۱ـ از جمله اولیات و بدیهیات هر نظام سیاسی، شعائر و نمادهای آن است که بر اساس فرهنگ و باورها و خطوط قرمز آن نظام تعیین میشوند و عدول و تخطی از آن شعائر به هر نحو و به هر دلیلی به منزله زیر پا گذاردن خطوط قرمز آن جامعه تلقی میشود و نظام سیاسی حاکم بر آن جامعه میکوشد تا با همه ابزارهای ممکن و با حداکثر قدرت از این نمادها و شعائر دفاع کند و با حداکثر امکانات، مانع از خدشهدار شدن این خطوط قرمز شود.
همین حساسیت هم به جامعه منتقل میشود، به صورتی که اکثریت جامعه به تبعیت از حاکمیت به مدافع سرسخت و جدی این شعائر تبدیل میشود و طبیعی است که پیامدها و عواقب زیر پا گذاردن این خطوط قرمز چنان سنگین و جدی وضع میشود که کمتر کسی به خود جرئت نادیده گرفتن احترام و قداست این نمادها را میدهد.
از آن جمله است مقوله «مالکیت خصوصی» که در آمریکا حرمت و جایگاه آن بهقدری بالاست که در بسیاری از قوانین و رویههای قضایی این کشور، در تقابل جان انسان و حرمت مالکیت خصوصی، تقدم با حفظ حرمت «مالکیت خصوصی» است و یا «لیبرالیسم فرهنگی» در کشوری مانند فرانسه که نادیده گرفتن آن تقریباً غیرممکن است و حاکمیت مانند مرزهای کشور در پاسداری و حراست از آن تلاش میکند.
در یک جمله میتوان گفت که شعائر و نمادهای هر نظامی به مثابه مرزهای هویتی آن نظام تلقی میشوند و همان گونه که همه نظامهای سیاسی با حداکثر توان و امکان از مرزهای جغرافیایی و حاکمیت خود حفاظت و حراست میکنند، خود را ملزم به پاسداری از شعائر و نمادهای نظام خود نیز میدانند.
۲ـ نظام و جامعه اسلامی نیز مانند هر نظام و جامعه دیگری شعائر خاص خود را دارد، با این تفاوت که شعائر و نمادهای جامعه و نظام اسلامی محصول اوامر الهی و شعائر و نمادهای سایر جوامع برآمده از اندیشه و خواست انسانها هستند، از این رو میتوان نتیجه گرفت که نظام اسلامی باید بیش از هر جامعه و نظام دیگری در حفاظت از حرمت و قداست شعائر خود بکوشد، زیرا در سایر جوامع بیحرمتی به نمادها و شعائر در حقیقت نادیده گرفتن فکر و سلیقه انسانهایی است که آن شعائر را ایجاد کردهاند، حال آنکه تخطی از شعائر جامعه و نظام اسلامی در واقع به معنای مقابله با اراده و حکم الهی است.
۳ـ با بررسی قرآن کریم و سیره نبوی و سنت معصومین «ع» روشن میشود که رعایت احکام «فقهی اجتماعی عام» به منزله شعائر جامعه و نظام اسلامی است. احکام «فقهی اجتماعی عام» احکامی هستند که شارع مقدس در قالب واجب و حلال و حرام به آنها فرمان داده و عموم جامعه شهروندان نظام اسلامی را ملزم به رعایت آنها کرده است. به عنوان نمونه رعایت حجاب اسلامی و عفت عمومی در سطح جامعه و یا رعایت حرمت ماه مبارک رمضان در ملأعام و یا ممنوعیت تولید و عرضه علنی مشروبات الکلی از جمله این شعائرند؛ بنابراین هر شهروند جامعه اسلامی، ولو غیرمسلمان و اهل کتاب ملزم به رعایت حرمت ماه مبارک رمضان است و حق روزهخواری علنی ندارد، نمیتواند به صورت علنی به تولید و عرضه مشروبات الکلی اقدام و یا همسر و دختر خود را بدون حجاب اسلامی به عرصه عمومی جامعه و کوچه و خیابان وارد کند. بدیهی است همانگونه که سایر کشورها و جوامع افراد خارجی را ملزم به رعایت حرمت نمادها و شعائر خود میکنند و نقض حرمت این شعائر توسط بیگانگان را برنمیتابند، رعایت این شعائر برای افرادی هم که از سایر جوامع به جامعه اسلامی وارد میشوند لازم است.
۴ـ متخصصان و کارشناسان فقهی بهخوبی میدانند که در رعایت شعائر الهی قصد قربت و نیت شرط نیست و همین که فردی به هر دلیلی حرمت ماه مبارک رمضان را حفظ کند، کفایت میکند، خواه به دلیل احترام به اوامر الهی و خواه به دلیل ترس از مجازات و یا به هر دلیل و علت دیگری. طبیعی است چون مخاطب این مقوله، همگی افراد جامعه اسلامی هستند، نمیتوان شرط نیت و قصد قربت در رعایت شعائر اسلامی را برای غیرمسلمین و یا مسلمین لاابالی و غیرملتزم در نظر گرفت. البته اگر فردی به دلیل احترام به اوامر الهی، شعائر نظام اسلامی را رعایت کند، بر اساس وعدههای صریح قرآنی و روایی مستحق ثواب این عمل خواهد بود، اما اگر فردی به صرف ترس از عواقب نادیده گرفتن حرمت شعائر و یا با هدف ریا و نظائر آن رعایت کند، بدیهی است که هر چند امر شارع را امتثال ننموده، اما مقصود اجتماعی شارع حاصل شده و نمیتوان توقع داشت که همه مکلفین با نیت و قصد قربت به رعایت حرمت شعائر در جامعه اسلامی بپردازند؛ کما اینکه این امر در مورد هیچ یک از احکام دیگر شرع هم میسر نیست، اما نفس رعایت حرمت شعائر از جانب هر شخص و به هر نیتی موجب سازندگی و رشد جامعه اسلامی و تقویت دینداری و رونق دیانت در آن خواهد شد و مؤمنین با مشاهده احترام عمومی به عقاید و مقدسات خود در سطح جامعه، با امیدواری و دلگرمی بیشتر به مسیر ایمانی خود ادامه خواهند داد و افراد عادی و حتی بیاعتنا به دین نیز تحت تأثیر احترام جامعه به دین و احکام آن به رعایت اوامر الهی تشویق میشوند.
در حقیقت رعایت حرمت شعائر الهی در جامعه از قدرتمندترین روشهای ترویج دیانت و امر به معروف به شمار میآید و به تدریج آنها را تبدیل به سبک زندگی رایج در جامعه خواهد کرد. در جامعهای که دین به سبک زندگی مردم تبدیل میشود، فضای عمومی آن خواه ناخواه دینی و معنوی خواهد شد.
۵ـ جایگاه شعائر اسلامی و عمق نفوذ آن در بسیاری از جوامع مسلمان به گونهای بوده که در طول تاریخ حرمت این شعائر در جوامع مذکور حفظ شده و حتی حکام و سلاطین جور بهرغم عدم تقید به شریعت، قادر به نادیده گرفتن این شعائر نبوده و لااقل در انظار عموم حرمت آنها را محفوظ داشتهاند.
فراگیری، گستردگی و عمق این شعائر در جوامع اسلامی به گونهای بوده که بسیاری از غیر مسلمانان و بیگانگان از جمله جهانگردان و مسافران غیرمسلمان نیز در هنگام سفر و بازدید از این جوامع با این شعائر آشنا شده و خود را ملزم به رعایت آنها دانستهاند. پیچیدن صدای اذان در کوی و برزن جوامع اسلامی، رعایت حجاب و عفت عمومی و عدم اختلاط نامحرمان در سطح جامعه ـ تا جایی که بسیاری از جهانگردان اروپایی در سفرنامههای خود این موضوع را متذکر شدهاند که زنان مسلمان نه تنها از مردان غریبه رو میگیرند، بلکه با آنها همکلام نیز نمیشوند ـ و حاکمیت فضای روزهداری در ایام ماه مبارک رمضان در جامعه، نمونههای شاخصی از شعائر اسلامی حاکم بر جوامع اسلامی هستند.
علاوه بر موارد فوق، در جوامع شیعی و خصوصأ ایران، در چهارصد سال اخیر شعائر مذهبی و شیعی نیز به شعائر اسلامی افزوده شده و همان جایگاه را یافتهاند که در رأس آنها میتوان به تعظیم و تکریم عزای حسینی و رعایت حرمت ایام شهادت سالار شهیدان در ماههای محرم و صفر و همچنین احترام ویژه به ایام و لیالی قدر، خصوصأ روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان اشاره کرد. ایام شهادت مولای متقیان و سالار شهیدان در جامعه ایران چنان به شعارها و نمادهای قطعی دیانت تبدیل شدهاند که حتی غیرمسلمانان از جمله ارامنه و زرتشتیان نیز داوطلبانه و از روی میل احترام این مناسبتها را حفظ و حتی در مواردی خود در رعایت حرمت این شعائر مساعدت و همکاری میکنند.
۶ـ جامعه ایران در گذشته مانند بسیاری از جوامع مسلمان دیگر به صورتی عمیق به حرمت شعائر دینی و مذهبی باور داشت، به گونهای که حتی در دوران سلطنت پهلوی نیز عموم جامعه، حتی افراد لاابالی حرمت شعائر را نگه میداشتند و بهرغم تلاش حکومت پهلوی در دینزدایی از جامعه و با فشار حکومت و تلاش فراوان غربگرایان و روشنفکران، حجاب اسلامی و عفت عمومی در شهرهای بزرگ و مناطق تفریحی کشور رعایت نمیشد و حتی بیحجابی و بیعفتی در این مناطق به اموری عادی و طبیعی بدل شده بود، لکن حرمت نمادها و شعائر دینی و مذهبی مانند اذان، عدم روزهخواری علنی در ماه مبارک رمضان و احترام به ایام سوگواری اهل بیت«ع» تا حدود زیادی نگه داشته میشد.
با پیروزی نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام و برپایی نظام جمهوری اسلامی، بدیهی بود که پاسداشت حرمت شعائر و احکام الهی در جامعه رونق بگیرد و جای خود را به عنوان یک مطالبه عمومی در سرلوحه وظایف حاکمیت پیدا کند. وقوع جنگ تحمیلی و تربیت نسلی مؤمن و خداجو به برکت دفاع مقدس، این روند را عمق و شتاب دیگری بخشید تا جایی که اگر در مواردی حاکمیت در اجرای وظایف قانونی و شرعی خود در حفاظت از حریم احکام الهی غفلت یا کوتاهی میکرد، جوانان مؤمن و انقلابی در قالب «بسیج» و با استفاده از اختیارات قانونی، آن نواقص و غفلتها را جبران میکردند و اجازه نمیدادند چهره اسلامی جامعه ایران خدشهدار شود.
اینگونه بود که در سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ رعایت حجاب اسلامی و عفت عمومی، عدم روزهخواری در ملأعام، کاهش شدید مصرف، تولید و خرید و فروش مسکرات و… در سطح جامعه به هنجار و سکه رایج بدل شد و کسانی که به خود جرئت میدادند و حرمت این شعائر را حفظ نمیکردند، عمومأ با تعقیب قانونی و برخورد حاکمیت روبهرو میشدند و اجرای حدود الهی درباره افراد متخلف به نوبه خود موجب تذکر به جامعه در مورد لزوم رعایت حرمت شعائر و احکام الهی میشد.
۷ـ متأسفانه در سالهای اخیر شاهد کمرنگ شدن حرمت شعائر اسلامی و احکام الهی در سطح جامعه هستیم تا آنجا که در این دوران در بسیاری از مناطق کشور بیاعتنایی به حرمت ماه مبارک رمضان و تظاهر به روزهخواری به امری عادی تبدیل شده و دیگر سیگار کشیدن در روزهای ماه مبارک و مصرف آب و غذا به صورت علنی از سوی مکلفین تعجب و تأسف کسی را برنمیانگیزد. تبرّج و بیحجابی علنی، برداشتن کامل روسری و شال از روی سر و پوشیدن لباسهای آستین کوتاه و یقه باز و… از جانب زنان و دختران هم به رویدادی عادی تبدیل شده و حتی صدا و سیما هم بهراحتی تصاویر زنان و دختران بیحجاب در کوچه و بازار ایران اسلامی را به نمایش میگذارد. شرکتهای هواپیمایی در تنظیم زمان پروازهای خود به وقت نماز بی توجهند و اگر مسافرانی اصرار به اقامه نماز در وقت آن داشته باشند، مانند گروهی از طلاب و روحانیون از پرواز زاهدان به تهران در فرودگاه زاهدان به دلیل اقامه نماز صبح، محکوم به جا ماندن از پرواز هستند.
در بسیاری از محلات جدید شهرهای بزرگ مسجدی ساخته نشده که بتوان نوای اذان را از آن پخش کردو لذا به هیچ روی صدای اذان شنیده نمیشود. اختلاط شدید نامحرمان و رفتارهای خلاف عفت عمومی در اماکن تفریحی از قبیل پیستهای اسکی، رستورانها، پارکها و حتی جشنوارههای هنری فرهنگی دولتی به ارزشهای رایج و حاکم تبدیل شدهاند و در این میان تلختر از همه، غفلت کامل و بیاعتنایی دستگاههای حکومتی به رعایت وظایف خود در حفظ حرمت شعائر اسلامی و احکام الهی است.
۸ـ اگر قوه قضائیه گزارشی از میزان اجرای «حد» در مورد روزهخواران در چند سال اخیر منتشر کند، مشخص خواهد شد که ریشه بیحرمتی فزاینده شعائر اسلامی در تنها حکومت دینی جهان در کجاست؟ غفلت و بیاعتنایی عجیب نهادهای مسئول حکومتی در موضوع تعظیم شعائر اسلامی و رعایت حرمت آنها، از جمله علل اصلی بیحرمتیهای روزافزون به شعائر دینی و احکام اسلامی به شمار میرود.
شارع مقدس با وقوف کامل به انسان و زوایای آشکار و نهان او و مصالح جامعه با صراحت مجازاتهایی را(مانند حد روزهخواری در ملاء عام و…) برای زیر پا نهادن حرمت شعائر اسلامی وضع نموده است. تجربه نشان داده که در صورت اجرای دقیق این مجازاتها تخطی از حریمهای شرعی همانگونه که در سالهای ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران شاهد آن بودیم، بهنحو بارزی کاهش مییابد.
البته شارع مقدس به این اکتفا نکرده و تعلیم و آموزش جامعه و امر به معروف و نهی از منکر را نیز به عنوان راهکارهای قطعی و مؤثر برای تکریم شعائر اسلامی و رعایت احکام الهی در جامعه تجویز کرده است.
متأسفانه همانگونه که دستگاه قضایی در زمینه اجرای حدود شرعی در باره روزهخواری در ملاءعام و شکستن حرمت ماه مبارک رمضان، عملکرد مناسبی ندارد ، صدا و سیما هم برنامه و یا اثر هنری جذابی که لزوم رعایت خطوط قرمز شرعی و پاسداشت حرمت شعائر اسلامی را برای مخاطب آموزش بدهد نساخته است.
وضعیت آموزش و پرورش و آموزش عالی و سایر دستگاههای ذیربط هم بهتر از این نیست. در این میان نیروی انتظامی هم به صدور یک اطلاعیه تکراری و بدون پشتوانه در ابتدای هر ماه مبارک بسنده میکند و مأموران نیز ترجیح میدهند به جای اجرای قانون در مقابله با روزهخواری در ملاءعام به امور واجبتری مانند ایستادن بر سر چهارراهها برای نظارت بر عادی بودن امور بپردازند.
به همبن دلیل در چند سال اخیر شاهد موج فزاینده بیاعتنایی به حرمت ماه مبارک رمضان در بسیاری از نقاط کشور بودهایم. طبیعی است وقتی متولی، حرمت امامزاده را نگه ندارد، نمیتوان از مردم برای رعایت حرمت آن توقعی داشت. فراموش نکنیم به تعبیر امیرمؤمنان«ع»: «مردم به حاکمان خود شبیهترند تا به پدرانشان.» و توجه یا بیتوجهی به شعائر دینی را از حکومت و حاکمان و مسئولان امر در نظام دینی میآموزند.
۹ـ آنچه در باب بیحرمتی به ماه مبارک رمضان و علل آن گفته شد در مورد دیگر شعائر دینی نیز صادق است. عدم رعایت حجاب شرعی و طبیعی شدن بیحجابی و رفتارها و پوششهای خلاف عفت عمومی در جامعه، عادی شدن خرید و فروش و مصرف مشروبات الکلی در برخی از نقاط کشور، به راه انداختن مجالس لهو و لعب و پارتیهای شبانه مختلط در مقیاسهای وسیع، بیاعتنایی به نماز در برخی اتوبوسهای بین شهری و خطوط هوایی داخلی و مواردی از این دست که مانند خار به چشم مؤمنان مینشیند و آه از نهاد دوستداران نظام و انقلاب و خانوادههای شهدا و جانبازان بلند میکند، محصول غفلت و بیاعتنایی حاکمیت و مسئولان به شعائر الهی و احکام اسلامی و ضرورت حفظ حرمت آن در تنها حکومت دینی جهان است.
۱۰ـ قرآن کریم به صراحت اولین اقدام مؤمنان پس از برپایی حکومت و قدرت یافتن را برپایی و اقامه شعائر اسلامی و در رأس آنها نماز میداند و این مهمترین شاخصه برای سنجش اسلامیت یک نظام دینی است. اگر بنا باشد در جمهوری اسلامی ایران شعائر اسلامی روز به روز بیحرمتتر شوند و در عوض مسئولان و متولیان نهادها و دستگاههای حاکمیتی به تقلید از حاکمان نظامهای سکولار، شب و روز خود را به خواب و خور مردم اختصاص بدهند، آنگاه دیگر چه نیازی به دینی بودن نظام است و چه ادعایی بر اسلامی بودن آن؟ هر چند که این روند هم به تعبیر قرآن کریم به « مَعِیشَهً ضَنکاً » ختم میشود و این دسته از مسئولان با نگرشی غلط و تقلید غلطتر خود، نه تنها دینی بودن نظام را نابود میکنند، بلکه در تأمین دنیای مردم نیز که تمام وقت مدعی آنند، ناکام خواهند ماند و به گرد نظامهای دنیامدار و سکولار غرب هم نخواهند رسید. این یعنی شکل معکوس « فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الآخِرَهِ حَسَنَهً ».
و خدا نکند که سرانجام تنها نظام دینی در جهان امروز چنین باشد.
سوتیتر:
اگر بنا باشد در جمهوری اسلامی ایران شعائر اسلامی روز به روز بیحرمتتر شوند و در عوض مسئولان و متولیان نهادها و دستگاههای حاکمیتی به تقلید از حاکمان نظامهای سکولار، شب و روز خود را به خواب و خور مردم اختصاص بدهند، آنگاه دیگر چه نیازی است به دینی بودن نظام است و چه ادعایی بر اسلامی بودن آن؟