خوش‌خُلقی را محور زندگی بدانیم

گام هشتم از گام‌های موفقیت در زندگی مشترک

مقدمه: گام‌هایی که در شماره‌های گذشته تقدیم شما شد،‌ در حوزۀ شناخت‌های لازم در زندگی مشترک بود. در این شماره و در ادامه «گام هشتم» به سراغ گام‌هایی رفتیم که به باید‌های لازم در زندگی مشترک، یعنی موضوع مهم خوش‌اخلاقی اختصاص دارد.

در همین راستا و در شماره قبل به هفت مورد از موارد ضروری برای تسلط یافتن بر اعصاب خویش، از جمله: فراموش نکردن معاد، نتایج دنیاییِ فرو خوردن خشم، تفکر درباره زشتی خشم و… اشاره شد و اینک به نکات اساسی دیگر می‌پردازیم:

(و نکته ضروری اینکه مطالعه پاورقی‌ها لازم است، لذا حتماً مطالب متن را به همراه پاورقی‌ها مطالعه بفرمایید.)

 

۸ـ یاد خدا

یاد خدا در هنگام غضب، بهترین عامل فرو نشستن آن است.(۱) مقصود ما از یاد خدا آن است که خدا را در دل یاد کنیم و برای جلب رضای او، خشم خود را فرو خوریم.  علاوه بر این، در معارف دینی اذکار خاصی برای فرونشاندن خشم بیان شده‌اند که به برخی اشاره می‌کنیم:

الف) گفتن «أَعُوذُ بِاللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیمِ»؛(۲)

ب) فرستادن صلوات و گفتن: «یُذْهِب غَیظَ قُلُوبِهِمْ،(۳)‏ اللَّهُمَّ اغْفِر ذَنْبِی وَ أَذهِب غَیظَ قَلْبِی وَ أَجِرنِی مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ وَ لاحَولَ وَ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیم‏»؛(۴)

ج) گفتن «اللَّهُمَّ أَذهِب عَنِّی غَیظَ قَلْبِی وَ اغفِر لِی ذَنْبِی وَ أَجِرنِی مِن مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ أَسْئَلُکَ بِرِضَاکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِن سَخَطِکَ أَسئَلُکَ جَنَّتَکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِن نَارِکَ أَسئَلُکَ الْخَیرَ کلَّهُ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ کلِّهِ. اللَّهُمَّ ثَبِّتنِی عَلَى الْهُدَى وَ الصَّوَابِ وَ اجعَلْنِی رَاضِیاً مَرضِیاً غَیرَ ضَالٍّ وَ لَا مُضِلٍّ»؛(۵)

د) بسیار صلوات فرستادن؛(۶)

هـ) گفتن «لاحَولَ وَ لا قُوَّهَ إلّا بِاللهِ الْعَلیِّ العَظیمِ».(۷)

۹ـ سکوت

سعی کنیم تا چند دقیقه پس از عصبانیت حرف نزنیم و سکوت اختیار کنیم.(۸) به هیچ‌وجه تلاش نکنید که در هنگام عصبانیت با طرف مقابلتان بحث کنید؛ زیرا در هنگام خشم، نوع فهم و منطق شما و دلایلی که شما را قانع می‌کند، با حالت عادی متفاوت است، پس بحث در هنگام خشم فایده‌ای ندارد.(۹)

گاهی دهان که باز می‌شود، دروازۀ عقل، بسته می‌شود. ساکت باشی و عاقل بمانی، بهتر از آن است که سخن بگویی و دیوانه شوی. سکوت با عقل که همراه می‌شود، زبان گویاتری دارد از واژه‌هایی که همراه جنون‌اند.

 

۱۰ـ تغییر حالت

تغییر حالت در غلبه بر خشم به ما کمک می‌کند. مثلاً اگر نشسته‌ایم به پا خیزیم و اگر ایستاده‌ایم بنشینیم تا آتش غضبمان هم فرو نشیند.(۱۰)

 

۱۱ـ لمس کردن

اگر کسی که ما را عصبانی کرده از محارم است، دستمان را روی شانه‌اش بگذاریم.(۱۱)

 

۱۲ـ آب به صورت زدن

عصبانیت از جنس آتش است.(۱۲) این آتش در ظاهر و جسم انسان خیلی زود اثر می‌کند، به گونه‌ای که در عصبانیت‌های شدید، چهرۀ انسان برافروخته می‌شود، چشمان انسان را خون می‌گیرد و رگ‌های گردن متورم می‌شوند. نباید فراموش کرد کسی که در این آتش می‌دَمَد شیطان است.(۱۳) آب، آتش ظاهری را خاموش می‌کند. اگر دنبال آب معنوی هستیم تا این آتش معنوی را خاموش کنیم، وضو بگیریم. البته اگر حال وضو گرفتن نداریم، مُشتی آب به صورت زدن هم بی‌‌فایده نیست.(۱۴)

۱۳ـ حِلم، بزرگ‌ترین یاور

بدانید که فرشتگان الهی(۱۵) و مردم(۱۶) هم یاور انسان بردبار هستند و به او احترام ویژه می‌گذارند.(۱۷) پس خود حِلم، بزرگ‌ترین یاور انسان در زندگی است.(۱۸) گاهی شیطان وسوسه می‌کند که اگر در مقابل کارهای دیگران کوتاه بیایی، اقتدار و عزتت از بین می‌رود، غافل از اینکه بردباری ورزیدن، خود مایه عزت است.(۱۹) در بسیاری از موارد، حِلم موجب می‌شود کسی که ما را عصبانی کرده کوتاه بیاید و با ما مدارا کند.(۲۰)

شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگری به مدینه آمد. چشمش به مردی افتاد که در کناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: این مرد کیست؟ گفته شد: حسین بن علی‌بن ابی‌طالب است. سوابق تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کرده بود موجب شد که خشمش به جوش آید و قربهً الی الله آنچه می‌تواند سبّ و دشنام نثار حسین بن علی«ع» کند.

همین که هر چه دلش خواست گفت و عقده دل خود را گشود، امام حسین«ع» بی آنکه بر او خشم بگیرند و اظهار ناراحتی کنند، نگاهی پُر از مهر و عطوفت به او کردند و پس از آن که چند آیه از قرآن ـ مبنی بر حُسنِ خُلق و عفو و اغماض ـ قرائت کردند، به او فرمودند: «ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده‌ایم». آن گاه از او پرسیدند: «آیا از اهل شامی؟». جواب داد: «آری» فرمودند: «من با این خُلق و خو سابقه دارم و سرچشمه آن را می‌دانم». پس از آن فرمودند: «تو در شهر ما غریبی. اگر احتیاجی داری، حاضریم به تو کمک کنیم. حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم».

مرد شامی که منتظر بود با واکنش شدیدی مواجه شود و هرگز گمان نمی‌کرد با چنین گذشت و اغماضی روبه‌رو شود، چنان منقلب شد که گفت: «آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته می‌شد و من به زمین فرو می‌رفتم و این‌چنین نشناخته و نسنجیده، گستاخی نمی‌کردم. تا آن ساعت برای من در همه روی زمین، کسی از حسین و پدرش مبغوض‌تر نبودند و از آن ساعت، برعکس، کسی نزد من از او و پدرش محبو‌ب‌تر نیستند.»(۲۱)

بردبار کسی است که وقتی کار خلاف میل خود را می‌بیند، از جا کَنده و در درون او غوغا به پا نمی‌شود.(۲۲) به همین دلیل هم در ظاهر خندان است، به‌نرمی با طرف مقابل خود برخورد می‌کند، فریاد نمی‌کشد و… ما اگر مانند انسان حلیم نیستیم که در درونمان غوغا به پا نشود، باید در ظاهر، مانند انسان حلیم برخورد کنیم. به این کار «تَحَلُّم» می‌گویند. این نوع برخورد، آرام آرام انسان را در درون هم حلیم می‌کند.(۲۳)

 

۱۴ـ حالت انتظار

یکی از بهترین و مؤثرترین کارها برای جلوگیری از عصبانیت، داشتن «حالت انتظار» است. حالت انتظار یعنی اینکه من قبل از آنکه مسئله‌ای پیش بیاید که باعث عصبانی شدنم بشود، پیشِ خود فکر کنم که اگر این مسئله پیش آمد، باید چگونه برخورد کنم. یعنی خودم را برای رویارویی با عصبانیت آماده کنم.(۲۴)

ما با شناختی که از خود و زندگیمان‌ داریم، معمولاً می‌دانیم که چه مسائلی ما را عصبانی می‌کنند. اگر انسان حالت انتظار را در خود تقویت کند، در هنگام عصبانیت با آمادگی بهتری به مبارزه با خود می‌پردازد.

انسان باید در حالت انتظار فکر کند که چه چیزهایی ارزش عصبانیت دارند؟ بعضی از چیزها آن قدرها ارزش ندارند که آدم خم به ابروی خود بیاورد، چه رسد به اینکه عصبانی بشود و با همسرش دعوا کند.

به این مثال توجه کنید:

شب است و همه جا خاموش، من از کوچه‌مان عبور می‌کنم. صدای جیرجیرک‌ها در کوچه پیچیده. گاهی صدای زوزۀ سگ هم می‌آید. چراغ‌های کوچه همه خاموشند. یک خرابه در کوچه ‌ما هست. به آن نزدیک می‌شوم. در خیالات خودم غرقم. به خرابه می‌رسم. ناگهان صدای فریادی می‌آید. مو به بدنم سیخ می‌شود. دستم را روی قلبم می‌گذارم ت ببینم می‌زند یا ایستاده است. خیلی ترسید‌ه‌ام. کمی بعد می‌بینم که دوستم از خرابه بیرون میآ‌ید و با صدای بلند می‌خندد.

چرا این قدر ترسیدم؟ چون انتظار برخورد با این صحنه را نداشتم.

حالا اگر مثال این‌گونه تغییر کند:

من به خرابه نزدیک می‌شوم. در این فکرم که اگر یکی از دوستانم در این خرابه منتظر آمدن من بود که مرا بترساند، چه کنم؟ اگر فریاد کشید، چه کنم؟ اگر ناگهان در مقابلم ظاهر شد، چه واکنشی نشان بدهم؟ در این فکر هستم که دوستم فریاد می‌کشد و ناگهان در مقابلم ظاهر می‌شود. من هم انگار نه انگار که کسی فریادی کشیده و مرا ترسانده، سلام می‌دهم و او از برخورد آرام من تعجب می‌کند.

یکی از دلایل از دست دادن کنترل در هنگام عصبانیت این است که ما خود را از قبل آماده نکرده‌ایم. آدم عصبانی مثل آدم مست است، وقتی عصبانی می‌شود، اولین قوها‌‌ی که در او از کار می‌افتد، عقل اوست. وقتی با عامل عصبانیت روبه‌رو می‌شود و از قبل هم انتظار آن را نداشته ـ و اگر انتظارش را هم داشته، برنامه‌ای برای برخورد با آن آماده نکرده ـ ، تدبیر از دست عقلش خارج می‌شد و به دست نفسش می‌افتد و وای به حال کسی که مدیریت وجودش به دست نفس او باشد!

 

۱۵ـ محاکمۀ خویش

یکی دیگر از عوامل مهم برای ایجاد مبارزه با عصبانیت، «حالت محاکمه» است؛ یعنی بعد از اینکه انسان عصبانی شد، خود را محاکمه کند که چرا عصبانی شدم؟ عصبانیتم چه سودی بخشید؟ این مسئله چه اندازه مهم بود که مرا این قدر عصبانی کرد؟ گاهی در این محاکمه‌ها، انسان از خود خجالت می‌کشد. مثلاً از کسی که برای ریختن یک لیوان آب با همسرش دعوا می‌کند، باید پرسید که آیا ریختن یک لیوان آب و خیس شدن فرش یا سفره، این اندازه اهمیت دارد که انسان با همسرش دعوا کند؟

این همان محاسبه‌ای است که در معارف دینی نسبت به آن تأکید فراوانی شده است.(۲۵) یکی از ثمرات اصلی این محاسبه، رهایی از سستی در امور اخلاقی است. پس از این که خود را به جهت عصبانیت بی‌مورد محاکمه کردیم، انگیزه بیشتری برای مبارزه با عصبانیت پیدا می‌کنیم.(۲۶) اگر محاسبه دقیق باشد، انسان عیبِ کار خود را می‌یابد و درصدد جبران برمی‌آید.(۲۷)

 

۱۶ـ پوزش خواستن

وقتی انسان بی‌جهت عصبانی می‌شود، باید برای تنبیه خود و جبران حالت بدی که میان او و همسرش ایجاد شده، خیلی زود معذرت‌خواهی کند.(۲۸) این عمل علاوه بر آنکه انسان را ادب می‌کند تا بعد از این ‌سریع و بی‌جهت عصبانی نشود،(۲۹) خطر تشدید اختلاف را هم از بین می‌برد. البته طرف مقابل هم باید از خطای همسرش به‌راحتی گذشت کند. این کار موجب نزدیک شدن دل‌ها به هم می‌شود.(۳۰) ‌

 

۱۷ـ عبرت گرفتن

تا به حال چند بار خشمگین شده‌، خشم خود را ابراز کرده و پشیمان شده‌ایم؟ تا به حال چند بار در هنگام خشم سخنی گفته‌ایم که پس از آن، از یادآوری آن خجالت کشیده‌‌ایم؟ تا به حال با چند نفر خشمگینانه برخورد کرده‌ایم و پس از آنکه به اشتباه خود پی برده‌ایم، روی عذرخواهی نداشته‌‌ایم؟(۳۱)

عبرت‌ گرفتن، عبادت است،(۳۲) انسان را از تکرار اشتباهات می‌ترساند.(۳۳) به همین دلیل هم لغزش‌ها(۳۴) و اشتباهات(۳۵) انسان عبرت‌گیرنده کم می‌شود. بعید نیست که با عبرت‌گیری، انسان بتواند در برابر خشم بی‌جا مصونیت یابد.(۳۶)

 

۱۸ـ تغذیۀ مناسب

نوع غذایی که انسان در طول روز استفاده می‌کند، در اخلاق او به‌شدت مؤثر است. مثلاً نخوردن طولانی‌مدت گوشت، انسان را بداخلاق می‌کند(۳۷) از سوی دیگر استفاده از کشمش(۳۸) یا روغن زیتون(۳۹) در آرامش روانی و خوش‌اخلاقی انسان تأثیر ویژه‌ای دارد.(۴۰)

 

۱۹ـ تنظیم خواب

تنظیم ساعت خواب تأثیر فراوانی بر آرامش اعصاب دارد. خداوند، خواب را مایۀ آرامش انسان قرار داده است.(۴۱) کسانی که خواب منظمی ندارند، معمولاً در مهار خشم خود ناتوانند؛ زیرا کم‌خوابی، اعصاب انسان را ضعیف می‌کند و تحمل انسان را در برابر مسائلی که خلاف میل اوست پایین می‌آورد.

 

۲۰ـ دانایی

دانستن، کلید بردباری است. اگر آنچه را که در این گام گفتیم بدانیم، ما را در مسیر حلم‌ورزی یاری می‌کند.(۴۲)

 

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ خدای مهربان به داوود«ع» وحی نمود: «هر گاه بنده من در هنگام عصبانیت مرا یاد کند، روز قیامت در میان همۀ خلق خود، او را یاد کرده، او را به همراه کسانی که نابودشان می‌‌کنم، نابود نمی‌گردانم» (بحارالأنوار، ج۷۰، ص۲۶۶).

۲ـ امام صادق«ع» فرمود: «اگر کسی از شما به هنگام عصبانیت بگوید «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم»، خشم او از بین می‌رود» (همان، ج۹۲، ص۳۳۹).

۳ـ توبه، ۱۵٫

۴ـ «و خشم، دلِ آنان را ببَرَد. خدایا! گناه مرا ببخش و خشم دلم را ببر و از شیطان رانده شده پناهم ده که قوت و قدرتی جز به یاری خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست» (مکارم‌الأخلاق، ص۳۵۰).

۵ـ «خدایا! خشم دلم را از من بزُدا و گناهم را ببخش و از فتنه‌های گمراه‌کننده پناهم ده. من از تو خشنودی تو را می‌خواهم و از خشم تو به تو پناه می‌‌بَرَم. از تو بهشتت را تقاضا دارم و از آتش [قهر] تو به تو پناه می‌برم. از تو‌ تمام خیر را می‌خواهم و از تمام شر به تو پناه می‌برم. خدایا! مرا در هدایت و راه صحیح، ثابت‌قدم بدار. مرا راضی و مورد رضایت قرار ده،  نه گمراه و گمراه‌کننده» (همان‌جا).

۶ـ از آیت‌الله العظمی بهجت«ره» پرسیده شده؛ برای درمان عصبانیت چه کنیم؟ ایشان در پاسخ فرمودند: «با عقیده کامل، بسیار صلوات فرستادن» (به سوی محبوب، ص۷۰).

۷ـ ابلیس به موسی«ع» گفت: «از غضب دوری کن و آن گاه که خشمگین شدی، بگو: ”لا حَولَ و لَا قُوّه إلّا بِالله العلیّ العظیم“ که خشمت آرام می‌شود» (مستدرک الوسا‌ئل، ج۱۲، ص۱۵). نکته: غیر از این مورد، در روایات دیگری هم وارد شده که ابلیس به کسی موعظه کرده است.

۸ـ رسول خدا«ص» فرمود: «وقتی کسی از شما عصبانی شد، باید سکوت اختیار کند» (بحار الأنوار، ج۶۸، ص۴۰۴). امیر مؤمنان علی«ع» نیز فرمود: «خشم را با سکوت درمان کنید» (عیون الحکم و المواعظ، ص۲۵۰).

۹ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «شدت خشم، نحوه سخن گفتن را تغییر داده، ریشه برهان و دلیل را قطع می‌کند و فهم را از هم می‌گسلد» (بحار الأنوار، ج۶۸، ص۴۲۸).

۱۰ـ در نزد امام باقر«ع» سخن از خشم پیش آمد. امام«ع» فرمود: «همانا کسی غضبناک می‌شود و هیچ‌گاه راضی نمی‌شود و به همین دلیل هم وارد آتش [دوزخ] می‌شود. هر کس که خشمگین شد و ایستاده بود، بنشیند که این کار موجب می‌شود وسوسه شیطان از او دور شود و اگر نشسته است، به پا خیزد» (الأمالی، صدوق، ص۳۴۰۰).

ابوذر در کنار حوضی ایستاده بود و شترش را آب می‌داد، کسی ایجاد مزاحمت کرد و حوض را شکست. در این هنگام، ابوذر نشست و پس از اندکی دراز کشید. از او دلیل کارش را پرسیدند، گفت: «رسول خدا«ص» به ما دستور فرمود که وقتی کسی عصبانی شد و ایستاده بود، بنشیند. اگر خشمش فرو نشست که هیچ، وگر نه دراز بکشد» (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۲۲۰). این که در روایت اول آمده: «کسی که غضبناک می‌شود و هیچ‌گاه راضی نمی‌شود، به همین دلیل هم وارد آتش می‌شود»، شاید از این رو باشد که خشم، انسان را به کارهایی مانند قتل و جرح می‌کشانَد که عِقاب آن، آتش است.

۱۱ـ امام باقر«ع» فرمود: «اگر کسی بر نزدیکان نسبی خویش خشم گرفت، به پا خیزد و به او نزدیک شود و دست بر بدن او بگذارد؛ چرا که وقتی کسی دست بر خویشِ نسبی خود می‌‌‌گذارد، آرام می‌شود» (الأمالی، صدوق، ص۴۲۰).

۱۲ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «خشم، آتش دل‌‌هاست» (عیون الحکم و المواعظ، ص۴۱).

۱۳ـ امام باقر«ع» فرمود: «همانا این غضب، آتش برافروخته‌ای از جانب شیطان است که در دل فرزند آدم برافروخته می‌شود. هر گاه کسی از شما خشمگین می‌شود، چشمانش سرخ می‌گردد و رگ‌های گردنش باد می‌کند و شیطان به درون او راه می‌یابد. وقتی کسی از شما از این حالت بر خود ترسید، بنشیند؛ چرا که در این هنگام وسوسۀ شیطان از او رخت بر می‌بندد» ( الکافی، ج۲، ص۳۰۴).

۱۴ـ رسول خدا«ص» فرمود: «وقتی کسی از شما را خشم گرفت، وضو بگیرد و خود را بشوید که غضب از جنس آتش است» (بحار الأنوار، ج۷۰، ص۲۷۲). ایشان در روایت دیگری فرمود: «غضب از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است. آتش را با آب خاموش می‌کنند. پس اگر کسی از شما عصبانی شد، وضو بگیرد» (همان‌جا).

۱۵ـ امام صادق«ع» فرمود: «وقتی میان دو نفر نزاعی درمی‌گیرد، دو فرشته پایین می‌آیند و به کسی که از میان این دو نفر نابخرد است، می‌گویند: ”گفتی و گفتی و خودت به آنچه گفتی شایسته‌‌ای، به آنچه هم که گفتی، جزا داده خواهی شد“. به کسی هم که از میان این دو حلم ورزیده می‌گویند: ”صبر کردی و حلم ورزیدی، خداوند تو را ببخشاید اگر صبر و حِلم را به انتها برسانی“». امام«ع» در ادامه فرمود: «اگر انسان حلیم پاسخ انسان سفیه را بدهد، آن دو فرشته بالا می‌روند» ( الکافی، ج۲، ص۱۱۲).

۱۶ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «اولین چیزی که در عوض حلم به انسان حلیم داده می‌شود، این است که مردم در برابر انسان جاهل، یاور او می‌شوند» (بحار الأنوار، ج۶۸، ص۴۲۵).

۱۷ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «حلم بورز تا مورد اکرام، واقع شوی» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۱۳۰).

۱۸ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «بردباری و تحمل را بیش از مردان شجاع، یاورِ خود یافتم» (عیون الحکم و المواعظ، ص۵۰۶).

۱۹ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «عزتی بالاتر از حِلم نیست» ( الکافی، ج۸، ص۱۹).

۲۰ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «ثمره حِلم مداراست» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۲۹).

۲۱ـ داستان راستان، ج ۱، ص ۲۸، با اندکی تغییر (به نقل از : نفثه الصدور، ص۴).

۲۲ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «حلیم کسی است که بارِ حلم‌ورزی برای او سخت نباشد» (عیون الحکم و المواعظ، ص۴۷).

۲۳ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «اگر بردبار نیستی، در ظاهر همانند بردباران عمل کن که کم است کسی که خود را مانند گروهی درآورد و به زودی از جمله آنان به حساب نیاید» (نهج البلاغه، حکمت ۲۰۸). باز هم‌ایشان فرمود: «کسی که در ظاهر مانند انسان حلیم برخورد نکند، در واقع، حلیم نمی‌شود» (بحار الأنوار، ج۷۴، ص۲۸۳).

۲۴ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «خود را از تندی غضب نگه دارید و ابزار مبارزه با آن، یعنی فرو خوردن خشم و بردباری را آماده کنید» (عیون الحکم و المواعظ، ص۸۷).

۲۵ـ رسول خدا«ص» فرمود: «بنده، مؤمن نباشد، مگر آن گاه که سخت‌تر از شریک از شریکش و سروَر از بنده‌اش، از نفس خود حساب بکشد» (محاسبه النفس، ص۱۴).

۲۶ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «کسی که تعهد کند از نفس خویش حسابرسی کند، از سستی نفس در امان خواهد بود» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۵۹۵).

۲۷ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «هر کس از نفس خود حساب بکشد، به عیب‌‌هایش آگاه می‌شود، به گناهانش پی می‌برد، گناهان را جبران و عیب‌ها را اصلاح می‌کند» (عیون الحکم و المواعظ، ص۴۳۵).‌‌

۲۸ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «وقتی خطایی مرتکب شدی، عذرخواهی کن» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۸۲).

۲۹ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «پوزش‌طلبی، خود ترساننده‌ای خیرخواه است» (همان، ص۳۹).

۳۰ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «عذر مردم را بپذیر تا از برادری آنها بهره‌مند شوی» (همان، ص۱۴۳).

۳۱ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «در هنگام خشم جایی برای خشنودی‌ات نیز باقی بگذار و هر گاه خشم گرفتی، شاکرانه نگذار خشمت اوج بگیرد» (همان، ص۱۳۶)؛ «یعنى هر گاه خشمناک شوى بر کسى، چنان سلوک کن با او که اگر خشنود شوى از او، خجل و منفعل نباشى از او، و هر گاه پرواز کنى، یعنى قهر و خشم تو را از جا بر آرد و بلند کند، پس فرود آى شکر کننده بر این که قدرت انتقام دارى. پس به همین، اکتفا کن و از طیش فرود آى و از او در گذر» (شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم ، ج۲، ص۱۹۰).

۳۲ـ امام صادق«ع» فرمود: «بیشترین عبادت ابوذر ــ که رحمت خدا بر او باد ــ دو ویژگی بود: یکی تفکر و دیگری عبرت گرفتن» (الخصال، ج۱، ص۴۲).

۳۳ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «تفکر، آینه‌ای صاف و عبرت گرفتن، ترساننده‌ای خیرخواه است» (نهج البلاغه، حکمت ۳۶۵).

۳۴ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «کسی که فراوان عبرت می‌گیرد، لغزش‌هایش کم می‌شود» (همان، ص۴۷۳).

۳۵ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «عبرت بگیر تا از [خطا] بازداشته شوی» (همان، ص۴۷۲).

۳۶ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «عبرت گرفتن، مصونیت [از خطا] را به بار می‌نشانَد» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۵۰).

۳۷ـ رسول خدا«ص» فرمود: «کسی که چهل روز بر او بگذرد و گوشت نخورد بداخلاق می‌شود و به کسی که اخلاقش بد شده، گوشت بخورانید» (وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۴۱). امام صادق«ع» فرمود: «گوشت، گوشت می‌رویانَد. هر کس چهل روز گوشت خوردن را ترک کند، بداخلاق می‌شود و هر کس که بداخلاق شد، در گوشش اذان بگویید» ( الکافی، ج۶، ص۳۰۹).

۳۸ـ رسول خدا«ص» فرمود: «بر شما باد مویز؛ زیرا… خستگی را از میان می‌بَرَد، اخلاق را خوش می‌کند، دل را پاک می‌‌کند و اندوه را می‌بَرَد» (بحار الأنوار، ج۶۳، ص۱۵۱).

۳۹ـ دربارۀ زیتون هم روایتی شبیه به آنچه دربارۀ کشمش گفته شد، آمده است (ر.ک: همان، ص۱۷۹).

۴۰ـ البته در این زمینه مشورت با یک پزشک حاذق برای تعیین رژیم غذایی مناسب کار بسیار به‌جایی است.

۴۱ـ «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ اللَّیْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً؛ و اوست کسى که شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مایه‏] آرامشى و روز را زمان برخاستن [شما] گردانید» (سورۀ فرقان: ۲۵، آیۀ۴۷).

۴۲ـ امیر مؤمنان علی«ع» فرمود: «بر تو باد بردباری که آن ثمره دانایی است» (عیون الحکم و المواعظ، ص۳۳۵).

 

 

 

 

سوتیترها:

۱٫

عصبانیت از جنس آتش است. نباید فراموش کرد کسی که در این آتش می‌دَمَد شیطان است. آب، آتش ظاهری را خاموش می‌کند. اگر دنبال آب معنوی هستیم تا این آتش معنوی را خاموش کنیم، وضو بگیریم. البته اگر حال وضو گرفتن نداریم، مُشتی آب به صورت زدن هم بی‌‌فایده نیست

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *