مهربانی به پدر و مادر

تفسير سوره لقمان

آيت الله مشکيني

قسمت 15

مهربانی به پدر و مادر

$uZøŠ¢¹urur z`»|¡SM}$# Ïm÷ƒy‰Ï9ºuqÎ/ çm÷Fn=uHxq ¼çm•Bé& $·Z÷dur 4’n?tã 9`÷dur ¼çmè=»|ÁÏùur ’Îû Èû÷ütB%tæ Èbr& öà6ô©$# ’Í< y7÷ƒy‰Ï9ºuqÎ9ur ¥’n<Î) 玍ÅÁyJø9$# ÇÊÍÈ  

و ما به انسان درباره پدر و مادر سفارش نمودیم، مادرش او
را با ناتوانی فراوان حمل کرد و دوره شیرخوارگی او طی دو سال پایان می یابد و نخست
مرا شکر کن و آن گاه شکر پدر و مادر را به جای آور که بازگشت همگان به سوی من است.

دوران بارداری و شیرخوارگی

در این آیه شریفه دوحالت از انسان از آغاز هستی وجود او
بیان شده است نخستین حالت او در جمله فوق مطرح است که دوره بودن او در رحم مادر
است یعنی از ان هنگام که به واسطه تقارن دو موجود به نام اسپرم و اوول، ساختمان
وجودش به عنوان یک انسان شروع می شود تا زمانی که این مرحله با به دنیا آمدن طفل
پایان می یابد و این خود یک مرحله از مراحل مختلف وجود و تکوین انسان است ولی این
مسافر در این مرحله از سفر خویش بی اطلاع است درباره این مرحله بیان داشتیم و اینک
راجع به حالت دوم طفل که بعد از ولادت است مطالبی عرضه خواهد شد:

در جمله «وفصاله فی عامین» دوره شیرخوارگی طفل مطرح شده
است که به مدت دوسال سفیر شیرخوارگی این مسافر ، طی می گردد و مراحلی از رشد
وتکامل را در این دوره می پیماید، اسلام در این مرحله از مراحل زندگانی انسان سه
حکم و وظیفه را برای مربی و سرپرست طفل بیان داشته است.

1.   
حضانت

2.    نفقه

3.    ولایت

در مساله حضانت بحث از این است که حق نگهداری و سرپرستی
طفل به کدام یک از پدر و مادر واگذار گردیده است. این حق به طور طبیعی و شرعی
اختصاص به مادر دارد و لذا چنان چه مادر خود عهده دار آن گردد پدر حق ندارد این حق
را از او سلب نموده و طفل را به دیگری بسپارد ولی داشتن چنین حقی هرگز به این معنی
نیست که در پذیرش آن تکلیف شرعی داشته و مجبور باشد وا ز این رو پدر نمی تواند او
را در حضانت بچه مجبور و ملزم سازد و اگر بگوید نگهداری او را به عهده نمی گیرم
پدر باید کسی را برای این کار استخدام نماید.

ولی نفقه و ولایت برخلاف حضانت به عهده پدر است نفقه عبارت
از مخارج طفل است که شامل تمام نیازمندی های او از خوراک و پوشاک و دارو و غیره
است و حتی شیر دادن نیز بر مادر واجب نیست و به همین دلیل می تواند از شیر به طفل
اصلا و یا به طور رایگان خوردداری نماید و در این صورت پدر واجب است که در برابر
دادن شیر به مادر اجرت دهد و یا این که به وسیله دیگر شیر بچه را تامین کند. البته
اگر پدر از جهت مادی توانای تامین مخارج و نفقه را نداشته باشد مادر واجب است در
صورت امکان نفقه طفل را تهیه نماید.

ولایت بر کودک

ولایت عبارت است از تصرفاتی که به خود بچه و یا سرنوشت او
ارتباط دارد مثلا اگر بیمار شود این حق پدر است که نظر دهد او را پیش کدام پزشک و
یا کدام بیمارستان ببرد و چنان چه دختر است مادر و یا کس دیگر نمی تواند بدون
اجازه پدر او را به عقد مردی برای محرم شدن آن مرد به مادرش دربیاورد و نیز طفل
اگر دارای اموالی باشد مثل اینکه شخصی مرده و به وی از مال آن میت ارثی رسیده
باشد، تصرف در اموال او بدون اجازه پدر جایز نیست و تنها او است که می تواند در
اموال فرزند تصرف نماید البته بعد از دوسال آیا این حقوق سه گانه به همان گونه که
گفته شده محفوظ است یا خیر؟ مساله ای است که مربوط به این بحث نیست و لذا به همین
مقدار اکتفا می شود.

ان اشکرلی والوالدیک

این جمله به منزله بیان این توصیه است که در صدر آیه شریفه
به این صورت ذکر شد : و وصینا الانسان بوالدیه، ما به انسان سفارش نمودیم، ان
اشکرلی ولوالدیک سفارش ما این است که هم شکرگزار من باش که خالق و آفریننده تو
هستم و شکرگزار والدین خویش که حمل و حضانت و نفقه و ولایت بر ترا عهده دار بوده
اند و برای تو رنج ها دیده و زحمت ها کشیده اند. این سفارش به تمام انسان ها اعم
از زن و مرد است که هر یک این مرحله طفولیت را گذرانیده ایم و این توصیه تنها در قرآن
نیست بلکه خداوند این توصیه را به وسیله دیگر کتب آسمانی و پیامبرانش به بشر ابلاغ
نموده است.

شکر والدین

دو نکته مهم در این جمله است: یکی این که در آيه نمی
فرماید نسبت به آن ها چه کاری انجام بده بلکه می فرماید شکرگزار باش چنان چه در
شماره قبل گفتیم شکر عبارت است از بازدهی و ظهور نعمت در عمل انسان است بنابراین
شکرگزار خداوند و پدر و مادر بودن باین معنی است که باید اعمال و گفتار انسان نسبت
به خداوند و پدر و مادر طوری باشد که نمایانگر شکر باشد، و به این ترتیب یک قانون
و چهار چوب کلی در این آیه به جای پرداختن به جزئیات آن بیان شده است .

نکته دوم این است که خداوند در این آیه شکر خویش را در
ردیف شکر پدر ومادر قرار داده است گویی که خداوند در مورد وجود و تکوّن انسان سه
کس را دخیل می داند، خود و پدر و مادر والد هم به معنی تولید کننده است و به همین
جهت به پدر و مادر والدین گفته می شود و در آیه شریفه از آن ها تعبیر به لوالدیک
شده است محصول این تولید همان فرزندی است که از ان پدر و مادر به وجود آمده است
انسان بیست ساله ای را در نظر بگیرند که تا این مرحله از سن ده ها عامل در وجود
رشد و نمو او تاثیر داشته است پدر و مادر نیز این عوامل حساب می شوند که خداوند آن
ها را وسیله ای برای این تولید قرار داده است خود پدر نیز مخلوق خدا است و او از
نعهمت هائی که خداوند آفریده است استفاده و میل نموده است مقداری از ان ها به صورت
نطفه در آمده و در اثر تماس با زن به رحم وی انتقال یافته و با نطفه مادر تقارن
پیدا نموده و کودکی در رحم مادر به وجود آمده و طی مدت بارداری، زحماتی را تحمل
نموده است و پس از تولد پدر و مادر مشترکا زحمات دیگر وی را به عهده گرفته اند تا
رفته رفته رشد نموده و با آن سن رسیده است.

پس انسان باید شکرگزاز سه نفر باشند نخست شکرگزار خالق
خویش که جامه وجود بر اندامش آراسته و سپس شکرگزار پدر و مادر که این همه مشقت به
خاطر او متحمل گردیده اند البته مادر در این میان زحمت بیشتری را برای فرزند می
کشد و از این رو از حق بیشتری برخورداری بوده و حق وی بالاتر از حق پدر است البته
صحبت ما در این جا از نظر پرورش جسمی او است و گرنه از نظر تغذیه روحی و فکری و
اخلاقی پدر می تواند سهم بیشتری نسبت به فرزندش داشته باشد.

جوانی به حضور رسول اکرم (ص)شرف یاب شده و عرض کرد: یا
رسول الله من ابر؟ قال امک، قال ثم من ؟ قال امک قال: ثم من؟قال: امک ،قال : ثم
من؟ قال اباک.[1]

–        
پیامبر خدا به چه کسی
نیکوئی نمایم؟

–        
به مادرت

–        
بعد از نیکی به مادر
به چه کسی نیکی نمایم؟

–        
به مادرت

–        
بعد از آن به چه کسی
نیکوئی نمایم؟

–        
به مادرت

–        
پس به چه کسی ؟

–        
به پدرت

این فرموده رسول خدا (ص) برای این است که مادر در تکوّن و
شکل گیری ابتدايي طفل از نقش بیشتری نسبت به پدر برخوردار است و بعد از تولد نیز
زحمات بیشتری نسبت به وی متحمل می شود.

مصیر الی الله

سبک و روش قران چنین است که گاه در ضمن مطلبی از مطلب
دیگری سخن به میان می آورد و یا در خلال قصه ای به پند و اندرز می پردازد، در این
آیه که مساله توصیه به والدين مطرح می شود این جمله پر محتوا در آخر آیه اضافه می
شود والی المصیر مصیر از نظر ادبی مصدر میم است و به معنای صیرورت و شدن است یعنی
صيرورت شما به سوی من است یکی از آن ها شدن ها پدر شدن و مادر شدن است پدر شدن شما
به سوی من است مادر شدن شما به سوی من است شدن طفل به سوی من است شدن به معنای
چیست؟ این جمله مساله را می خواهد بگوید که انسان در حال شدن است حیوان در حال شدن
است نباتات در حال شدن است بلکه جمادات را نیز از اين قاننن کلي و عام نمی توان
استثنا نمود.

معنی شدن: حرکت و انتقال کیفی از نقض به کمال است زیرا
جهان آفرینش همچون رودخانه عظیمی است که سکون و رکودی در ان نیست و پیوسته در حال
حرکت است.

ما زنده از آنیم که آرام نگیریم     موجبم که آرامش ما در عدم ما
است

البته این جمله هم ممکن است نظر به شدن تمام موجودات
نداشته و تنها انسان منظور باشد و بخواهد بگوید که: تو ای انسان به همراه این
رودخانه بزرگ خلقت که تو جزئی از آن به حساب می آنی به سوی شدن در حرکت می باشی
انبیاء آمده اند تا بشر را باین سفرش متوجه سازند و به او بگویند که پایان این سفر
کجاست؟ و به این سوال پاسخ دهند که :

ز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود                بکجا می روم آخر ننمائی وطنم

پیامبران مبعوث شده اند تا انسان را متوجه سازند که این
سفر به کجا منتهی خواهد شد.

حضرت امیرالمومنین (ع) در این زمینه سخن پر معنائی دارد که
می فرماید: رحم الله امرء… علم من این و فی این والی این» خداوند رحمت نماید انسانی
را که بداند از کجا آمده و به کجا خواهد رفت.

قران کریم نهایت این سفر را چنین می فرماید:

$yg•ƒr’¯»tƒ ß`»|¡RM}$# y7¨RÎ) îyϊ%x. 4’n<Î) y7În/u‘ %[nô‰x. ÏmŠÉ)»n=ßJsù ÇÏÈ [2]

ای انسان محققا تو کوشا در حرکتی به سوی پروردگارت پس او
را ملاقات خواهی کرد. راغب در مفردات می گوید: و ملاقاه الله عزوجل عباره عن
القیامه و عن المصیر الیه. ملاقات پروردگار عبارت از قیامت و سیر به سوی او است.

رومی چوبکی قطره که از بحر جدا شد               آمد به سبو باز بشد جانب دریا

این رود عظیم و خروشان انسانیت پیوسته در مسیر و حرکت است
تا به آن عالم جاوید و ابدیت بپیوند.

بنابراین قرآن در ضمن این که به انسان توصیه می نماید که
شکرگزار خداوند و شکرگزار والدین خویش باشد بوی می فهماند که این قافله بزرگ بشری
به سوی آن ابدیّت در حرکت است، اگر شکرگزار باشد و به این توصیه الهی عمل نماید در
ان جا سرنوشتش چیست؟ و چنان چه کفران نعمت نماید چه آینده ای در آن جهان ابدی در
انتظارش خواهد بود.

bÎ)ur š‚#y‰yg»y_ #’n?tã br& š‚͍ô±è@ ’Î1 $tB }§øŠs9 y7s9 ¾ÏmÎ/ ÖNù=Ïæ Ÿxsù $yJßg÷èÏÜè? ( $yJßgö6Ïm$|¹ur ’Îû $u‹÷R‘‰9$# $]ùrã÷ètB ( ôìÎ7¨?$#ur Ÿ@‹Î6y™ ô`tB z>$tRr& ¥’n<Î) 4 ¢OèO ¥’n<Î) öNä3ãèÅ_ötB Nà6ã¥Îm;tRé’sù $yJÎ/ óOçFZä. tbqè=yJ÷ès? ÇÊÎÈ  [3]

و هر گاه آن ها (پدر و مادر ) تلاش نمایند که موجودی شریک
من قرار دهی از اطاعت آنان خودداری نما.

مرز اطاعت از پدر و مادر

مساله ای که در این جا مطرح می شود این است که آیا اطاعت
از پدر و مادر حد و مرزی هم برایش معین گردیده و یا این که در هرامری باید
شکرگزاري از پدر و مادر را در عمل و اطاعت از ان ها نشان دهد؟

آیا فوق حدود این اطاعت را به این گونه مشخص ساخته است که
اگر آن ها بر این مساله پافشاری و کوشش نمودند که عقیده شرک آمیز خویش را بر فرزندشان
تحمیل نمایند نباید از آنان اطاعت نموده و از توحید چشم بپوشد.  ضمناً قرآن با این جمله «ما لیس لک به علم» این
درس آموزنده توحید را به بشر داده است که معتقدین به شرک برهانی علمی و منطقی برای
عقیده و ادعای خویش ندارند و تنها توحید است که هزاران دلیل بر اثبات ان وجود
دارد. `tBur äíô‰tƒ yìtB «!$# $·g»s9Î) tyz#uä Ÿw z`»ydöç/ ¼çms9 ¾ÏmÎ/ $yJ¯RÎ*sù ¼çmç/$|¡Ïm y‰ZÏã ÿ¾ÏmÎn/u‘ 4 ¼çm¯RÎ) Ÿw ßxÎ=øÿムtbrãÏÿ»s3ø9$# ÇÊÊÐÈ  [4]

و هر کس با خداوند دیگری را بخواند دلیلی از برای او (بر
این اعتقادش) نیست.

«و صاحبهما فی الدنیا معروفاً»

و در دنیا با انان به نیکی رفتار نما.

یعنی از نظر اعتقادی گر چه با تو مخالف بودند ولی این
مخالفت هرگز نباید ترا به بدرفتاری با آن ها وادار سازد بلکه باید رفتار تو در
امور دنیا و زندگی مادی، خوب و پسندیده باشد.

جوانی تازه مسلمان در مراسم حج به حضور امام صادق (ع)امام
بوی توصیه نمود که به مادرش عنایت داشته باشد و تازنده است نسبت به او نیکی نماید
و هنگامی که فوت نمود خود شخصاً مراسم تجهیز جنازه و خاک سپاری او را به عهده گیرد
جوان به کوفه بازگشت و سفارشات امام را در مورد نیکوئی به مادر عملی ساخت و با دست
خویش به مادرش که نصرانی و نابینا بود غذا می داد، مادر دید  که رفتارپسرش تغییر نموده از این مساله تعجب
نمود و از پرسید پسرم تو سابقاً که در دین ما بودی این قدر به ما مهربان نبودی؛
اکنون چه شده است که بعد از مسلمان شدن بیش از سابق نسبت به من احترام و مهربانی
می نمائی؟

مردی از فرزندان پیامبرمان به من این دستور را داده است.

خود او هم پیامبر است.

نه مادر! پس از پیامبر ما به پیامبر دیگري نيست او فرزند
آن پیامبر است.

پسرم دین تو بهترین دین ها است آن را بر من عرضه بدار جوان
شهادتین را بر مادر عرضه کرد و مادر به اسلام گروید و سپس نماز را به او تعلیم
داد؛ مادر نماز ظهر و عصر و بعد از مغرب نماز مغرب و عشارا به جای آورد و ناگهان
همان شب حالش تغییر کرد و به پسرش گفت: آن چه را تعلیم داده مجدداً تعلیم نما مادر
بار دیگر به آن چه فرزندش بر او عرضه داشت اعتراف و اقرار نمود و سپس چشم از جهان
فرو بست.[5]بنابراين
مساله احترام به پدر  و مادر ،مساله بسيار
مهي است و اميد است ان شاء الله همه ما در برابر اين حکم خداوند انجام و ظيفه
نموده و شکر گزار آنها باشيم.

 



[1]
. اصول کافی ج 2 ص 160