى از آن اثر مى‏کند؛ این حداکثر چیزى است که در نظامى که دین حاکمیت ندارد و مجارى امور در دست دین خدا و قانون الهى نیست، گیر انسان مى‏آید. اما آن جایى که این فضا در اختیار دین است، همه آن چه که انسان از قوا و نیروها در اختیار دارد، مى‏تواند – نمى‏گویم حتماً مى‏شود – در جهت تکامل و تعالى او به کار افتد؛ چون زمینه و فضا آماده است. البته اگر کوتاهى کردیم، قصور ورزیدیم، به کم قانع شدیم و موانعى که در سر راه قرار دارد، جلوى ما را گرفت، آن گاه همان هم گیر ما نمى‏آید. آنچه که در این راه لازم است ، استقامت است.

ان الذین قالوا ربنا الله ثمّ استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الاّ تخافوا و لاتحزنوا؛ کسانى که پایدارى و استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آن‌ها نازل مى‏شوند؛ یعنى در همین حال حیات دنیویشان، با ملکوت اعلى ارتباط پیدا مى‏کنند؛ یعنى از لحاظ روحى و فکرى و روانى ، یک ذخیره تمام نشدنى پیدا مى‏کنند و هیچ خوف و بیم و اندوهى بر آن‏ها سایه نخواهد افکند. بیم در مقابل خطرهایى است که ممکن است در این راه انسان را تهدید کند. وقتى انسان ترس نداشت، جرى تر و با قدرت بیشتر و روحیه بهتر در این راه پیش مى‏رود وبه هدف نزدیکتر مى‏شود. انسان وقتى حزن و اندوه ندارد، به خاطر این است که چیزى را از دست نمى‏دهد. اولاً موفقیت‌هاى این راه زیاد است؛ ثانیاً اگر انسان چیزى را هم از دست بدهد، چون در راه وظیفه و انجام تکلیف الهى است، وجدانش آسوده است؛ مثل خانواده‏هاى شهدا که بچه‌هاى آنها شهید شده اند و داغ دیده‏اند، اما در عین حال دلهاشان شاد است؛ این‌ها فرق دارند با کسانى که این حادثه براى آنها بر اثر غیر شهادت پیش آمده است.”

۸۰ / ۹ / ۲

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *