سرمقاله

بسم الله الرحمن الرحیم
قائم مقام رهبری !
«الیوم یَئِسَ اَلّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُم فَلا تَخشَو هُم »

آیین آسمانی 
اسلام که تنها دین مقبول در پیشگاه الهی است (اِنَّ اَلِّذینَ عِندَاَللهِ
الأَََ ِسلامُ_ وَمَن یَبتَغ ِغَیرَ لأَسلامِ دِیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ) و
دستاورد اوج وحی و کمال نبوت است ، هنگامی کامل گردید و مورد رضایت حق قرار گرفت
که اصل امامت ابلاغ شد (اَلیومُ اَکمَلتُ لَکُم دِینُکُم وَتمَمتُ عَلَیکُم
نِعمَتی ورَضِیتُ لَکُمُ الأِسلامَ دِیناً) و با این اصل استمرار و تداوم خطّ نبوت
، تضمین و «صراط مستقیم » که تنها را ه به سوی خدا است ، ترسیم گردید .

و در این دوران ، مقام امامت و ولایت مطلقه که
مظهر حق  ، قلب عالم امکان ، واسطۀ فیض خدا
و حجّت او بر خلق است ، در وجود مقدس بقیه الله الاعظم امام زمان (عج) تجلی یافته
و در غیبتش امر زمامداری و رهبری جامعۀ اسلامی به نواب عام موکول شده است . و
همانگونه که در اصل نبوت و امامت ، مسئله زعامت دینی ورهبری جامعه منطبق با ماهیت
احکام و اهداف اسلام که مشتمل بر یک نظام متکامل اجتماعی است ، یک جا و غیر قابل
تفکیک ، جعل و تشریع شده است ، مقام مرجعیت و رهبری اجتماعی نیز در زمان غیبت
دارای مصداق واحد و جدایی ناپذیر می باشد ؛ چرا که اسلام دینی است براي دنیا و
آخرت ( جسم و جان ) و بین اینها نیز پیوندی است 
ناگسستنی .

نائبان عام امام زمان «عج» دارای بالاترین و
برجسته ترین مقام معنوی و علمی در میان سایر مردم و نزدیکترین و شبیه ترین مردم به
امام معصوم در علم ، تقوی ، سیاست ، شجاعت ، صیانت نفس ، پاسداری از اسلام و بندگی
و عبودیت حق هستند و مردم در هر زمانی با شناختی که از الگوهای اصلی مقامن امامت
دارند و با کمک خبرگان و کارشناسان عادل ، بارزترین مصداق را به عنوان مرجع تقلید
و ولی فقیه که عهده دار مقام رهبری و نیابت از امام زمان «عج» است ، انتخاب می
کنند .

در حالی که ائمه معصومین علیهم السّلام بطور
مشخص از سوی مبدأ وحی و بر اساس گزینش مستقیم الهی بجامعۀ اسلامی معرفی شده اند ،
نواب  عام همانگونه که اشاره شد ، بر مبنای
ضوابط و معیارهای دقیق و روشنی به امت اسلامی واگذار شده است و نکتۀ جالب اینکه
اسلام در کنار همین ضوابط با شیوه ای ظریف _ جواز رجوع احتیاطات به فالاعلم- شخصیت
رتبۀ دوم را در دوران مرجعیت و رهبری موجود ، مشخص و تثبیت می نماید و بموازات آن
برخی از امور مربوط به مقام ولایت و رهبری نیز از سوی مقام اول به او احاله می
گردد که نموداری از این روش را در مورد پیغمبر اکرم «ص» نسبت به امیر المؤمنین «ع»
می دانیم و شنیده ایم که خطاب به امیر المؤمنین «ع» فرمود : « اَنتَ مِنِّی
بِمَنزِلَهِ هارُونَ مِن مُوسی».

در این زمان که در پرتو انقلاب اسلامی ،
حساسترین فراز تاریخ اسلام ورق می خورد و دوست و دشمن دریافته اند که تداوم و
پویایی این انقلاب عظیم در گرو تداوم و تقویت رهبری و مرجعیت است امام و امت – که
به قول یکی از تحلیل گران ! بزرگ غربی هنوز معلوم نشده کدام یک از دیگری الهام می
گیرد – همسو و هماهنگ ، توجه لازم را به این مسئله مبذول داشته اند .

امت اسلام که در ایمان ، بصیرت و تعهد نسبت به
اسلامو ایثار و فداکاری در تاریخ بی نظیر هستند ، با ژرف نگری و تیز بینی کامل و
با تکیۀ دقیق روی ضوابط و معیارهای مربوطه ، شایسته ترین و بر جسته ترین شخصیت بعد
از حضرت امام مدظله ( بهد ، از نظر رتبه نه زمان ! که مباد ) در آیت الله العظمی
منتظری یافته و تشخیص داده اند و حضرت امام مدظله نیز در مواردی متعدد ، اموری که
بر اساس شرع و قانون اساسی مربوط به مقام هبری و ولایت فقیه است مانند تأیید و
احراز صلاحیت و اجتهاد کاندیداهای شورای عالی قضائی ، موافقت و امضای آزادی
زندانیان ، نظارت بر ادارۀ حوزۀ علمیه قم و بسیاری از این قبیل را به آیت الله
العظمی منتظری محول فرموده اند .

نکته جالب از همسویی ظریف و الهام گونۀ
امام  و امت در این رابطه ، شعاری است که
از زبان مردم با تعبیر « قائم مقام رهبری » در مورد آیت الله العظمی منتظری شنیده
می شود و حضرت امام مدظله نیز حدود بیست سال قبل ، طی نامه ای از نجف اشرف به
ایشان به مناسبت مسئله ای مربوط به قم ، مرقوم فرموده بودند که :« جنابعالی در
غیاب من قائم مقام اینجانب هستید !»

و در سال 55 نیز به مناسبتی ، مرجعیت ایشان را
در آینده به عنوان امری مسلَّم به برخی از دوستان گوشزد فرموده بودند ! و موارد
مشابه دیگری که در اینجا امکان و مجال ذکر آنها نیست .

با توجه به نظریات و برخورد روشنگرانه حضرت
امام مدظله به عنوان بارزترین خبره ، و تشخیص و اعتقاد اکثریت قاطع مردم ، و با
توجه به اهمیّت ویژه این امر بود که : مجلس خبرگان نیز با اتفاق آرا و با
قاطعیت  بی نظیر بر این واقعیت محرز ، صحه
گذاشت و وظیفه شرعی و قانونی خود را به نحو احسن ادا نمود .قابل ذکر است که رای
مخالف یا ممتنع کمتر از یک سوم خبرگان ، مربوط به اصل مسئله نبوده بلکه بدان جهت
بود که عمدتاً این عده اعتقاد داشتند که این امر به حدی محرز و روشن است که نیازی
به تایید و امضای مجلس خبرگان ندارد همانگونه که در مورد حضرت امام مدظله چنین
نیازی نبوده است .

این مسئله به همان اندازه که برای اسلام و
انقلاب ، سرنوشت ساز  و تعیین کننده بود ،
برای جبهه کفر ونفاق ، مایوس کننده و مصیبت بار بود . اگر جهان اسلام با سرور و
انبساط خاطر ، این کار را به عنوان گامی طبیعی 
در جهت استمرار و بقای اسلام و انقلاب ، تلقی کرد ، استکبار جهانی و بردگان
شیطان بزرگ و بندگان  هوای نفس همچون مار
زخم خورده به خود پیچیدند  وتمام آرزوهای
پلید و موهومی که نسبت به آیندۀ انقلاب داشتند ، به یاس تبدیل شد (الیوم یَئِسَ
اَلّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُم فَلا تَخشَو هُم ).

خبر نتیجۀ اجلاس اخیر مجلس  خبرگان ظرف چند ساعت تمام اخبار دیگر را در
خبرگزاری ها ، مطبوعات و رادیو تلویزیون های جهان تحت الشعاع قرار داد و عظیم ترین
حجم خبری و تحلیلی را  تاریخ انقلاب در سطح
بین المللی به وجود آورد وتمام وسائل ارتباط جمعی استکبار جهانی ، بیشترین تلاش
مذبوحانه را برای تحریف و خدشه دار کردن این تصمیم به عمل آوردند .

دشمن که در مورد رهبری امام و نقش اساسی معظم
له در جوشش انقلاب اسلامی ، کاملاً غافلگیر و از مدتها قبل، از مقابله با ایشان
احساس ناکامی می کرد ، بیشترین برنامه ریزی و تلاش خود را برای ناکام کردن انقلاب
در این جهت ، متمرکز کرده بود که نگذارد در کنار امام مدظله ، شخصیت دیگری به گونۀ
امام در جامعه شکل گیرد و بهمبن دلیل به موازات بروز ابعاد و ویژگیهای فوق
العادۀشخصیت  آیت الله العظمی منتظری و
اقبال عمومی ملت مسلمان نسبت به معظم له ، دشمن نیز بر تلاش خود برای از پای در
آوردن و تضعیف و ترور شخصیت ایشان ، افزود . و در حالی که ایشان به دست شاه مزدور
در طول سالها تبعید ، زندان و شکنجۀ ایشان و ترتیب توطئه های دیگر علیه معظم له تا
قبل از پیروزی انقلاب ، ادامه داشت ؛ اکنون نیز استکبار و کفر جهانی به طور مستقیم
و هم بوسیله مزدوران شناخته و ناشناخته اش ، همچنان به تلاش خود ادامه داده و
خواهد داد ؛ که برای مقابله با این توطئه حساس باید نکات ذیل مورد توجه بیشتر قرار
گیرد :

درمورد حفاظت معظم له باید بیش از پیش دقتهای
لازم به عمل آید و امت مسلمان و طلّاب حوزه علمیه نیز با توجه به حساسیت موضوع ،
باید همکاری و مساعدت لازم را معمول دارند . و با این حال نباید طوری عمل شود که
مو جب محدودیت  تماس ها و ارتباطات مردم و
طلاب با معظم له شود .

نکته مهمتر در این رابطه ، توطئه های مرموز
سازمانهای جاسوسی استکبار جهانی برای تضعیف و ترور شخصیت  ایشان است که در سطح جهانی بوسیله  وسائل 
ارتباط  جمعی که عموماً در استخدام
آنها است ، به تبلیغات وسیعی در این جهت دست زده و به این منظور ، به جعل اکاذیب و
جمع آوری سوژه ها و دستاویز های 
گوناگون  پرداخته  است .

در داخل نیز مهره های مناسب و سر سپردۀ مزدور
را در این جهت به کار گرفته و در عین حال برای بهره گیری از زمینه هائی مانند
حسادت ، حقد ، جاه طلبی ، حب ذلت و ریاست که مانند آتشی زیر خاکستر در نفوس بیمار
برخی از مدعیان  ! وجود دارد ، برنامه ریزی
کرده تا از این افراد نیز که آمال  شیطانی
شان در اثر امواج خروشان بر باد رفته و به گوشۀ عزلت وانزوا خزیده و  برای انتقام جویی در کمین نشسته اند  در جهت این هدف پلید استفاده کند .

ولی امت بیدار اسلام نخواهد گذاشت که ابو
سفیان ها ، معاویه ها ، عبدالله ابی ها و و …که در مقابل موج خروشان اسلام در
زمان پیغمبر «ص» به صورت ظاهر تسلیم شدند ولی در فرصت مناسب ، انتقام اسلام و
پیغمبر اکرم «ص» را از امیر المؤ منین «ع» و دیگر امامان گرفتند ؛ دیگر بار در
چهره های جدید ، نقش پلیدشان را همسو و هماهنگ با دشمنان خارجی ، ایفا نماید زیرا
نوری که اکنون خداوند متعال در دلهای پاک صدها میلیون مسلمان بیدار بر افروخته ،
با حرکت های مذبوحانه اینان ، خاموش نخواهند شد ، « واَلله ُ مُتِمُّ تُورِهِ وَ
لَوکَرِه الکافِرونَ»والسلام         رحیمیان.