خوش‌خُلقی را محور زندگی بدانیم(۲)

 گام هشتم از گام‌های موفقیت در زندگی مشترک

 

 

مقدمه: تاکنون هفت گام از گام‌های زندگی مشترک را با هم پیموده‌ایم. گام‌های که در شماره‌های گذشته تقدیم شما شد،‌ در حوزۀ شناخت‌های لازم در زندگی مشترک بود. از این شماره به سراغ گام‌هایی خواهیم رفت که در حوزۀ باید‌های لازم در زندگی مشترک می‌باشد. اولین گام در این حوزه به موضوع مهم خوش‌اخلاقی اختصاص دارد.

همچنین اشاره شد به این‌که در این گام، توقفی نسبتاً طولانی خواهیم داشت. و این‌که. در تمام گام‌ها، مطالعه پاورقی‌ها لازم است؛ حتماً مطالب متن را به همراه پاورقی‌ها مطالعه کنید.

چه قدر خوب بود که می‌توانستیم در برابر مسائلی که در زندگی اتفاق می‌افتد و مطابق میل ما نیست، به راحتی مقاومت کنیم و کنترل خود را از دست ندهیم. برای تسلط یافتن بر اعصاب خویش، به نکات اساسی زیر توجه کنیم:

 

۱ـ فراموش نکردن معاد

کسی که در اندیشه معاد نباشد، نمی‌تواند به راحتی در مقابل خشم خود بِایستد.(۱) همۀ ما اگر اندکی درباره آخرت و آنچه بناست بر سر گنهکاران بیاید فکر کنیم، آرام و قرار از کف‌مان خواهد رفت، آن وقت است که اندکی اعتقاد به روز قیامت، ما را به تکاپو می‌اندازد تا به دنبال راهی برای رهایی از غضب الهی در آن روز باشیم.

کمی فکر کن، فقط کمی. اگر همین فردا روزِ پایان باشد، چه کار می‌کنی؟ اگر یقین داشته باشی که تنها یک روز از عمرت باقی مانده، چه کاری نمی‌کنی؟ کمی فکر کن، فقط کمی. اگر زنگ پایان عمرت نزدیک باشد، از چه چیزی عصبانی می‌شوی؟ از این که غذا دیر شده یا از این که مادرشوهرت پشتِ سرت حرفی زده؟ از این که صدای فرزندت به گریه بلند شده یا از این که… از چه چیزی؟ از امروز، پلی بزن به همین یک ماه گذشته. از چه چیزهایی عصبانی شدی؟ اگر فردا برگ پایانیِ دفتر زندگی‌ات باشد، باز هم از همان چیزها عصبانی می‌شوی؟! این سؤال‌ها را با این فرض جواب دادی که یقین داری فردا روز پایان است؛ یعنی از امروز تا فردا فرصت هست. حالا یک سؤال دیگر. تو یقین داری تا فردا هستی؟!

وقتی عصبانی می‌شویم، یادمان باشد که خداوند در روز قیامت دلِ فروخورنده خشم را از امنیت و ایمان پُر کرده،(۲) حسابرسی اعمالش را آسان می‌نماید(۳) و او را عذاب نمی‌کند(۴) و بهشت برین را برای او مهیا می‌نماید.(۵)

۲ـ نتایج دنیاییِ فرو خوردن خشم

اگر دنیایی هم باشیم، باید با خشم خویش مقابله کنیم؛ چرا که فروخوردن خشم در همین دنیا هم آثار قابل‌توجهی دارد. یکی از پاداش‌های فرو خوردن خشم، پوشاندن عیب‌هاست.(۶) خوش‌اخلاقی به اندازه‌ای در نزد خدا محبوب است که او رحمت خود را در این دنیا از مشرک خوش‌اخلاق نیز منع نمی‌کند.(۷)

رمز و راز حسابی را که مردم روی من باز می‌کنند و حسابی را که تو روی من باز نمی‌کنی، می‌دانم. من وقتی خشمگین می‌شوم، واقعیتم را نشان می‌دهم. عیب‌هایم همه می‌آیند روی آب؛ آبی که بیرون از خانه، خیلی زلال و صاف است، در خانه می‌شود پُر از آلودگی. بیرون از خانه حواسم هست نکند مردم واقعیتم را ببینند و رسوا شوم؛ اما در خانه نگران نیستم. می‌دانم تو کسی نیستی که بدی‌هایم را روی دست بگیری و بیرون ببری. تو خوبی. بدی‌هایم را جایی در خانه پنهان می‌کنی که اگر مهمان هم آمد، چشمش به آن نیفتد؛ ولی این که تو روی من حساب باز نمی‌کنی، تقصیر تو نیست. من خودم را آن طور که هستم، نشانت داده‌ام. می‌دانم اگر از خدا بخواهم، روزی می‌رسد که تو دوست داشته باشی حقیقتِ مرا برای مردم فریاد بزنی. خواهی دید.

۳ـ تفکر درباره زشتی خشم

اگر بدانیم خشم:

ویرانگر خانه‌هاست؛(۸)

ایمان را از بین می‌بَرَد؛(۹)

عمر انسان را کوتاه می‌کند؛(۱۰)

انسان را از آدمیت بیرون کرده، در شمار چارپایان در می‌آورَد؛(۱۱)

دام شیطان برای انحراف انسان از مسیر آفرینش اوست؛(۱۲)

برخی از اوصاف زشت ما را که خدا آن را پوشانده آشکار می‌کند؛(۱۳)

کلید همه بدی‌هاست(۱۴) و کینه، حسد، سرزنش، تحقیر، حرف زشت، بی‌احترامی، تمسخر، کتک زدن، قتل، زیر پا گذاشتن حق دیگران و بسیاری از بدی‌های دیگر در زمین خشم می‌روید.(۱۵)

با ابراز عصبانیت، همۀ کینه‌های گذشته را زنده می‌کنیم؛(۱۶)

عقوبت عصبانیت، ابتدا به خودِ شخص می‌رسد؛(۱۷)

اگر به خشم میدان دهیم، حد ایستایی ندارد و ما را تا سرحد هلاکت هم می‌بَرَد؛(۱۸)

و… .

با وجود دانستن همه اینها آیا باز هم به خشم خود میدان خواهیم داد؟ آیا درباره مدیریت خشم خود تأملی دوباره نخواهیم کرد؟

چه موجود وحشتناکی! اما چرا از او نمی‌ترسیم؟ خانه‌هایمان را که ویران می‌کند، ایمانمان را که بر  باد می‌‌دهد، مرگمان را هم نزدیک می‌کند، نام انسان را هم برایمان حرام می‌کند، دیگر چه‌طور باید باشد که از آن بترسیم؟ چه کار باید بکند که از او دوری کنیم؟ اگر او تنها یکی از این کارها را می‌کرد، شنیدن نامش هم باید لرزه بر انداممان می‌انداخت. حالا که همۀ این بلاها را یک‌جا بر سرمان می‌آورَد، چرا به این راحتی با او کنار آمده‌ایم؟ فکر می‌کنم رازش همان باشد که می‌گویند: آدم عصبانی که می‌شود، عقلش را از دست می‌دهد.

۴ـ استفاده از حس قدرت‌طلبی

انسان قدرت‌طلب است. قدرت‌طلبی اگر در مسیر اصلی خود قرار بگیرد، بسیار مطلوب است. بسیاری از انسا‌ن‌ها فکر می‌کنند که قدرتمند بودن، در غلبه بر دیگران یا بلند کردن وزنه‌های سنگین است؛ در حالی که قدرتمند واقعی کسی است که بتواند بر خود غلبه کند. یکی از دشمنان اصلی انسان خشم اوست.(۱۹) پهلوان واقعی کسی است که در مقابل غضب خویش پیروز شود.(۲۰)

کسانی که با غلبه بر دیگران احساس پیروزی می‌کنند، دچار توهم قدرت‌اند. خیلی دلت را خوش نکن به زور بازویت. کسی که زورش به همه می‌رسد و در برابر خودش ذلیل است، ضعیف‌ترین است. وقتی از عهده خودت برآمدی، مدال عزت و پیروزی را خود خدا بر گردنت می‌آویزد.

۵ـ در هنگام عصبانیت صبر کنیم و تصمیم نگیریم

قبل از هر چیز بدانید که عصبانیت نوعی از جنون است. هر تصمیمی که در حالت جنون گرفته شود، پایانی جز پشیمانی ندارد.(۲۱) کسی که از تصمیم‌های زمان عصبانیت خود پشیمان نمی‌شود، از نظر روانی انسان سالمی نیست.(۲۲) قبل از هر تصمیمی که ناشی از عصبانیت است، کمی صبر کنیم.(۲۳) به هنگام عصبانیت، این شیطان است که به جای ما تصمیم می‌گیرد.(۲۴) عقل در هنگام خشم کارایی لازم را ندارد و به همین دلیل هم نمی‌توان تصمیم صحیح گرفت.(۲۵) بسیاری از تصمیم‌هایی که در هنگام عصبانیت گرفته می‌شوند، برای فرونشاندن خشم است. برخی از التیام‌ها با زیر پاگذاشتن حق یا آلوده شدن به گناهی شکل می‌گیرد. نتیجۀ این تصمیم‌ها، علاوه بر پشیمانی، خواری و ذلت در این دنیا(۲۶) و عذاب الهی در آخرت است.(۲۷) آتش عصبانیت به همان زودی که ایجاد می‌شود، فرو می‌نشیند. به نظر می‌‌رسد که غلبه بر عصبانیت دشوار است؛ اما با اندکی صبر پی خواهیم بُرد که این‌چنین نیست.

اگرچه در هنگام خشم، عقل، کارایی لازم را ندارد؛ اما بردباری ورزیدن موجب می‌شود که عقل در جایگاه حقیقی خود قرار بگیرد.(۲۸) آن وقت است که تصمیم‌ها، عاقلانه و به‌جا گرفته می‌شود.(۲۹)

۶ـ همت بلند دار

با عصبانیت چه چیزی به دست می‌آوریم؟ بیشترین چیزی که در عصبانیت به دست می‌‌آید، خالی شدن عقده‌ها به بدترین شکل ممکن و کمی هم ترسیدن اطرافیان است. این نتایج هم موقت و مقطعی است. باید همت را بلند کرد و نگاه را به بالا دوخت تا به این نتایج اندک و پست قانع نشویم. انسانِ بلند‌همت، به نتایج کم راضی نمی‌شود. او این همه نتایج ارزشمندی را که در این نوشتار آمده با یک نتیجه بسیار بی‌ارزش عوض نمی‌کند.(۳۰)

وقتی به قله نگاه می‌کنی، هوای پرواز به سرت می‌افتد. نکند به کوه‌پایه چشم بدوزی که میل نشستن به سراغت بیاید. صخره‌هایی که در قله به انتظارت نشسته‌اند، لطیف‌تر از سبزه‌هایی است که در کوه‌پایه به چشمانت خیره شده‌اند. آنها که به قله رسیده‌اند، تمام زندگی زیرِ پایشان است. از همین روست که بیراهه را راه نمی‌پندارند و در تراکم بیراهه‌ها، اندکی هم از راه فاصله نمی‌گیرند. آنان که شیفته کوه‌پایه‌اند، جز به اندازه شعاع نگاه تنگ خویش راهی را نمی‌شناسند و گم‌راهی را هدایت نامیده، به آن دل می‌بندند. کوه‌پایه را رها کن و تنها به قله بیندیش که اندازۀ عزت تو، بسته به ارتفاع قله‌ای است که آن را نشانه گرفته‌ای. به من بگو ارتفاع قله‌ات چند متر …، نه، چند آسمان است؟

به سوی قله که می‌روی مراقب باش! فراموش نکن کسانی که به قله نزدیک‌ترند، دره عمیق‌تری زیر پایشان است. دهان بازِ دره، نشان سیری‌ناپذیری آن است. رحم در دل دره، جایی ندارد. تو پایت را محکم روی صخره‌ها بگذار.

فراموش نکن که کار شیطان، راه نشان دادنِ چاه است. کم نبودند کسانی که با سر به دره فرو می‌رفتند؛ اما با آینه چشمان شیطان‌زده‌شان، قعر دره را قله کوه می‌دیدند و گمانشان این بود که در حال حرکت به سوی اوج هستند. چه دردناک است حال کسی که مرگ، پنجره چشمانش را به دره می‌گشاید و قعر دره را قبر خویش می‌بیند!

این قله‌ای که من می‌شناسم مسیرش گاه عمودی است. صخره‌نورد باید باشی تا بتوانی دیوارهای سنگی عمودی این مسیر را به سلامت طی کنی. برای بالا رفتن و پایین نیفتادن، ریسمان را فراموش نکن. چه بسیار کسانی که گمان کردند بی‌ریسمان، عمود صخره‌ها را به سلامت خواهند پیمود؛ اما بالا نرفته، با سر به دره فرو رفتند.

هر چه به قله نزدیک‌تر می‌‌شوی، هوای نفست تنگ‌تر می‌شود. اگر بُریدی، از اهالی کوه‌پایه هم پایین‌تر می‌روی.

زحمتی که انسان به خودش می‌دهد، به اندازه مقصدی است که برای زندگی‌اش تعیین کرده. حالا با خودت صاف و صادق شو، شعارهای توخالی را هم کنار بگذار و بگو از پنجره دنیا، کجا را به تماشا نشسته‌ای؟ قله؟ کوه‌پایه؟ دره؟ کجا را؟ برای رفتن به دره، همین که کاری نکنی کافی است. برای رسیدن به کوه‌پایه، زحمت چندانی لازم نیست؛ اما اگر به فتح قله می‌اندیشی، باید از هر فرصتی جایِ پایی بسازی برای بالا رفتن. راستی یادت باشد، تو فقط برای رسیدن به قله ساخته شده‌ای، به کمتر از قله راضی نشو.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ امیر مؤمنان علی«ع» در فرمان خود به مالک اشتر فرمود: «بادِ بینی و تندیِ خشم و ضربِ دست و تیزیِ زبانت را مهار کن و با نگه‌داشتن زبانت در هنگام خشم و درنگ کردن در حمله و نشان دادن ضربِ دست، از همه این صفات زشت، خود را نگه دار [و هر گاه این حال به تو دست داد، نگاهت را به آسمان بینداز] تا خشمت آرام گیرد و عنان اختیارت را در دست‌گیری، چرا که تو هرگز بر خود چنین تسلطی پیدا نکنی مگر آن گاه که فکر و ذکر خود را پیوسته متوجه معاد و بازگشت به سوی پروردگارت گردانی» (نهج البلاغه، نامه ۵۳).

۲ـ امام صادق«ع» فرمود: «کسی که خشم خود را فرو خورَد در حالی که می‌تواند آن را ابراز کند، خداوند در روز قیامت دل او را پُر از امنیت و ایمان خواهد کرد» (الکافی، ج۲، ص۱۱۰).

۳ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «اخلاقت را نیکو کن که در این صورت خداوند، حسابرسی‌ات را آسان خواهد نمود» (الأمالی، صدوق، ص۲۱۰).

۴ـ امام باقر«ع» فرمود: «کسی که خشم خود را از مردم نگه دارد، خداوند جلوی عذاب او را در روز قیامت می‌گیرد» ( الکافی، ج۲، ص۳۰۵).

۵ـ «وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ٭ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى که پهنایش [به قدر] آسمان‌ها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است، بشتابید؛ همانان که در فراخى و تنگى انفاق مى‏کنند و خشم خود را فرو مى‏بَرَند و از مردم در مى‏گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد» (سوره آل‌عمران: ۳، آیه ۱۳۴ـ۱۳۳).

۶ـ امام صادق«ع» فرمود: «کسی که خشم خود را نگه دارد، خداوند عیب او را می‌پوشانَد» ( الکافی، ج۲، ص۳۰۳).

۷ـ امام سجاد«ع» فرمود: سه نفر به لات و عزّا سوگند خوردند که رسول خدا«ص» را بکُشند. امیر مؤمنان علی«ع» به تنهایی به سراغ آنها رفت. یکی از آنها را کشت و دو نفر دیگر را به نزد رسول خدا«ص» آورد. پیامبر«ص» فرمود: «یکی از این دو را پیش من بیاورید». او را نزد ایشان آوردند. فرمود: «بگو خدایی جز خدای یکتا نیست و من رسول خدا هستم». مرد گفت: جا به جا کردن کوه ابوقبیس برای من از گفتن این جمله محبوب‌تر است. فرمود: «ای علی! او را عقب ببر و گردنش را بزن». سپس فرمود: «دیگری را بیاور». به او هم فرمود: «بگو خدایی جز خدای یکتا نیست و من رسول خدا هستم». او هم گفت: مرا به دوستم ملحق کنید. فرمود: «ای علی! او را عقب ببر و گردن بزن». علی«ع» او را عقب برد تا گردنش را بزند. در این هنگام جبرئیل«ع» نازل شد و گفت: «ای محمّد! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: این مرد را نکشید؛ چرا که او در میان قومش خوش‌اخلاق و سخاوتمند است». رسول خدا«ص» نیز فرمود: «ای علی! دست نگه دار که این فرستادۀ پرودگارم بود که خبر آورد این مرد در میان قومش خوش‌اخلاق و سخاوتمند است». مرد مشرک که زیر شمشیر قرار داشت، گفت: این فرستادۀ پروردگارت بود که برایت خبر آورد؟ فرمود: «آری». مرد گفت: به خدا سوگند، هیچ‌گاه در حالی که برادری داشتم، خودم را مالک درهمی ندانستم و [حتی] در جنگ هم ابرو در هم نکشیدم. اکنون شهادت می‌دهم که جز خدای یگانه خدایی نیست و تو رسول خدا هستی. پیامبر«ص» نیز فرمود: «این مرد از کسانی است که خوش‌اخلاقی و سخاوتش او را به سوی بهشت کشانْد» (بحارالأنوار، ج۷۱، ص۳۹۰). در روایت دیگری هم آمده که رسول خدا«ص» یکی از اسیران را به جهت پنج صفت اعدام نکرد که یکی از آن صفات، خوش‌اخلاقی بود (الخصال، ج۱، ص۲۸۲).

۸ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «خشم، شرّی است که اگر اطاعتش کنی ویران می‌کند» (مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۱).

۹ـ رسول خدا«ص» فرمود: «خشم، ایمان را تباه می‌کند همان گونه که سرکه، عسل را» ( الکافی، ج۲، ص۳۰۲).

۱۰ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «کسی که خشم خود را آزاد بگذارد، مرگش زود فرا می‌رسد» (عیون الحکم و المواعظ، ص۴۳۰).

۱۱ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «کسی که خشم و شهوت بر او غلبه کند، در جایگاه چارپایان است» (همان، ص۴۳۸).

۱۲ـ رسول خدا«ص» فرمود: «خشم آتش برافروخته‌ای از جانب شیطان است. ابلیس ـ که لعنت خدا بر او باد ـ گفت: ”خشم، کمند و وسیلۀ صید من است که به وسیلۀ آن، انسان‌های برگزیده را از بهشت و راه بهشت باز می‌دارم“» (مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۹).

۱۳ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «خشم، صاحب خود را نابود می‌کند و عیب‌هایش را آشکار می‌سازد» (عیون الحکم و المواعظ، ص۵۰).

۱۴ـ امام صادق«ع» فرمود: «خشم کلید همۀ بدی‌هاست» ( الکافی، ج۲، ص۳۰۳).

۱۵ـ ر.ک: بحارالأنوار، ج۷۰، ص۲۷۴٫

۱۶ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «خشم، کینه‌های نهفته را برمی‌انگیزد» (عیون الحکم و المواعظ، ص۶۸).

۱۷ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «کیفر افراد عصبانی و کینه‌توز و حسود ابتدا به خود آنها می‌رسد». (همان، ص۳۴۲). همچنین ایشان فرمود: «خشم، آتشِ برافروخته است. کسی که آن را فرو خورَد، خاموشش کرده؛ اما کسی که آن را رها کند، اولین کسی که به وسیله این آتش می‌سوزد، خود اوست» (همان، ص۲۲).

۱۸ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «اگر از تندی خشم پیروی کنید، شما را به حدّ نهایت هلاکت خواهد بُرد» (همان، ص۱۷۵).

۱۹ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «دشمن‌ترین دشمنِ انسان، خشم و شهوت اوست، هر که بر این دو چیره شود، مقامش بلند گشته، به هدف خود می‌رسد» (مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۲).

۲۰ـ رسول خدا«ص» خطاب به اصحاب خود فرمود: «در میان شما پهلوان کیست؟». گفتند: شخص نیرومندی که پهلویش به خاک نرسیده باشد. فرمود: «اما پهلوان واقعی، آن مردی است که شیطان به دلش مُشت بکوبد و خشمش بالا بگیرد و خونش به جوش آید؛ امّا خدا را یاد کند و با بردباری، خشم خود را مغلوب کند» (تحف العقول، ص۴۷).

۲۱ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «بر حذر باش از غضب که اولش دیوانگی و آخرش پشیمانی است» (مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۲).

۲۲ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «خشم و تندی نوعی از دیوانگی است؛ زیرا صاحب آن پشیمان می‌شود، اگر هم پشیمان نشود، دیوانگی‌اش پایدار و مستحکم است» (نهج البلاغه، حکمت ۲۵۵).

۲۳ـ امام صادق«ع» فرمود: «خشم چه نیکو جرعه‌ای برای کسی است که بر آن صبر کند» ( الکافی، ج۲، ص۱۰۹). امیر مؤمنان علی«ع» نیز فرمود: «وقتی خشمگین شدی، به پا خیز و در حالتی که عصبانی هستی، قضاوت نکن (تصمیم مگیر)»(کتاب من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۴).

۲۴ـ نوح«ع» به ابلیس فرمود: «چه زمانی بیش از همه بر انسان قدرت می‌یابی؟». ابلیس پاسخ داد: «در هنگام غضب» (مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۰).

۲۵ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «خشم، خِردها را تباه می‌کند و انسان را از راه درست دور می‌کند» (عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸).

۲۶ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «هر که به ناحق بخواهد خشم خود را فرونشانَد، خداوند به حق، طعم خواری را به او می‌چشانَد» (تحف العقول، ص۲۰۷).

۲۷ـ رسول خدا«ص» فرمود: «همانا دوزخ را دری است که از آن وارد نمی‌شود؛ مگر کسی که از طریق معصیت خدای متعال، خشم خود را فرو می‌نشانَد (جامع الصغیر، ج۱، ص۳۶۷).

۲۸ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «بردباری، تمام عقل است (غرر الحکم و درر الکلم ، ص۵۷). باز هم‌ایشان فرمود: «بردباری نوری است که گوهرش خِرد است» (همان، ص۶۳).

۲۹ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «بردباری مایۀ سامان یافتن کار مؤمن است» (همان، ص۷۶).

۳۰ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «بردباری و وقار همراه هم هستند که هر دو نتیجۀ بلندهمتی هستند» (نهج‌البلاغه، حکمت ۴۶۰).

 

 

سوتیتر:

۱٫

وقتی عصبانی می‌شویم، یادمان باشد که خداوند در روز قیامت دلِ فروخورنده خشم را از امنیت و ایمان پُر کرده،حسابرسی اعمالش را آسان می‌نماید، و او را عذاب نمی‌کند، و بهشت برین را برای او مهیا می‌نماید

۲٫

انسان قدرت‌طلب است. قدرت‌طلبی اگر در مسیر اصلی خود قرار بگیرد، بسیار مطلوب است. بسیاری از انسا‌ن‌ها فکر می‌کنند که قدرتمند بودن، در غلبه بر دیگران یا بلند کردن وزنه‌های سنگین است؛ در حالی که قدرتمند واقعی کسی است که بتواند بر خود غلبه کند. یکی از دشمنان اصلی انسان خشم اوست. به فرموده رسول خدا(ص)پهلوان واقعی کسی است که در مقابل غضب خویش پیروز شود

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *