پوشش زن از نمادهای جامعه اسلامی است

«حجاب و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن»

 

 

به کوشش: محمدهادی کاظمی

 

درآمد:

یکی از مباحث داغ امروز جامعه ایران بحث حجاب است که البته طیف مخالفین و موافقین اصل یا کیفیت آن چنان متنوع هستند که واقعا گنجاندن آنها در یک دسته و گروه کاری بس مشکل و شاید بیهوده است، زیرا هر کدام از این دو دسته انگیزه‌ها و مبانی و افکار خاص خودشان را دارند و به دلیل همین تنوع و تکثر در رویکرد به حجاب، با هر کدام باید به زبان خودشان سخن گفت و یا سخنانشان را شنید! اما در گفت‌وگوی پیش رو که در خدمت استاد حوزه و دانشگاه و صاحب کرسی درس خارج حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر سیدسجاد ایزدهی بوده‌ایم، ایشان استدلال برای حجاب را چنان عقل‌پسند تبیین کردند که بعید است فرد بی‌غرضی قانع نشود.

 

*آیا حجاب مختص اسلام است یا در ادیان قبل از اسلام هم بوده است؟

بحث از حجاب و پوشش زن­ها از قدیم‌الایام وجود داشته است. آنچه مسلم و قابل قبول­تر است این است که حجاب زن­ها نه تنها در دین اسلام که در همه ادیان هست. یکی از شعارهای اصلی و محوری ادیان آسمانی حجاب و پوشش زنان بوده است. در منابع دینی یهود و مسیحیت و اسلام و تصاویری که از متدینین به دین یهود و مسیحیت رسیده و در مجسمه­های آنها تصویر زن بی­حجاب نداریم. اما بعد از اینکه غرب از قرون وسطی گذشت و به مدرنیته و رنسانس رسید، پیرو مسائل اقتصادی و بحث بازار و اقتصاد، زن­ها را به خدمت گرفتند و از زن­ها استفاده تجاری کردند و طبیعتاً بحث­هایی پیرامون این استفاده ابزاری، به عنوان مقدمه این استثمار مطرح شد. از جمله این که زن­ها نباید محدود باشند، نباید پوشش اجباری و حجاب داشته باشند و… بعد از اینکه دین را منسوخ اعلام و به قول خودشان از دین گذر و رویکرد مادی و بی­دینی را اختیار کردند، زن را به مثابه انسانی خودبنیاد و فارغ از خدا و موجودی وابسته به خود آزاد اعلام کردند و پوشش را برای او نه فقط الزامی ندانستند، بلکه آن را یوغی به گردن زن عنوان کردند که آزادی او را تهدید می­کند!

در طول این سالیان نیز با تبلیغات بسیار زیاد و کمک گرفتن از کتاب­ها، رمان­ها و مجموعه­ای از مؤلفه­های تبلیغی و صوتی و بصری عملاً به این موضوع دامن زده شد که حجاب برای زن مطلوب نیست و آزادی او را تهدید می­کند. با اینکه این مسائل در غرب مطرح شدند و خاستگاه این منطق بی‌دینی و بی‌قیدی غرب است، اما عملاً در دهکده جهانی و فرهنگ مشترک جهانی، این امر را به دین اسلام هم سرایت دادند. حجاب را از مقوله دین خارج و جزو حقوق بشر و حقوق اولیه زن فرض و در جوامع اسلامی هم آن را تأیید کردند. ما الان می‌بینیم با وجود اینکه حجاب از ضروریات دین اسلام است، برای اینکه منطق بی­حجابی و بی­حیایی ترویج بشود، حجاب آزاد، آزادی حجاب و حجاب اختیاری را مطرح کرده‌اند و هر روز هم بر آن دامن می­زنند.

 

*ابعاد دامن زدن به مقوله آزادی در حجاب را بفرمایید؟

این مسئله چند بُعد دارد. یک بُعد آن سیاسی است، در جمهوری اسلامی حجاب از نماد­های اولیه و اساسی و البته مستند به نظر و رأی و باور مردم و قانون مصوب خود آنهاست. اما با توجه به این که امر حجاب به نماد جمهوری اسلامی مستند شده است، از بین رفتن این نماد و هویت به معنای عدول از ارزش­های اسلامی است و می‌تواند زمینه­های تضعیف نظام را فراهم سازد و لذا دشمنان فعالیت­های بسیار زیادی را آغاز کرده‌اند تا این ارزش اصلی و ذاتی نظام تضعیف شود و به مثابه پلی برای از بین رفتن سایر ارزش­ها باشد؛ بنابراین حتی اگر حجاب جزو مبانی دینی ما هم نبود، استقلال سیاسی ما باعث می­شود که همچنان بر این اصل اصیل پایدار بمانیم و آن را از دست ندهیم، والا دشمنان ارزش­های دیگر ما را هم مطمح نظر قرار خواهند داد و با فتح این قلّه، به سایر مناطق مرتفع نیز چشم طمع خواهند دوخت و پس از نقد حجاب قانونی، به سراغ حجاب اختیاری هم خواهند رفت و ضرورت بی‌حجابی را مطرح خواهند کرد.

 

*رویکرد ما در حفظ و صیانت از حجاب مبتنی بر چیست؟

در نظام اسلامی، حجاب یک رویکرد دینی است و اکثر افراد جامعه دیندارند. همه جوامع بر این نکته تأکید دارند که نظر اکثریت جامعه شرط است و فرهنگ غالب باید بر جامعه حاکم شود. همچنان که امروزه مثلاً در کشور فرانسه، حاکمیت لائیک این را بر خود فرض می‌داند که در مدارس اجازه ندهد دختران و زن­ها با پوشش و رنگ و بوی دینی ظاهر شوند و معتقدند در این صورت ارزش­ها و هنجار­های ما از بین می­روند. در مهد به اصطلاح آزادی، آنها ارزش­ها و فرهنگ غالبشان را محور قرار می­دهند و فرهنگ­های خُرد را در این میان قربانی می­کنند.

اگر این منطق درست باشد پس در ایران همه باید به حجاب تمکین کنند و قوانین نظام و هنجار­های غالب جامعه را به رسمیت بشناسند و فرایند تبدیل آن به قانون را پذیرا باشند؛ برای اینکه منطق می‌گوید در هر جامعه‌ای، فرهنگ غالب باید تبدیل به قانون فراگیر و لازم‌الاجرا بشود. فرهنگ غالب هر جامعه وقتی می­تواند توسعه و تعمیق پیدا کند که تبدیل به قانون شود. اینکه فرهنگ غالب را از قانون دور کنیم و در اختیار افراد قرار دهیم، با توجه به فراگیری منطق دهکده جهانی و اثر تبلیغات هدفمند نظام مادّی و الحادی جهانی، این فرهنگ به‌تدریج کم‌رنگ می‌شود و تحت ‌تأثیر فرهنگ­های دیگر از بین می‌رود و هویت کشور و ملّت را نابود می‌کند. همچنان که در مثلاً کشور­های جنوب شرق آسیا می­بینیم که آرام‌آرام لباس­ها و پوشش اصیلشان از بین رفته و نماد­هایشان هم در حال اضمحلال‌اند. البته آنها مدتی است که به این قضیه آگاهی یافته‌اند و دارند در برابر این تهاجم بسیار قوی جهانی مقاومت می­کنند.

 

*شارع مقدس چرا برای زن حجاب قرار داده و بر آن تأکید کرده است و آن را به مثابه امری شخصی برعهده و اختیار زنان نگذاشته است؟

برخلاف آنان که به آزادی استناد و به عدم اکراه در دین تمسّک می کنند، « لا إِکْراهَ فِی الدِّین» شامل همه دین نیست. اگر این گونه بود که دین اختیار را به خود افراد می­داد و در جامعه دینی دو نفر می­توانستند با هم همراهی و خلاف امور ضروری دین رفتار کنند، حال اینکه حاکم جلویش را می­گیرد و در صورت لزوم حد جاری می­کند. این گونه نیست که من آزاد باشم و بتوانم در جامعه دینی مثلاً شرب خمر کنم. بدیهی است که حکومت و قانون جلوی اینها را می­گیرد. علتش هم این است که شارع مقدس چند مصلحت اعلی جعل کرده است و عمده فقها هم بر این مصالح تأکید دارند. این مصالح اعلی را که شامل مصلحت حفظ جان، عقل، مال، دین و نسل است، شارع نه تنها جعل کرده که برای آنها ضمانت اجرا هم قرار داده است و چون حفظ هر یک از اینها برای شارع اهمیت دارد، حکم و حدود و مجازاتی را جعل کرده است. مثلاً برای حفظ عقل، حدّ شرب خمر، برای حفظ جان، حدّ قصاص، برای حفظ دین، حدّ ارتداد، برای حفظ مال، حدّ سرقت و برای حفظ نسل و خانواده، حدّ زنا و لواط را جعل کرده است. از قضا این حدود خیلی هم سنگین هستند. برخلاف اسراف و دروغ و… که شارع اینها را حرام کرده، اما ضمانت اجرای به معنای عقوبت دنیوی برای آن قرار نداده و مجازات آن را به آخرت موکول کرده است.

 

*آیا شارع در این موارد فقط به خود حکم و اجرا و مجازات آن نظر داشته است؟

مگر می­شود که شارع مثل همه قانونگزاران دیگر قانون بگذارد و برای آن مجازات تعیین کند، ولی بستر آن را فراهم نکند؟! نمی‌شود قانونگزار بیاید بگوید رد شدن از چراغ قرمز خلاف است و جریمه دارد، اما قبل از آن توضیح ندهد و قبل از آن خط‌کشی نکند و چراغ نگذارد! حتماً باید از قبل مواردی را به عنوان بازدارندگی قرار دهد و بعد اگر راننده به این سمت رفت جریمه تعیین کند. مثلاً در شرب خمر صرفاً شارع نمی­گوید اگر کسی شراب نوشید حد دارد! بلکه می­گوید حمل، فروش و نگهداری آن هم اشکال دارد، یعنی شارع از مقدمات آن هم جلوگیری می­کند. یا در مورد مسائل جنسی سعی دارد که ارتکاب به مسائل جنسی اتفاق نیفتد. برای همین اگر صرفاً دو انسان برهنه زیر یک لحاف باشند بر او حد قرار داده شده است، چون مقدمه حرام است. بحث پوشش هم از همین مقوله هست یعنی نبود پوشش و حجاب، ولنگاری و جذابیت­های ناروا در جامعه ایجاد و افراد را از فضا و ارزش­های خانواده دور می­کند و آنها را به سمت رفتار­های غیراخلاقی سوق می­دهد. پس با تمام این مقدمات شارع مقدس حجاب را الزام می­کند، نه فقط واجب می­کند به معنایی که در آخرت عذاب کند یا ثواب بدهد، بلکه در همین دنیا برای آن ضمانت اجرا و بستر مهیا می­کند تا در جامعه محقق شود و فلسفه آن هم حفظ و تشکیل خانواده و ایجاد نسل و از بین نرفتن حریم زن و مرد است.

 

*غیر از بحث از مصالح دینی آیا می­توانید از زاویه دیگری بحث حجاب را تبیین کنید؟

ما در مسائل دینی مواردی داریم که به مثابه هویت دینی هستند و در جامعه­ای اگر این موارد وجود داشته باشند، جامعه دینی محسوب می­شود. مثلاً اگر در جامعه­ای وقتی به آن وارد شوید اذان گفته شود همه می­فهمند این جامعه­ مسلمانان است. هویت یک جامعه در گروی نمادهای آن است و شارع برای اینکه دینی بودن جامعه و هویت آن را تثبیت کند حکم کرده که اینها باید در جامعه وجود داشته باشند. برای همین است که ما در محرم برای عزاداری امام حسین (ع) سیاه می­پوشیم و جامعه را سیاه‌پوش می­کنیم. مساجد، حسینیه­ها، عزاداری‌ها و سخنرانی­ها و… نشان می­دهد که این جامعه، جامعه شیعه و عدالت‌طلب و آرمانی است. حجاب هم این گونه است، هر کسی وارد جامعه دینی می­شود، نماد دینداری در آن جامعه و چیزی که اول از همه به چشم می‌خورد، حجاب زنان است. اگر زن­ها حجاب داشته باشند کسی که وارد جامعه می­شود متوجه می­شود که این جامعه­ دیندار است و اقتضای این جامعه، رویکرد دینی است و هنجار­ غالب اجازه نمی­دهد کسی بی‌حجاب باشد. پوشش زن در جامعه به معنای هویت اصیل جامعه اسلامی ایرانی و شیعی است و همین موجب می­شود حاکم اسلامی نگذارد جامعه رنگ و بوی غیردینی بگیرد. پوشش زن­ها به مثابه یک نماد موجب می­شود کسانی که در آن فرهنگ زندگی می­کنند به این فرهنگ غالب سوق پیدا کنند و بسیاری از هنجار­ها خود ­به ‌خود رعایت خواهد شد.

در ادله فقهی داریم که حاکم اسلامی اگر به این باور رسید که مثلاً دور کعبه به مثابه نماد اول کشور اسلامی خلوت شده است، باید برخی از افراد را وادار کند که بروند و دور کعبه طواف کنند و اعمال حج انجام دهند. همچنین در روایات آمده است که اگر کسانی برای انجام حج بروند و برای زیارت پیامبر«ص» نروند، این نرفتن به زیارت قبر پیامبر«ص» چون موجب می­شود که این ارزش از بین برود، لذا حاکم موظف است که حتی بودجه تأمین کند که مردم بروند و این عمل (زیارت پیامبر «ص») را انجام دهند تا این ارزش و نماد و هویت حفظ شود و در کنار آن، بسیاری از هنجارها، زنده بمانند و رویکرد دینی در جامعه حکمفرما شود.

فرض کنیم اذان امر مستحبی است که در جامعه محقق می­شود، اما در تعابیر مختلف از فقها داریم که اگر در محله یا شهری اذان گفته نشود، حاکم باید حکم الزامی کند تا در آن محله اذان گفته شود. این همه ادله نشان می­دهند اگر این گونه نماد­های اسلامی برجسته شوند، خود ­به‌ خود ارزش­ها حاکم می­شوند و ناهنجاری‌ها از بین می‌روند. به تعبیر قرآن، حاکم اسلامی باید شعائر الهی را تقویت کند و آنها را در جامعه حکم‌فرما سازد تا فضای جامعه به سمت مطلوب گرایش پیدا کند.

*برخی معتقدند حجاب مقوله کاملاً شخصی است و حاکمیت نباید در آن دخالت کند. پاسخ شما به این افراد چیست؟

هر کسی در مسائل شخصی می­تواند بر اساس باورهای خود عمل کند و حاکم حق دخالت در امور شخصی دیگران را ندارد.  امور اصولاً سه مقوله هستند: عبادات، احوالات شخصیه یا امور شخصیه و امور اجتماعی. گاهی گفته شود حجاب مقوله‌ای عبادی است و هر کسی باید قصد قربت داشته باشد و اگر افراد را اجبار کنید، نمی­توانند قصد قربت کنند و از حجاب دور می­شوند و این موجب ریا می‌شود.

اولاً در هر جامعه‌ای اعم از سکولار و دینی، افرادی که در اقلیت قرار دارند، برای اینکه از منافع آن جامعه بهره‌مند شوند خود را شبیه اکثریت می­کنند و این در همه دنیا امری طبیعی است، لذا این‌گونه نیست که اگر مردم مجبور شوند و یا فرهنگی غالب شود، به سمت ریا می‌روند. اصلاً بحث ریا مطرح نیست، بلکه تبدیل یک حکم به قانون است تا آن حکم فراگیر بشود. اقلیت­ها هم باید به همان سمت بروند و نیازی هم به قصد قربت نیست.

در یک جامعه سکولار هم همین‌‌طور است. در اینجا حجاب مطرح است، در آنجا بی‌حجابی. اقلیت هم می‌توانند در این امور ریا کنند و می­توانند خسته شوند، اما همین که هنجار­های جامعه تبدیل به قانون شوند و قوانین جامعه براساس ارزش­های حاکم بر آن نگاشته شوند، برای قانونگزار کافی است. در ایران هم چون توده مردم دیندارند، برخلاف معدودی که به‌ندرت علیه حجاب موضع می‌گیرند، همچنان حجاب را برای خود امنیت فرض می­کنند و به آن پایبندند. پس حجاب امر عبادی نیست و ضرورتاً ربطی به باور­ها و قصد قربت‌ها ندارد. برای اینکه زن از هجوم چشمان و رفتار نااهلان و نامحرمان مصون بماند، پوشش امری طبیعی است، زیرا موجب امنیت او می­شود  و فرقی هم نمی‌کند که باور داشته باشد یا نداشته باشد!

حجاب چند مصونیت ایجاد می­کند: مصونیت فردی. مصونیت اخلاقی، چون در جامعه آرامش اخلاقی به وجود می­آورد. مصونیت خانوادگی و… شاید حجاب سخت باشد، اما مصونیتی در پی دارد. زن به خاطر جذابیت‌های بصری­اش طبیعتاً در معرض تهدید است و باید از او صیانت شود. مناسب­ترین و عقلانی­ترین و فطری­ترین راه این مصونیت پوشش و حجاب است. بسیاری از جوامع هم کم و بیش این نکته را مراعات می‌کنند.

ضمن اینکه حجاب، امر خصوصی نیست که به خود افراد مربوط باشد. امر خصوصی امری است که به من به ما هو خودم مربوط است و آثار اجتماعی ندارد. اما هم حجاب و هم بی­حجابی در جامعه آثار بسیار جدی بر جای می­گذارند. وقتی چیزی تأثیرات اجتماعی و فردی و خانوادگی و روانی و اخلاقی دارد، طبیعتاً امر شخصی و خصوصی نیست.

پس حجاب امری اجتماعی و مربوط به سرنوشت جامعه است، بنابراین تعیین تکلیف برای برعهده شارع و فقیه و در مرحله بعد اجرای آن برعهده قانونگزار است. طبیعی است که قانونگزار وقتی قانون جعل می­کند فرهنگ غالب مردم را در نظر می­گیرد. قانونگزار چون مصلحت عامه مردم را لحاظ می­کند، قانون را به گونه­ای وضع می­کند که امنیت جامعه در مجموع لحاظ شود. اگرچه ممکن است برخی از اقلیت­ها به حجاب باور نداشته باشند، اما چون قانونگزار قانون جعل می­کند، همه اقلیت­ها هم باید به این قانون که به نفع و مصلحت جامعه است، تمکین کنند.

ممکن است برخی اقلیت­ها چنین دیدی نداشته باشند، اما به هر حال به خاطر مصلحت جامعه و تبیین فرهنگ غالب جامعه و قانون، طبیعتاً آنها هم تمکین می­کنند و جامعه از مزایایی مثل امنیت فردی، اجتماعی و خانوادگی بهره­مند و از معایبی دور می­شود. کانون خانواده مستحکم و میزان مشکلات هنجاری جامعه کم می­شود. قانونگزار این کار را انجام می­دهد، برای آن ضمانت فرض می­کند و جلوی ناهنجاری‌ها را هم می­گیرد.

 

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

 

در جمهوری اسلامی حجاب از نمادهای اولیه و اساسی و البته مستند به نظر و رأی و باور مردم و قانون مصوب خود آنهاست. اما با توجه به این که امر حجاب به نهاد جمهوری اسلامی مستند شده است، از بین رفتن این نماد و هویت به معنای عدول از ارزش‌های اسلامی است و می‌تواند زمینه‌های تضعیف نظام را فراهم سازد و لذا دشمنان فعالیت‌های بسیار زیادی را آغاز کرده‌اند تا این ارزش اصلی و ذاتی نظام تضعیف شود و به مثابه پلی برای از بین رفتن سایر ارزش‌ها باشد.

 

 

۲٫

حتی اگر حجاب جزو مبانی دینی ما هم نبود، استقلال سیاسی ما باعث می‌شود که همچنان بر این اصل اصیل پایدار بمانیم و آن را از دست ندهیم، والا دشمنان ارزش‌های دیگر ما را هم مطمح نظر قرار خواهند داد و با فتح این قلّه، به سایر مناطق مرتفع نیز چشم طمع خواهند دوخت و پس از نقد حجاب قانونی، به سراغ حجاب اختیاری هم خواهند رفت و ضرورت بی‌حجابی را مطرح خواهند کرد.

 

۳٫

حجاب چند مصونیت ایجاد می‌کند: مصونیت فردی. مصونیت اخلاقی، چون در جامعه آرامش اخلاقی به وجود می‌آورد. مصونیت خانوادگی و… . شاید حجاب سخت باشد، اما مصونیتی در پی دارد. زن به خاطر جذابیت‌های بصری‌اش طبیعتاً در معرض تهدید است و باید از او صیانت شود. مناسب‌ترین و عقلانی‌ترین و فطری‌ترین راه این مصونیت پوشش و حجاب است. بسیاری از جوامع هم کم و بیش این نکته را مراعات می‌کنند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *