جمهوری اسلامی و طرح «صلح مسلح»

 الف) بدون تردید ایجاد امنیت و حفاظت از آن در برابر تهدیدات خارجی از اهداف اولیه حکومت‌ها از ابتدای تاریخ تا کنون بوده و گذشت زمان نه تنها از اهمیت این هدف نکاسته، بلکه با توجه به رشد فناوری و در پی آن افزایش مخاطرات و تهدیدات بین‌المللی و پیچیده‌تر شدن روش‌های تهاجم و برتری‌طلبی در دنیای معاصر، حفظ امنیت به اولویت بسیاری از نظام‌های سیاسی معاصر تبدیل شده است.

ب) رشد فناوری جنگ و تسلیحات، باعث تحول در خطرات و تهدیدات نظامی و افزایش بی‌سابقه جنس و نوع تهدیدات نظامی شده است. اگر در چند دهه پیش، روحیه و قدرت جنگاوری سربازان مجهز به تسلیحات مناسب، موجب برتری یک کشور در عرصه نظامی (اعم از دفاع یا تهاجم) می‌شد، امروز با تغییر ابزارها و تجهیزات نظامی، حرف آخر را نه نیروی انسانی، بلکه تسلیحات متکی به دانش روز می‌زند. وقتی یک نیروی عادی نظامی می‌تواند در یک مکان امن و راحت و هزاران کیلومتر دورتر از صحنه نبرد، با حرکات ساده دست و هدایت یک پهپاد، ضربات کاری و موثری را به دشمن وارد کند و یا با فشردن یک دکمه و شلیک موشک، دشمن را به بن‌بست بکشاند، دیگر نمی‌توان با اتکا به تعداد و جنگاوری سربازان از امنیت دفاع کرد‌. همچنان که در عصر جاسوسی ماهواره‌ای دیگر حفاظت از اسرار نظامی با مخفی‌کاری و پنهان‌سازی ممکن و کارآمد نخواهد بود.

ج) اگر در روزگار پیشین، مساحت و تعداد سربازان و شمار تسلیحات برای تبدیل شدن به یک قدرت نظامی موثر (برای دفاع با تهاجم) ضروری محسوب می‌شد، امروزه برخورداری از دانش و فناوری از جمله شروط اساسی اقتدار نظامی به حساب می‌آید. چه بسا کشوری که از مساحت و سربازان بسیار برخوردار باشد، اما در جنگ، حرفی برای گفتن نداشته باشد و در حفظ امنیت و دفاع ناکام بماند. به عنوان مثال آرژانتین در جنگ با انگلستان بر سر جزایر مالویناس در سال ۱۹۸۲، با وجود مساحت و سربازانی بیشتر از انگلیس و به‌رغم اینکه سربازان آرژانتینی از خاک خود دفاع می‌کردند و نیروهای انگلیسی بیش از ده هزار کیلومتر دورتر از کشورشان می‌جنگیدند، مجبور به قبول شکست شد و بخش مهم و ارزشمندی از خاک خود، یعنی جزایر مالویناس را از دست داد.

شرط اساسی دیگر برای کسب اقتدار در عرصه نظامی، داشتن «اراده معطوف به قدرت» و خودباوری است. به این معنی که یک کشور، علاوه بر داشتن دانش و فناوری خودبنیاد و مستقل، باید از اراده لازم برای نبرد در هنگام لزوم برخوردار و به خود و توانایی‌های خود مطمئن باشد. به تعبیر دیگر حاکمیت نباید خودکم‌بین باشد و دشمن و رقبا را برتر از خود ببیند. مقصود از «اراده معطوف به قدرت» این است که یک جامعه، از سطح رهبران و نخبگان سیاسی تا عامه مردم، تمایل، اراده و جرئت تبدیل شدن به یک قدرت نظامی را داشته و حاضر به تحمل هزینه‌های مختلف و احتمالی آن باشند. بدون تحقق این شرط، برخورداری از بالاترین حد از دانش و فناوری هم موجب دستیابی به اقتدار نظامی نخواهد شد.

به عنوان نمونه ژاپن در دوران معاصر (از ۱۹۸۰ تا امروز) با وجود در اختیار داشتن سطح بالایی از دانش فنی و فن‌آوری، فاقد «اراده معطوف به قدرت» و به همین دلیل فاقد توان دفاعی لازم در برابر تهدیدات احتمالی و در عرصه دفاعی کاملاً متکی به کمک‌های نظامی آمریکاست. البته ژاپن در یکی دو سال اخیر در چند مورد با تهدید جدی از جانب کره شمالی روبرو شد، ولی آمریکا به تعهدات خود در دفاع از ژاپن عمل نکرد و همین امر باعث شد تا دولت ژاپن حرکت به سوی تقویت بنیه نظامی خود را آغاز کند. از سوی دیگر کره شمالی به‌رغم آنکه به اندازه ژاپن از دانش و فناوری برخوردار نیست، به دلیل برخورداری از «اراده معطوف به قدرت» توانسته است به سطح بالایی از قدرت دفاعی برسد تا آنجا که در برابر تهدیدات نظامی آمریکا تسلیم نشده، بلکه بر عکس، آمریکا را به حملات تلافی‌جویانه و پیش‌دستانه تهدید و در دفاع از خود در برابر تحرکات نظامی آمریکا موفق عمل کرده است. این در حالی است که کره شمالی هم از نظر مساحت و هم از نظر جمعیت و امکانات مالی، قابل مقایسه با آمریکا نیست.

د) ایران در صورتی که نخواهد مانند عربستان تسلیم مطالبات قدرت‌های بزرگ و مسلط بر جهان شود و به دنبال کسب منافع مشروع و جایگاه واقعی خود در خلیج فارس و منطقه غرب آسیا باشد، هدف دشمنی و تهدیدات متنوع قدرت‌های بین‌المللی قرار خواهد گرفت و در این صورت باید توان دفاع از امنیت و منافع قانونی خود را چه به عنوان نظام جمهوری اسلامی و چه حتی به عنوان یک نظام غیردینی و سکولار، اما مستقل و مادی‌گرا مانند چین داشته باشد.

از آنجا که ایران با داشتن بیشترین نوار ساحلی در خلیج فارس، بیشترین سهم قانونی را برای بهره‌برداری ازمنافع مادی و راهبردی خلیج فارس دارد؛ همین امر نقطه تقابل آن با قدرت‌های برتری‌طلب حاکم به نظام بین‌الملل است. چون این قدرت‌ها برای تداوم تسلط خود بر جهان نیازمند تسلط دائم بر خلیج فارس به عنوان یکی از کلیدی‌ترین نقاط جهانند و یک ایران مستقل و توانمند، حتی در ساختاری غیر از جمهوری اسلامی، مانعی جدی برای تحقق و تثبیت برنامه‌های آنان به حساب می‌آید. (و این نکات فارغ از تضاد بنیادین انقلاب اسلامی با ساختار استکباری و تمامیت‌خواه حاکم بر جهان امروز است؛ زیرا ستیز جمهوری اسلامی با جهان کفر و شرک و قدرت‌های فرعونی معاصر یک وظیفه دینی است و ربطی به منافع مادی ندارد. مقصود این نوشتار این است که حتی اگر یک نظام مادی بر ایران حاکم باشد، اما منافع و جایگاه حقیقی ایران را دنبال کند، گرفتار دشمنی و کینه قدرت‌های مسلط بر جهان خواهد شد.)

ه) نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن از ابتدای تاسیس با وقوف به این حقیقت که حرکت به سمت تبدیل ایران به یک کشور مستقل و با عزت، حتماً و بدون تردید با دشمنی و ممانعت مستکبران جهان روبرو خواهد شد، تلاش در مسیر دستیابی کشور به توان دفاعی لازم برای حفاظت از امنیت و منافع اعتقادی و ملی را آغاز کردند. تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی از جانب رژیم صدام و حمایت قدرتمندان جهان از نظام متجاوز بعثی، موجب تقویت دیدگاه رهبری نظام در خصوص لزوم دستیابی به قدرت خودبنیاد دفاعی شد. قدرت خصوصاً در عرصه دفاعی هنگامی به بروز و ظهور می‌رسد که درون‌زا و خودبنیاد باشد. خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی برای تبدیل شدن کشور به یک قدرت برتر، نه ممکن است و نه مطلوب، زیرا فروشندگان سلاح در جهان، همان قدرت‌های برتری‌طلب و مستکبر جهانی‌اند که هیچ‌گاه تجهیزات و امکانات نظامی اساسی و کلیدی خود را برای فروش به هیچ ‌کسی، حتی دوستان و متحدان خود عرضه نکرده و نخواهند کرد، چون عرضه یک سلاح به بازار فروش، به معنای شریک ساختن خریدار در برتری برآمده از آن سلاح است و به همین دلیل هیچ قدرتی مرتکب این خطا نمی‌شود.

از سوی دیگر فروش سلاح به کشور دیگر به معنای خروج آن اسلحه از دایره ابهام است و نقاط ضعف و قوت آن را آشکار خواهد کرد. به همین دلیل قدرت‌های برتر هیچ‌گاه تجهیزات نظامی راهبردی و کلیدی خود را نمی‌فروشند و حتی تسلیحات متعارف را نیز به شکل ناقص و با اعمال تغییرات می‌فروشند تا توانایی و کیفیت و نقاط ضعف و قوت سلاح، به دست سایر کشورها نیفتد.

از سوی دیگر هزینه خرید سلاح بسیار بالاست و تامین اقلام نظامی مورد نیاز برای کشوری مانند ایران از طریق واردات، نیازمند سه تا چهار برابر شدن بودجه‌های دفاعی است واین امر مساوی توقف و تعطیلی در سایر حوزه‌های ضروری کشور مانند آموزش و بهداشت و… خواهد شد. حال آنکه تهیه سلاح و تجهیزات نظامی در داخل کشور علاوه بر مزیت و صرفه بالای اقتصادی و ایجاد اشتغال پایدار برای تعداد فراوانی از نیروهای متخصص، موجب برتری و مزیت راهبردی نیز خواهد شد، زیرا مزایا و نقاط ضعف احتمالی تجهیزات و تسلیحات تولید داخل، صرفاً در دست نیروهای خودی باقی خواهد ماند و همین امر یکی از موجبات برتری بر دشمنان در نبردها و تنش‌های احتمالی خواهد بود.

و) تجربه جنگ‌های جهانی و نبردهای منطقه‌ای مانند جنگ ویتنام، جنگ‌های رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی، جنگ تحمیلی ۸ ساله رژیم بعث، علیه جمهوری اسلامی ایران، جنگ‌های حوزه بالکان مانند جنگ بوسنی و هرزگوین، نبردهای محور مقاومت با رژیم صهیونیستی و جنگ‌های آمریکا با رژیم صدام نشان می‌دهد که یک ملت برای حفظ امنیت و منافع خود به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند و نباید به حقوق بین‌الملل و نظام حاکم بر سازمان‌های بین‌المللی تکیه کند. امید بستن به رعایت قوانین بین‌المللی از جانب قدرت‌های برتر و یا ورود کشورها به  اتحادیه‌ها و ائتلاف‌های بین‌المللی با هدف برخورداری از امنیت جمعی نیز ناکارآمدی خود را نشان داده است. در چنین وضعیتی کشورهایی در موقعیت ایران، برای حفظ امنیت و ثبات خود تنها دو مسیر را در پیش‌رو دارند:

نخست پذیرش برتری قدرت‌های بزرگ و قرار گرفتن به عنوان زیر مجموعه این قدرت‌ها و در نتیجه حفظ امنیت به قیمت از دست دادن منافع ملی. مانند عربستان یا کره جنوبی که خود را در زیر مجموعه امنیتی آمریکا قرار داده‌اند و در مقابل او و به‌ناچار، منافع آمریکا را بر منافع خود ترجیح می‌دهند. و دوم تلاش برای دستیابی به استقلال و تبدیل شدن به قدرتی خودبنیاد و توانمند در حفظ امنیت و منافع اعتقادی و ملی.

ز) جمهوری اسلامی بر اساس باورهای خود و مبتنی بر نگرش واقع‌بینانه به صحنه و روابط بین‌الملل به این نتیجه دست یافته است که تنها راه حفاظت از صلح و امنیت در عین حراست از منافع اعتقادی و ملی، تحقق الگوی «صلح مسلح» است. الگویی که تاکید می‌کند برای حفاظت از صلح باید هزینه‌های ایجاد جنگ برای طرف متجاوز را به حداکثر رساند. در این الگو توانایی‌های نیروهای مسلح با هدف بازدارندگی از جنگ، به صورت دائمی و بر مبنای تهدیدات موجود و به صورت دانش بنیان و خوداتکا، به روز و در قالب رزمایش‌ها و در صورت لزوم به صورت بهره‌برداری محدود به‌کار گرفته می‌شود. این مهم به همراه اراده معطوف به قدرت ترکیبی از قدرت نظامی و سیاسی ایجاد می‌کند که نتیجه آن حفظ صلح و ثبات بدون ورود به جنگ است و به همین دلیل به آن «صلح مسلح» گفته می‌شود.

این الگو کاملاً با روش قرآنی حفاظت از صلح انطباق دارد. قرآن کریم در آیات متعددی از جمله آیه ۶۰ از سوره انفال به مومنان دستور می‌دهد با هدف بازدارندگی و ایجاد ترس در دشمنان جامعه اسلامی و مخالفان دین خدا تا حد توانایی خود در افزایش قدرت نظامی بکوشند. از نظر قرآن کریم دشمنان جامعه اسلامی فقط زمانی دست از تهدید و خصومت برخواهند داشت که در ترس دائم از قدرت نظامی جامعه اسلامی باشندو. در غیر این ‌صورت هیچ تضمینی برای حفاظت از امنیت و ثبات جامعه اسلامی وجود ندارد.

از آنجا که جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی مبتنی بر تعالیم دینی بنای کشور گشایی و تهاجم به جوامع دیگر را ندارد، لذا نوع جنگ‌افزارها و تجهیزاتی را که در الگوی صلح مسلح به کار گرفته می‌شوند، «دفاعی» تعریف می‌کند و بر این تعریف پایبند است.

ح) بیش از سی سال از حضور مستقیم نیروهای مسلح آمریکا و کشورهای متحد آن (انگلیس، فرانسه و..) در خلیج فارس می‌گذرد. این نیروها در اوج جنگ تحمیلی صدام علیه جمهوری اسلامی ایران و با هدف حمایت از صدام و ممانعت از برتری جمهوری اسلامی ایران در جنگ، وارد خلیج فارس شدند و به دلیل ضعف جمهوری اسلامی در عرصه نبردهای دریایی، اقدامات متعددی را برای وادارسازی جمهوری اسلامی ایران به تسلیم انجام دادند. از جمله این اقدامات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

حمله به سکوهای استخراج نفت متعلق به ایران و نابودی حداقل سه سکوی ایرانی، حمله به کشتی‌ها و شناورهای مختلف ایرانی از جمله شناورهای ایران‌اجر، سبلان و… غرق کردن تعدادی از آنها و سرانجام حمله به هواپیمای مسافربری ایرانی و سرنگونی آن بر فراز آب‌های جزیره ایرانی هنگام. اما پس از خاتمه جنگ تحمیلی و پس از اجرای تدابیر فرماندهی کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در تحقق الگوی صلح مسلح، نیروهای آمریکا و متحدان آن دیگر فرصتی را برای وارد آوردن ضربه‌های نظامی به جمهوری اسلامی ایران به دست نیاوردند، بلکه هرگاه تعرضی از جانب این نیروها به مرزها و حریم‌های امنیتی جمهوری اسلامی صورت گرفت با پاسخ در خور و قاطعانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران روبه‌رو شدند. مواردی مانند اسارت نظامیان انگلیسی پس از تجاوز به محدوده آبهای جمهوری اسلامی ایران در اروند رود، اسارت نظامیان آمریکایی پس از تجاوز به مرزها و حریم آبی جمهوری اسلامی ایران در اروند رود و جزیره فارسی (۲ مورد)، سرنگونی تعدادی از پهپادهای شناسایی و تهاجمی متعلق به امریکا و … در محدوده آسمان جمهوری اسلامی ایران، سرنگونی بزرگ‌ترین و گران قیمت‌ترین پهپاد امریکایی موسوم به «گلوبال هاوک» پس از نقض حریم هوایی کشور در ابتدای تنگه هرمز و توقیف و بازداشت طولانی مدت نفتکش انگلیسی در خروجی تنگه هرمز و ده‌ها نمونه دیگر.

پاسخ  این پرسش را که چرا نیروهای نظامی امریکا به‌رغم حضور در خلیج فارس و کشورهای همسایه ایران مانند عراق و افغانستان، امکان تهاجم به جمهوری اسلامی ایران را نیافتند، باید در تحقق الگوی «صلح مسلح» توسط جمهوری اسلامی جستجو کرد. واقعیت نظام بین‌الملل این است که قدرت‌های بزرگ تنها با زبان قدرت آشنا هستند و حتی در صورت اجبار به کشور صاحب قدرت احترام نیز می‌گذارند.

علت این موضوع  که پس از سرنگونی پهپاد غول پیکر آمریکایی توسط سامانه ایرانی «سوم خرداد»، نیروهای مسلح امریکا چرا حاضر به اعمال قدرت علیه جمهوری اسلامی ایران نشدند و صرفاً تماشاچی باقی ماندند و حتی ترامپ از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بابت عدم شلیک به هواپیمای جاسوسی سرنشین‌دار امریکایی تشکر کرد، باید ناشی از درک طرف امریکایی دانست. وقتی نیروهای مسلح امریکا به این ارزیابی رسیدند که جمهوری اسلامی ایران به‌حدی از توان و آمادگی نظامی رسیده که قادر است پهپاد فوق پیشرفته و رادار گریز گلوبال هاوک را شناسایی و منهدم کند ـ امری که آمریکایی‌ها با صراحت آن را غیرممکن می‌دانستند و حتی نیروهای مسلح روسیه هم انجام آن را در توان خود نمی‌دیدند ـ تصمیم گرفتند از درگیری با جمهوری اسلامی ایران اجتناب کنند.

اگر جمهوری اسلامی ایران در سال جاری و در چهارچوب قوانین بین‌المللی با ونزوئلا وارد تجارت آزاد شد  و در حالی که هر دو کشور توسط آمریکا در تحریم شدید قرار دارند و دولت آمریکا تهدید کرده بود به‌محض رسیدن این نفتکش‌ها به آ‌ب‌های دریای کارائیب، آنها را هدف قرار خواهد داد، توانست نفتکش‌های خود را با عبور از حوزه نفوذ آمریکا به سواحل ونزوئلا برساند؛ ناشی از اعمال قدرتی بود که در سال ۹۸ و با سرنگونی پرنده آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی انجام داد، چرا که نظامیان و دولتمردان آمریکایی به این نتیجه رسیده‌اند که جمهوری اسلامی ایران هم اراده دفاع از امنیت خود را دارد و هم توانایی آن را و به همین دلیل طی سال‌های اخیر ترجیح داده‌اند از درگیری نظامی مستقیم با آن اجتناب کنند و با روش‌های دیگری مانند ترور، جنگ نیابتی توسط گروه‌های تجزیه‌طلب و تکفیری در مناطق مرزی و فشار اقتصادی به جمهوری اسلامی فشار وارد کنند.

و) دستیابی به «صلح مسلح» از جمله دستاوردهای جدی انقلاب اسلامی و ناشی از پیاده‌سازی رهنمودهای قرآنی در حوزه دفاعی است. امری که به اذعان کارشناسان بین‌المللی ناشی از ایمان رهبری انقلاب اسلامی به باورهای دینی و تلاش برای حل و فصل مسائل و مشکلات موجود با تکیه به راه حل‌های برآمده از ایمان و توان بومی مردم ایران است. اتفاقی که اگر در عرصه‌های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی رخ داده بود، دیگر شاهد بسیاری از معضلات فعلی در جامعه ایرانی نبودیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *