علی (ع) مولود کعبه و شهید محراب

علی (ع) مولود کعبه و شهید محراب

به مناسبت 13 رجب روز ولادت با سعادت
امیرالمومنین (ع)

علی، معجزه جاودانه خداوند

قلم را یارای نوشته درباره علی نیست
زیرا هر شخصیت با عظمتی از یک بعد و یا دو بعد ممتاز است ولی امیرالمومنین علی (ع)
از هر جهت از کمالات بشری که ملاحظه شود در بالاترین قله کمال است و در اوج رفعت و
عظمت است و هر صفحه از صفحات خصال والای انسانیت را ورق بزنیم، نام نامیش زینت بخش
صدر هر صفحه است.

آری او انسان یک بعدی و چند بعدی
نیست، او انسان همه بعدی است بلکه باید گفت از هر دیدگاه کمالی بنگریم، او از حدود
قدرت انسان ها بالاتر و والاتر است و از این روی علی (ع)معجزه جاودانی و ابدی
خداوند و استثنایی و طبیعت است که پیامبر بزرگ اسلام (ص)درباره اش فرمود: خدا را
کسی نشناخت به جز من و تو و مرا کسی نشناخت به جز خدا و تو و تو را کسی نشناخت به
جز من و خدا . پس هر که بخواهد درباره ان حضرت بگوید یا بنویسد یا بسراید، اگر
علامه دهر و سخنور زمان و قصیده سرای دوران باشد و با فصیح ترین بیانات، منتهای
سعی و کوشش خود به کار برد، جز قطره ای از اقیانوس بی کران فضائل و کمالات خود را
به کار برد، جز قطره ای از اقیانوس بیکران فضائل و کمالات وجود مقدسش را نمی تواند
منعکس کند، چرا که پیامبر (ص) درباره اش فرمود: جز خدا و من تو را کسی نخواهد
شناخت. پس این جا دیگر کمیت قلم و زبان لنگ است و چاره ای جز تعظیم و سر فرود آمدن
در برابر انسان کامل و معجزه الهی نمی ماند.

و همین اندازه بس که دوستان و محبان
فضائل و برتری های او را از ترس طاغوت های زمان پنهان داشتند و دشمنان نه تنها
فضائل او را از روی عداوت و حسد مخفی کردند بلکه تا توانستند به دروغ افترا تهمت
های ناروا بر او بستند و خلاصه تمام ظالمان و طاغوتات و جنایت پیشگان اصرار بر
خاموش کردن این نور الهی داشتند، و با این حال، آن چه از فضائل او به دست ما رسیده
به حدی است که “

کتاب فضل را آب بحر کافی نیست که
ترکنم سر انگشت و صفحه بشمارم هر شخصیتی که عظمتش مردم را مجذوب خود سازد، با گذشت
زمان و آمدن نوابغ آهسته آهسته چشم مردم به بینائی او خو گرفته و از خیرگی به در
می آید ولی این چه نوری است که هر چه زمان می گذرد و هر چه شخصیت ها و نوابغ جهان
در  جهات مختلف بیش از پیش بشریت را به
کرنش وا می دارد.

آری او همان گونه که در زیارتش امده
است آیت عظمای خداوند جان و روان پیامبر (ص) و قرآن ناطق و امیر و سرور مومنان و
مقتدا و الگوی عارفان است… او پدر امامان و برادر و یار باوفای پیامبر (ص)است و
وارث علوم انبیا و ميزان اعمال شمشیر برّان ذوالجلال است.. او صراط مستقیم و ستاره
جهان افروز و حجّت بالغه خدا و نعمت جاودان حق و نبا عظیم است.

کس را چه زور و زهره که وصف علی کند    جبار در مناقب او گفته هل اتی

گوشه ای از زندگانی علی (ع)

ولادت با سعادتش در روز جمعه سیزدهم
رجب در سال 30 عام الفیل (600 میلادی ) سی سال پس از ولادت پر برکت پیامبر بزرگ
اسلام (ص) در خانه کعبه به وقوع پیوست. و با این ولادت با سعادت ماه رجب دارای قدسیت
و شرافت ویژه ای گشت هم چنان که ماه رمضان با این که ماه خداست، از شهادت علی (ع)
رنگ و رونق تازه ای به خود گرفت. و کعبه معظّمه نیز که خانه خدا و مقدس ترین مکان
است، از یمن مقدمش عظمت و جلالش افزون گشت هم چنان که محراب از خون گلگون او،
ابّهت و شوکت دیگری یافت.

مولی محمد طاهر قمی گوید:

دلیل رفعت شأن علی اگر خواهی            به این کلام دمی گوش خویشتن می دار

چو خواست مادرش از بهر زادنش جائی     درون خانه خاصش بداد جا جبّار

پس آن مطهّره با احترام داخل شد            در آن مقام مقدس بزاد مریم وار

برون چو خواست که آید پس از چهارم روز
  ندا شنید که نامش برو علی بگذار

فدای نام چنین زاده ای بود جانم                      چنین امام گزینید یا اولی
الابصار

در کودکی پیامبر گرامی (ص) وی را به
خانه خود برد تا او را به تربیت خاص الهی پروش دهد خود فرماید:

و قد علمتم من رسول الله (ص)بالقرابه
القریبه و المنزله الخصیصه وضعنی فی حجره و انا ولیدُ یضمنی الی صدره و یکنفنی فی
فراشه و یمسنی جسده و یشمنی عرفّه و کان یضغ الشی ء ثم یلقمنیه و ما و جدلی کذّبه
فی قول، و لا حظله فی فعل [1]

و همانا شما می دانید قدر ومنزلت مرا
از پیامبر خدا (ص) به سبب خویشاوندی نزدیک و مقام والا و احترام ویژه ای که نزد آن
حضرت داشتم هنگامی که من کودک بوم او مرا در کنار خود پرورش داد و هموراره مرا به
سینه اش می چسبانید و در بسترش در آغوش می گرفت و بدنش را به من می مالید و بوی
خوش خویش را به من می بویانید و او گاهی خوراکی می جوید و در دهان من می گذاشت و
هیچ گاه از من دروغی در گفتار و اشتباهی در کردار نیافت.

علی(ع) نخستین کسی بود از مردان بود
که به پیامبر ایمان آورد و با او نماز گذارد البته این به حسب ظاهر بود و گرنه علی
را سر تا پا ایمان فراگرفته بود او با ایمان چشم به دنیا گشود و با همین ایمان و
اخلاص از جهان چشم بر بست. عباس عقاده نویسنده بزرگ مصری درباره اش گوید: او نه
تنهادر سراسر عمرش برای بتی سجده نکرد بلکه او مسلمان زاده بود.

علی از کودکی حامی و پشتیبان پیامبر
بود و در همه سختی ها و محنت ها و ناگواری ها و حوادث دردناک دوران مکه یار و یاور
رسول خدا (ص) بود و در شب هجرت این ایثار و از خود گذشتگی را به اوج رسانید که در
بستر رسول خدا (ص) آرمید و جان عزیز خود را در معرض شمشیر تروریست های مشرک مکه
نازل قرار داد تا پیامبر به سلامت، مکه را ترک گوید و در این باره آیه نازل شد : #sŒÎ)ur Ÿ@ŠÏ% ã&s! È,¨?$# ©!$# çmø?x‹s{r& äo¨“Ïèø9$# ÉOøOM}$$Î/ 4 ¼çmç7ó¡yssù æL©èygy_ 4 }§ø¤Î6s9ur ߊ$ygÏJø9$# ÇËÉÏÈ   [2]

از جمله مردمان کسی است که جان خویش را برای به دست آوردن
خشنودی خدا می فروشد.

در مدت ده سال که با رسول خدا (ص) در مدینه بود کم کم مردم
پی به مقام والا و شخصیت استثنایی و با عظمتش بردند که پیغمبر خدا توانست قدري
پرده را بالا ببرد و او را به مردم در حد فهمشان بشناساند و روایات بسیاری درباره
فضائل و مناقب آن حضرت از بیانات پیغمبر گرامی اسلام عامّه و خاصه نقل کرده اند که
اکثر ان ها معروف و مشهور  و زبان زد عموم
مسلمانان است.  سرانجام در حجة الوداع
آخرین حج پیامبر، هنگام بازگشت از مکه در میان راه، کنار غدیر خم به موجب امر الهی
که فرمود: * $pkš‰r’¯»tƒ ãAqߙ§9$# õ÷Ïk=t/ !$tB tA̓Ré& šø‹s9Î) `ÏB y7Îi/¢‘ ( bÎ)ur óO©9 ö@yèøÿs? $yJsù |Møó¯=t/ ¼çmtGs9$y™Í‘ 4 ª!$#ur šßJÅÁ÷ètƒ z`ÏB Ĩ$¨Z9$# 3 ¨bÎ) ©!$# Ÿw “ωöku‰ tPöqs)ø9$# tûï͍Ïÿ»s3ø9$# ÇÏÐÈ   [3]

ای پیامبر، آن چه از پروردگارت بر تو نازل شده به مردم
ابلاغ کن و اگر نکنی پیام خدا را نرسانده ای! رسول آن حضرت را به ولایت مومنین
منصوب فرمود و همه مسلمانان ماموریت یافتند با او بیعت نمومده و او را ولی امر خود
می دانند.

پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)با این که به حکم ضرورت و برای
نگهدای اصل اسلام و وحدت مسلمین حضرتش مدت زیادی خانه نشین شده بود ولی هم چنان در
مواقع حسّاس به یاری دین خدا می شتافت تا آن جا که گفته شد خداوند مشکلی را نیاورد
که ابوالحسن در آن جا حاضر نباشد.

او پناهگاه و پشتوانه محکم اسلامی بود و خدا می داند اگر
در آن دوران حضرت وجود نداشت چه بر سر احکام تعالیم عالیه اسلام می آمد با آن
فقهای اسرائیلی که خود را در میان مسلمانان جا زده بلکه در درون دربار رخنه کرده
بودند مانند کعب الاحبار و وهب بن منبه، تا آن گاه که مردم از ان همه نابسامانی و
ناهماهنگی دین با قدرت سیاسی روز به ستوه آمده و به حضرت پناه بردند و بيعت غدیر
را که به فراموشی سپرده شده بود دوباره تجدید نمودند و آن در سال 34 هجری قمری
بود.

مدت امامت آن حضرت سی سال بود و مدت خلافت ظاهریش 5 سال و
6 ماه حضرت در این مدت 5 سال با سه فرقه گمراه و گمراه کننده به مبارزه برخاست
پیامبر(ص) به او فرموده بود من بر تنزیل قران جهان می کنم و تو بر تأویلش.

آری اینان خواستند قران را به دلخواه خویش تفسیر کنند و
دین خدا را در خدمت اهواء وشهوت های خود در آورند و به نام دین مردم را استثمار
نموده و از دسترنج دیگران کاخ ها بسازند و از این که علی (ع) کسی نبود که از یک
درهم مال مسلمین چشم پوشی نموده و آن را در غیر راهش خرج کند و این مصلحت بینی های
فرمانروایان و امیران را وقعی نمي نهاد لذا همگی با او به دشمنی و ستیز برخاستند.

اشراف قریش که هنوز مستی جاهلیت در سر داشتند به سرکردگی
طلحه و زبیر فرقه ناکثین و عهد شکنان را تشکیل دادند و حضرت آنان را سرکوب نمود
ولی این فتنه گرچه در ظاهر پایان یافت راه برای قاسطین و تجاوزگران که اصل اسلام
را از ترس پذیرفته بودند باز نمود آنان که سردسته شان معاویه و عمرو عاص بودند
جرات این را به خود نمی دادند که با علی خلیفه مسلمین که مهاجرین و انصار با وی
بیعت کرده اند به جنگ برخیزند خروج ناکثین و بیعت شکنان با بون طلحه و زبیر و
عایشه در میان آن ها راه را برای جنایت و تجاوز با معاویه باز می نمود.

و در هنگام جنگ با معاویه منافقین در صفوف لشکر حق ایجاد
شکاف نمودند و فرقه ای دیگر که مارقین و خارجین از دین نامیده می شدند در همان گیر
و دار پی ریزی شده است.

امیرالمومنین علی (ع)آن ها را نیز سرکوب نمود ولی آن
نابخرادان تروریست جنایت کاری را به نام ابن ملجم مرادی برانگیختند تا آن حضرت را
به خون خواهی سران جانی و بی رحم و آدمکش خود شهید نماید و آن شقی بدبخت دست به
چنین جنایت هولناکی زد و در نوزدهم ماه رمضان در محراب عبادت مسجد کوفه پدر مهربان
امت و سرور مومنان را به شهادت رسانید. و در آن هنگام که خاک محراب مسجد به خون
مقدسش آغشته شد ناگاه به یاد زدگاه مقدسش افتاد و فرمود:

فزت و رب الکعبه به خدای کعبه رستگار شدم.

در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید     نازم به حسن مطلع و حسن ختام او

در خاتمه قصیده ای جالب و شیوا از اقبال لاهوری در ستایش
آن حضرت نقل می کنیم:

مسلم اول شه مردان علی             عشق
را سرمایه ایمان علی

از ولای دودمانش زنده ام                در
جهان مثل گهر تابنده ام

زمزم ارجوشد ز خاک من از اوست    می اگر ریزد زتاک من از اوست

خاکم و از مهر او آئینه ام                 می توان دیدن نوا در سینه ام

از رخ او فال پیغمبر گرفت                ملت حق از شکوهش فر گرفت

قوت دین مبین فرموده اش               کائنات
آئین پذیر از دوده اش

مرسل حق کرد نامش بوتراب   حق
یدالله خواند درام الکتاب

هر که دانای رموز زندگیست    سراسمای
علی داند که چیست

خاک تاریکی که نام او تن است        عقل از بی داد او در شیون است

شیر حق این خاک را تسخیر کرد      این گل تاریک را اکسیر کرد

مرتضی کز تیغ او حق روشن است    بوتراب از فتح اقلیم تن است

مرد کشور گیر از کراری است   گوهرش را آبرو خودداری است

هر که در آفاق گردد بوتراب      بازگرداند ز مغرب آفتاب

زیر پاش این جا شکوه خیبر است     دست او آن جا قسیم کوثر است

از خود آگاهی یداللهی کند              از یداللهی شهنشاهی کند

ذات او دروازه شهر علوم         زیر
فرمانش حجاز و چین و روم

حکمران باید شدن بر خاک خویش             تامی روشن خوری از تاک خویش

در پایان فرا رسیدن این روز فرخنده و عید سعید رابه پيشگاه
حضرت ولي عصر  (عج)، جانشین علی (ع) و امام
خمینی فرزند رشید علی (ع) و مردم مسلمان ایران پیروان و محبان علی و یاران علی در
تمام اعصار و امصار و به همه شما پاسداران اسلام و قران تبریک و تهنیت می گوییم
امیدواریم به میمنت این روز مقدس رزمندگان عزیزمان که در راه خدای علی با دشمنان
علی می جنگند شهد شیرین پیروی را بحق علی و ال علی بچشند، و به زیارت و عتبه بوسی
بارگاه علی (ع)به زودی زود موفق گردند ما هم موفق شدیم . انشاء الله .

 



[1]
. نهج البلاغه ، صبحی الصالح خطبه 192