پرسشها و پاسخها

نکته
ای پیرامون آیه 42 سوره توبه

سخنی
درباره عقب ماندگی کشورهای اسلامی

س:
خداوند در آيه 42 سوره توبه خطاب به پيامبر (ص) مي فرمايد: «خدا ترا ببخشايد» آيا
پيامبر (ص) اشتباه و گناهي (نعوذبالله) انجام داده كه بايد مورد بخشش قرار گيرد؟ و
آيا اين با عصمت پيامبر (ص) منافات ندارد؟

ج:
اين آيه در مورد غزوه تبوك نازل شده است كه رسول اكرم (ص) در پي اطلاعات رسيده از
آمادگي لشكر روم براي حمله به مركز اسلام، ارتش عظيمي را براي سركوب آنان فراهم
آورد و به سوي آنها روانه شد و با رسيدن آن حضرت به تبوك و اظهار قدرت لشكر اسلام
و پراكنده شدن نيروهاي دشمن و انكار قصد حمله از سوي رهبر آنان و بستن پيمان با
مرزنشينان اين سفر پرمنفعت و بي ضرر خاتمه يافت. برخي از منافقان از همان بدو حركت
از رسول خدا (ص) اجازه خواستند كه در مدينه بمانند و در اين سفر دور و دراز و جنگ
پرخطر شركت نكنند و براي اين امر بهانه هاي مختلفي مي آوردند. در چنين راه طولاني
و جنگي كه اگر برپا مي شد بدون شك بزرگترين و خطرناكترين جنگ رسول اكرم (ص) بود
وجود چنان عناصر سست و منافق نه تنها سودي نداشت بلكه به ضرر مسلمانان بود زيرا
همواره مردم را مي ترساندند و در هر مناسبتي به زبانهاي مختلف ايجاد شكاف و رعب و
وحشت در لشكر اسلام مي كردند همچنانكه آن عده كه حاضر شدند به توطئه هاي گوناگوني
حتي سوء قصد به جان رهبر عظيم الشان اسلام (ص) دست زدند و خداوند نيز در طي همان
مجموعه آيات كه به آن در سوال اشاره شده و در همان سوره توبه آيه 47، مي فرمايد:
لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلا خَبَالا وَلأوْضَعُوا خِلالَكُمْ
يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ
بِالظَّالِمِينَ (٤٧)

اگر
(اين منافقان) با شما به سوي جنگ خارج شوند چيزي بر شما نمي افزايند بجز ترديد و
اضطراب و به سرعت شر و فساد را در ميان شما منتشر مي كنند تا راه فتنه باز شود و
در ميان شما كساني هستند كه به شدت تحت تاثير آنان قرار مي گيرند،

و
به همين دليل پيامبر اكرم (ص) كه آمدن آنان را صلاح نمي ديديد، عذر آنان را پذيرفت
و اجازه فرمود كه بمانند. خداوند در مقام بيان بدانديش و سوء سريره ي آنان مي
فرمايد كه اگر به آنان اجازه نمي دادي براي همگان روشن مي شد كه آنان دروغ مي
گويند و تصميم برآمدن نداشتند وگرنه آماده مي شدند «ولو ارادوا الخروج لاعدواله
عده» و در مقام بيان اين جهت كه اگر به آنها اجازه نمي دادي دروغگوئي آنها روشن مي
شد فرموده است: «عفا الله عنك لم اذنت لهم حتي یتبين لك الذين صدقوا و تعلم
الكاذبين» خدا تو را ببخشد چرا به آنان اجازه دادي (اگر اجازه نمي دادي) روشن مي
شد كه چه كساني راست مي گويند و چه كساني دروغگويند.

جمله
(خدا تو را ببخشد) بعضي از مفسران را كه اعتقادي به عصمت رسول اكرم (ص) ندارند
بلكه گاهي اسائه ادب نيز مي كنند، براين واداشته كه نسبت گناه به آن حضرت بدهند به
دليل اين كه عفو تنها در مورد گناه صحيح است و بعضي گفته اند كه در دو مورد حضرت
رسول (ص) بدون اذن خداوند عملي انجام داد كه مورد اعتاب و سرزنش قرارگرفت: يكي اين
مورد و ديگري در مورد گرفتن فديه از اسرا! كه در مورد دوم اشتباه اين مفسران موجب
فصاحت و رسوائي است. و برخي ديگر گفته اند: عفو اختصاص به گناه ندارد و در مورد
ترك اولي نيز صحيح است. بنابراين خداوند پيامبرش را عتاب كرده كه اين كار تو
برخلاف مصلحت بود و واقعيت آنان را مخفي نگه داشت. ولي حق اين است كه اين    اجازه-همان گونه كه ذكر شد. طبق نص قرآن به
مصلحت سپاه اسلام بوده است و جمله «عفاالله عنك لم اذنت لهم» گرچه بصورت عتاب و
سرزنش آمده و شايد چنين بنظر برسد كه اذن دادن به آنها حداقل يك عمل ناروا يا خلاف
مصلحت بوده! ولي اين صورت ظاهر عبارت، مراد جدي نيست بلكه اين از باب «به در مي
گويم تا ديوار بشنود» مي باشد و مراد جدي بيان اين جهت است كه: شما اي منافقان
سزاوار اين مهرباني و اجازه نيستيد و شما دروغگوئيد و اگر رسول خدا (ص) به شما اذن
نمي داد دروغگوئي شما برملا مي- شد. و منافاتي ندارد كه بگوئيم: اذن از اين جهت كه
دست منافقان را رو مي كرد صلاح بود و اين كه آنان سزاوار اذن و اجازه نبودند ودر
عين حال اذن به آنها به ملاحظه ساير جوانب و روي هم رفته به مصلحت جامعه است.

بنابراين
جمله عفاالله عنك نه تنها دلالت بر گناه رسول اكرم (ص) -والعياذبالله- نمي كند
بلكه عمل آن حضرت ترك اولي نيز نبوده و تكفكيك ميان مراد جدي و صورت ظاهر عبارت كه
آن را در اصطلاح مراد استعمالي مي گوئيم بسيار است مانند تعبيرهاي كنائي و غيره.

س:چرا
كشورهاي اسلامي عقب مانده تر از ساير كشورها هستند و آيا راست است كه اروپائيان از
قرآن استفاده مي كنند و پيشرفت صنعتي آنان از آنجا سرچشمه مي گيرد؟

ج:
اين سوال بسيار گفته مي شود و به صورتهاي گوناگون در جامعه مطرح است و گاهي شنيده
شده است كه افرادي با لحن تمسخرآميز آيات و احاديث و تعاليم مذهبي را مانع پيشرفت
مي دانند و مي گويند اينها به كار ملت نمي آيد و در پيشرفت صنعتي كه مدارتمدن
امروز است هيچ تاثيري ندارد بلكه نيروهاي فعال را هدر مي دهد. و بعضي ديگر
خوشبينانه تصور مي كنند كه همه رموز پيشرفت صنعت و تكنولوژي امروز در قرآن يا در
مجموعه تعاليم اسلامي آمده است ولي ما از آن غفلت كرده ايم و اروپائيان آن را به
كار بسته اند با اين كه واضح است كه مسلمانان به زبان قرآن از همه آشناترند و هيچ
كس نيست كه تشنه پيشرفت و تمدن نباشد.

واقع
مطلب اين است كه قرآن و احاديث و -به طور كلي- دين هيچ دخالتي در پيشرفت صنعتي يا
كشاورزي يا پزشكي و بهداشتي و ساير شئون زندگي مادي ندارد و اصولا دين هدف ديگري
را دنبال مي كند و نبايد در كشف حقايق مادي و اختراعات دخالت كامل داشته باشد.
چرا؟

براي
اينكه دين از جانب خدا است و خدا همه ي حقايق را مي داند و او آفريننده همه
واقعيتها است و اگر بنا باشد دين در پيشرفت مادي انسان نقش اساسي و كامل داشته
باشد بايد از روز اول انسان به نهايت راه در تكامل علمي و تكنولوژي رسيده باشد.
واضح است كه اين خلاف ملموس است و اصولا خلاف مصلحت است. خداوند چنين خواسته است
كه انسان، خود با سعي و كوشش و تلاش در زندگي مادي خويش تكامل يابد. و سعي كند
حقايق جهان را كشف و براساس آن اسباب بهتر زندگي كردن را فراهم سازد. و اگر
دخالتهاي مختصري از بعضي رهبران مذهبي و پيامبران در پيشرفت صنعتي مانند ساختن زره
جنگي كه خداوند به حضرت داود (ع)آموخت «و علمناه صنعة لبوس لكم …» ديده شده است
به دليل ضرورت زمان و نياز به آن ابزار در جنگهاي آن دوران بوده و در واقع حضرت داود
(ع)بعنوان يك انسان برجسته اين نقش را ايفا كرده است نه بعنوان يك پيامبر و اين با
«علمناه» منافات ندارد زيرا همه علوم و دانشها از جانب خداوند و به الهام او است
بلكه همه حركتها و سكونها و همه موجودات و شئون آنها از او است. خلاصه «وعلمناه»
در اينجا فرقي با وحي خدا به زنبور عسل «واوحي ربك الي النحل» ندارد.

بنابراين
توقع اين امر كه قرآن و احاديث و تعاليم مذهبي راه پيشرفت صنعتي و تكنولوژي يا
پزشكي و غيره را به ما بياموزند توقعي بي جا و بي مورد است. ما بايد در اين جهات،
خود سعي و كوشش كنيم و جامعه بطور طبيعي بايد به پيشرفت مناسب خود دست يابد. و
پيامبران در اين جهت پيروجامعه اند نه رهبر. آنها نيز مانند ديگران از همان
ابزارهاي دوران خويش استفاده مي كنند.

قرآن
كتاب هدايت است. راه سعادت را به ما مي نماياند و به ما مي گويد هرچه مي خواهيد از
اين نعمتهاي الهي كه در اين جهان است با نيروي عقل و هوش خود استفاده كنيد ولي
بدانيد كه همه اينها هرچه گسترش يابد، متاعي اندك است و انسان دير يا زود بايد اين
خوشي ناقص و توام با هزاران درد و كمبود را بگذارد و برود. قرآن به ما مي آموزد كه
زندگي تنها همين چند روز دنيا نيست تا هرچه سعي و تلاش باشد براي بهتر بودن آن به
كار بريد بلكه انسان موجودي ابدي و جاويدان است مرگ واقعي براي او نيست پس براي
زندگي جاويد خود بيشتر تلاش كنيد.

از
اينجا در مورد پاسخ سوال اول نيز روشن مي شود كه عقب ماندگي كشورهاي اسلامي از
اسلام نيست زيرا اسلام بعنوان يك دين دخالتي در پيشرفت و عقب ماندگي ندارد و لذا
اختصاص به كشورهاي اسلامي ندارد، كشورهاي غير اسلامي كه از نظر فرهنگي و اقتصادي
عقب مانده اند بيشترند و عقب ماندگي آنها نيز بيشتر است براي يافتن دليل آن بايد
در اوضاع جغرافيائي و مسائل تاريخي كه براين كشورها گذشته جستجو كرد. البته هر
كدام شرايط خاص خود را دارد ولي مهم اين است كه كشورهاي استعمارگر و سلطه جو كه به
دلايلي توانستند سلطه سياسي خود را بر بخش مهمي از جهان حاكم كنند براي استثمار
بيشتر، سعي در عقب ماندگي فرهنگي و اقتصادي آنان داشتند و در اين جهت كاملا موفق شدند.
از گذشته ها كه بگذريم بايد اكنون در جستجوي دليل عقب ماندگي بلكه عقب گرائي كشور
خودمان باشيم. چرا روز به روز صنايع ما بجاي پيشرفت كيفي و كمي عقب گرد مي كند؟!

چرا
سخن از بهتر بودن توليد داخلي تنها در روزنامه و راديو و تلويزيون است و عملا مي
بينيم كه توليدات داخلي مرغوب نيستند؟

گرچه
ايران در پيروزي خود مديون ايمان افراد است ولي بدون شك پيشرفت اسلحه بسيار مهم
است. خداوند مي فرمايد «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه …» تا مي توانيد نيروهاي
مادي براي جنگ آماده كنيد. از اينجا مي توان گفت: اسلام گرچه در پيشرفت مادي جامعه
دخالت مستقيم نمي كند ولي حداقل براي پيشرفت صنايع نظامي اهميت قائل است. البته ما
اميدواريم كه ايران در صنايع نظامي روز به روز به پيشرفتهاي چشمگيري دست يابد؛ ولي
در ساير صنايع نيز نبايد تقلب و نامرغوبي، مارك هميشگي صنايع كشور باشد!

اگر
تفكر حاكم بر صنعتگران و توليد گران خرج كمتر و سود بيشتر باشد تا ابد پيشرفت
نخواهد شد. بايد تفكر حاكم توليد بهتر و كسب رضايت بيشتر باشد. دولت بايد با فراهم
ساختن زمينه هاي توليد براي افراد بيشتر ايجاد رقابت در ميان توليدگران كند و در
عين حال بايد با نظارت بر توليد آنجا كه راهنمائي لازم است، ارشاد و آنجا كه خيانت
ديده مي شود مجازات كند.

بدون
شك كمبود كيفي در بسياري از صنايع خيانت به جامعه است مانند داروسازي، لوازم
بهداشتي، مواد شيميائي، لوازم برقي و گازي و نفتي، قطعات يدكي اتومبيل و امثال آن
ولي متاسفانه در بسياري از موارد هنوز پيشرفت كيفي حاصل نشده بلكه در بعضي از
موارد عقب گرد شده است. و ظاهرا نيازي به ذكر نمونه نيست. به نظر مي رسد موسسه
استاندارد بايد توسعه داده شود و براي تصميمات آن قدرت اجرائي بيشتري در نظر گرفته
شود. و نظارت دولت بر صنايع افزوده گردد و آزادي بيشتري به توليدگران داده شود تا
زمينه رشد در سايه رقابت به طور طبيعي حاصل شود.

با
همه اينها نبايد پيشرفت صنعتي و تكنولوژي غرب چشم ما را خيره كند. آنها هرچه در
تكنيك پيشرفت كرده اند، از نظر اخلاقي و اصول انساني روز به روز بدبخت تر و سيه
روزتر مي شوند. و از نظر اسلام پيشرفت مادي اگر با سقوط معنوي و اخلاقي متلازم
باشد، ضد ارزش است. اين پيشرفتي كه به قيمت فشارآوردن و مكيدن خون ملتهاي مظلوم به
دست مي آيد نه تنها از نظر دين و مقياسهاي روز قيامت ضد ارزش است بلكه از نظر
انساني و وجداني نيز نكوهيده است. اروپائيان گوئي تنها خود را انسان مي دانند حتي
پاي بندترين آنها به اصول انساني و اخلاقي و همان شاعران پراحساس مانند ويكتورهوگو
نيز هرگاه سخن از مردم الجزاير و ساير ملتهاي زير سلطه به ميان مي آورند بر همان
روند استعماري نياكان صحّه مي گذارند بلكه بر ادامه آن تاكيد مي كنند.

ما
اميدواريم كه هيچ گاه چنين پيشرفت خيره كننده اي كه ويرانگر بنياد انسانيت است
براي ملتهاي مسلمان حاصل نشود و چنين تمدني كه از توحش قرون وسطي بدتر و پليدتر
است، نصيب ما نشود.