صبح روز سهشنبه هفتم تیر سال ۱۴۰۱ رهبر معظم انقلاب در دیدار با رئیس و جمعی از مسئولان قوه قضائیه به نکتهای اشاره کردند که خوف و رجا را در دل دلسوزان نظام زنده کرد. لحن رهبری خبر از حوادثی سخت، اما همراه با نصرتی الهی میداد.
رهبری انقلاب در این روز با تبیین سنتهای غیرقابل تغییر الهی در جوامع فرمودند:
«علت سربلندی و پیروزی حیرتآور ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در برابر حوادث بزرگ و تلخ سال ۱۳۶۰، ایستادگی و تلاش و نهراسیدن از دشمنان بود و این سنت الهی در همه دورانها قابل تکرار است. باید بدانیم خداوند سال ۱۴۰۱ همان خداوند سال ۱۳۶۰ است.»
حوادث سال ۱۳۶۰ بهقدری تلخ و سخت بودند که حتی امام خمینی آن را فراتر از پیشبینیهای خود در حرکت پیش روی نهضت و انقلاب تحلیل کردند و سه روز پس از حادثه هفتم تیرماه در تاریخ دهم تیر ۱۳۶۰ در جمع روحانیون تهران فرمودند:
«من از اول هم میدانستم که ما گرفتاری داریم، یعنی اخیراً بیشتر واضح شد. البته اوایل شاید من هم غافل بودم. ما گرفتاری داریم، از این به بعد هم داریم.»(۱)
گرفتاریها از راه رسیدند، اما چهل و یک سال قبل از آنکه امام خامنهای در تیرماه ۱۴۰۱ برای حوادث پیش رو از «خدا» و نصرت خدا بگوید، امام خمینی در تیرماه ۱۳۶۰ در جمع روحانیون از نصرت خدا گفت:
«خدا با شماست. دیگران اگر مسلسل دارند و نمیدانم چه دارند، فانتوم دارند و امثال اینها، شما خدا را دارید، شما همه اینها را از بین بردید؛ برای اینکه با خدا بودید. پشتوانه شما خداست.»(۲)
در بهار ۱۴۰۱ فشارهای سیاسی و دوگانهسازی وجود سپاه و برنامههای سپاه با معیشت مردم توسط غربیها در مسئله برنامه برجام در کنار تحرکات عناصر داخلی و برخی فضاسازیهای جریانهای سیاسی از چشم تیزبین و آیندهنگر رهبری انقلاب پنهان نماندند. از این رو در آغاز تابستان ۱۴۰۱، رهبری، خود، مسئولان دلسوز مردم و جوانان انقلابی را آماده ایستادگی در مقابل فتنهای کرد که روبهروی نظام میدید؛ از این رو به ایستادگی امام، مسئولان دلسوز مردم و جوانان انقلابی در سال ۱۳۶۰ اشاره کرد. ایشان با بیان اینکه:
«کدام دولت و کشور را سراغ دارید که در مقابل چنین حوادث تلخ و وحشتناکی از پا نیفتد؟»(۳)
فرمود:
«… در مقابل همه این حوادث، در رأس همه امام همچون کوه دماوند سربلند ایستاد و مسئولان دلسوز و مردم جوانان انقلابی نیز ایستادند و توانستند شرایط کشور را صد و هشتاد درجه تغییر دهند، بهطوری که ناکامیهای پیدرپی به پیروزیهای پیدرپی تبدیل شدند. منافقین از سطح خیابانها جمع شدند، ارتش و سپاه قویتر شدند و کشور به روال عادی بازگشت.»(۴)
اگرچه فتنه سال ۱۴۰۱ از جهاتی که در این مقال نمیگنجد از فتنه ۱۳۶۰ تلختر و سختتر بود، اما خدای سال ۱۴۰۱ همان خدای سال ۱۳۶۰ و امام و مسئولان دلسوز و مردم و جوانان انقلابی همان کسانی بودند که فتنه را از خیابانها جمع کردند و کشور را به روال عادی بازگرداندند.
یک اتفاق در شهریور ۱۴۰۱ و موجسواری از پیش طراحی شده دستگاه تبلیغاتی نظام سلطه بر احساسات مردم نقطه شروع یک ائتلاف از سوی همه معاندان و مخالفان نظام در داخل و خارج شد. در همان آغاز امام خامنهای این برانگیختگی احساسات را بهانهای برای یک هدف سیاسی بر ضد نظام اسلامی خواندند. امام خمینی هم ریشه و هدف برپادارندگان آشوبها در سال ۱۳۶۰ را در این سال اینگونه بیان میکند:
«… شما دیدید که در طول این یک سال، دو سال با چه افرادی مخالفت شد. قضیه شخص افراد نبود. قضیه همان جریان بود که با اصل اساس مخالف است. قضیه دفتر هماهنگی در سراسر کشور، یک قضیه من باب اتفاق و عادی نبود. قضیه مخالفت با دولت اسلامی و هر روز در هر گفتاری و در هر نوشتهای حمله به دولت، به اینکه از این دولت کاری برنمیآید. قضیه این نیست. قضیه این نیست که مجلس، یک مجلس غیر کارآیی است و از اشخاص غیرمطلع تشکیل شده است. مسائل اینها نیستند. مسئله این نیست که قوه قضائیه به دست انحصارطلبان افتاده است. مسائل اصلی آنها اینها نیستند. مسئله آمریکاست و اسلام. جریان جریان آمریکایی در مقابل اسلام، از همان اول، از همان وقتی که احساس این شد که شاه باید برود، از همان وقت بختیار میآید و بختیار از یک گروه ملیگراست. من باب احتیاط هم آنها میگویند که دیگر او از حزب ما و جبهه ما نیست. این احتیاطی بود که کردند که اگر او کنار رفت، باز جبههای در کار باشد. از همان وقت که دیگر اساس سلطنت سست شد، این جریان در کار افتاد. همان وقت که من در پاریس بودم، این جریان شروع شد. همان وقت هم میخواستند شاه را نگه دارند، به اسم اینکه او سلطنت کند نه حکومت. با این اسم میخواستند حفظش کنند.»(۵)
امام خمینی(ره) در تیر ۱۳۶۰ هدف از آشوبهای خیابانی و ترورهای فیزیکی و شخصیتی روحانیت را کنار نهادن روحانیت از صحنه سیاست و براندازی نظام جمهوری اسلامی و بازگرداندن ایران به دامان آمریکا برشمردند و خطاب به روحانیتی که در نوک حمله منافقین و سایر گروهکها قرار داشتند فرمودند:
«… اینها میخواستند از ما و از شما و از روحانیون یک موجود بیخاصیتی درست کنند که هیچ رنگ و بویی نداشته باشد و هیچ کاری نداشته باشد به اینکه بر این ملت چه میگذرد. بر مخازن ملت چه میگذرد. حکومت چه میکند، این قلدرها چه میکنند با ملت. این خانمها چه میکنند با ملت…
روحانیین باید در صحنه باشند، باید همه این حرفهای نامربوطی را که زده بودند و شما را میخواستند از دخالت در امور جامعه کنار بگذارند…»(۶)
امام خمینی(ره) در همین جلسه و در حضور روحانیون به طیفی دیگر که همسو با اهداف براندازان رفتار میکردند، اشاره میکند. طیفی که در حوزههای علمیه و با حرکتهای انقلابی و جهادی مخالف بود و تأسیس حکومت را مغایر با شأن روحانیت تحلیل میکرد و عملاً در صف مخالفان نظام قرار داشت و بلکه آنها را تهییج میکرد.امام در این روز فرمود:
«… حتی این آخری میگفتند که با قداست اینها مخالف است. با قداست اهل علم، وارد شدن در حکومت و سیاست مخالف است. این قداست در زمان حضرت رسول(ص) نبوده؟ حضرت رسول(ص) قداستش محفوظ نمیمانده؟ حضرت امیر(ع) قداست نداشته؟ حضرت سیدالشهدا(ع) و امام حسن(ع) قداست نداشتند؟ میخواستند چشم و گوش همه ما را ببندند و میخواهند هم این جریان از اول نهضت هی دیدند که دارد پیش میرود و بیشتر خواستند که کنار بگذارند. الان هم این جریان هست. منتهی یک وقت به اوج خودش رسید که دیدید و حالا رو به ضعف است و امیدوارم که دفن بشود.»(۷)
چهل و یک سال از این سخن امام گذشت، طیفی که دفن نشده بود در فتنه ۱۴۰۱ نه تنها سکوت اختیار نکرد، بلکه بعضاً با بیانیههای خودآگاهانه و ناآگاهانه، حضور خود را در ائتلاف جریانها، گروهکها در پاییز ۱۴۰۱ نشان دادند.
در آشوبها و ترورها و هنجارشکنیهای ۱۴۰۱ شعارهایی سر داده و نمادهایی به آتش کشیده شدند که در سال ۱۳۶۰ تجربه شده بودند. امام خمینی در صبح روز یازدهم تیرماه ۱۳۶۰ در جمع خانواده شهدای هفتم تیر و اعضای مرکزی حزب جمهوری اسلامی فرمود:
«خط این بود که اصلاً آمریکا منسی بشود. یک دسته شوروی را طرح میکردند تا آمریکا منسی بشود. یک دسته اللهاکبر را کنار میگذاشتند، سوت میزدند و کف میزدند، آن هم در روز عاشورا. خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود.»(۸)
در سال ۱۳۶۰ مظلومنمایی آشوبگران خیابانی که با تیغ موکتبری سر عناصر حزباللهی را میبریدند، بر سر سفره افطار خانوادهای را به گلوله میبستند، با انفجار اتوبوسها جوی خون در خیابانها به راه میانداختند و جلوگیری از اجرای حکم الهی در خصوص این جنایتکاران، برنامه تبلیغی گروهکها در داخل و رسانههای نظام سلطه در خارج از کشور بود؛ خطی که در سال ۱۴۰۱ نیز در دامنه وسیعتری دنبال شد. تلخی و سختی این هجمه همه جانبه توسط بوقهای تبلیغاتی و برخی جریانها در سال ۱۴۰۱ از آن جهت بیشتر از سال ۱۳۶۰ بود که این بار نه فقط نیروهای ملی مذهبی، بلکه کسانی به صف تعطیلی احکام خدا و جلوگیری از اجرای عدالت برخاستند که هرگز چنین انتظاری از آنان نمیرفت.
امام خمینی در تیرماه ۱۳۶۰ در واکنش به جوسازیهای نهضت آزادی و برخی جریانهای دیگر برای جلوگیری از اجرای حکم الهی برای محاربین و مفسدین گفتند:
«… اشخاصی هستند که قیام بر ضد اسلام کردند و لااقل در خیابانها ریختند و آدم کشتند و شما حکم شرعیاش را میدانید. شما هم میدانید که کسی که مسلحانه در خیابان بریزد و مردم را ارعاب کند، لازم نیست بکشد مردم را، فقط ارعاب کند، اسلام تکلیفش را معین کرده است و شما هم مسئلهاش را میدانید. شما همین یک مسئله را بگویید، یک اعلامیه بدهید، مسئله در کتاب خدا هست که این اشخاصی که مفسد هستند و ریختهاند توی خیابانها و مردم را میترسانند، به حسب حکم خدا، حکمشان این است. شما این مسئله شرعی را بگویید و از گروه خودتان امضا کنید. خب چرا این قدر تعلل میکنید؟ مگر میخواهید اینها برای شما چه بکنند.»(۹)
حوادث سال ۱۴۰۱ شباهتهای بسیاری با حوادث سال ۱۳۶۰ دارد. ریختن به خیابانها، کشتن، آتش زدن و توهین به مقدسات با حمایت تبلیغاتی نظام سلطه یکی از شباهتهای حوادث این دو سال است. ناامیدی آنان از همراهی مردم در کف خیابان و استمرار ترورها و شعارهای خود توسط هستههای کوچک در خانههای تیمی یکی دیگر این شباهتهاست که در حال حاضر دشمن به آن امیدوار است.
امام خمینی(ره) در تحلیل خود از وقایع سال ۱۳۶۰ با اشاره به تغییر رویکرد آشوبگران در ادامه فتنه به دلیل کمی تعداد آنان و همراه نشدن مردم با این عناصر خطرناک، خواستار مواظبت خانوادهها از دختران و پسران جوان و نصیحت کردن آنان شد. مسئلهای که رهبری انقلاب در سال ۱۴۰۱ از آن به جهاد تبیین یاد کرد.
امام خمینی(ره) در سال ۱۳۶۰ برای پایان دادن به تحرکات بعدی آشوبطلبان و تکرار حوادث تلخ، خواستار معرفی لیدرها و خانههای تیمی آشوبگران از سوی مردم و زیر نظر گرفتن حرکات و رفت و آمدهای مشکوک از سوی مردم شدند و آن را واجب شرعی خواندند. امام خمینی(ره) اهمال در این وظیفه شرعی را شریک جرم در جنایات آشوبگران خواندند و در نوزدهم مرداد ۱۳۶۰ فرمود:
«… اینها یک جمعیت زیادی [نبودند] که شما خیال کنید که یک گروه زیادی هستند. اینها اول خودشان را امتحان کردند. ریختند توی خیابان و شروع کردند به آدم کشتن. بعد توی سرشان زدند و گفتند که نه ما این کار را نباید بکنیم. یک جور دیگر باید بکنیم. باید در مخفی این کار را بکنیم. اینها یک عده کمی هستند که بسیارشان گرفتار شدند و بسیاری از خانههایشان از بین رفت و یک جزئی مانده و یک دسته بازی خوردهای که ما واقعاً متأسفیم از این. پدر و مادرها توجه کنند بچههایشان را که چه میکنند و چه میگذرد. این دختر بیچاره را نگذارند که در دام اینها بیفتد. این پسر بیچاره را نگذارند که در دام اینها بیفتد. خودشان آنها را نصیحت کنند و اگر نصیحتپذیر نیستند، معرفی کنند. این یک تکلیف شرعی است، کسی که میخواهد یک مسلمان را بکشد، شما باید قبل از اینکه او بکشد معرفیاش کنید و اگر نکنید شما شریکید در این جرم. اگر این مطلبی که من عرض میکنم و این یک تکلیف شرعی الهی است که خود مردم سرتاسر کشور، خود مردم که در هر جا هستند نظر کنند ببینند در این همسایگی با آن همسایه، آن همسایه چه میگذرد، کی رفت و آمد میکند. رفت و آمدهای مشکوک است؟ رفت و آمدهای عادی است؟ رفت و آمدهای مشکوک را در نظر بگیرند و بعد اطلاع بدهند.»(۱۰)
شباهتهای دیگر سال ۱۳۶۰ با سال ۱۴۰۱ توهین و تخریب یاران امام خمینی به موازات آشوبها و ترورها و ائتلاف منافقین با لیبرالها و سلطنتطلبها بود.
در سال ۱۳۶۰ پس از شهید بهشتی، آیتالله خامنهای در نوک پیکان کسانی قرار داشت که از بیان هیچ گفتار و رفتاری بر ضد ایشان پس از شهادت بهشتی ابا نداشتند. آنان تا جایی پیش رفتند که در سال ۱۴۰۱ حضرت آیتالله خامنهای را ظالمتر از شاه خواندند! امام خمینی(ره) در اول فروردین ۱۳۶۱ در جمع مسئولان نظام و جمعی از مردم به دفاع از مسئولان نظام پرداختند و این چنین از حضرت آیتالله خامنهای یاد کردند.
«… از رئیس جمهور شروع میکنم. این آقایانی که میگویند که زمان شاه بهتر بود، آقای خامنهای را میگویند از شاه ظالمتر است! آقای خامنهای را میگویند که اموال این ملت را در داخل و خارج دارد میچاپد و بیشتر از زمان شاه ایشان دارد میچاپد! این مسئله را میگویند! میتوانند مقایسه کنند ما بین رئیس جمهور فعلی ما و رئیس جمهور قبل از ایشان با رؤسای جمهور تمام دنیا و با سلاطینی که به مال و جان مردم آن طور تعدی میکنند؟ مقایسه میشود کرد؟! من برای آنهایی که چشم و گوششان را هوای نفس بسته و مرضهای داخلی خودشان را نمیتوانند ببینند، این مطلب را میگویم اگر میگویید این طور است، خب اعلام کنند. املاک و کاخها و ویلاها و امثال اینها را اعلام کنند که ایشان این قدر تهیه کرده است یا مشغول است [تهیه کند]»(۱۱)
استفاده امام خمینی(ره) از واژه «آقایان» برای تخریب و توهین به شخصیت حضرت آیتالله خامنهای در سال ۱۳۶۰ نشان از این داشت که از منظر امام غیر از عناصر منافقین و سلطنتطلبها و آشوبگران خیابانی، برخی از خواص هم دانسته و ندانسته در این تخریب به دام دشمن افتادهاند. مسئلهای که مردم در سال ۱۴۰۱ هم شاهد آن بودند که چون سال ۱۳۶۰ در سال ۱۴۰۱ با همه توان خود به میدان آمد و از تمام ظرفیت خود بهره گرفت، اما باز دچار اشتباه محاسباتی شد.
بیشک بزرگترین اشتباه دشمن نادیده گرفتن معادله غیب و نصرت خدا بود.
دشمن نفهمید و میفهمد که خدای سال ۱۳۶۰ همان خدای ۱۴۰۱ و خدای خمینی همان خدای خامنهای است و تا مؤمن و معتقدی در میان مردم باشد، خداوند برای او ولی تعیین میکند و تا ولی و مؤمنان «ربنا الله» میگویند و «استقامت» پیشه میکنند، خدا هم نصرتش را آشکار و پنهان را نمایان میکند.
پاورقی:
- ۱٫ صحیفهامام،ج.۱۵، ص.۱۴٫
- همان، ص. ۲۰٫
- سخنان رهبر معظم انقلاب، ۷ تیر ۱۴۰۱٫
- همان مدرک.
- صحیفهامام،ج.۱۵،ص.۲۴٫
- صحیفهامام،ج.۱۵،صص.۱۲ و ۱۳٫
- صحیفهامام،ج.۱۵، ص.۱۳ و ۱۴٫
- صحیفهامام،ج.۱۵،صص. ۲۹ و ۳۰٫
- صحیفه امام خمینی، ج.۱۵،ص.۳۲٫
- صحیفهامام،ج.۱۵،صص.۹۹ و ۱۰۰٫
- صحیفهامام،ج.۱۶،ص. ۱۳۴٫