منشور مدیریت علوی، درس‌نامه مدیران

 

 

موضوع مقاله منشور مدیریت علوی براساس عهدنامه مالک اشتر نخعی، جامع‌ترین سند سیاسی و مدیریتی اسلامی است. بخش‌هایی از این منشور را درشماره‌های قبل با شرح و بیان از نظر گذراندیم و اینک به بخش دیگری از این درس‌نامه سیاسی ـ‌ مدیریتی می‌نگریم:

«اِیّاکَ وَ مَساماهُ الله فی عظمته، وَ التَشَبُّه بِهِ فی جَبَروتِه، فَانَ الله یَذِلُ کُلِّ جَبارِ، وَ یِهینَ کُلِّ(۱): ای مالک! «زنهار که با خود بزرگ‌بینی به رقابت با خداوند برخیزی و در جبروت به او تشبه جوئی که خدا هر جبار و مستکبری را خوار و ذلیل خواهد کرد.»

باز هم سخن از اخلاق سیاسی برای زمامداران است که در بخش پیشین بدان پرداخته شد. توصیه امیرمؤمنان علی«ع» به زمامداران و صاحبان قدرت است که به‌هوش باشند که دستخوش غرور قدرت و ریاست نشوند.

این طبیعت سرکش آدمی است که هرگاه زمینه را فراهم دید یا خود را بی‌نیاز پنداشت، سر به طغیان برمی‌دارد و اخلاق و ایمان و علم و دانش و تجربه و تاریخ را از یاد می‌برد.

انسان همین که می‌بیند همه چیز برای او فراهم است و گروهی در برابر او سر فرود می‌آورند، خود را گم می‌کند و حد و مرز اخلاق را پشت سر می‌گذارد. نه تنها در برابر بندگان خدا، بلکه در برابر خداوند قهار از روی کبر و غرور می‌ایستد، گاه مانند فرعون دعوی خدائی می‌کند و گاه مانند دیگر مستکبرانی که در هر عصر و زمانی بوده‌اند و هستند، با کبر و غرور مرزهای اخلاق را می‌شکند.

امام علی«ع» راه مبارزه با این خوی استکباری را تعلیم می‌دهند و می‌فرمایند  علاج  بیماری خود بزرگ‌بینی این است که انسان به عظمت خالق مافوق خود بیندیشد که هر چه دارد از اوست و او حتی به مقدار یک نفس کشیدن از خود استقلال ندارد. انسان باید عظمت خالق را که جهان نامتناهی بزرگ در برابر او هیچ است و «اگر نازی کند در هم فرو ریزند قالب‌ها»  به یاد آورد و باد غرور و تکبر را از سر بیرون کند.

فراز دیگر از منشور امام«ع» این است که بر اساس سنت الهی، خداوند جباران را ذلیل و خوار می‌سازد و با ذلت و حقارت، آنان را عبرت روزگار می‌گرداند.

به تاریخ پیشینیان بنگریم و سرگذشت جباران و خودکامگان را ببینیم که چگونه از آنان انتقام گرفته شد و چگونه با حقارت و ذلت به دولتشان و تمام هستی‌شان خاتمه داده شد.  این سنت تغییرناپذیر خداوند است: «فَإِنَّ اللَّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبَّار»

هم‌اکنون در زمین جباران و خودکامگانی هستند که با ملت‌ها و محرومان و مستضعفان همان می‌کنند که پیشینیانشان می‌کردند، غافل از اینکه ظلم و ستم پایدار نیست و قهر الهی گریبان مستکبران را خواهد گرفت. مستضعفان نیز بدانند که سپیده عدالت از پس افق تاریک شب ظلم و ستم  سر خواهد زد و آنان نباید در برابر مستکبر سر تسلیم فرود آورند. البته این ایستادگی در برابر مستکبران هزینه‌ای دارد که باید پرداخت.

 

چالش‌های مدیران و مسئولان

«أَنْصِفِ اللهَ وَأَنْصِفِ النَّاسَ مِن نَفسِکَ، وَمِن خَاصَّهِ أَهلِکَ، وَمَن لَکَ فِیهِ هَوًى مِن رَعِیَّتِکَ، فَإِنّکَ إِلاَّ تَفعَل تَظْلِم. وَمَن ظَلَمَ عِبَادَ اللهِ کَانَ اللهُ خَصمَهُ دُونَ عِبَادِهِ، وَمَن خَاصَمَهُ اللهُ أَدحَضَ حُجّتَهُ، وَکَانَ لِلَّهِ حَرباً حَتَى یَنزِعَ أَو یَتُوب(۲): انصاف در برابر خداوند و مردم را نسبت به خویشتن و خاندان خود و کسانى که از رعایا مورد علاقه تواند رعایت کن، چه اگر چنین نکنی و رعایت عدل و انصاف ننمائی ستم کرده‌ای و کسی که در حق بندگان خدا ستم کند، خداوند خصم اوست و از بندگانش حمایت می‌کند، و کسی که خداوند خصم او باشد عذر او را نپذیرند و خدا دشمن او خواهد بود مگر آنکه به خود آید و از نگاه توبه کند.»

در برابر مسئولان و دولتمردان چالش‌های بسیاری است. منشأ این چالش‌ها را امام«ع» بدین گونه اشاره فرموده‌اند:

 اول، هوای نفس که بزرگ‌ترین دشمن آدمی است، آنگونه که در روایت نبوی است: «أعدی عدُوِّکَ نفسُکَ الّتی بینَ جَنبَیک: دشمن‌ترین دشمنان تو نفس توست که در درون تو لانه دارد.»

«نفس اماره» دشمن خانه‌زاد انسان است که می‌بایست آن را به بند کشید. قرآن می‌فرماید: «اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی؛ کسی که در برابر عظمت خالق سر فرود آورد و از انتقام او بهراسد و نفس اماره را به بند کشد، بهشت جایگاه اوست.»(۳)

نفس اماره نیز چهره‌های گوناگون دارد و در هر حالتی از حالات انسان، به‌گونه‌ای از شهوت  نفسانی گرفته تا مال‌پرستی و جاه‌طلبی و شهرت و ریاست و… خودنمائی می‌کند. یک مقام مسئول می‌بایست خود را از این دام‌های شیطانی برهاند تا بتواند در جهت رضای خالق و مصلحت خلق گام بردارد و به بیان امام علی«ع» به خدا و خلق انصاف دهد و از آنچه برخلاف رضای خداوند است رهائی یابد.

همانگونه که حضرت فرمودند: «حکومت به مقدار یک کفش کهنه وصله دار برای من ارزش ندارد، جز اینکه حقی را به پا دارم و باطلی را از میان بردارم.»(۴)

دوم؛ بستگان نزدیک مقام مسئول که با خواسته‌های خود، او را به خلافکاری و تبعیض و بی‌عدالتی می‌کشانند (وَ مِن خَاصَّهِ أَهلِکَ) فرزندان، برادران و سایر بستگان که از مقامات مسئول مطالباتی دارند که برخلاف عدل و انصاف است. این مطالبات به گونه‌های مختلف مطرح می‌شوند. از پست‌های اداری گرفته تا حقوق‌های کلان و بهره‌برداری از امکانات بیت‌المال و سفرها و سفره‌ها. یک مقام مسئول اگر خواهان انصاف و عدالت است باید دست رد به سینه این خواسته‌ها بزند و به گونه‌ای در عدل و انصاف اصرار ورزد که بستگان نزدیکش به او طمع نکنند. همان گونه که در سیره مبارک مولای متقیان«ع» می‌خوانیم که از دادن اندکی از بیت‌المال به صورت پیمانه جو یا گندم به برادرش عقیل خودداری کرد و با آهن داغ شده به او هشدار داد.

حال ببینیم آیا ما در مسئولینمان چنین دغدغه‌ها و حساسیت‌هائی را شاهدیم؟

اگر آری، زهی سعادت‌مان! و اگر نه، حق نداریم دعوی پیروی آن حضرت را داشته باشیم و باید خود را برای بازخواست و محاسبه الهی در یوم‌الحساب آماده کنیم.

سوم، جناح‌بندی‌های سیاسی، سومین لغزشگاه مسئولان، گروه‌هایی هستند که به دلیل روابط حزبی یا داد و ستدهای سیاسی به دولت یا دیگر مسئولان چشم طمع دارند که مقامی را کسب و پستی را قبضه کنند؛ در حاشیه سفره بیت‌المال بار خود را ببندند و یا بدون کفایت سیاسی به آنان مسئولیت و پست و مقامی داده شود که متأسفانه موارد آن کم نبوده است. خواسته این گروه‌های وابسته به دولت‌ها یکی دو تا نیست و در میان این مطالبات گوناگون، قبضه کردن پست‌های کلیدی حاکمیت از همه خطرناک‌تر و زیانبارتر است، چون مصالح ملی و منافع عمومی و ارزش‌های دینی و اعتقادی به پای مطامع این مسئولان بی‌کفایت قربانی می‌شود. اگر اصل بر شایسته‌سالاری باشد بسیاری از این مسئولان فاقد کفایت لازم‌اند و سوءمدیریت، جامعه را از جنبه معنوی و مادی و امنیتی با چالش‌ها مواجه می‌سازد؛ دین را و نظام را بدنام می‌کند و اعتماد و امید را در دل‌ها می‌میراند که خسارت آنها با هیچ چیز قابل جبران نیست.

امروز ما در شرایطی هستیم که این مشکل کم و بیش طرح شده و تبعات فراوانی را به بار آورده است، از بی‌بند و باری‌های اخلاقی عده‌ای گرفته تا بیکاری و گرانی و رکود و یأس که سایه سنگین خود را بر برخی از قشرهای جامعه افکنده است. از همه اینها بدتر بدبینی به نظام و انقلاب هم بعضاً دیده می‌شود.

امیرالمؤمنین«ع» نکات مهمی را خاطرنشان می‌سازند که شایان توجه مسئولان است: «یَستَدَلَّ عَلَی ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِل(۵): چهار چیز نشانه انحطاط دولت‌هاست. ضایع کردن اصول و کارهای اصلی و کلیدی و پرداختن به امور فرعی و حاشیه‌ها که در مصالح ملت نقشی ندارد و جلو انداختن افراد دون‌مایه و عقب زدن نیروهای شایسته و کارآمد.»

به این بیان گرانسنگ امام توجه کنیم تا ببینیم آیا چالش‌های اجتماعی ما در عرصه‌های مادی و معنوی همین اموری نیستند که حضرت خاطرنشان کرده‌اند؟ بیائیم به فکر جبران آن باشیم و از شهیدان پاک‌باز و امت فداکار درس اخلاص بیاموزیم.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ نهج‌البلاغه، نامه ۵۳.

۲ـ نهج‌البلاغه، نامه ۵۳.

۳ـ نازعات، ۴۱.

۴ـ نهج‌البلاغه، خ ۳۳.

۵ـ غررالحکم.

 

 

سوتیترها:

۱

به تاریخ پیشینیان بنگریم و سرگذشت جباران و خودکامگان را ببینیم که چگونه از آنان انتقام گرفته شد و چگونه با حقارت و ذلت به دولتشان و تمام هستی‌شان خاتمه داده شد.  این سنت تغییرناپذیر خداوند است: «فَإِنَّ اللَّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبَّار»

 

۲٫

امیرالمؤمنین«ع» می‌فرمایند: «چهار چیز نشانه انحطاط دولت‌هاست. ضایع کردن اصول و کارهای اصلی و کلیدی و پرداختن به امور فرعی و حاشیه‌ها که در مصالح ملت نقشی ندارد و جلو انداختن افراد دون‌مایه و عقب زدن نیروهای شایسته و کارآمد.»

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *