بیماری «منیّت» و درمان آن از منظر قرآن کریم – مصطفی محمدی

اشاره:
یکی از بزرگ‌ترین بیماری‌های روحی‌ای که همه انسان‌ها ممکن است به آن دچار شوند، «منیّت»، «خودخواهی» و «خودپرستی» است. این بیماری روحی اگر در وجود کسی ریشه بدواند، تا نابودی دنیا و آخرت فرد پیش می‌رود. از این رو بسیار شایسته است پس از شناخت این بیماری، راه درمان آن را از زبان کسی که از بزرگ‌ترین سالکان قرن حاضر بود جویا شویم.
در این مقاله پس از بررسی چیستی این بیماری، به سه نماد از مهم‌ترین بیماران منیّت یعنی شیطان، قارون و فرعون و سرگذشت آنان اشاره می‌کنیم و در ادامه راه‌های مبارزه با «منّیت» را از منظر قرآن بنیان امام خمینی(ره) یادآوری خواهیم کرد.

۱٫ مفهوم منیّت
منیت مصدر جعلی است و از دو بخش تشکیل شده است. یکی واژه‌ فارسی «من» و دیگری پسوند «یت». این واژه در لغت به معنای خودبینی، خودخواهی، خودستایی، نخوت، غرور و لاف زدن است.(۱) گاهی نیز با واژه‌ «منم منم کردن»، یا «منی» از منّیت یاد می‌شود. چنانکه ناصر خسرو گوید:
حجت تو منی را ز سر خویش به در کن
بنگر به عقابی که منی کرد و چه‌ها خاست

۲٫منیت ارث شیطان
امام خمینی «منیّت» را ارث شیطان می‌داند. ایشان ضمن اشاره به داستان حضرت آدم(ع) و حوا و گفتگوهایی که بین خداوند، فرشتگان و شیطان رخ داد؛ بر این نکته تأکید می‌کند که داستان حضرت آدم(ع) بسیار آموزنده است و اگر انسان به‌خوبی رموز آن را درک و به دستورات قرآن عمل کند، همه مشکلات او حل خواهند شد. امام خمینی با اشاره به داستان آفرینش و سخنان اعتراض‌گونه‌ فرشتگان نسبت به آفرینش حضرت آدم و سر انجام آنان به داستان ابلیس اشاره می‌کند و می‌گوید:
«بعد از اینکه خلق مى‏کند آدم را، امر مى‏کند که سجده کنند، «ملائکه‌اللَّه» همه سجده مى‏کنند، لکن ابلیس نمى‏کند. نکته اینکه ابلیس نمى‏کند، این است که خودبین است. مى‏گوید: خَلَقْتَنى مِن نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طینٍ؛(۲) من از آتش خلق شدم، او از خاک خلق شده است؛ او پست‏تر از من است، من بالاتر از او هستم. آن هم جنبه خودبینى دارد و روى این زمینه سجده نمى‏کند و مطرود مى‏شود.»(۳)
امام امت سپس در باره مهلت گرفتن ابلیس می‌فرماید:
«ما از اینجا مى‏فهمیم که قضیه خودبینى، ارث شیطان است، از صدر عالم این قضیه بوده است. وقتى هم که وسوسه مى‏کند به آدم، باز آدم را اغوا مى‏کند. این یک تعلیم عمومى است که از قبل از خلقت آدم تا حالا باید براى ما عبرت باشد؛ بدانیم که ارث شیطان، خودبینى است. تمام فسادهایى که در عالم واقع مى‏شود، چه فسادها از افراد و چه فسادها از حکومت‏ها و چه در اجتماع، تمام فسادها زیر سر همین ارث شیطان است. و تمام مفسده‏هایى که در عالم پیدا مى‏شود، از این بیمارى خودبینى است. چه در کنج خانه کسى نشسته باشد و به عبادت مشغول باشد، اگر خودبینى بکند، ارث شیطان را دارد و چه در جامعه باشد و با مردم تماس داشته باشد، این هم اگر فسادى از آن حاصل بشود، از خودخواهى و خودبینى خودش است و چه حکومت‏هایى که در عالم حکومت مى‏کنند؛ از اولى که حکومت در دنیا تأسیس شده است تا حالا، هر فسادى واقع شده از این خصیصه است.»(۴)

۳٫ قارون، نماد منیّت
وی پسرخاله‏ یا پسرعموی حضرت موسى(ع)(۵) و در ابتدای امر، اهل عبادت و طاعت بود. شخصى خوش‌منظر و وجیه و بهترین کس در قرائت تورات بود.(۶) اما این خوى خوش با روى آوردن ثروت دنیا بر او از وى سلب شد و جایش را به تکبّر و تبختر و منیّت بخشید. پس از اینکه بازیچه‏ ثروت دنیا شد، بناى خودبینى و تکبر را گذاشت.(۷) بدین ترتیب، نعمت‏هاى الهى، وسیله‏اى براى گمراهى بیشتر وى شد، در حالى که مى‏توانست وسیله‏اى در راه تکامل مادى و معنوى او باشد.
قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «قارون از قوم موسى بود که بر آنان ستم کرد و ما آن قدر از گنج‏ها به او داده بودیم که حمل کلیدهاى آن براى مردان نیرومند نیز دشوار بود. روزى قومش به او گفتند: «این همه شادى مغرورانه نکن که خداوند شادى غرورآمیز را دوست نمى‏دارد و با نعمت‏هاى خدادادى در راه آخرت تلاش کن و در عین حال از بهره‏هاى دنیا نیز کناره‏گیرى نکن و همان‏گونه که خداوند به تو نیکى کرده، تو نیز نیکوکار باش و در زمین فساد نکن که خداوند مفسدان را دوست ندارد.» او در پاسخ گفت: «من این ثروت را با دانش و آگاهى خویش کسب کرده‏ام.» سرانجام ما او و خانه‏اش را در زمین فرو کشیدیم، در حالى که هیچ کس نمى‏توانست در برابر فرمان الهى به یارى او برخیزد.»(۸)
این آیات برای ما بسیار درس‌آموزند. کسی که از اقوام نزدیک حضرت موسی، از دانشمندان، قاریان و خوبان بود، وقتی در سیاهچاله منیت و خود بزرگ‌بینی افتاد؛ دنیا و آخرتش نابود شد. جالب آنکه هنگامی‌که آگاهان بنی اسرائیل به او نصیحت کردند که مال و ثروت عظیم خویش را ابزاری برای سعادت خود و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنی قرار بده، او با غرور و تکبّر مخصوص به خود، ندای «منیّت» سر ‌داد و ‌گفت: «این ثروت عظیم را به وسیله علم و دانش (و لیاقت و کاردانی‌ام) به دست آورده‌ام!» (قالَ انَّما اوتیْتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِنْدِی)
و سرانجام همین «منم منم»، خودبزرگ‌بینی و غرور او را به وادی هولناک انکار آیات الهی و ادامه فساد و ظلم و همکاری با دشمنان حقّ و عدالت کشانید، و در یک حادثه‌ عجیب، او و تمام اموالش در کام زمین فرو رفت.

۴٫ فرعون، غرق در منیّت
فرعون یکی دیگر از نمادهای منیت است که قرآن کریم از او سخن گفته و بررسی سرگذشت او بسیار درس‌آموز است. کار منیت فرعون به جایی رسیده بود که ندای «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى‏»(۹) سر می‌داد و خودش را «خدای خدایان» معرفی می‌کرد.
آری طغیانگران خیره‌سر و مغرور و خودبزرگ‌بین، هنگامى که بر مرکب غرور و خودخواهى سوار مى‏شوند هیچ حد و مرزى را به رسمیت نمى‏شناسند و حتى به ادعاى خدایى نیز قانع نیستند، بلکه مى‏خواهند «خداى خدایان» شوند! وقتی سرکشى را به آخرین مرحله می‌رسانند، مستحق دردناک‌ترین عذاب می‌شوند و فرمان الهى فرا می‌رسد و آنان را در هم می‌کوبد، چنانکه خداوند در آیه‌ بعد درباره‌ فرعون مى‏فرماید: «خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت.» (فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکالَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولى‏)(۱۰)
«نکال الآخره» اشاره به عذاب‌هاى قیامت است که دامان فرعون و فرعونیان را مى‏گیرد و چون در درجه اول اهمیت است مقدم دانسته شده و منظور از «اولى» عذاب دنیاست که دامان فرعون را گرفت و او و تمام یارانش را در کام خود در دریاى نیل فرو برد.(۱۱)

۵٫ منیّت فرعونیان زمان
آنچه گذشت به فرعون زمان بنی اسرائیل اختصاص نداشت. آخرین پادشاه سلسله پهلوی نیز روحیه خودبزرگ‌بینی عجیبی داشت. در کتاب «سقوط شاه »نوشته فریدون هویدا آمده است: «به گواه نزدیک‌ترین افراد به محمدرضا پهلوی، دگرگونی روحیه‌ شاه تقریبا از‌ اواخر‌ سـال‌ ۱۳۴۹ آغـاز شـده بود. امّا‌ موضوع تغییر و تحول در روحیه‌ شاه بیشتر مربوط به جاه‌طلبی و غرور بی‌حدّ و حصر وی بود. در‌ ایدئولوژی‌ شاهنشاهی، تو گویی شاه قطب عالم امکان اسـت و«عـقل کـل» به شمار می‌آید. تفرعن، خودمحوری‌ و خودبزرگ‌بینی‌ آخرین شاه ایران‌زمین شاید از ۱۳۴۹ بیش از گذشته تبلور یـافته بـاشد‌، اما‌ همواره‌ در درون وی این «شاهنشاهی ناپیدا» به منظور پیدایی و ظهور غلیان داشته است.»(۱۲)
در بخش دیگری از کتاب یاد شده می‌خوانیم توهّمات عظمت‌گرایانه‌ شاه به‌قدری او را از حقایق دور ساخته بود که حتی سازمان سیا ضمن گزارش محرمانه‌ای در سال ۱۳۵۵ ه. ش شاه را به عنوان «مردی که خطرات ناشی از عقده خودبزرگ‌بینی او را تهدید می‌کند»، ‌توصیف کرده بود.»(۱۳)
امروزه ربع پهلوی با مظلوم‌نمایی سعی می‌کند خود را مدافع مردم نشان داده و با شعار جمهوری‌خواهی از مردم می‌خواهد که با او همراه شوند. گویا او تاریخ زندگی دودمان پهلوی و حتی خودش را فراموش کرده است. زیرا «روحیه‌ فرعونی»، «تفرعن» و خودبزرگ‌بینی در تمام خانواده‌ پهلوی مشهود بود و مردم نیز آن را فراموش نکرده‌اند. برای نمونه در زمان حکومت شاه، شخصی را مدتی زندانی کردند و به او جرمش را نگفتند و او بی آنکه بداند برای چه زندانی شده همچنان حیران مانده بود. روزی از سربازی که برایش آب و نان آورده بود، درخواست کرد تا جرمش را به او بگوید. سرباز آهسته گفت: «شما جرم سنگینی مرتکب شده‌اید و مجازات خواهید شد. اتومبیل شما از اتومبیل ولیعهد سبقت گرفته است.»(۱۴)
در اینجا لازم است نکته‌ای را فراموش نکنیم و به مسئولان محترم جمهوری اسلامی ‌ایران نیز یاد آوری کنیم و آن این است که درخت انقلاب با خون صدها هزار تن از بهترین مسلمانان آبیاری شده تا ما بتوانیم به اسلام و این مردم خوب خدمت کنیم. بهترین مسئول در جمهوری اسلامی‌کسی است که «لباس منیّت»، خودخواهی و خودبینی را کناری نهد و با جان و دل در خدمت مردم باشد. چنانکه امام امت در این باره می‌فرماید:
«همه‌ ما در مقابل اسلام مسئولیم. این اسلامى که با خون اولیا و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الان ما مسئول او هستیم. این اسلام را ما باید به نسل آتیه برسانیم. شما براى این ملت باید کار بکنید. (هر کدام از مسئولان که سستی کنند) در همین دنیا ننگش بر پیشانى همه است. مسئله، مسئله اینجا نیست. مسئله جاى دیگرى است که ما از آن غافل هستیم. تمام اعمال شما، تمام جدیت‌هاى شما ثبت است و همه عالم این چیزها را ثبت مى‏کند در خودش و ما باید جواب بدهیم.»(۱۵)
از منظر امام امت، مسئول و مدیر خوب کسی است که اجازه ندهد مقام سوار او شود، بلکه او باید سوار مقام بشود و این مهم با مبارزه با نفس حاصل خواهد شد.(۱۶)

۶٫ راه درمان
از مجموع آنچه گذشت در می‌یابیم که خطر بیمارى منیّت و خودخواهى‏ بسیار زیاد است و به تعبیر امام امت، همه‌ انسانها به این بیمارى یعنی «بیمارى منیّت و خودخواهى» مبتلا هستند: «انسان تا آن آخر هم خودخواهی‌اش هست. از این مرض مگر به مدد انبیاء«ع» و به مدد خداى تبارک و تعالى نجات پیدا بکند یا لااقل کم بشود این بیمارى در او.»(۱۷)
حال باید ببینیم برای درمان این بیماری مهلک چه راهی وجود دارد. امام امت (ره) برای درمان این درد چند راهکار ارائه می‌کند که در ادامه مرور می‌کنیم.

۶٫۱- خودشناسی حقیقی
یکی از بهترین راه‌های رسیدن به سعادت، خودشناسی واقعی است. چنانکه قرآن کریم نیز در آیات فراوانی بر خودشناسی تأکید کرده است. قرآن، بر آیه بودن آفرینش انسان تأکید می‌کند و می‌فرماید: «وَ فى خَلقِکم وَ ما یَبُثُّ مِن دابّهٍ ءایتٌ لّقومٍ یُوقِنون؛ و نیز در آفرینش شما و جنبندگانى که (در سراسر زمین) پراکنده ساخته، نشانه‏هایى است براى جمعیتى که اهل یقینند.»(۱۸)
روایات نیز خودشناسى‏ را برترین و سودمندترین معارف برشمرده و معرفت نفس را با شناخت پروردگار ملازم دانسته‌اند. پیامبر(ص) در پاسخ به این پرسش که راه‏ شناخت حق چیست، فرمودند: «معرفه‌النفس.»(۱۹) از امام على(ع) نیز نقل است: «در شگفتم از کسى که خود را نمى‏شناسد، چگونه پروردگار خود را مى‏شناسد؟»(۲۰) خودیابى به خدایابى مى‏انجامد؛ زیرا انسان نمى‏تواند خود را جدا از علت و آفریننده‌ خود، به‌درستى درک کند و بشناسد. علت واقعى هر موجود، مقدم بر وجود او است؛ پس شهودِ خود، هرگز از شهود الهى جدا نیست. کسی که خود و فقر ذاتی خودش را بشناسد، دیگر جایی برای منیّت نمی‌یابد. او می‌داند که خودش و دیگر موجودات هیچ هستند و هر چه هست از اوست.
امام امت با توجه به این اصل کلیدی برای درمان منیّت می‌فرماید: «دردها دوا نمى‏شود، الّا با اینکه این خصیصه‌ شیطانى (منیّت) از بین برود. کسى بخواهد درد خودش را شخصاً دوا کند، باید این خصیصه را از بین ببرد؛ باید ریاضت بکشد و خودش را بزرگ حساب نکند؛ نگوید من عالمم، نگوید من خودم مقدس هستم- چنانچه‏ ملائکه مى‏گفتند- نگوید من ثروتمندم، نگوید من زاهدم، نگوید من عارفم، نگوید من موحدم.»(۲۱)

۶٫۲- تزکیه نفس
یکی دیگر از چیزهایی که می‌تواند خودپسندی و خودستایی را از بین ببرد، تزکیه است. امام امت با اشاره به جمله‌ مشهور «الْعِلْمُ حِجابُ الاکْبَر» می‌گوید: «اگر کسى بخواهد معالجه کند خودش را، باید این خصیصه را به آن توجه بکند و بسیار مشکل است معارضه با این خصیصه. اگر بخواهد کسى تهذیب بشود، با علم تهذیب نمى‏شود؛ علم انسان را تهذیب نمى‏کند. گاهى علم، انسان را به جهنم مى‏فرستد؛ گاهى علم توحید انسان را به جهنم مى‏فرستد؛ گاهى علمِ عرفان انسان را به جهنم مى‏رساند؛ گاهى علم فقه انسان را به جهنم مى‏فرستد؛ گاهى علم اخلاق انسان را به جهنم مى‏فرستد. با علم درست نمى‏شود. تزکیه مى‏خواهد.»(۲۲)

۶٫۳- تقویت ایمان
یکی از مهم‌ترین راهکارهای مبارزه به منیت و خودپسندی تقویت ایمان است. شخصی که ایمان قوی دارد، نیک می‌داند که عالم محضر خداست و او نیز همیشه در محضر خدا قرار دارد. کسی که به چنین ایمانی دست یابد، دیگر خود را نمی‌بیند چه رسد به اینکه بخواهد در گرداب منیّت سقوط کند. امام امت ضمن تعریف ایمان و تفاوت آن با علم می‌فرماید:
«ایمان، غیر از علم است. «ایمان حظّ قلب است که با شدّت تذکّر و تفکّر و انس و خلوت با حق حاصل شود. شیطان با آنکه علم به مبدأ و معاد- به نص قرآن- داشت، در زمره‌ کفار محسوب شد…. پس اگر بخواهیم از تصرف شیطان خارج شویم و تحت پناه حق تعالى واقع شویم، باید با شدت ارتیاض قلبى و دوام توجه یا کثرت آن و شدت مراوده و خلوت، حقایق ایمانیّه را به قلب رسانده تا قلب الهى شود؛ و چون قلب الهى شد، از تصرف شیطان تهى و از ظلمت معصیت و طغیان، و ظلمت کدورات اخلاق رذیله، و ظلمت جهل و کفر و شرک و خودبینى و خودخواهى و خودپسندى، به نور طاعت و عبادت و انوار اخلاق فاضله، و نور علم و کمال ایمان و توحید و خدابینى و خداخواهى و خدادوستى منتقل شود.»(۲۳)

۶٫۴- پندآموزی از سرگذشت خودپسندان
قرآن کریم پس از یاد کرد از داستان پیامبران و دیگران، تأکید می‌کند که مردم باید از آن درس بگیرند. برای نمونه پس از یادکرد داستان فرعون، هدف از بیان سرگذشت یاد شده را عبرت‌آموزی می‌داند و در آیه‌ ۲۶ سوره‌ نازعات مى‏فرماید: «در این داستان (حضرت موسى(ع) و فرعون و پایان عاقبت آن) درس عبرت بزرگى است براى آنها که خدا ترسند: إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِمَنْ یَخْشى.»
آری کسانی که چشم عبرت‌بین دارند، با شنیدن و خواندن داستان فرعون به خود می‌آیند و سعی می‌کنند از منیّت و خودبزرگ‌بینی پرهیز کنند.(۲۴) زیرا منیّت از بدترین بیماری‌ها و پایین‌ترین حد سقوطی است که یک فرد می‌تواند در آن فرو افتد. فرد عبرت‌بین باید آن گونه باشد که سنایی می‌گوید:

منتهای بدی منی داند
برتری در فروتنی داند
نخوتش هر چه کم به نیروتر
قدرتش هر چه بیش خوشخوتر

در بررسی سخنان امام امت نیز می‌توان دریافت از نگاه ایشان نیز یکی از راه‌های رهائی از گناه منیّت، توجه به سرگذشت افرادی است که در این دام گرفتار آمده‌اند. امام خمینی پس از ذکر اهمیت اخلاص و این نکته که علم به‌تنهایی نمی‌توان انسان را رستگار کند، می‌گوید: «ملاحظه‌ حال ابلیس کن که چون خودخواهى و خودبینى و خودپسندى در او بود، علمش به هیچ وجه عملى نشد و راه سعادت را به او نشان نداد…. علم توحیدى که براى نمایش در محضر عوام یا علما باشد از نورانیّت عارى و برى است و غذایى است که با دست شیطان براى نفس أمَّاره تهیه شود. خود آن، انسان را از توحید بیرون برد و به تشریک نزدیک کند.»(۲۵)

پی‌نوشت‌ها:
۱- دهخدا، ذیل واژه‌، ج.۱۳، ص. ۱۹۱۸۷٫
۲- اعراف/ ۱۲٫
۳- امام خمینی، صحیفه‌ امام، ج.‏۱۹، ص.. ۱۳۳٫
۴- امام خمینی، همان.
۵- محمدی گلپایگانی، جرعه‏اى از زلال قرآن، ج.‏۴، ص. ۲۱۰٫
۶- طبرسی، مجمع البیان، ج. ۷-/ ۸، ص. ۴۱۵٫
۷- ابن جوزی، زاد المسیر، ج. ۷، صص.۲۲-۲۱٫
۸- قصص، آیات ۷۶- ۸۱٫
۹- نازعات/ ۲۴٫
۱۰- نازعات/ ۲۵٫
۱۱- مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج.‏۲۶، ص. ۹۵٫
۱۲- هویدا، سقوط شاه، ص. ۷۲٫
۱۳- همان، ص. ۱۵۶٫
۱۴- فرمانفرماییان، خون و نفت، ص. ۱۵۳.
۱۵- امام خمینی، صحیفه‌ امام، ج.‏۱۵، ص. ۷۶٫
۱۶- همان، ج.‏۱۵، ص. ۷۷٫
۱۷- همان، ج.‏۱۴، ص. ۱۷۳٫
۱۸- جاثیه/ ۴
۱۹- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج. ۶۷، ص. ۷۲٫
۲۰- علامه طباطبایی، المیزان، ج. ۶، ص. ۱۷۳٫
۲۱- امام خمینی، صحیفه‌ امام، ج.‏۱۹، ص. ۱۳۴٫
۲۲- همان، ج.‏۱۹، ص. ۱۳۵٫
۲۳- امام خمینی، آداب الصلاه (آداب نماز)، ص ۲۲۷٫
۲۴- رک: طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج.‏۱۰، ص. ۶۵۵؛ علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج.‏۲۰، ص. ۱۸۹٫
۲۵- امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص. ۱۰۵٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *