ارزش کار هر مدیرت را بشناس

حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدتقی رهبر

«موضوع مقاله منشور سیاسی مدیریتی امام علی«ع» به مالک اشتر است که در شماره‌های قبل بخش‌هایی را برشمردیم و اینک به موضوع شایسته سالاری در نگاه امام می‌پردازیم:

«ثم اعرف لکل امرء منهم ما ابلی و لا تضمن بلاء امرء الی غیره و لاتقصرن به دون غایه بلائه و لا یدعونک شرف امرء الی ان تعظم من بلائه ما کان صغیرا و لا ضعه امرء الی ان تستصغر من بلائه ما کان عظیما»(۱):   

«آنگاه ارزش عمل هریک ( از کارگزاران) را بشناس و آن را به حساب دیگری مگذار و هیچ‌کس را از آن ارزشی که دارد پائین‌تر نیاور و شخصیت یک انسان موجب نشود که کار کوچک او را بزرگ شماری و گمنامی یک شخص سبب شود کار بزرگی را که کرده است حقیر شماری.»

نکات شایان تأمل در این بخش از نامه عبارتند از: ملاک ارزش انسان‌ها به‌ویژه کارکنان نظام حاکم، پرهیز از شخصیت باوری، واقعیت‌نگری در ارزشیابی‌ها.

۱. ملاک ارزش‌ها عمل نیک و کارکرد شایسته افراد است.

به بیان دیگر، امیرمؤمنان«ع» « قیمَهُ کُلُّ امرءٍ مَا یُحسِنُه»(۲) ارزش هر انسان به آن کاری است که نیکو انجام دهد، به عبارت دیگر «کار نیک تعیین‌کننده ارزش انسان‌هاست.»

مرحوم علامه محمدتقی جعفری خاطره‌ای را نقل می‌کنند که ذکر آن بی‌تناسب نیست. خاطره این است که علامه به همایشی در یکی از کشورهای خارجی دعوت می‌شود که موضوع آن «ارزش انسان» بوده است. در آن همایش هر یک از شرکت‌کنندگان چیزی را به عنوان ارزش انسان عنوان می‌کند. نوبت که به علامه جعفری می‌رسد، ایشان این سخن امام علی«ع» را نقل می‌کنند: «ارزش انسان به کاری است که خوب انجام می‌دهد.» با شنیدن این سخن، حضار مجلس با کف زدن‌های ممتد، علامه را تشویق و تأیید می‌کنند. سپس از ایشان می‌پرسند این سخن از کیست؟ علامه پاسخ می‌دهد:  «این سخن از امام علی بن ابیطالب«ع» پیشوای ماست.»

نکته قابل ذکر اینکه معارف اسلامی از جمله سخنان امام علی«ع» این گونه برای دیگران که احیاناً بیگانه با اسلام‌اند جاذبه دارد. اگر ما بتوانیم و همت کنیم این معارف را به گوش جهانیان برسانیم، خدمتی بزرگ به اسلام و ولایت و به بشریت کرده‌ایم.

بیگانگان از اسلام از اثر گرانسنگ نهج‌البلاغه تکریم و تمجید بسیار کرده‌اند که اگر سخنان آنها جمع‌آوری شوند، یک دوره کتاب حجیم خواهد شد. همچنین است درباره سایر منابع اسلامی و در صدر همه قرآن کریم، اما متأسفانه ما نتوانسته‌ایم حتی شمه‌ای از آنها را به گوش جهانیان برسانیم.

از این رو بود که امام راحل می‌فرمود: «جهان تشنه اسلام ناب محمدی«ص» است و اگر اسلام با آن جمال و جمیل به دنیا نشان داده شود، مورد استقبال جهانیان قرار خواهد گرفت.»

و رهبر معظم آیت‌الله خامنه‌ای در نامه به جوانان اروپا و امریکا می‌نویسند که اسلام را مستقیماً بشناسند. امروز مسئولین امر، به‌ویژه کارکنان و دست‌اندرکاران سیاست خارجی و برون‌مرزی باید پاسخ بدهند که سفارتخانه‌های ما در برابر سیل تهاجم فرهنگی سیاسی بیگانه برضد اسلام و تشیع و ایران اسلامی، به منظور خنثی کردن توطئه‌های امپریالیستی، صهیونیستی، سعودی و دیگر مرتجعین و ساماندهی داعش و … چه کار فرهنگی تبلیغی شاخصی در برابر دشمنان داشته‌اند؟!

باری به اصل مطلب بازگردیم:

۲. پرهیز از شخصیت‌باوری

دومین نکته این بخش، پرهیز از شخصیت‌باوری است. هیچ‌ کسی جز با عمل خود ارزشمند نخواهد شد. خصوصاً در نظام اداری که گهگاه چهره‌های کاذب و نالایق پست‌های کلیدی را تصرف می‌کنند و مصالح نظام قربانی نام و عنوان افرادی می‌شود که نه تعهد دارند و نه تخصص. گاهی تخصص دارند و تعهد ندارند و یا تعهد دارند و تخصص ندارند که برای نظام حاکم زیانبار است و نامی جز خیانت ندارد.

اسکندر مقدونی ‌گفته است: «علت انحطاط ملت‌ها این است که کارهای بزرگ را به افراد کوچک سپردند و کارهای کوچک را به افراد بزرگ دادند.» نکته حکیمانه‌ای است. چه اگر مدیریت شایستگی نداشت و نتوانست از ظرفیت‌ها و امکانات و سرمایه‌های ملی استفاده کند، ملک و ملت را به تباهی می‌کشد. چیزی که با کمال تأسف در بخش‌هائی از مدیریت‌ها شاهدیم.

بسیار دیده‌ایم که مسئولی عهده‌دار یک پست کلیدی می‌شود و نخستین کارش غربال کردن بدون دلیل مسئولان زیرمجموعه است، آن هم تنها به این دلیل که هم‌خط او نیستند و این همان خط و خط بازی‌هایی است که هم‌اکنون شاهدیم و یکی از آفت‌های بزرگ نظام به شمار می‌آید.

امیرمؤمنان«ع» در بیانی دیگر می‌فرمایند: « سُوءُ التَّدبیرِ َسبَبِ التَدمیر وَ حُسنُ التَّدبیر قَوامُ الرَّعیَّه: تدبیر بد عامل ویرانی است و تدبیر نیک عامل پایداری ملت.»

جای آن دارد این گونه روایات که اصول مدیریت را می‌آموزند، نصب‌العین مدیران و مسئولان باشند. کشوری که همه چیز دارد، اگر مدیر شایسته و کاردان نداشته باشد، به مثابه اتومبیل مجهزی است که به دست راننده غیرمجرب بدهند که نه تنها از آن وسیله استفاده درست نخواهد کرد، بلکه آن را فرسوده و مختل می‌سازد.

۳٫واقع‌بین در ارزشها

سومین فراز سخن امام، واقعیت‌نگری در ارزشیابی است. در این راستا نباید خودباخته شخصیت‌ها شد، زیرا ارزش‌ها را شخصیت‌ها تعیین نمی‌کنند، بلکه این ارزش‌ها هستند که به شخصیت‌ها اعتبار می‌دهند. هر شخصیتی باید با عملش خود را معرفی کند که زبان عمل از هر زبانی رساتر است. نام و نشان نیز اگر با کار و کوشش و خدمت همراه نباشد به پشیزی نمی‌ارزد؛ همان گونه که در بیان حضرت دیدیم: «شخصیت یک انسان موجب نشود کار کوچک او را بزرگ شماری و گمنامی یک شخص سبب نگردد کار بزرگی را که کرده حقیر شماری.»

بسیارند افراد فهیم کاردان و خالصی که چون گمنام‌اند و بوق و کرنا ندارند، نه جایگاهی دارند و نه حرفشان خریدار دارد؛ در حالی که این شیوه رفتار، خسارت‌های دینی، ملی و عمومی را به همراه دارد و بسیارند افراد نام و نشانداری که به صرف برخورداری از شهرت، چندین پست دارند. در این سیستم مدیریتی، قدرت و منصب دست به دست می‌شود و بوق‌های تبلیغاتی از این چهره‌ها نابغه و اسوه می‌سازند؛ در حالی که بسیاری از صاحبان صلاحیت‌ و کاردانی‌ و لیاقت‌ بایکوت و به دست فراموشی سپرده می‌شوند. به عبارت دیگر اگر در اندیشه بهبود اوضاع و احوال و سامان گرفتن امور هستیم، باید از شخصیت‌زدگی و شخصیت‌باوری کاذب و چهره‌سازی‌های نامناسب بپرهیزیم. چراغ برداریم و به جستجوی انسان‌های کاردان، متعهد و متخصص بپردازیم. به‌ویژه در شرایط کنونی که دشمنان ملک و ملت تمام توان خود را مصروف به زانو در آوردن مردم کرده‌اند، پرهیز از شخصیت‌باوری و تقسیم مسئولیت‌ها بر اساس شایستگی‌ها و استفاده از امکانات کشور و تکیه به توده‌های مردم که سرمایه گرانسنگ انقلابند، تنها راه نجات کشور و علاج در مسیر نابسامانی‌هاست. این همان چیزی است که رهبر معظم تکیه بر توان ملی و خودباوری و بیرون شدن از حصار تنگ‌نظرانه نامیده و به هم‌افزایی نیروهای صالح و توانا و همدلی سفارش فرموده‌اند.

 

پی‌نوشت:

  1. نامه ۵۳ نهج‌البلاغه

۲٫نهج‌البلاغه حکمت۸۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *