قلب پاک در پرتـو اطاعت از خدا، حجت‌الاسلام سیدجواد حسینی

مقدمه:

موضوع حجاب و عفاف و پوشش زنان و همچنین کیفیت و حدود و ضرورت آن، امری مسلم و غیرقابل انکار در تعالیم انبیاء الهی، اعم از مسیحیت و یهودیت و اسلام است و به رعایت حریم عفت در سیره عملی زنان تاکیدات مکرر و قابل ملاحظه‌ای شده است. همچنین در باب عدم رعایت حجاب و عفاف وعده‌ی عذاب الهی داده شده.

از آنجا که پوشش و حجاب اسلامی موضوعی اجتماعی و حقی الهی است و نه فردی، حاکم اسلامی مکلف است تا در راستای اجرای احکام الهی و برقراری و حفظ امنیت، جلوگیری از اشاعه فحشا و مفاسد اجتماعی، برمبنای اصل امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر و قاعده فقهی تعزیر، این واجب الهی را در سطح اجتماع پیاده سازد.

«پوشش» یکی از شاخص‌های وجودی آدمی و وجه تمایز او از دیگر موجودات است. از منظر قرآن کریم «پوشش» دارای جایگاهی رفیـع و نعمت و هدیه‌ای الهی شمرده شده و مى‌فرماید: «اى فرزندان آدم، براى شما لباسى فرو فرستادیم که اندام شما را مى‏پوشاند و مایه زینت شما است. این از آیات خداوند است؛ باشد که متذکر شده، پند گیرید.»(۱) مقوله پوشش و عفاف، نزد ائمه معصومین«علیهم‌السلام» نیز مورد توجه و التفات فوق‌العاده‏ای بوده است.

چرایی ضرورت حجاب

بدون شک، شرط اول «ایمان» در هر دینی، تسلیم بودن در برابر حکم خداوند و پیامبر اوست و اهل ایمان بایستی هر آنچه که از ناحیه خداوند؛ بواسطه پیامبرش بر آنها نازل شده را به‌گوش جان پذیرفته و سر در گرو فرمان او بسپارند. در اسلام منبع این احکام کتاب آسمانی قرآن است که

خداوند رحمان در آیات متعدد از قرآن کریم مانند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُول…؛ ای کسانى که ایمان آورده‌‌‏اید، از خدا و رسولش اطاعت کنید.» و نیز: «مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَد أَطاعَ اللَّهَ؛ هر کس از پیامبر اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است.» ما را به تبعیت و اطاعت از سنت پیامبر«ص» تاکید می‌فرماید.»(۲)

و در سنت پیامبر«ص» نیز سفارش به پیروی از سیره امامان معصوم «علیهم‌السلام» به وضوح دید می‌شود.

لذا منبع احکام اسلام، قرآن، سنت پیامبر«ص» و سیره معصومین «علیهم السلام» است و با مراجعه به قرآن حکم وجوب حجاب و الزام آن به وضوح قابل دریافت است(۳)

قلب پاک در پرتو اطاعت از خدا

در قرآن کریم بارها و بارها بعد از «ایمان» به «عمل صالح» تاکید شده است. در آموزه‌های قرآنی نیز عمل صالح عملی است که در شرع به عنوان واجب یا مستحب معرفی شده است. ایمان و عمل صالح درحقیقت مانند دو کفه ترازویی هستند که سنجش بدون یکی از آن دو، ممکن نیست و ایمان بدون عمل صالح، سودی نخواهد داشت. اگر کسی بدون آنکه به دستورات و برنامه‌های اسلام عمل کند، ادعای ایمان داشته باشد، خود را فریب داده است! کما اینکه امام رضا«ع» می‌فرماید: «الإیمانُ هُوَ مَعرِفَهُ بِالقَلبِ وَ اِقرارُ بالِلسّانِ وَ عَملَ بِالاَرکانِ؛ ایمان عبارت است از: شناخت قلبی، اقرار و اعتراف زبانی و عمل با اعضا و جوارح»(۴)

نمی‌شود مدعی قلب پاک بود و درعین‌حال در راستای نافرمانی از دستورات خدا و رسول او گام برداشت و رفتارهائی، مبتنی بر هوس‌های آلوده، وسوسه‌های شیطانی، گناه و معصیت را پیشه کرد. عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. در واقع، هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در رفتار و منش خویش نیز در پی عمل نیک و خدا پسند خواهد بود. عمل صالح در اصطلاح، عملی است که در شرع به عنوان واجب معرفی شده است.

اگر بپذیریم که با داشتن دل پاک و عشق _ زبانی _ به خدا، می‌توانیم برخی اعمال را انجام ندهیم، در واقع اعتبار همه اعمال دینی را زیر سئوال برده‌ایم و هر کس می‌تواند در مورد هر یک از احکام دین که باب میلش نیست از توجیه قلب پاک استفاده کند!  و بگوید: من نماز نمی‌خوانم، روزه هم نمی‌گیرم اما خدا خودش می‌داند دلم پاک است و چقدر دوسش دارم! اما من نمی‌توانم فرامینش را اجرا کنم! «…وَ یَقُولُونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعضٍ وَ یُریدُونَ أَن یَتَّخِذُوا بَینَ ذلِکَ سَبیلاً «…و مى‏‌گویند: به بعضى ایمان مى‏‌آوریم، و بعضى را انکار مى‌کنیم‏» و مى‌‏خواهند در میان این دو، راهى براى خود انتخاب کنند…»(۵)

اگر قرار بود ملاک سنجش ایمان و تقوای انسان صرفاً، – به اصطلاح – قلب پاک باشد، دیگر تأکید بر “عمل صالح” در قرآن کریم و احادیث و روایات اهل‌بیت«علیهم‌السلام» در ارتباط با انجام واجباتی از قبیل نماز و روزه و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و پرهیز از محرمات و…، و این همه امر و نهی، واجب و مستحب و آداب و احکام، که در قرآن کریم آمده چه فلسفه‌ای می‌تواند داشته باشد؟!

به عبارت دقیقتر واژه ایمان بمعنای اذعان و تصدیق به چیزی و التزام به لوازم آن است. مثلاً ایمان به خدا در واژه قرآن به‌معنای تصدیق به یگانگی او و پیغمبران او و تصدیق به روز جزا و بازگشت به سوی او و تصدیق به هر حکمی است که فرستادگان او آورده‏اند…،(۶)

وجوب حجاب در قرآن:

در وجوب پوشش زن در میان هیچ یک از مذاهب اسلامی، اختلافی وجود ندارد و فقیهان شیعه و سنی بر لزوم پوشش زن از نگاه نامحرم، اتفاق نظر دارند.

این حکم به دلیل آن که در قرآن آمده، ابدی و همیشگی و از ضروریات دین است؛ بنابر این به ذکر دو آیه‌ای که درباره وجوب حجاب و عفاف نازل شده است بسنده می‌شود.

وَقُل لِلمُؤمِنَاتِ یَغضُضنَ مِن أَبْصَارِهِنَّ وَیَحفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَاوَلْیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ…؛ و به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس‌آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان….»(۷)

و «یا أیُّهَا النَّبِیُّ قُل لاِءَزواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤمِنینَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلاَبِیِبِهنَّ ذلِکَ أَدنی أَن یُعرَفنَ فَلا یُؤذَینَ…؛ ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «پوشش‌هاى خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینکه (به عفت و حریّت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است…»(۸)

 

دعـا و بشارت رسول خدا«ص» و امیرالمومنین علی«ع»

پیامبر نور و رحمت«ص» در باره زنانی که حدود الهی را رعایت می‌کنند چنین دعا می‌فرماید:

«پروردگارا، زنانی که خود را پوشیده نگه می‌دارند، مشمول رحمت و غفران خود بگردان.»(۹)

و نیز به زنانی که احکام الهی را رعایت می‌کنند چنین بشارت می‌دهد: «زنی که برای حفظ غیرت، استقامت ورزید و برای خدا وظیفه خود را به خوبی انجام داد، خداوند پاداش شهید را به او خواهد داد.»(۱۰)

و امیرمومنان حضرت علی«ع» چنین بشارت می‌دهد: «پاداش رزمنده شهید در راه خداوند، بالاتر از پاداش انسان پاک‌دامنی نیست که توان انجام گناه را دارد ولی خود را آلوده نمی‌سازد. انسان پاک‌دامن، نزدیک است که فرشته‌ای از فرشتگان الهی گردد.»(۱۱)

 

 

سیره نبوی و علوی در برابر بد‌پوششی

الف) بیعت و اصرار بر حجاب(۱۲)

در سیره نبوی و علوی به موارد متعددی برخورد می‏کنیم که در اعلامیه‌ها و بیانات رسمی و حکومتی، پدیده بدپوششی مورد تقبیح و مذمت قرار گرفته و در مواردی از عمال حکومتی خواسته شده که با این امر مقابله نمایند.

۱) پیامبر اکرم«ص» هنگامی که «عمروبن حزم» را به عنوان والی نجران در یمن منصوب کرد، شرح وظایفی برای او نگاشت. حضرت در بخشی از این نامه، او را مسئول پاکدامنی و حجاب مردم می‌‏داند و از او می‏‌خواهد به اقدامات عملی در این زمینه همت گمارد: «این نامه‌ای است از خدا و رسول خدا. ای مردم به عهدهای خود وفا کنید. این عهدی است از طرف رسول خدا«ص» برای عمروبن حزم هنگامی که او را به یمن اعزم کرد… اینکه مردم را از نماز خواندن در یک لباس کوچک نهى کند مگر اینکه پوششى باشد که بتواند دو طرف آن را به دو شانه‌ی خود گره بزند. و مردم را از اینکه لباس کوچکى بپوشند که عورتشان آشکار شود باز دارد و از اینکه کسى موهایش را پشت سرش انباشته کند، نهى کند و…»(۱۳)

همچنین رسول خدا«ص» به معاذ بن جبل، هنگام گسیل داشتن وی به یمن سفارش کردند: «ای معاذ! کتاب خدا را به ایشان بیاموز و آنان را با اخلاق نیکو تربیت کن… و فرمان خدا را در میان‌شان روان‌ساز و در کار خدا و مال خدا از هیچ‌کس بیم مدار… و خدا و روز دیگر را به یاد مردم آر، آنان را موعظه کن که آن نیرومندترین عامل برای واداشتن ایشان به عمل کردن به چیزی است که خدا دوست دارد. سپس آموزگاران را در میان ایشان بفرست و خدایی را بپرست که به او بازمی‌گردی، و در امر خدا از سرزنش سرزنش‌کنندگان نترس.»(۱۴)

این فرمایشات نبی مکرم اسلام در واقع وظایف حکومت را نیز بازگو می‏‌کند، با صراحت، گسترش حجاب و عفاف و برخورد با پدیده بدپوششی را از کارویژه‏‌های حکومت می‌داند.

۲) اصرار بر رعایت حجاب: حضرت به یکبار تذکر اکتفا نکرده بلکه اصرار درباره رعایت حجاب در سیره پیامبر«ص» وجود داشته است که برای نمونه به روایت ذیل اشاره می‌شود:

«هنگامی که اسماء (خواهر بزرگتر عایشه، همسر پیامبر که اهل سنت روایت‌هایی نیز از ایشان از قول پیامبر اکرم«ص» نقل کرده‌اند) در خانه‌ی ایشان با لباس نامناسب ظاهر شد، پیامبر از ایشان روی برگرداند و در مقام اندرز فرمود که شایسته نیست دختری که به سن بلوغ رسیده است، این‌گونه نزد نامحرم ظاهر شود، بلکه باید غیر از صورت و کف دستان را بپوشاند.»(۱۵) این تذکر در داخل منزل است، که نشان می‌دهد در داخل خانه‌ها هم اگر نامحرم وجود دارد، باید نسبت بدحجابی امر به معروف و نهی از منکر شود.

پیامبر اکرم«ص» تاکید می‌کنند که در برابر نامحرم چه در داخل منزل و چه خارج منزل حجاب کامل را رعایت کنند و با لباس‌ها، سخنان و حرکات تحریک آمیزشان فضای جامعه را آلوده نسازند.(۱۶)

و در حدیث دیگر فرمود: «بارزترین درجه زنان سه چیز است: پوشیدن چشم از نامحرمان، پوشیدن تمام اندام از بیگانگان، کم و با حیا از منزل بیرون شدن».(۱۷)

۳)پرهیز از اختلاط: رسول‏ خدا«ص» بعد از اتمام نماز جماعت به زنان توصیه می‌کرد قدری درنگ کنند. «حمزه انصاری نقل کرده است که پدرش از رسول خدا«ص» شنید در حالی که  نماز جماعت را تمام نموده بود و خارج مسجد بود که مشاهده کرد زنان با مردان در مسیر خروجی مختلط هستند، پس آنگاه به زنان فرمود: قدری درنگ کنید، نباید شما راه را اشغال کنید. باید از کنار راه حرکت کنید.(۱۸)

همچنین آن حضرت به زنان دستور داده بود هنگامی که زنان در مسجد حضور می‌‏یابند، عطر و بوی خوش بکار نبرند. «هر وقت یکی از شما بانوان به مسجد حضور می‌یابند بوی خوش و عطر استفاده نکنند.»(۱۹) حضور زنان در مسجد تابع حضور آنان در اجتماع است. بنابراین پیامبر اکرم«ص» در این روایت به نوعی در مقام بیان کیفیت حضور زنان در اجتماعات و مواردی که باید از جانب آنها رعایت شود، می‌باشد.

امام صادق(ع) نیز فرمود: «رسول خدا از داخل شدن مردان به حریم زنان (جایی که زنان لازم نیست پوشیده باشند) بدون اجازه‌ی آنها را نهی فرموده است.»(۲۰)

این سیره‌ی نبوی که از آن با عنوان «مسئله استیذان» (اجازه گرفتن هنگام ورود به خانه‌های مسکونی) یاد می‌شود و مستند به آیات قرآنی است(۲۱) به نوعی مرتبط با مسئله پوشش است؛ چه اینکه ورود سرزده مردان به حریم زنان، در حالی که آنها معمولاً در آن موقعیت انتظار مشاهده مردان بیگانه را ندارند و لذا پیامبر اکرم«ص» با نهی از ورود و داخل شدن بدون اذن مردان به حریم زنان و لزوم استیذان، فرصت و لزوم پوشش را مورد تأکید قرار داده است.

۴)فریاد امام علی(ع) بر اختلاط زنان

امام جعفر صادق«ع» از امیرالمؤمنین علی«ع» نقل کرده است که فرمود: «ای اهل عراق به من خبر رسیده است که زنان شما در راه (و بازار) مردان را تنه می‌زنند. آیا (از خدا) حیا نمی‌کنید» این حکم را می‌‏توان با تنقیح مناط در دیگر مکان‌های عمومی نیز جاری ساخت. و در حدیث دیگری از حضرت نقل است که: «‌آیا شرم نمی‏‌کنید و به غیرت نمی‌‏آیید، که زنان شما راهی بازارها و مغازه‌ها می‏شوند و با افراد بی‏‌دین برخورد می‌کنند.»(۲۲)

۵)زینت ظاهر نشود:

یکی از مهمترین مصادیق حفاظت از زن «پوشیدگی زینت زنان» می‌باشد. در مجمع‌البیان در ذیل جمله «غَیرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَه؛ زینت را ظاهر نکنند.» می‌گوید: «از پیامبر(ص) روایت شده است که فرمود:…در برابر نامحرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع‌تر از روسری که بر روی سینه می‌افتد (جلباب) و چادر (ازار)».(۲۳)

و نیز پیامبر اکرم«ص» خطاب به حولاء (یکی از زنان مدینه) می‌فرماید: «زینت خود را برای غیر همسرت آشکار مکن؛ ای حولاء! بر زن جایز نیست که زیبایی‌های دست و پای خود را (بالاتر از مچ) برای مردی غیر از شوهرش آشکار کند، که اگر چنین کرد، همیشه در نفرین، خشم و کینه الهی و فرشتگان او خواهد بود و در قیامت، برای او عذابی دردناک فراهم است.»(۲۴)

عایشه نقل می‌کند که؛ دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادری من بود در حالی که زینت کرده بود به خانه‌ام آمد. در همان هنگام پیامبر(ص) نیز وارد شد و او را دید و از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول‌الله این دختر، برادرزاده من و خردسال است! پس پیامبر«ص» فرمود: هنگامی که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روی خود، موضع دیگری را نمایان کند.»(۲۵)

رسول اکرم«ص» فرمود: «هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی‌کند و همچنین موی سر و مچ خود را نمایان نمی‌سازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است؛»(۲۶)

 

الزامات حکومتی حجاب

در صورتی که بی‌حجابی، مُخِلّ امنیت عمومی، هنجارشکنی امت اسلامی، اختلال نظم اجتماعی را در پی داشته باشد و یا از مصادیق تظاهر به منکر محسوب شود، جامعه اسلامی و حکومت اسلامی می‌تواند به قوه‌ی قهریه متوسل شده و از آن جلوگیری نماید.

حکومت اسلامی به چند دلیل می‌تواند از بی‌حجابی و یا بدحجابی جلوگیری کرده و از قوه‌ی قهریه استفاده نماید که ذیلاً به دو مورد اشاره می‌گردد:

امر به معروف و نهی از منکر: بی‌حجابی یکی از مصادیق منکر در جامعه اسلامی است. و مفاسد اجتماعی آن بر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ بنابر این برای جلوگیری از منکر و پاسداری از ارزش‌های اسلامی باید با آن مقابله شود.

البته امر به معروف و نهی از منکر مراحلی دارد. ابتدا به صورت توصیه و نصیحت به افراد خاطی تذکر داده می‌شود، مرحله‌ی بعدی، مرحله اقدام و الزام است. اگر توصیه و نصیحت اثر نبخشید، حکومت اسلامی ملزم به استفاده از قوه‌ی قهریه است. قرآن مقدس نیز در این زمینه اشاره دارد و حکومت را ملزم به اقدام عملی می‌نماید: «وَ لْتَکن مِنکم أُمَّهٌ یَدعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعرُوفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الْمُنکرِ وَ أُولئِک هُمُ الْمُفلِحُونَ؛ و باید از میان شما، گروهی، مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند، و آنان همان رستگارانند.»(۲۷)

در آیه دیگر میفرماید: «الَّذینَ إِنْ مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ؛ همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا می‌دارند و زکات می‌دهند و به کارهای پسندیده وامی‌دارند، و از کارهای ناپسند باز می‌دارند، و فرجام همه‌ی کارها از آنِ خداست».(۲۸) تعبیر قرآن به گروه و امت و یا اعطای قدرت به کسانی، حکایت از حکومت و نهاد قدرت در نظام اسلامی دارد که وظیفه تنظیم و امنیت جامعه را به عهده دارد.

«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ…، و مردان و زنان باایمان، دوستان یکدیگرند، که به کارهاى پسندیده وامى‌دارند، و از کارهاى ناپسند بازمى‌دارند…»(۲۹)

حکم حکومتی:

در کتب فقهی دو نوع مجازات برای مجرمان مدّ نظر گرفته شده است یکی، حدّ و دوم، تعزیر. مجازات بی‌حجابی یا بدحجابی، از نوع دوم است.

تعزیر در اصطلاح عبارت است از مجازاتی که از طرف شارع، حدّ معینی برای آن تعیین نگردیده و میزان آن کمتر از حدّ است که از طرف حاکم شرع تعیین می‌گردد. تعزیر مجازات مشروعی است که به خاطر ارتکاب گناه اجرا می‌گردد و اندازه خاصّی ندارد.

یعنی هر کسی کار حرامی را انجام دهد یا واجبی را ترک کند و جزای آن به اندازه حدّ نرسد، امام و حاکم مسلمین برای او جزاء تعیین می‌کند و مقدار و اندازه جزاء به عهده و طبق نظر حاکم شرع است.(۳۰) بنابراین حاکم اسلامی در موارد لزوم می‌تواند تعزیر کند.

جمع‌بندی: در آیات و روایات، ریز مسائل حجاب در جامعه، نحوه‌ی حضور، برخورد معصومان با بدپوششی، تأکید و اصرار بر حجاب و پرهیز از اختلاط، عهد و پیمان گرفتن از زنان و همین‌طور تاکید اهل کتاب و اهل ذمه بر رعایت حجاب، دلائلی که حجاب را در جامعه الزامی می‌داند بخوبی بیان و مطرح شده است.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. اعراف/۲۷٫
  2. سوره مبارکه نساء آیات ۵۹ و ۸۰
  3. کتاب النکاح، مکارم شیرازی، ناصر، مصحح: محمدرضا حامدی، مسعود مکارم‌، انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب (ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۲۴ق. ج ۱، ص ۳۱٫

۴٫تحف‌العقول ص ۴۲۲؛ بحارالانوار، ج ۶۶ ص۷۴ و نیز آمده: الإِیمَانُ تَصدِیقٌ بِالْجَنَانِ وَ إِقرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان‏ «ایمان، تصدیق با دل و اعتراف با زبان و التزام در عمل است.»

۵٫سوره نساء آیه ۱۵۰

  1. تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجا، ج۱۵ صص۶-۷
  2. نور/۳۱

۸- احزاب/۵۹٫

  1. مستدرک‌الوسایل، ج ۳، ص ۲۴۴
  2. بحارالانوار، جلد ۱۰۳، ص ۲۵۰؛ نوادر راوندی ص ۳۷
  3. نهج‌البلاغه، حکمت ۴۷۴

۱۲٫در این بخش از مقاله حجت الاسلام والمسلمین عباسعلی مشکانی سبزواری با عنوان مبانی و الگوهای فقهی مواجهه با بدپوششی در سیره سیاسی و فرهنگی معصومین(ع) در مجله گفتمان فقه حکومتی/۳ بهره برده‌ایم.

۱۳٫مکاتیب‏الرسول، احمدى میانجى، على‏محقق / مصحح: فرجى، مجتبى‏، دار الحدیث، ‏قم‏: ۱۴۲۶، ق‏، ج۲، ص۵۲۸٫

  1. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۷؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۴، ص۲۷۲.؛ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج۱۰، ص۵۹۵.
  2. الشرح الکبیر، عبدالرحمن ابن قدامه المقدسی، بیروت، دار الکتاب العربی، ج۷، ص۳۵۵.
  3. مجموعه ورام تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، قم، مکتبه الفقهیه، افست از بیروت، دارالتعارف، ۱۳۷۴ق، ج۲، ص۱۱۹٫
  4. بحارالانوار، همان، ج۳۲، ص۱۵۴٫
  5. سنن‏ابی‏داود، س‍ل‍ی‍م‍ان‌ب‍ن‌ اش‍ع‍ث‌ اب‍وداود، شیخ الاسلام احمد جام (مکتبه‌البشری)، اول، ۱۳۹۷، ج۷، ص۵۴۳٫
  6. شرح نهج‏البلاغه، ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، تصحیح، محمدابوالفضل، ابراهیم، قم، آیه‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق. ج۱۹، ص۳۴۷
  7. الکافی، ج۵، ص۵۲۸٫
  8. نور/۲۷-۲۹٫
  9. الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب‏ مصحح: غفارى على اکبر، دار الکتب الإسلامیه، تهران ‏اول،۱۴۰۷ق‏، ج۵، ص۵۳۷٫
  10. نورالثقلین، حویزی، عبدعلی، نور الثقلین، اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. ج۳، ص۶۲۴؛ مرحوم طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو، ج۷، ص ۲۷۱٫
  11. مستدرک الوسائل، همان,/همان، ج۱۴، ص۲۴۲٫
  12. جامع البیان، محمدبن جریر طبری، بیروت، دار المعرف، ۱۴۱۲، اول، ج۹، ص۳۰۵٫
  13. مستدرک حاکم، ج ۲، ص۵۴۹
  14. آل عمران/ ۱۰۴.

۲۸- حج/۴۱٫

۲۹٫توبه/۷۱

۳۰٫شرایع الاسلام، محقق حلی بیروت، ۱۴۰۹ق، انتشارات الزهراء، ج۴، ص۱۶۸، با استفاده از سایت عصر شیعه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *