در آستان امامان
شرحی بر زیارت جامعه کبیره
در مجموعه مقالات «در آستان امامان» در ذیل این جمله از زیارت جامعه کبیره « وَ بَرِئتُ إلَى اللّهِ عز و جل مِن أعدائِکُم» به بحث مرز با دشمنان رسیدیم. در مقاله قبل سخن از برائت از دشمنان در قرآن داشتیم. در این مقاله برائت از دشمنان را از نگاه روایات پی میگیریم.
برائت از دشمنان در روایات
در روایات عترت «س» از برائت و مرز داشتن با دشمنان با کلید واژههایی همچون «برائت»، «غضب لله»، «بغض فیالله» و… یاد شده است.
الف) برائت
در روایاتی از حضرت رضا«ع» برائت از دشمنان اهل بیت«ع»، از عناصر ایمان معرفی شده است. «والبَراءهُ مِنَ الّذین ظَلَمُوا آل محمّدٍ«ع» همّو بِاِخراجَهُم و سنّوا ظَلَمَهُم و غیروا سنه نَبِیُّهُم» برائت از آنانی که به خاندان پیامبر«ص» ستم کردند و تصمیم به آواره کردن آنان گرفتند و ظلم به آنان را سنت کردند و سنت پیامبر«ص» را تغییر دادند.»۱
در روایات فراوانی محک اهل بیت«ع» این معرفی شده است که دیده شود که در قلب خود آیا در کنار محبت اهل بیت«ع» دشمنان آنها را هم دوست دارد؟ اگر چنین است ما از او بیگانهایم. « فَلَیسَ مِنَّا وَ لَسنَا» و خدا و جبرئیل و میکائیل هم از او بیگانهاند. « فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلکافِرین»: خداوند دشمن کافران است.»۲
به امام صادق«ع» گفته شد فلانی شما را دوست دارد، لکن برائتش ضعیف است. حضرت فرمودند: « کَذَبَ مَنِ ادَّعَی مَحَبَّتَنَا وَ لَم یَتَبَرَّأْ مِن عَدُوِّنَا: نه چنین است دروغ گفته است کسی که ادعای محبت ما را دارد و از دشمنانمان بیزاری نمیجوید.»۳
از این روایات جایگاه «برائت» در منظومه دین بهخوبی شناخته میشود. مفهوم این روایات این است که کسی که مرز با دشمنان نداشته باشد، در تولّی او نیز باید شک کرد. «تولّی» و «تبری» با هم از فروع برجسته دین هستند.
ب) غضب لله
کلیدواژه دوم «مرز داشتن با دشمن» واژه غضب لله است که از ارزشهای والای دینی است.
در روایات فراوان غضب در زمره رذائل معرفی شده است.
در کلمات رسیده از معصومان غضب چنین معرفی شده است: « الغَضَبُ مِفتاحُ کُلِّ شَرٍّ: خشم کلید هر بدی است.»
« الْغَضَبَ جَمْرَهٌ مِنَ الشَّیْطانِ: خشم اخگری از شیطان است.»
«الْغَضَبَ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ: خشم نوعی دیوانگی است.»۴
حوزه غضبی که «رذیله» است مسائل شخصی است. آنجاست که خود شخص مطرح است نه دین و ارزشها. در این حوزه است که کَظم غیظ معنا پیدا میکند.
« وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُم یَغفِرُون: چون به خشم آیند میبخشند.»۵
امام باقر(ع) فرمودند: «مَن کَظمُ غیظاً وَ هُوَ یَقدِرُ عَلی اِمضائِه حَشا الله امَنّا و ایماناً یَومَ القیامَه: کسی که خشمی را فرو میخورد در حالی که میتواند آن را اعمال کند، خداوند در روز قیامت دستی را از ایمنی و ایمان پر میکند.»۶
اما همین خشم وقتی به حوزه دین و ارزشهای الهی میآید، میشود ارزش والای الهی میشود و خشم مقدس.
حضرت علی(ع) فرمودند که این ویژگی پیامبر بود که: «لایَغضِبُ لِلدُنیا فَاِذا اَغضَبَهُ الحَق لَم یَعرِفَهُ اَحَدَ وَ لَم یَقِم لِغَضَبَهُ شَیء حَتّی یَنتَصَرَ لَهُ؛ پیامبر خدا برای دنیا به خشم نمیآمد، اما هرگاه حق او را به خشم میآورد، هیچکس او را نمیشناخت و هیچ چیز نمیتوانست جلوی خشم او را بگیرد تا آنگاه که انتقام حق را میگرفت.»۷
این غضب نماد غیرت دینی و مورد ستایش است و موجب جلب عنایات خداوند است.
امیرالمؤمنین فرمودند: «مَن شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرضَاهُ یَومَ الْقِیَامَهِ: کسی که با فاسقان (گنهکاران) دشمنی ورزد و برای خدا خشم کند، خداوند به خاطر او خشم کند و روز قیامت خشنودش گرداند.»۸
و کسانی که این خصلت را ندارند و فاقد غضب ستودنی هدفمند هستند، مورد نکوهش حضرت علی«ع» هستند:
« وَ قَد تَرَونَ عُهُودَ اَللَّهِ مَنقُوضَهً فَلاَ تَغضَبُونَ وَ أَنْتُم لِنَقضِ ذِمَمِ آبَائِکُم تَأْنَفُون: شما پیمانهای خدا را شکسته میبینید، اما به خشم نمیآیید در حالی که از شکسته شدن پیمانهای پدرانتان به غیرت میآیید و ناراحت میشوید.»۹
حضرت از غیرتمندان دینی، یعنی کسانی که خشم مقدس هدفمند دارند، ازجمله جناب ابوذر تجلیل میکنند و به هنگام بدرقه او به تبعیدگاه میفرمایند:
« یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّکَ غَضِبتَ لِلَّهِ فَارجُ مَن غَضِبتَ لَهُ : ای اباذر تو به خاطر خدا خشم گرفتی پس به همان کس که از بهر او به خشم آمدی امیدوار باش…»۱۰
نیز مردم مصر را به خاطر داشتن این ستوده صفت میستاید و به هنگام اعزام مالک اشتر به مصر (که با توطئه معاویه به آنجا نرسید و بین راه به شهادت رسید و داغ به دل علی«ع» گذاشت) مینویسد:
« إِلَى اَلْقَومِ اَلَّذِینَ غَضِبُوا لِلَّهِ حِینَ عُصِیَ فِی أَرضِهِ وَ ذُهِبَ بِحَقِّه: به مردمی که چون خداوند در زمینش نافرمانی شد و حقش پایمال گشت برای او به خشم آمدند.»۱۱
این خشم مقدس که جلوهای از « أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّار»۱۲، « أَعِزَّهٍ عَلَى الکافِرین»۱۳ است از کلیدواژههای «مرز داشتن با دشمن» است.
ج) البغض لله
دوست داشتن برای خدا و برای او بغض و نفرت داشتن برای خدا روح و جان ایمان است. این حقیقتی است که در روایات فراوان آمده است. از امام صادق(ع) سئوال شد: « عَنِ الحُبِّ وَ البُغضِ أمِنَ الإِیمانِ هُوَ ؟: آیا دوستی (برای خدا) و دشمنی (برای خدا) جزء ایمان است.»۱۴ حضرت فرمودند: «مگر ایمان جز دوستی و دشمنی است؟»
نیز در روایتی دیگر فرمودند: « کُلُّ مَن لم یُحّبُّ عَلَی الدّیِنِ وَ لَم یُبغِض عَلَی الدّینِ فَلَا دِینَ لَهُ : هرکسی که دوستی و دشمنیاش برای دین نباشد دین ندارد.»۱۵
این دوستیها و دشمنیهای هدفمند محک دین هستند. امام باقر(ع) فرمودند: «هرگاه خواستی بدانی که در تو خیری هست به دلت نگاه کن. اگر اهل طاعت خود را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن داشتی، در تو خیر هست و خدا هم تو را دوست دارد، ولی اگر اهل طاعت خدا را دشمن داشتی و اهل معصیت خدا را دوست داشتی، خیری در تو نیست و خدا هم دشمنت دارد. « الْمَرءُ مَعَ مَن أَحَبَّ: در قیامت حشر انسان با کسی است که او را دوست دارد.»۱۶
پیامبر اکرم«ص» روزی از یارانشان پرسیدند استوارترین دستاویز ایمان چیست؟ هر کسی پاسخی داد. یکی گفت روزه، دیگری گفت حج و عمره، فرد دیگری گفت جهاد. پیامبر(ص) فرمودند:
« لِکُلِّ مَا قُلْتُم فَضلٌ وَ لَیسَ بِهِ وَ لَکِن أَوْثَقُ عُرَى الْإِیمَانِ الحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغضُ فِی اللَّهِ وَ تَوَالِی أَولِیَاءِ اللَّهِ وَ التَّبَرِّی مِن أَعْدَاءِ اللَّه: هرآنچه گفتید فضیلتی ندارد. اما مقصود من نیست (پاسخ واقعی را ندادید.) استوارترین دستاویز ایمان دوستی در راه خدا و بیزاری جستن از دشمنان خدا.»۱۷
حقیقت آن است که «حُبُّ فِی اللَّهِ » بدون « بُغضُ فِی اللَّه» امکان ندارد چنانکه در مصباح الشریعه آمده: «اَصلُ الحُبّ التّبرّی عَن سَوَی المَحبوب: ریشه دوستی بیزاری از غیر محبوب است.»۱۸
آنچه گفته شد بخشی از تفسیر « وَ بَرِئتُ إلَى اللّهِ عز و جل مِن أعدائِکُم» در حد فهم قاصرم بود. اینک فرازهای دیگر را متذکر میشوم و تفسیرش را به مقالهای دیگر وامیگذارم.
« وَ مِنَ الْجِبتِ وَ الطّاغُوت وَ الشَّیاطین وَ حِزبِهِمُ الظّالِمینَ لَکُم، وَ الْجاحِدینَ لِحَقِّکُم وَ الْمَارِقِینَ مِن وِلایَتِکُم وَ الْغَاصِبِینَ لِإِرْثِکُم وَ الشَّاکِّینَ فِیکُم وَ الْمُنحَرِفِینَ عَنکُم وَ مِن کلِّ وَلیجَهٍ دُونَکُم، وَ کُلِّ مُطاعٍ سَواکُم ، وَ مِنَ الأْئِمَّهِ الَّذینَ یَدْعُونَ إلَى النّار»
و نیز برائت میجویم از:
۱- بت جبت و طاغوت
۲- شیطانها و حزب آنان که به شما ستم کردند
۳- منکران حق شما
۴- رویگردانان از ولایت شما
۵- غاصبان ارث شما
۶- شک کنندگان درباره شما
۷- منحرفان از راه شما
۸- هر همراز و همدلی جز شما
۹- هر فرمانروایی جز شما
۱۰- پیشوایانی که مردم را به آتش دوزخ میخوانند.
پینوشتها:
- بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۶۱؛ سفینهالبحار، ۱/۱۷۴ کلمه برائت.
- بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۵۱، ح ۱، ۲، ۳ و…
- بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۵۸٫
- میزان الحکمه، کلمه غضب.
- شوری، آیه ۲۷٫
- کافی، ج ۲، ص ۱۱۰٫
- محجه البیضاء، ج ۵، ص ۳۰۳٫
- نهج البلاغه، حکمت ۳۱٫
- نهج البلاغه، خطبه ۱۰۶٫
- کافی، ج ۸، ص ۲۰۶٫
- نهج البلاغه، نامه ۳۸٫
- فتح، آیه ۲۹٫
- مائده، آیه ۵۴٫
- الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵٫
- الکافی، ج ۲، ص ۱۲۷٫
- الکافی، ج ۲، ص ۱۲۶٫
- الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵٫
- مصباح الشریعه، ص ۵۲۷٫
۱
در روایات فراوانی محک اهل بیت«ع» این معرفی شده است که دیده شود که در قلب خود آیا در کنار محبت اهل بیت«ع» دشمنان آنها را هم دوست دارد؟ اگر چنین است ما از او بیگانهایم. و خدا و جبرئیل و میکائیل هم از او بیگانهاند.
۲٫
دوست داشتن برای خدا و برای او بغض و نفرت داشتن برای خدا روح و جان ایمان است. از امام صادق(ع) سئوال شد: آیا دوستی (برای خدا) و دشمنی (برای خدا) جزء ایمان است.» حضرت فرمودند: «مگر ایمان جز دوستی و دشمنی است؟»