مقدمه:
اصل کلی و اساسی در چگونگی رابطه مسلمانان با غیرمسلمین وجود دارد و آن این است که مسلمانان موظفند در برابر هر گروه و جمعیت و کشوری که موضع خصمانه با آنها داشته باشند و بر ضد اسلام و مسلمین قیام کنند، یا دشمنان اسلام را یاری دهند، سرسختانه بایستند و هرگونه رابطه، پیوند محبت و دوستی را با آنها قطع کنند. اما اگر آنها در عین کافر بودن نسبت به اسلام و مسلمین بیطرف بمانند و یا تمایل داشته باشند، مسلمین میتوانند با آنها رابطه دوستانه برقرار سازند؛ البته نه در آن حد که با برادران مسلمان دارند و نه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان مسلمین شود. اگر جمعیت یا دولتی مسیر خود را تغییر دهند، باید وضع فعلی آنها را معیار قرار داد و طبق دستورات قرآن و روایات عمل کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) یکی از بارزترین رخدادهای قرن بیستم به شمار میرود. انقلابی که در ابعاد گوناگون، منشأ پیامدهای بنیانی و شگرفی در سطح جهان شد و علاوه بر آنکه به انسانها کرامت، به مسلمانان شوکت و به مؤمنان عزّت و عظمت بخشید، در ایران بر منافع دشمنان و بیگانگان خط بطلان کشید. به این جهت بهشدت سر دشمنی با اسلام و انقلاب را دارند.
نقشههای دشمن را باید شناخت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، طرح نقشههای جدید در جهت دستیازی به خاک، هویت، فرهنگ و منافع ملت، در دستور کار دشمنان قرار گرفت.
برای تصمیمگیری و چگونگی واکنش در برابر دشمن باید ابتدا او را شناخت، به اهدافش پی برد و روشهای او را در ضربه زدن و رسیدن به اهدافش باز شناخت، همچنان که باید نقاط ضعف و قوت او را مطالعه کرد.
رهبر معظم انقلاب، بهعنوان یک وظیفه مستمر برای امت اسلامی میفرمایند: «ملت ایران به همان نسبت که دشمن، روشهای خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیدهتر میکند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفزاید و با آمادگی معنوی، فکری، سیاسی و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با یکدیگر، چهره دشمن را در هر لباسی که هست، شناسایی کند.»(۱)
و نیز میفرمایند: «وقتی انسان میبیند دستگاههای تبلیغاتی دشمن، دستگاه تبلیغاتی مزدور آمریکا، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس، دستگاه تبلیغاتی دولت غاصب صهیونیست، برای فلان لایحه در مجلس یقه میدرانند، جنگ روانی میکنند، به خاطر فلان زندانی، به خاطر فلان مسئول، دلسوزی دایه مهربانتر از مادر را نشان میدهند، انسان حق دارد به شک بیفتد… دشمن، امروز امیدوار است، شاید بتواند از سادهاندیشی استفاده کند، جای پای خود را در دستگاههای سیاسی کشور و دستگاههای فرهنگی کشور باز کند… امروز، روز حساسی است. این روزگار، روزگار حساسی است»(۲)
انواع دشمن و مصادیق آن:
۱) شیطان: بزرگترین و قویترین دشمن، شیطان است. قرآن کریم بهصراحت شیطان را دشمن بشر میداند: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»؛(۳) البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید. در جای دیگری او را جزو دشمنان آشکار و بزرگ میداند که همواره با انسان سر دشمنی داشته است: «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِینا»؛(۴) همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است.
و امروزه شیطان اکبر، آمریکای خبیث است. که مصداق بارز آیه ۱۲۰ سوره مبارکه نساء است که میفرماید: «یَعِدُهُم وَیُمَنِّیهِم وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیطَانُ إِلَّا غُرُورًا؛ (شیطان) آنان را بسیار وعده دهد و آرزومند و امیدوار کند، ولی آنان را چیزی به جز غرور و فریب وعده نمیدهد.
۲) مشرکان: مشرکان نیز دشمنان دیگری هستند که از دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان معرفی شدهاند: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا…. وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا»؛(۵) مسلماً… مشرکان را دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت» که امروزه مصداقهای متعددی در جهان دارد. مانند تکفیریها که با آوردن دین جدید مصداق «مشرک» محسوب میشوند چون دین فقط دین خداست.(۶)
۳) یهودیان: از نگاه قرآن، یهودیان نیز ویژگیهای خاصی دارند؛ آنها طغیانگر؛(۷) تکذیب کننده و قاتلان انبیا،(۸) جنگافروز،(۹) شبههافکن،(۱۰) و…،معرفی شدهاند. مصداق اصلی یهود جنایتکار امروز صهیونیستهای اشغالگر هستند که هم طاغی و اشغالگر و هم قاتل دانشمندان ایرانی، فلسطینیان و دانشمندان عراق و… هستند.
۴) منافقان: منافقان گروهی هستند که در قرآن با لحن شدیدی از آنها یاد شده است؛ زیرا اسلام و مسلمانان ضربههای سختی از آنها خوردهاند. قلب منافقان بیمار است و همواره به احکام و شریعت اسلام شک و تردید دارند. قرآن میفرماید:
«فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا…»؛(۱۱) در دلهاى آنها یک نوع بیمارى است، خداوند بر بیمارى آنها مىافزاید. منافقین امروز سازمان منافقینی هستند که جنایات بیشماری را در تمام ترورها و اغتشاشات مرتکب شدهاند.
مصادیق منافقین امروزی: گذشته از سازمان منافقین که قتلعام چندین هزار نفر مردم بیگناه، اعم از مسئولین نظام و مردان، زنان و کودکانی که هیچگونه پیشینه سیاسی نداشتند را در کارنامه سیاه خود دارد. قرآن کریم، مردان و زنانی را که امر به منکر میکنند(توبه/ ۵۴٫) و نیز شایعهسازان و شایعهپراکنان و آنانی را که بدون تحقیق شایعات را بین مردم انتشار میدهند.(۱۲) و همچنین کسانی را که بجای مومنین کافران و دشمنان اسلام و مسلمین را دوست خود انتخاب میکنند و از آنان حمایت میکنند.(۱۳) را جزو منافقین میشمارد و وعده عذابی دردناک در دنیا و آخرت را به آنان داده است.
یکی از شعائر الهی دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خداست.
قرآن کریم ضمن وعدهی قطعی پیروزی مومنان و صالحان بر مشرکین و کفار و منافقین، با تاکید بر «شناخت دشمن»(۱۴) و همچنین «شیوههای مقابله با آنان» (۱۵)؛ در آیات متعددی ضمن منع همسویی با دشمنان خدا و قرآن، مسلمانان را نسبت به عواقب و پیامدهای شوم «امور دشمنپسندانه» و همسویی با دشمنان اسلام و مسلمین هشدار میدهـد.
عواقب همسویی و دوستی با دشمنان خدا
در سوره توبه، به جایز نبودن دوستی با دشمنان خدا و همراز گرفتن آنان اشاره شده است:
«أَم حَسِبتُم أَن تُتْرَکُوا وَلَمَّا یَعْلَمِاللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَلَم یَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَهً وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛(۱۶)؛ آیا چنین میپندارید که شما را (بدون آزمایش) به حال خود رها میکنند در صورتی که هنوز خدا معلوم نگردانیده که از شما چه کسانی اهل مجاهدهاند و جز خدا و رسول و مؤمنان را هرگز دوست خود و همراز خویش نگزیدهاند، و خدا از همه کردار شما آگاه است.»
«ولیجه» از ماده «ولوج» به معنی «دخول» است، و به کسی گفته میشود که محرم اسرار و گرداننده کارهای انسان است و معنی آن تقریبا با معنی «بطانه» یکسان است. در حقیقت آیه فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد میکند و آن اینکه تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمییابد، و شخصیت اشخاص روشن نمیشود، بلکه با دو وسیله آزمایش، مردم آزموده میشوند:
نخست جهاد در راه خدا، و برای محو آثار شرک و بتپرستی و دوم ترک هرگونه رابطه و همکاری با منافقان و دشمنان، که اولی دشمنان خارجی را بیرون میراند و دومی دشمنان داخلی را.(۱۷)
نهی ارتباط با دشمنان خدا و رسول
در دین اسلام ارتباط با مشرکان و کفار در جهت رفع نیازهای اضطراری مانعی ندارد، اما دوستی و تکیه کردن به آنان و نیز گره زدن سرنوشت جامعه دینی در قالب مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی برای جوامع دینی ممنوع است:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُم هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِن قَبْلِکُم وَ الْکُفَّارَ أَولِیاء:(۱۸) اى کسانى که ایمان آوردهاید، افرادى که آئین شما را به باد استهزا و بازى مىگیرند، از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیهگاه خود انتخاب نکنید.»
و نیز در آیه ۱ سوره مبارکه ممتحنه میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُم أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فیسَبیلی وَ ابتِغاءَ مَرضاتی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُم وَ ما أَعْلَنْتُم وَ مَن یَفْعَلْهُ مِنْکُم فَقَد ضَلَّ سَواءَ السَّبیل؛(۱۹) ای کسانی که ایمان آوردهاید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی برمگیرید (بهطوری) که با آنها اظهار دوستی کنید و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند …اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودی من بیرون آمدهاید (شما) پنهانی با آنان رابطه دوستی برقرار میکنید، در حالی که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار کردید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعا از راه درست منحرف شده است.»(۲۰)
قرآن کریم در آیات متعددی به این امر مهم اشاره کرده است که مؤمنین باید از دوستی با کفار بپرهیزند. در آیهای میفرماید:
«لا یَتَّخِذِ المؤمِنونَ الْکافِرینَ اَوْلیاءَ مِنْ دُونِ المؤمنین:(۲۱) مؤمنان نباید کافرین را به جای اهل ایمان به دوستی بگیرند.»
این مضمون در آیات دیگری نیز به کار رفته است تا جایی که خداوند دوستی و تمایل به اهل شرک و کفر را ناشی از عدم ایمان به خدا و رسول(ص) میداند. قرآن میفرماید:
«وَلَو کانُوا یُؤمِنونَ بِاللهِ وَ النّبیِّ وَ ما اُنْزِلَ اِلَیْهِ مَا اتَّخَذُوهُم اَوْلِیاءَ ولکنَّ کَثیراً مِنْهُم فاسِقونَ؛(۲۲) اگر به خدا و پیامبر و آنچه بر او نازل شده ایمان میآوردند، کفار و مشرکان را سرپرست و دوست نمیگرفتند، ولی بسیاری از آنان فاسقاند.» آری، قرآنکریم اینگونه دوستی را مایه فسق میداند و ما را از دوستی با غیراهل ایمان بر حذر میدارد.
و در آیه ۸ سوره مبارکه توبه میفرماید:
«کَیفَ وَإِن یَظْهَرُوا عَلَیْکُم لَا یَرقُبُوا فِیکُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّهً یُرْضُونَکُم بِأَفْوَاهِهِم وَتَأْبَى قُلُوبُهُم وَأَکثَرُهُم فَاسِقُونَ؛ چگونه (با مشرکان عهدشکن وفای به عهد توان کرد) در صورتی که آنها اگر بر شما ظفر یابند مراعات هیچ علاقه خویشی و عهد و پیمان را نخواهند کرد! به زبانبازی و سخنان فریبنده شما را خشنود میسازند در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آنان فاسق و نابکارند.»
البته در آیاتی نیز بر دوستی اهل ایمان تاکید کرده است:
«وَالمُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعْضُهُم اَوْلیاءُ بَعْضٍ؛(۲۳) مردان و زنان با ایمان دوست و یار یکدیگرند.» علمای قرآن میگویند این جملات «خبر در مقام انشا»ست یعنی اگرچه جمله خبری است، ولی معنای انشائی و دستوری میدهد؛ یعنی باید اهل ایمان با یکدیگر دوست و یار باشند.
تکیه بر ظالمان برابر است با آتش دوزخ
دشمنی با دشمنانی نظیر آمریکا مبنای قرآنی دارد. قرآن کریم در سوره هود به موضوع اعتماد نکردن و دل نبستن به دشمنان پرداخته و میفرماید:
«وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِن دُونِ اللَّهِ مِن أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»؛(۲۴) و بر ظالمان تکیه نکنید که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید!» اعتماد همراه با رغبت به دشمن باشد.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آورده است که «…رکون به معناى صرف اعتماد نیست، بلکه اعتمادى است که توأم با میل باشد، و به همین جهت است که با حرف (الى) متعدى مىشود، نه با (على) و تفسیرى که اهل لغت براى آن کردهاند تفسیر به معناى اعم است و این خود عادت و رسم اهل لغت است.»(۲۵) (رکون) به این معناست که در امر دین و یا حیات دینى طورى به ستمکاران نزدیک شود که نزدیکیاش توأم با نوعى اعتماد و اتکا باشد و دین و خدا و یا حیات دینى را از استقلال در تأثیر انداخته و از آن پاکى و خلوص اصلیاش ساقط کند و معلوم است که نتیجه این عمل این است که راه حق از طریق باطل سلوک و یا حق با احیاى باطل احیا و بالاخره به خاطر احیائش کشته شود.» تکیه بر ظالمان باعث تقویت آنها، گسترش دامنه ظلم و فساد، تشدید وابستگی به ظالمان و در نتیجه همراهی خواه ناخواه با برنامههای ظالمانه جبهه ستم است.
«به کسی که ستمگر است، به ظالم اعتماد نکنید، گرایش پیدا نکنید «رکون» یعنی میل پیدا کردن و گرایش پیدا کردن و اعتماد به او کردن به آدم ظالم اعتماد نکنید. نتیجه اعتماد کردن به ظالم همین میشود که شما میبینید دولتهای مسلمان، مجموعههای اسلامی به ظالمترین و ستمگرترین عناصر عالَم اعتماد میکنند و نتیجهاش را دارند مشاهده میکنند و میبینند.»(۲۶)
مقابله با دشمنان از اوجب واجبات:
رسول خدا(ص) دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خداوند به خاطر خدا را واجب میدانند و میفرمایند: «دوستی کردن به خاطر خدا یک واجب است و دشمنی ورزیدن به خاطر خدا نیز واجب.»(۲۷)
و نیز در حدیثی دیگر فرمودند: «دوستی مؤمن با مؤمن به خاطر خدا از بزرگترین شاخههای ایمان است. بدانید که هرکسی برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمنی ورزد و برای خدا عطا و به خاطر خدا دریغ کند، از برگزیدگان خداست.»(۲۸)
از امام صادق(ع) نقل است که پیامبر خدا(ص) به اصحاب خود فرمودند: «کدام دستگیره ایمان محکمتر است؟» عرض کردند: خدا و پیامبر او بهتر میدانند. آنگاه یکی گفت: نماز، دیگری گفت: زکات… پیامبر خدا(ص) فرمودند: هریک از اینها که گفتید اهمیت خود را دارد، اما آنچه من میخواهم نیست؛ بلکه محکمترین دستگیرههای ایمان، دوست داشتن برای خدا و دشمنی کردن به خاطر اوست و پیوند با دوستان خدا و بیزاری از دشمنان خدا.(۲۹)
هرکه را دوست بداری با همان محشور خواهی شد:
حشر قیامت بر اساس حب و بغضی انسان است. اگر انسان خدا و رسول و اهلبیت(ع) را دوست بدارد، در روز قیامت با آنها و اگر دشمنان خدا و اهلبیت«ع» و دین اسلام را دوست بدارد با دشمنان خدا محشور میشود.
حضرت علی«ع» فرمودند:
«إیّاکَ أن تُحِبَّ أعداءَ اللّه، أو تُصفِیَ وُدَّکَ لِغَیرِ أولِیاءِ اللّه؛ فَإِنَّ مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم؛ مبادا که دشمنان خدا را دوست بدارى و یا دوستىات را براى غیر دوستان خدا، خالص گردانى؛ زیرا هر که مردمى را دوست بدارد، با آنان محشور خواهد شد.»(۳۰)
امام علی(ع)در بیانی نورانی دیگری، غایت دوستی با هر گروهی را حشر با آنان معرفی و میفرمایند: «مبادا دشمنان خدا را دوست بداری، یا دوستیات را نثار کسی جز دوستان خدا کنی که هرکس مردمی را دوست بدارد با آنان محشور شود.»(۳۱)
در منابع اهل سنت نیز این حدیث آمده است. انس گوید: «مردی نزد رسول خدا آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا قیامت کی بر پا میشود؟» فرمودند: «چه اعمالی برای قیامت آماده کردهای؟» عرض کرد: «محبت خدا و رسول خدا(ص).» فرمودند: «شما با کسی(محشور) هستی که دوست میداری.» انس عرض کرد: «من خدا و رسول (ص) او را دوست میدارم… امیدوارم با آنها محشور شوم، هر چند اعمال آنها را انجام ندادهام.» از صحیح بخاری و مسلم نقل شده است که ابن مسعود میگوید: «مردی نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا(ص) چگونه میبینید مردی را که گروهی را دوست بدارد و به آنها ملحق نشود؟» فرمودند: «مرد با کسی(محشور) میشود که دوست بدارد.»
این حدیث هم میرساند که انسان اگر به جنایتکارنی مثل آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی و انگلیس و امثالهم که از بزرگترین دشمنان خدا و قرآن و اسلام هستند تمایل داشته باشد، و هر اقدامی که موجب خشنودی آن جنایتکاران است انجام دهد قطعاً با آنها محشور میشود.
«قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَن أَحَبَّنَا کَانَ مَعَنَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَهُ؛(۳۲)
رسول خدا(ص) فرمودند: «اگر کسی ما اهلبیت«ع» را دوست داشته باشد در روز قیامت با ما محشور میشود و اگر مردی سنگی را دوست داشته باشد خداوند در قیامت او را با همان سنگ محشور میکند.»
پس باید مواظب حب و بغضهای خود باشیم که خدای نکرده حب ناروا و بغض ناروا ما را جهمنی نکند. شایان توجه است که در مبحث «دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا» باید به بزرگترین مصادیق آن دقت کافی داشت. آری، بزرگترین دوستان خدا اهلبیت«ع» یعنی «التّامیّنَ فی مَحَبَّهِ الله»(۳۳) و دوستی با آنان دوستی با خود خدا محسوب میشود،زیرا «مَنْ اَحَبَّکم فَقَدْ اَحَبَّ الله.»(۳۴) و بزرگترین دشمنان خدا هم، دشمنان این خاندان هستند که ما هم وظیفه دشمنی با آنان را داریم.
پینوشتها:
- سخنرانی رهبری در اجتماع بزرگ نیروی مقاومت بسیج مردمی به مناسبت سالروز تشکیل بسیج ۰۵/۰۹/۱۳۷۶٫
- سخنرانی ۱۴ بهمن ۱۳۶۹، ۲۵ آذر۱۳۸۰ و۱ فروردین ۱۳۸۲٫
- فاطر/ ۶٫
- اسراء/ ۵۷٫
- مائده/ ۸۲٫
- آیتالله فاضل لنکرانی ۱۳۹۳۰۲۱۷۰۰۱۵۳۶https://www.farsnews.ir/amp/
- نساء/ ۱۶۰٫
- مائده/ ۷۰٫
- مائده/ ۶۴٫
- بقره/ ۱۳۵
- بقره/ ۱۰٫
- نساء / ۸۳
- نساء / ۱۳۹
- یس /۶۰٫؛ تغابن /۱۴، نساء / ۱۰۱ و…
- المدثر/۷ ، المزمل/۱۰، شوری/۱۵ و…
- توبه/ ۱۶٫
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج.۷، ص.۳۱۱٫
- مائده/ ۵۷٫
- ممتحنه/ ۶۰٫
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج.۲۴ صص.۱۴-۱۱٫
- آل عمران/ ۲۸.
- مائده/ ۸۱.
- توبه/ ۷۱.
- هود/ ۱۱۳٫
- المیزان ذیل آیه ۱۱۳ هود.
- رهبر معظم انقلاب ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲٫
- میزان الحکمه، ج.۲، ص.۴۵۱.
- الکافی، ج.۲، ص.۱۲۵٫
- بحار الانوار، ج.۶۹، س۲۴۲.
- غررالحکم، ص.۳۳۶، حدیث ۲۷۰۳٫
- غررالحکم، ح۲۷۰۳.
- الأمالی لصدوق، ابنبابویه، محمد بن على، کتابچى، تهران، ۱۳۷۷ش. ص.۲۱۰
- زیارت جامعه کبیره.
- همان.