عملیـات بهمن، حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی

دیری بود که ساکنان سلطنت‌آباد از بیم هجوم لشکر امت، خواب در چشم نداشتند و بیداران نیز مینِ بیداری و دینداری می‌کاشتند.

دوران عملیات آشکار فرا رسید و آغاز آن انفجاری از قم بود.

مانورهای مقدماتی عملیات اصلی با استفاده از تاکتیک «تظاهرات و راهپیمایی»، در محورهای تبریز، یزد، جهرم، کرمان و… انجام گرفت.

این هجوم همزمان، سراسری شد و در ۱۲ بهمن فرمانده عملیات به خط حمله آمد و ضمن سخنرانی توجیهی در بهشت زهرا، صدها رزمنده را نسبت به جزئیات و هدف عملیات آتی، توجیه کرد.

مردم پس از عبور از شهر شهادت، ارتفاعات ایمان را فتح کردند و پشت خاکریز وحدت موضع گرفتند تا از ترکش‌های تفرقه مصون بمانند.

رمز عملیات، «الله اکبر» بود و در هر مرحله‌ی آن آتش توپخانه‌ی مردم صدها هزار خمپاره‌ی مشت را به سوی دشمن شلیک می‌کرد.

در این جنگ و گریز، نفرات دشمن تار و مار می‌شدند و با سنگ‌های خشم، شیشه‌ی عمر سلطنت می‌شکست و ساختمان‌های بیداد و فساد خسارات کلی می‌دید.

برای عبور از رودخانه‌ی هراس، پل‌های متحرک ایثار با پیام‌های شبانه‌روز رهبر فراهم شد.

خون و جان که به صورت بسته‌بندی‌های «تن» برای نبرد با «تانک» به خطوط مقدم ارسال می‌شد، به موقع به کار گرفته می‌شد.

پیشتازان خداجوی با پشت سر گذاشتن نهرِ «خود»، رو به شهر «خدا» پیش می‌تاختند.

نیروهای پشت جبهه نیز کیسه‌های شن و شیشه‌های کوکتل مولوتف را پر از خشم می‌کردند.

هر دلی پایگاه قیام و هر خانه‌ای یک «مرکز اعزام نیرو» بود و هر شهری، «ستاد مرکزی ایمان»!

با جاری شدن سیلاب اشک داغدیدگان در دشت صداقت، خودروهای خیانت و دروغ به گِل نشست و تیر آه مظلومان، عقاب‌های ستم را از آسمان قدرت و حکومت سرنگون ساخت.

آنچه در شب‌های ظلم و در دشت‌های وحشت و بیم با منورهای یقین شناسایی شده بود، در سپیده‌دم پیروزی منهدم شد و باقیمانده‌ی مزدوران به اسارت نیروهای مردمی درآمدند.

سایت موشکیِ «رادیو تلویزیون» در شب حمله به تصرف خط‌شکنان خشم در مشت و جان برکف درآمد.

۲۲ بهمن مرحله‌ی تثبیت نیروها در خطوط صبر و شروع اقدامات پدافندی در مقابل تکِ دشمن بود.

فردای عملیات، پاتک‌های دشمن از محورهای سنندج، گنبد و خرمشهر شروع شد.

ستون پنجم دشمن هم از محور ملی‌گرایی، لیبرالیسم و نفاق حمله کرد.

استکبار، جنگ تحمیلی رفاه علیه قناعت را به راه انداخت، که هنوز هم جنازه‌های متعفن تلفات تجمل‌گرایی را گاه و بیگاه تشییع می‌کنیم.

گفته بودیم حتی یک وجب هم از سرزمین ارزش‌ها را به دشمن نخواهیم داد.

 اما امروز… از آن همه مواضع فتح شده، چه مقدار در دستِ ماست؟

وقتی ما از ارتفاعات ایمان و ارزش پایین آمدیم، دشمن بر قله‌ی تهاجم فرهنگی فراز آمد و پایگاه‌های اخلاص و خلوص را با سلاح‌های شیمیایی «دنیاطلبی» بمباران کرد و… ما هر روز در پی کشف جسدهای صداقت از زیر آوارهای تظاهر و تزویریم.

هوای انقلابمان هم کمی تا قسمتی ابری است و پیش‌بینی می‌شود دمای انقلاب در دل‌های نسل «الله اکبر» بیشتر از گذشته رو به سردی برود… مگر آنکه شما توده‌ای هوای گرم ایمان به منطقه‌ی دل‌ها بفرستید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *