تاریخ سینمای ایران (قسمت۳۰)
پیشگفتار:
در بیست و نه قسمت گذشته، تحلیلی مختصر از فیلمهای سینمایی ایران تا بخشی از فیلمهای ساخته شده در سال ۶۹ ارائه گردید. در قسمتهای ۲۸ و ۲۹ جمعاً سی فیلم از فیلمهای به نمایش درآمده در سال ۶۹ مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در این قسمت هفده فیلم باقیمانده آن سال معرفی و نقد میگردند. جمع فیلمهای ساخته شده در سال ۶۹ معادل ۴۷ فیلم بود.
ج) فیلمهای اجتماعی، خانوادگی
۳۱- رنوتهران ۲۹: تهیه کننده و کارگردان: سیامک شایقی. فیلمنامه: خسرو دهقان (هم اکنون یکی از منتقدین معروف سینمایی). بازیگران: پرویز پورحسینی، فرزانه کابلی، فرخلقا هوشمند، مهدی فخیمزاده، خسرو امیرصادقی، حسین سرشار.
قصه زندگی زن و شوهر طبقه متوسط شهری و مشکلات آنها را به تصویر میکشد. از دهه ۵۰ و بویژه پس از انقلاب اسلامی قشر متوسط شهری توسعه زیادی در کشور یافت و فرمی از زندگی پردردسر اما نسبتاً قابل قبول به لحاظ مادی ولی زاویهدار با آرمانهای اخلاقی و اسلامی مطلوب در شهرهای متوسط و بزرگ گسترش یافت. ویژگی این زندگی کار کردن زن و شوهر برای تأمین مخارج زندگی مصرفی، چشم هم چشمی، فرزند کم (معمولاً دوتا)، ارتباط کم با فامیل و همسایهها میباشد.
۳۲- سفر جادویی: کارگردان و فیلمنامه نویس (به اتفاق ایرج کریمی): ابوالحسن داوودی. تدوین: حسن حسندوست (هم اکنون کارگردان). بازیگران: اکبر عبدی، آزیتا حاجیان، فرهنگ مهرپرور، مجید مسافرچی، حسین محباهری، سعید شیخزاده.
از زمانهای گذشته آدمی دریافته که میتوان بسیاری از مشکلات و معضلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در قالب داستان یا افسانه و یا به زبان حیوانات بیان نمود. هدف از این کار شیرین نمودن پیام و حذف تلخیهای نصیحت و پند است که معمولاً انسانها بویژه کودکان را به مقاومت میکشاند. در کنار روشهای فوق، نوع دیگری از ارائه پیامهای اخلاقی و آموزشی، سفرهای تخیلی به گذشته یا آینده میباشد که در همه فرهنگها مورد استفاده بوده است. داستان معروف (ده هزار فرسنگ زیر دریا) اثر «ژول ورن» یا قصههای کلیله و دمنه در ادبیات کهن فارسی نمونه مشهور این گونه اندرزگویی است.
در این فیلم کودکان با سفر تخیلی در نقش پدران و مادران ظاهر میشوند و عملاً با دشواریهای زندگی روزمره و دغدغههای بزرگسالان برای تربیت و آینده کودکان و ملاحظات مصلحتاندیشانه برای آنان آشنا میشوند، هرچند درک این مطلب برای آنان دشوار و بعضاً ناممکن جلوه میکند.
۳۳- شبهای زایندهرود: فیلمنامهنویس، تدوینگر و کارگردان: محسن مخملباف. بازیگران: منوچهر اسماعیلی، مژگان نادری، همایون مکملی، پروانه گوهرانی، محسن قاسمی، مهرداد فرید.
یک استاد دانشگاه در اثر تصادف فلج شده و روحیه خود را از دست داده و مأیوسانه دست از کار و زندگی و فعالیت کشیده و به انزوا پناه برده است. تلاشهای اطرافیان برای بازگشت وی به زندگی معمولی بیفایده بود تا زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی میرسد و فضای پر نشاط اجتماعی ایران شور و هیجان تلاشگری و شادی را در وی زنده میکند. همانطور که در بخشهای گذشته اشاره شده است، محسن مخملباف از سینماگران علاقهمند به انقلاب اسلامی و با استعداد بود که به علت ضعف ادراک درست از مناسبات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع ظرفیت فهم تحولات جامعه و هضم آنها را نداشت و از ریل تعادل خارج شد و هماکنون همکاری گستردهای با محافل صهیونیستی، بهائیان و دشمنان اسلام دارد و حتی به ساخت فیلمهای غیراخلاقی هم کشیده شده است.
۳۴- عروس: کارگردان: بهروز افخمی. فیلمنامه: علیرضا داوودنژاد و بهروز افخمی. تهیه کننده: سیدضیاء هاشمی. بازیگران: ابوالفضل پورعرب، نیکی کریمی، فرحناز منافی طاهر، عباس امیری، منصور والامقام، علی سجادی حسینی، رقیه چهرهآزاد.
جوانی که به علت تنگدستی از طرف پدر و خانواده دختر مورد علاقهاش مورد بیتوجهی و بیمهری قرار گرفته است، سرانجام با اصرار و تلاش فراوان موفق به عقد و عروسی میشود. آنها که برای ماه عسل عازم شمال هستند در جاده با موتورسواری تصادف میکنند و به علت لجبازی مجروح را در جاده رها میکند و علیرغم مخالفت شدید دختر به راه خود ادامه میدهد و به شمال میرود. او که وضعیت روحی آشفته و نامناسبی دارد و همسر متعرض خود را هم کتک زده است به سراغ یکی از دوستان خود میرود و در منزل او ساکن میشود ولی صبح که بیدار میشود همسر خود را نمیبیند. با عصبانیت به تهران برمیگردد و به سراغ پدر دختر که بارها او را تحقیر کرده بود میرود تا از وی انتقام بگیرد. آنجا متوجه میشود که دختر به تهران برنگشته و به بیمارستانهای شهر نزدیک محل تصادف رفته تا به مجروح رسیدگی کند.
۳۵- شب بیستونهم: کارگردان: حمید رخشانی. تهیه کننده (با مشارکت منصور حیدری) و فیلمنامهنویس: حمید رخشانی. بازیگران: حسین گیل، مرحومه حمیده خیرآبادی (مادر ثریا قاسمی)، مرجانه گلچین (هم اکنون بازیگر سریالهای طنز)، رضا رخشانی، آنیک شفرازیان، حسین شهاب، امیر معاونزاده.
سیطره سنتهای دیرین بر مناسبات خانوادگی مانند عقد دختر و پسر در کودکی برای ازدواج در آینده، هراس از شبحهای خیالی خیالپردازانه، شایعات آسیبآفرین مانند زلزله احتمالی خمیرمایه داستان فیلم برای همراه کردن تماشاگر در یک داستان عامهپسند شده است. فیلم به زندگی مردم عادی و فراز و فرودهای آن میپردازد.
۳۶- فرماندار: کارگردان و تهیه کننده: سیدمرتضی مسائلی. فیلمنامه: محسن مخملباف. بازیگران: احمد شبکهساز، اکبر تشکری نیا، شهره علیشاهی، محمدرضا نظری، نرجس بصیرت.
ارزیابی و بررسی عملکرد فرماندار یکی از شهرها توسط گروه تحقیق تلویزیون، استخوانبندی داستان فیلم را تشکیل میدهد. صحبت با همکاران موافق و مخالف و مردم عادی کوچه و بازار و اظهارنظرات متفاوت درباره مدت کوتاه مسئولیت فرماندار بیانگر اوضاع و حکمرانی آن مسئول دولتی است. همانطور که دیده میشود فیلم برای کاهش هزینه تولید از بازیگران آماتور بهره گرفته است.
۳۷- شکار خاموش: کارگردان و فیلمنامهنویس تدوینگر: کیومرث پوراحمد. بازیگران: مهدی هاشمی، گلاب آدینه (همسر مهدی هاشمی)، علیرضا خمسه، سیروس گرجستانی، سام قریبیان، فرخلقا هوشمند، فرهاد حمیدی.
داستان فیلم به زندگی سخت شکاربانان وظیفهشناس و درگیری پیوسته آنان با شکارچیان غیر قانونی و فاسد میپردازد. برخوردهای طنزآمیز خانم معلم تازه وارد به روستا با شکاربان که از خود بسیار راضی است لحظات شادی را فراهم میآورد. فیلم در مجموع ترکیبی از طنز و وظیفهشناسی و جدیت در مسئولیت است. کیومرث پوراحمد کارگردان خوبی است که عمده آثارش بجز سریال (قصههای مجید) عمدتاً ناظر به آثار مردم پسند است. در عین حال او تلاش نموده که فاصله خود با فیلمسازان معمولی را حفظ کند. او میتوانست با نگاه مثبتتر نسبت به فرهنگ مردم آثار بهتری عرضه کند.
۳۸- گالان: کارگردان و فیلمنامهنویس (به اتفاق عبدالله جوانبخش) امیر قویدل. تدوینگر: حسن حسندوست (هم اکنون کارگردان). بازیگران: جمشید مشایخی، بهزاد جوانبخش، فاطمه نوری، ولی الله شیر اندامی، سعید شیخزاده، جلال مقدم.
مردی که سوار کار برجستهای است از اسب سقوط کرده و مصدوم میشود. با این واقعه او روحیهاش را از دست داده و متزلزل میشود. فرزند جوانش نگهداری از او و تقویت روحیه آسیبدیده پدر را بر عهده میگیرد و آرام آرام زندگی عادی را به وی برمیگرداند. مرحوم قویدل کارگردان خوبی بود و ضمن شناخت درست از مدیوم سینما آثار هدفدار و مثبتی عرضه نموده که هم مورد استقبال عمومی قرار گرفت و هم بیهدفی معمول بسیاری از آثار را نداشت.
۳۹- مجنون: تدوینگر، فیلمنامهنویس و کارگردان: رسول ملاقلیپور. بازیگران: مسعود کرامتی، پرستو گلستانی، بهزاد بهزادپور، رضا خندان، صدیقه کیانفر، پری امیرحمزه.
جوانی به علت علاقهای که به دختر مورد نظرش دارد، اما با مخالفت پدر دختر مواجه شده است به هر دری میزند که نظر او را جلب کند. جوان مریض است و پول درمان خود را ندارد و این بهانه، حربه قدرتمندی در دستان پدر دختر است. جوان برای بدست آوردن هزینه معالجه میپذیرد که در کار یک بمبگذاری مشارکت کند، در حالی که میداند این کار جنایت است. مدتها با وجدان خود کلنجار میرود تا سرانجام از این کار پشیمان میشود. او گرچه تحت تعقیب قرار میگیرد اما میداند که از یک مهلکه نجات یافته است.
۴۰- گروهبان: کارگردان: مسعود کیمیایی، فیلمنامهنویس: مسعود کیمیایی و کامبوزیا پرتوی. تدوینگر: مسعود کیمیایی. بازیگران: احمد نجفی، شاهد احمدلو، گلچهره سجادیه، حسین ملکی، سعید پیردوست.
یک گروهبان که مدتی از زادگاهش دور بوده در کمال ناباوری اهالی برمیگردد. زادگاه او نزدیک مرز ایران و آذربایجان شوروی سابق است. همسر او اهل روسیه است. گروهبان قبل از اعزام به جنگ، زمینی را با قولنامه عادی خریداری کرده که هم اکنون پس از بازگشت قیمت آن بسیار بالاتر رفته است و فروشنده حاضر نیست زمین را با قیمت سابق به گروهبان تحویل دهد. گروهبان برای متقاعد کردن فروشنده به رئیس پاسگاه که هم اکنون استوار بازنشستهای است، مراجعه میکند.
۴۱- ملک خاتون: کارگردان: حسن محمدزاده. بازیگران: جمشید مشایخی، هما روستا، مهرانه مهینترابی، خسرو دستگیر، سعید عباسی.
زنی که همسرش را از دست داده، تصمیم میگیرد به روستای زادگاهش برگردد. او که دارای سه فرزن است برای ادامه زندگی خود و فرزندانش تلاش زیادی میکند و برای این منظور شغل پدرش را که رنگرزی بوده است دنبال میکنند. هرچند فعالیت این زن، رقابت سایر کارگاههای رنگرزی و قالیبافی را باعث میشود اما در نهایت رشد تولید فرش و مواد اولیه آن را رقم میزند.
۴۲- نوبت عاشقی: فیلمنامهنویس، تدوینگر و کارگردان: محسن مخملباف. بازیگران: عبدالرحمن یالمای، اکن تویج، شیوا گرده، جلال خسروشاهی.
داستان فیلم معمای کشته شدن مردی را روایت میکند که در پارک جنگلی به همراه زنی دیده میشود. شوهر زن که قاتل مرد است در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم میشود. پایان فیلم با سه روایت متفاوت ارائه میشود که پایان ویژهای را جلو چشم تماشاچی به نمایش میگذارد.
۴۳- نقش عشق: محصول بنیاد مستضعفان. کارگردان: شهریار پارسیپور. بازیگران: جهانگیر الماسی، فریبا کوثری، حسین محجوب، هرمز سیرتی، الیزا جوهری، مرحوم منوچهر حامدی، مهری مهرنیا.
دو دانشجو که مشغول بازدید از موزه هستند، به تابلوی بدون امضایی برخورد میکنند که نظر آنها را جلب میکند، آنها کنجکاو میشوند که خالق تابلو را بیابند. در جریان کشف خالق تابلو آنها درگیر عشق و ناکامی میشوند.
۴۴- همه یک ملت: کارگردان: حسین مختاری. بازیگران: مجید جعفری، اکرم محمدی، گوهر خیراندیش، توران مهرزاد، مرحوم جمشید اسماعیلخانی (همسر گوهر خیراندیش) و محمود عزیزی.
مردی که در یک روز طوفانی برای آوردن دکتر جهت وضع حمل همسرش به شهر رفته زمانی به بیمارستان میرسد که مردم در حال تظاهرات دوران انقلاب اسلامی هستند. او در آن تظاهرات مجروح، دستگیر و به پانزده سال زندان محکوم میشود. او در زمانی از زندان آزاد میشود که انقلاب به پیروزی رسیده و همه چیز دگرگون شده است.
د) فیلمهای کودک و نوجوان
۴۵- علی و غول جنگل: کارگردان: مرحوم مسعود رسّام، بیژن بیرنگ. فیلمنامهنویس و تهیه کننده: مسعود رسّام، بیژن بیرنگ. بازیگران مهدی هاشمی، غلامحسین لطفی، مرحومه حمیده خیرآبادی، اصغر همّت
شایع شده که پدر و مادر علی نوجوان توسط یک مرد جنگلی کشته شدهاند. یک روز علی که دنبال شکارچیان میرود، اسیر مرد جنگلی میگردد. او بهتدریج درمییابد که مرد جنگلی قاتل پدرش نیست و پهلوان دورهگردی قاتل است.
۴۶- شهر خاکستری: کارگردان: حسن هدایت. بازیگران: مجید مظفری، علی شعاعی، مهناز انصاریان، اصغر زمانی، حسین ملکی، اکبر دودکار.
داستان زندگی کودکان بیسرپرست و حوادث بیپایان زندگی آنان و ارتباط آن با جمعیت زیاد، معضل اصلی از دیدگاه سازنده و کارگردان فیلم است. البته فیلم مناسب دورانی بود که تبلیغات فرزند کمتر زندگی بهتر همهجا دیده میشد. حسن هدایت با کارگردانی سریال (کارآگاه علوی) به شهرت رسید. این سریال در دوران خود مخاطبان زیادی را عصرهای جمعه پای تلویزیون نشاند. هدایت در اواسط دهه هشتاد سری دوم کارآگاه علوی را برای تلویزیون ساخت که علیرغم یادآوری نوستالژیک، موفقیت سری اول را نداشت.
۴۷- سکوت: کارگردان: علی سجادی حسینی. بازیگران: ناصر هاشمی، جواد هاشمی، مرحومه رقیه چهرهآزاد، غلامرضا فرامرزیان.
در مسابقه پایانی فوتبال مدرسه فرزند مستخدم مدرسه مصدوم و از بازی محروم میشود. وی که در بازیهای قبلی حضور داشته، بسیار غصه دارد و ناراحت عدم حضور در رقابت آخر است. پس از کش و قوسهای فراوان سرانجام، ناظم مدرسه اعضای تیمها را از مصدومیت فرزند مستخدم آگاه میکند و آنها میپذیرند که مسابقه را پس از بهبودی آن نوجوان عملی کنند. پیام فیلم توصیف جوانمردی وعزتنفس حتی در موقعیتهای دشوار تصمیمگیری است.
(مآخذ: نشریات سازمان سینمایی و کتاب فرهنگ فیلمهای سینمای ایران، جلد سوم جمال امید)