امیرالمؤمنین علی(ع) پیشگام در ایمان – آیت‌الله سیداحمد خاتمی

مقدمه:
«سیمای امیرالمؤمنین در قرآن» نام مجموع مقالاتی در عرصه‌ی معرفت شخصیت والای جهان هستی حضرت امیرمؤمنان علی(ع) است که بر محور زیارت حضرت امیرالمؤمنین در روز غدیر که حضرت امام هادی(ع) انشاء فرموده است در این مقاله نیز شرح فرازهایی از این زیارت تقدیم می‌گردد.
السلام علیک یا دین الله القویم؛ سلام بر تو ای دین استوار خدا
و صراطه المستقیم؛ و راه مستقیم الهی
السلام علیک ایها النبأالعظیم الذی هم فیه مختلفون و عنه یسئلون؛ سلام بر تو ای خبر بزرگ عالم که امت در او اختلاف دارند و در مورد او مورد سؤال قرار می‌گیرند
السلام علیک یا امیرالمؤمنین امنت بالله و هم مشرکون؛ سلام بر تو ای امیرمؤمنان آنگاه ایمان آوردی که آنان مشرک بودند
و صدّقت بالحق و هم مکذبون؛ هنگامی حق را تصدیق نمودی آنان تکذیب می‌کردند
و جاهدت فی‌الله و هم محجمون؛ زمانی جهاد کردی که آنان گریزان بودند
و عبدالله مخلصا له‌الدین صابراً محتسباً حتی اتیک الیقین؛ و خدا را با اخلاص در دین در حالی که صبور بوده و رضای او را در نظر داشتی عبادت کردی تا دعوت حق را لبیک گفتی
الا لعنه الله علی الظالمین؛ هلا لعنت خدا بر ظالمان باد

پیشگامی امیرالمؤمنین در ایمان
«السلام علیک یا امیرالمؤمنین امنت بالله و هم مشرکون»؛ سلام بر تو ای امیرمؤمنان تو زمانی به خدا ایمان آوردی که آنها مشرک بودند.
از افتخارات بی‌تردید حضرت مولی علی(ع) پیشگامی او در عرصه ایمان است. او اصلاً در عمرش مشرک نبوده تا اولین مؤمن باشد از شش سالگی در دامن پاک رسول الله بزرگ شده و با آن فرهنگ که فرهنگ اسلام ناب است بزرگ شده است پس مقصود از اولین مؤمن یعنی بزرگی که بعد از بعثت پیامبر پیش از دیگران ابراز ایمان کرد. این حقیقتی است که حتی اهل شوری هم که بناحق او را برای خلافت گزینش نکردند اعتراف نمودند مولی به آنها فرمود: «انشدکم بالله اتعلمون انی اول الامه ایماناً لله و برسوله صلی الله علیه و آله»؛(۲۲)
شما را به خدا سوگند می‌دهم. می‌دانید که من اولین امت هستم که به خدا و رسول«ص» ایمان آوردم. قالوا اللهم نعم: همگی گفتند آری به خدا قسم.»(۲۲)

پیشگام در تصدیق حق
و صدقت بالحق و هم مکذبون؛ هنگامی تو حق را تصدیق نمودی که آنان تکذیب می‌کردند.
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
«انزلت النبوه علی النبی صلی الله علیه و آله و سلم یوم الاثنیین و اسلمت غداه یوم الثلاثا فکان النبی صلی الله علیه و آله و سلم یصلی و انا اصلّی عن یمینه و ما معه احد من الرجال غیری….؛(۲) نبوت روز دوشنبه بر پیامبر(ص) نازل شد و من صبح سه شنبه اسلام آوردم (اسلامم را ابراز کردم و او را تصدیق نمودم) پس پیامبر امام جماعت بود و از مردان من به تنهایی سمت راست او ایستاده بودم.»
با توجه به آنکه این پیشگامی و تصدیق در سن حدود ۱۴ سالگی امیرمؤمنان علی(ع) اتفاق افتاده نشان دهنده‌ی اوج معرفت مولای ما علی است. این سن و سال سن تحت تأثیر گرفتن است و فضای آن روز فضای شرک بوده است اینکه یک تنه در مقابل این فضای آلوده بایستد و پیامبر را تصدیق کند و به او ایمان بیاورد و پای ایمانش بایستد و مقاومت کند این از افتخارات بی بدیل مولاست جا دارد که به آن ببالد و بگوید: …
و قد علمتم انی اولکم ایماناً بالله و رسوله ثم دخلتم بعدی فی الاسلام رسلاً؛(۳) شما می‌دانید که من اولین کسی از شما هستم که ایمان به خدا و رسولش آوردم. سپس شما بعد از من به تدریج اسلام آوردید.

شجاعت و دلاوری
و جاهدت فی الله و هم مجمحون؛ و تو جهاد می‌کردی و آنان گریزان بودند
در دو حقیقت از حقایق آغاز اسلام نمی‌توان ذره‌ای تردید به خود راه داد:
یکی قهرمان بی بدیل بودن امیرمؤمنان علی(ع) در جنگ‌هاست نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانانی هم که از علی نوشتند از قهرمانی‌های او به تفصیل گفته‌اند چرا که آفتاب قابل پنهان کردن نیست کیست که علی را بی شجاعت و قهرمانی بشناسد!!
ابن ابی الحدید سنی مذهب شجاعت مولی را چنین می‌ستاید:
«شجاعت امیرالمؤمنین چنان بود که یاد دلاوران روزگار را از دلهای مردم برد و نام دلیرانی که بعدها آمدند به کلی از خاطره‌ها زدوده. جایگاه علی در جنگ و جنگجویی به قدری مشهور است که تا روز رستاخیز ضرب‌المثل است. علی دلاوری بود که هرگز از میدان جنگ روی برنتافت و ابداً از سپاه دشمن به هراس نیفتاد. هیچکس به میدان او نیامد جز اینکه بر وی چیره گشت و او را از پای درآورد. هیچگاه ضربتی بر پیکر دشمن نزد که محتاج ضربت دوم باشد. در حدیث است ضربت علی تک بود…
به طور خلاصه علی آنچنان قهرمان بزرگی است که کلیه پهلوانان جهان به او سر می‌سپردند و در شرق و غرب عالم نام «علی» را بر زبان می‌رانند و با آن شعار می‌دهند.»(۴)
حقیقت دوم اینکه در جنگ احد تعدادی از آنان که مورخان نامشان را صحابی پیامبر می‌شمرند فرار کردند. ابن هشام سیره‌نویس معروف می‌نویسد:
انس بن نضر عموی انس بن مالک می‌گوید موقعی که ارتش اسلام تحت فشار قرار گرفت و خبر رحلت پیامبر(ص) در میدان منتشر گردید، بیشتر مسلمانان به فکر جان خود افتادند و هر کس به گوشه‌ای پناه برد وی می‌گوید دیدم دسته‌ای از مهاجر و انصار در گوشه‌ای نشسته‌اند و به فکر خود هستند. من به لحن اعتراض‌آمیزی به آنها گفتم چرا اینجا نشسته‌اید؟ در جواب گفتند پیامبر کشته شد دیگر نبرد فایده ندارد من به آنها گفتم اگر پیامبر کشته شده دیگر زندگی سودی ندارد برخیزید و در آن راهی که او کشته شده شما نیز شهید شوید.(۵)
و به قول بسیاری از تاریخ‌نویسان چنین گفت:
اگر محمد کشته شده خدای محمد زنده است سپس فرمود: که من دیدم سخنانم در آنها تأثیر ندارد خودم دست به سلاح برده صمیمانه مشغول نبرد شدم. ابن هشام می‌گوید انس در این نبرد هفتاد زخم برداشت و نعش او را جز خواهر او کس دیگری نشناخت.(۶)
گروهی از مسلمانان به قدری افسرده بودند که برای نجات خود نقشه می‌کشیدند که به عبدالله بن ابی متوسل گردند تا از ابوسفیان برای آنان امان بگیرد.(۷) و (۸)

علی بنده‌ی محکم و استوار خدا
«و عبدت الله مخلصا له الدین صابراً محتسباً حتی اتیک الیقین: و خدا را با اخلاص در دین در حالی که  صبور بودی و رضای خدا را در نظر داشتی عبادت کردی تا آنکه دعوت حق را لبیک گفتی.»
انسان‌ها در رابطه با تعامل با دین بر چند گونه‌اند:
۱- آنانکه از آن زمان که خود را می‌شناسند تا آنگاه که می‌میرند یک لحظه انس با خدا ندارند با آنکه حق را از باطل می‌شناسند اینان بی‌تردید جایشان در قعر جهنم است و طبق سوره‌های قرآنی در جهنم مخلدند.
۲- آنانکه در آغاز عمر تکلیفی خود، در بیراهه می‌رود ولی عنایت خداوند نصیبشان شده به راه برمی‌گردند توبه نصوح می‌کنند و بنده صالح خدا می‌شوند. اینها تائبان هستند که نمونه معروف اینان حر بن یزید ریاحی است که در کربلا افتخار آفرید.
۳- آنانکه در آغاز عمر تکلیفی خود، در صراط مستقیم‌اند اما در این راه سعادت نمی‌مانند و به بیراهه می‌روند و در همین بیراهه می‌میرند اینها اصطلاحاً «ریزشی» ها هستند که در تاریخ بشریت و تاریخ اسلام نمونه بسیار دارد. شیطان با عبادت شش هزار ساله، یک نمونه آشکار آن است.
۴- آنانکه از آغاز عمر تکلیفی خود تا پایان آن محکم و استوار در صراط مستقیم‌اند ذره‌ای از آن عدول نمی‌کنند و با افتخار عمر ارزشی خود را طی می‌کنند. امام و الگوی اینان حضرت مولی الموحدین علی(ع) است.
او بزرگی است از آغاز تا پایان خدا را خالصانه با عشق عبادت کرد و سرانجام با فرقی خونین به دیدار یار شتافت.
چرخ از این ماتم گریبانش سحرگاهان شکافت
یا قفس بشکست یا دیواره زندان بشکافت
زان علی گویم چو قرآن را به روی سر نهم
چون سر قرآن ناطق در شب قرآن شکافت(۹)
الا لعنه الله علی الظالمین
هلا لعنت خداوند بر ظالمان آنان که با جنایت  خویش بشریت را یتیم کردند

پاورقی‌ها:
۱- الاحتجاج، ج ۱، ص ۴۳۱؛ غایه المرام، ص ۶۴۲٫
۲- شواهد القرآن حسکانی، ج ۲، ص ۲۲۰؛ احقاق الحق، ج ۷، ص۵۲۹٫
۳- مناقب این مغازلی، ص ۱۱۱؛ بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۲۴۰٫
۴- ر.ک شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص۲۰٫
۵- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۸۳٫
۶- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۸۳ (فروغ ابدیت، ج ۲، ص۵۵).
۷- کامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۱۰۹٫
۸- ر.ک فروغ ابدیت، ج۲، ص ۵۵٫
۹- حبیب الله چایچیان «حسان».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *