فضای مجازی در واقع امتداد فرهنگ و اجتماع انسانی در محیط شبکهای بر بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات است. بسط این فضا به همه ابعاد و شئون زندگی، آن را به جزئی جداییناپذیر از زیستبوم حیات بشر تبدیل کرده است. گستردگی و رشد غیرقابل توقف این فضا باعث شده دنیای پیش روی هر یک از ابنای بشر پیوسته و به شکلی تصاعدی بسیار وسیعتر از قبل و به همین دلیل به محل زیست خیل عظیمی از انسانها تبدیل شود.
جهانشمول بودن اسلام یک حقیقت قطعی است. اگرچه فضای مجازی از زمان ظهور به دلیل معماری سیال آن، بهعنوان محوریترین بستر برای تحقق ایده جهانیسازی (البته با قرائت غربی آن) توسط استکبار مورد استفاده قرار گرفته است، اما در صورت درک قابلیتها و ظرفیتهای این فضا، صرف نظر از نقاط ضعف و تهدیدهای ناشی از نحوه به کارگیری آن، برای تحقق تمدن نوین اسلامی غیرقابل چشمپوشی به نظر میرسد و باید بهعنوان فرصتی بینظیر برای دستیابی به هدف غایی انقلاب اسلامی در نظر گرفته شود. موفقیت در چنین فضائی، مقدمتاً منوط به شناخت صحیح از مبانی نظری، الگوی معماری و سیر تحولی و سپس بازتعریف مبانی نظری بر اساس جامعهسازی و تمدنسازی و با توجه به نقشه راه انقلاب اسلامی و تغییر بنیادی در کارکردها از طریق ایجاد تحول، ابتدا در معماری فضای مجازی کشور و سپس در ادامه نقشآفرینی در کلیت آن است.
بنابراین طراحی و مدیریت مستمر، جامع و دقیق بر فضای مجازی بسیار ضروری است. مطالعه نحوه عمل کشورهای مختلف در زمینه فضای مجازی بهوضوح نشان میدهد که بسیاری از این کشورها علاوه بر اینکه در زمینه مدیریت فضای مجازی کشورشان بسیار جدی هستند، نقشها و جایگاههای جاهطلبانهای را نیز در عرصه بینالملل برای خود در نظر گرفتهاند. به عنوان نمونه میتوان به:
*سیاستها و برنامههای راهبردی و اقدام اتحادیه اروپا در راستای «انقلاب صنعتی چهارم»،
*برنامههای راهبردی ۲۰۲۵، ۲۰۳۵ و ۲۰۴۹ چین تحت عنوان «تمدن صنعتی چین»،
*اجرای برنامههای جامع راهبردی پنج ساله مرتبط با فناوری ارتباطات و اطلاعات در کره جنوبی از سال ۱۹۹۰ و هدف مطرح شده از سوی رئیس جمهور این کشور در سال ۲۰۲۲ مبنی بر تبدیل کره به «رهبر دیجیتال جهان»،
*حرکت ۲۰ ساله ژاپن از سال ۲۰۰۰ در چهارچوب قانون اساسی فناوری اطلاعات و اجرای قانون اساسی تشکیل جامعه دیجیتال ژاپن از سال ۲۰۲۱ و ایده «جامعه پنجم ژاپن» تحت عنوان «جامعه فوق هوشمند» در افق سال ۲۰۳۰،
*«جوامع هوشمند» مالزی در افق ۲۰۵۰،
*«ملت هوشمند» سنگاپور که در سال ۲۰۱۴ تدوین شد،
*«تمدن صنعتی» آمریکا در افق ۲۰۳۰ و برنامه راهبردی پنج ساله آمریکا که مهمترین و محوریترین هدف آن حفظ رهبری جهانی در فضای مجازی است، اشاره کرد.
اکثراین کشورها برنامههای کلان توسعه خود را مبتنی بر روندهای مطرح فناوری در آنچه انقلاب صنعتی چهارم نام گرفته، شکل دادهاند. این روندها عمدتاً در حوزههای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، دادههای کلان، رایانش ابری، اینترنت اشیا، شبکههای نسل ۵ و نسل ۶، روباتیک، ویرایشهای ژنتیکی و بهرهگیری از کوانتوم در پردازش، انتقال و ذخیرهسازی دادههاست.
الگوهای مختلفی مبنای حکمرانی بر فضای مجازی از سوی کشورهاست. ساختار برخی از کشورها (فرانسه، انگلیس و چین و…) برای حکمرانی، فرادولتی است.
گروه دیگری از کشورها (از جمله کره جنوبی و مالزی) اعمال حاکمیت بر این فضا را در سطح دولت و تحت مدیریت رئیس دولت انجام میدهند. در برخی از کشورها از جمله: روسیه، هند، لهستان، ترکیه و آمریکا، مدیریت از طریق زیرمجموعههای دولت صورت میپذیرد. در اکثر این کشورها نهادهای ذیربط، ضمن تدوین اسناد سیاستی کلان، در بخش قانونگذاری، تنظیم، کنترل و نظارت و اجرا بهشدت فعال بودهاند.
گستره وسیعی از موضوعات اعم از محتوا، خدمات، زیرساخت، فناوریهای مرتبط با فضای مجازی و همچنین انواع نظامات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی، مورد توجه و اقدام این نهادهای حاکمیتی بوده است. نکته قابل توجه اینکه هر کشوری اصولی را در اعمال حاکمیت خود تدوین کرده و بدین ترتیب نظام حکمرانی خود را در فضای مجازی سامان دادهاند.
تجربه بیش از سه دهه حضور مظاهر مختلف فضای مجازی در قلمرو جمهوری اسلامی بیانگر واقعیتهای حائز اهمیتی است.
اول اینکه جهتگیری کلی جمهوری اسلامی همواره حرکت در مسیر بهرهگیری موثر از دانش و فناوریهای نو بوده است. نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی به حوزههای دانشی، از جمله فضای مجازی، همیشه فرصت محور بوده است تا حدی که میفرمایند: «سرنوشت ملتی که در دانشهای جدید عقب بیفتد، ذلت و استعمارزدگی است.» در عین حال به مواجهه عالمانه و هوشمندانه با تهدیدها و مضار آنها نیز رهنمون بودهاند.
دوم اینکه دستیابی کشورمان به دانش و فناوریهای جدید و به کارگیری آن در بسیاری از کاربردها همتراز کشورهای پیشرو، بیانگر ظرفیت و توان بسیار بالای مردم در حوزههای تخصصی است.
بنابراین آنچه که امکان تحقق اهداف مورد اشاره در مقدمه این نوشتار را فراهم کرده و باید فراهم کند، الگو و نحوه حکمرانی براین فضاست که عدم توفیقها را باید در این بخش جستجو کرد.
از لحاظ ساختاری، متناسب با معماری موجود حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران، بهترین مدل در قالب شورای عالی فضای مجازی و مرکز ملی فضای مجازی بهعنوان بازوی اجرایی آن با حکم رهبر فرزانه انقلاب اسلامی بیش از یک دهه است که شکل گرفته است. اما بهرغم شناخت دقیق از صحنه و اقدام بهموقع از سوی رهبر معظم انقلاب و وجود توان اجرایی و بهرهمندی از سرمایههای انسانی و اقتصادی لازم، به جای سود جستن از ظرفیتهای بینظیر فضای مجازی، تعبیر «ول» گویاترین توصیف از وضعیت این فضا در کشور است.
شاهدیم که این فضا بهعنوان ابزاری قدرتمند برای جبهه استکبار علیه اسلام و انقلاب اسلامی به کار گرفته میشود. گسترش شبهات و تضعیف اعتقادات و ایمان مردم، بهخصوص جوانان و نوجوانان، عفتزدایی و القای ناامیدی، سلطه امپراتوری فریب و قلب واقعیت و ارائه اخبار دروغ تنها بخشی از واقعیتهای فضای مجازی کشور است. تهدیدهای این فضا بهحدی گسترش یافته که تعبیر قتلگاه نوجوانان و جوانان در مورد آن بسیار مناسب است.
دشمنیهای استکبار و دنبالههای آنان در همه عرصهها همواره وجود داشته است؛ اما جایگاه ممتاز جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از عرصهها در ابعاد داخلی و بینالمللی مبیّن این واقعیت است که ریشه مشکلات ما در فضای مجازی نه در قدرت دشمن که در سوء مدیریت ما نهفته است.
بعد از گذشت بیش از یک دهه از تاسیس شورای عالی فضای مجازی، همچنان خلاء وجود الگوی بومی برای حکمرانی بر فضای مجازی کشور محسوس است. در حالی که همگان به ادغام و امتزاج فضای مجازی با زیست مردم اذعان دارند، عدم وجود قوانین و مقررات مورد نیاز، موجب تهدید و آسیبهای عمیقی در کشور شده است.
بهرغم حکم رهبر معظم انقلاب مبنی بر ترتیب آثار قانونی دادن به مصوبات شورایعالی فضای مجازی، تا کنون برای این مهم بستری حقوقی فراهم نشده است. از یک سو، تقلیل حوزه عمل شورایعالی به صرفاً سیاستگذاری کلان (آنهم از نوع خنثی و در عینحال بدون ضمانت اجرا) و از سوی دیگر، عدم تصویب قوانین و مقررات ضروری و بشدت مورد نیاز کشور توسط مراجع قانونی دیگر، ساختار تدبیر شده برای حکمرانی در این فضا را ناکارآمد کرده و عملاً فضای مجازی کشور بدون فرمانده به حال خود واگذاشته شده است.
در واقع تدبیر رهبری معظم انقلاب که فرصت بینظیری را در شکست بنبست فرماندهی و مدیریت فضای مجازی کشور و ایجاد تحول در نظام حکمرانی کشور ایجاد کرده بود، در حصار تنگنظرانه صاحبان قدرت و انحصار در نهادهای نظام سنتی و در قوای مختلف، فرصت رشد نیافت. تعمد حوزههای مختلف حکومتی، بهخصوص دولتها در تضعیف شورایعالی و مرکز ملی فضای مجازی به دلیل عدم باور به نقشه راه انقلاب اسلامی و نیز وجود فرصتهای مختلف در فضای مجازی برای آنها از منظر منافع جناحی جهت کسب و حفظ قدرت، از جمله واقعیتهای تلخی است که بر انقلاب اسلامی گذشته است.
با استقرار دولت سیزدهم، یکی از مهمترین موانع بر سر راه تحقق اهداف تاسیس شورایعالی فضای مجازی که عدم باور به نقشه راه انقلاب اسلامی بود برداشته شد؛ اما بهرغم گذشت دو سال از استقرار دولت جدید، همچنان این فضا از فقدان انسجام و رویکرد تحولی رنج میبرد. اگرچه همگان شاهد عزم رئیس محترم جمهور در حمایت از هرگونه حرکت تحولی در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و منافع مردم هستند، لکن روندها در ارتباط با فضای مجازی تا حد زیادی همچون گذشته بهطور غیر قابلقبولی دنبال میشود. انتظار همه دلسوزان انقلاب اسلامی این است که مسیر گذشته آسیبشناسی و اشتباهات جبران شود.
حفظ نظامات و ساختارهایی که در نبود فضای مجازی و برای ماموریتهای متفاوتی نسبت به نیازهای امروز شکل گرفتهاند خطای آشکاری است. در فرآیند تحقق اهداف اسلامی، نظامسازی مرحله بعد از انقلاب اسلامی بود که در قالب همه پرسی نظام جمهوری اسلامی و سپس قانون اساسی محقق شد. در پس گزاره «اهمیت داشتن فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی» واقعیتهای بسیاری نهفته است که تا کنون بهدرستی درک نشده است. عبور از وضع نامطلوب موجود در فضای مجازی نیازمند تغییراتی به بزرگی و اهمیت این فضاست. ارادهای ملی برای چنین تحول بزرگی در تراز آنچه در تصویب قانون اساسی رخ داد لازم است. جبران عقب ماندگی ناشی از ترک فعلها و سوء مدیریتها راهی جز نوسازی و متناسب سازی نظامات تقنینی و اجرایی کشور و به کارگیری شیوههای نو در ساختارها و فرایندها ندارد. پر واضح است که هرگونه انفعال یا سیاستگذاری و برنامهریزی اشتباه برای این فضا در واقع برنامهریزی برای شکست خواهد بود.