انقلاب اسلامی لبنان در سخنان مسئول جنبش امل اسلامی

انقلاب اسلامی لبنان

در سخنان مسئول جنبش امل اسلامیدر شمارۀ گذشته، بخش اول
اوضاعکلّی لبنان و تأثیر انقلاب اسلامی ایران درنهضت مسلمانان آن دیار، از زبان
آقای سیدابراهیم امین، سخنگوی حزب الله لبنان بررسی شد، و اکنون دوّم نشستی که با
برادران مبارز لبنانی داشتیم تقدیم خوانندگان عزیز می شود. در این قسمت برادر
ابوهشام رهبر جنبش امل اسلامی، دراین رابطه سخن می گویند:

درگیریهای قبل از پیروزی انقلاب قبل از پیروزی انقلاب
شکوهمند اسلامی درایران، مسلمانان لبنان کم و بیش با دشمنان اسلام درگیر می شدند و
در گیریها و زدوخوردهائی بین آنها در بیروت، جنوب و یا بقاع بر پا می شد بویژه
بابعثیهای عراق که خیلی سفّاک و خون آشام بودنددرگیریهائی رخ می داد و مردم تا
اندازه ای از آنان وحشت داشتند.

در گرما گرم نهضت ملّت مسلمان ایران، پرتوی از نهضت در
لبنان نیز پدید آمده و مسلمانان را به نوعی حرکت هماهنگ با ملت ایران واداشته بود
تاآنجا که همزمان با تظاهرات ایران، تظاهراتی- هر چند محدود – در لبنان انجام می
گرفت و با اوج گرفتن نهضت و پیدایش روحیّۀ مقابله با ظلم وظالمین، مبارزین متعهد –
چه در جنبش امل و چه در غیر آن – شکل گرفت و این بار درگیری با بعثیان صدّام به
صورت هجوم در آمد. البته تمام این مسائل، پیش از حملۀ اسرائیل به جنوب بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان امّت بزرگ اسلام،
متوجّه رابطۀ تنگاتنگ میان مسلمانان لبنان و مسلمانان ایران واردات و علاقۀ
صمیمانۀمبارزان لبنانی به حضرت امام و پذیرش رهبری آن بزرگوار شدند و بیم آن
داشتند که آنچه در ایران گذشته است، شاید در لبنان نیز صورت پذیرد، ازاین رو، حملۀ
اسرائیل با تایید مستقیم آمریکا و همپیمانش در پیمان آتلانتیک، شروع شد. تصوّر
آنهابر این بود که مقاومت و مبارزه اي بیش ازمقاومتهائی که از رژیمهای عربی دیده
بودند، درپیش نخواهند داشت. ظواهر امر نشان می دهد که یاسر عرفات نیز در این توطئه
شریک بود، زیرا پساز شروع حمله، از لبنان فرار کرد و دستور داد نیروهایش نیز هر چه
زودتر جنوب را ترک کنند،واین در حالی بود که نیرومند ترین قدرت نظامی رادر جنوب
لبنان در اختیار داشت و ما نیاز زیادی به کمکهای نظامی و مادّی و تسلیحاتی فلسطینی
هاداشتیم.

بنابراین، آمریکا و اسرائیل مطمئن شدند که عرفات نخواهد
جنگید، دیگران هم یا با آنهاهمدست اند و یا تاب مقاومت – بیش از چند روز –نخواهند
داشت، غافل از اینکه انقلاب اسلامی چنان نیروئی به مؤمنان و متعهدان مبارز لبنانی
بخشیده بود که مردم را به حرکتی حسین گونه واداشت که در حقیقت اعجاز آفریدند و نه
تنهااسرائیل را به شکستی مفتضحانه واداشتند که آمریکا و فرانسه را نیز از لبنان
طرد و اخراج کردند.

توطئه های پی در پی

و از این روی دشمن بفکر انتقام افتاد. سعی کردند بهر شکل
شده، عنوان اسلامی را از نهضت و مقاومت مردم بگیرند و یک عنوان دیگر
مانندناسیونالیستی، ملّی و یا عربی به آنها بخشند تافضیلتی برای انقلاب و اسلامی
در اذهان دیگر ملتهاتداعی نکند. لذا عملیّاتی به صورت ظاهر توسط برخی از احزاب و
گروه ها رخ داد که با تبلیغات و جار و جنجال زیادی همراه بود.

توطئه دیگر «جنگ فلسطینی ها با شیعیان» بودکه با نقشه ای
پلید، برخی از اعضای جنبش امل راوارد آن کردند تا در نتیجه، تمام شیعیان را به
درگیری اردوگاه های فلسطینی به کشانند، و از آن پس، نبرد اسلام و کفر مبدّل شود به
نبرد سنی وشیعه و قتل و کشتار نه براساس هدف و انگیزه که براساس انتقامجوئی بی هدف
به راه افتد. و آنچه ما را از این خطر جدّی نجات داد، حرکت بموقع جمهوری اسلامی و
موضع محکم و متین حزب الله لبنان بود که این نقشۀ پلید را در هم کوبید ومکتب را از
این خطر خانمانسوز رهائی بخشید،البته بسیاری از افراد متدیّن و متعهّد جنبش امل که
ضمناً دارای تأثیر بسزائی نیز در این جنبش می باشند، از شرکت نبرد خونین اردوگاه
ها سرباززدند و در پی رفع مشکل و چاره جوئی افتادند.

بدینوسیله فلسطینی ها و دیگر برادران اهل سنّت مااطمینان
پیدا کردند که شیعیان قصد جنگیدن ورودروئی با آنان را ندارند بلکه گروهی از شیعیان
با وضعیّت مشخص ! در این قضیَّه شرکت داشته اند. و لذا این توطئه نیز بحمد الله به
شکست انجامید.

وقتی این بازی ناموفق ماند، برخی از افراد رادر جنبش امل
تحریک کردند تا با حزب الله درگیرشوند. زیرا اسرائیل نتوانست روحیَّه حسینی را
ازبین ببرد، جنگ اردوگاه ها هم شکست خورده بود،دولت فالانژها هم توان شکاف انداختن
میان مسلمانان مبارز را نداشت، پس بهترین راه – به نظرآنان – این بود که شیعیان را
بجان یکدیگر اندازند وروحیّه ها را تضعیف کنند. این توطئه نیز با یاری خداوند و
اقدام سریع جمهوری اسلامی و همکاری متعهّدینی که در جنبش امل بودند، ناکام ماند.

این توطئه نه تنها نتوانست روحیّۀ اسلامی ما رامتزلزل سازد
که یک نتیجۀ نسبتاً خوبی نیز برای مادر برداشت. ما بر آن شدیم که یک کمیسیون
مشترکی بین برادران حزب الله و برخی از برادران متدیّن جنبش امل بوجود آوریم. و
اوّلین وظیفه ایکه این کمیسیون به عهده گرفته است همین است که هر توطئه خطرناکی که
برای آتش افروزی میان مسلمانان (چه سنی و شیعه و چه شیعه و شیعه) ازسوی دشمنان پی
ریزی می شود، در نطفه خفه کنیم و نگذاریم شعله های خانمان براندازش به
دیارمسلمانان برسد. در همین رابطه اشاره ای می کنم به توطئه ای که دشمن برای ایجاد
درگیری بین شیعیان و دروزیها پی ریزی کرد و در این میان نبردی میان جنبش امل و حزب
سوسیالیستی لبنان در گرفت و برخی از فلسطینی های گروه عرفات ازپشت پرده برای
انتقامگیری از جنبش امل هیزم بیارمعرکه بودند که بحمد الله بیش از چند روز ادامه
نداشت و مسلمانان خود را از کشیده شدن به این فتنه کار کشیدند.

صلح ذلّت بار در لبنان

در هر صورت، ما همه روزه مواجه هستیم بانقشه های جدیدی برای
خاموش کردن روحیّه شهادت طلبی و نابودی کادرهای متعهّد و مؤمن،که یکی از این نقشه
ها کوششهای صلح جویانه دشمنان است! آنها می کوشند که میان مسمانان وفالانژها نوعی
صلح ذلّت برقرار سازند و بقول خودشان لبنان نوینی بار سازی کنند که این لبنان
نوین، خطری جدّی برای مسلمانان در بردارد چراکه با این طرح خائنانه، حکومت همچنان
در دست فالانژها باقی می ماند و ریاست جمهوری از آن امین جمیل خواهد بود و قدرت
نظامی از تمام گروه ها گرفته خواهد شد و همه را به ارتشی که سر سپردۀ فلانژ است
واگذار خواهند کرد. و با این برنامه، امکان درگیری و مبارزه با اسرائیل و عوامل
جنایتکارش در لبنان از بین خواهد رفت. و از آن پس اگر فشاری باشد تنها بر مسلمانان
و مبارزان متعهّدی فرو خواهد آمد که همچنان اصرار بربراندازی اسرائیل و مبارزه با
آن را دارند. و سودیکه برای گروه های درگیر در بردارد خلاصه می شوددر اینکه چند
نماینده با یک وزیر از هر گروه درپارلمان یا دولت شرکت کند! و ما این سودهای مادّی
را چیزی جز ذلّت و سر سپردگی نمی دانیم.برما است که پیوسته در حال دشمنی با دشمن
صهیونیستی بمانیم و به هیچ وجه راضی نشویم این غدّۀ سرطانی در جسم امت اسلامی
بماند و ریشه بداوند، باید از هر جا که ممکن است ریشه هایش راقطع کنیم و آن را
نابود سازیم. لذا ما همانگونه که با قرارداد ناقوره مخالفت کردیم در برابر هر
قراردادو موافقتنامه ای که امنیّت اسرائیل را عهده دارمی شود، سخت ایستادگی خواهیم
کرد و مصمَّم هستیم تا اسرائیل را از بین نبریم از پای ننشینیم،هر چند این جنگ
سالها به طول انجامد.

و همین اصرار و پافشاری ما است که مرگ رابرای صهیونیست ها
همواره به ارمغان می آورد حتّی اگر در پشت پرده های آهنین و تکنیکهای پیش رفته
دفاعی بسر برند.

خطر عقب نشینی

یکی دیگر از توطئه هاف شایعه هائی است که اسرائیل را بزرگ
جلوه می دهد و مسلمانان ضعیف الایمان یا دنیا پرست را به حرکت کردن در عکس مسیر
مستقیم مبارزان مسلمان وا می دارد که متاسفانه این هم ضربتی است سخت و باید با آن
مواجه شد، به این معنی که باید یا تبلغیات مثبت ازسوی حزب الله، آن تبلیغات منفی
را خنثی کرد. وباید به این مسلمان شناسنامه ای فهماند که فرار ازجبهۀ رو در روئی
با اسرائیل، تحت هر عنوانی، ذلَّت است، نه تنها برای مسلمانان که برای اسلام.اکنون
که اسرائیل تحت ضربه های خرد کننده مبارزان مسلمان، به شکست نزدیک می شود واکنون
با قدرت الهی رزمندگان اسلام برای همگان روشن شده است که دارای نیروی فوق العاده
ای هستند که هرگز عقب نشینی در آن راه ندارد، هر گونه عقب نشینی و سکوت
مرگبار،خطری است جبران ناپذیر که متوجّه مکتب رهائی بخش اسلام و قرآن می شود و
باید این سدّ راشکست و به پیش تاخت تا به پیروزی نائل آئیم.

فراموش کردن جنوب

توطئه دیگری که سخت بر آن می کوشند ایناست که راه حلّی برای
برقراری صلح و آرامش دربیروت و دیگر شهرهای بزرگ لبنان بیابند و جنوبرا به فراموشی
بسپارند. این همه کنفرانس ها و نشست ها که در بیروت میان گروه های مختلف برقرار می
شود برای ایجاد نظم و آرامش در بیروتاست بگونه ای که کم کم و با یک روشانحرافی،
جنوب را بکلّی از یاد ببرند.

امام موسی صدر از سالها پیش چنین خطری راگوشزد کرده بود و
می گفت: ما نخواهیم پذیرفت که لبنان بخندد در حالی که جنوب گریان است یعنی چگونه
در فکر آرامش و آسایشِ کلّ لبنان منهای جنوب می باشید؟! او این سخن را گفت برای
اینک می دانست فالانژها با همکاری برخی ازمسلمانان نمایان چه نقشه های پلید و
خائنانه ای در سر می پرورانند که ما با خواست خداوند با این توطئه نیز مقابله
خواهیم کرد.

نکته جالب توجه اینجا است که در کنفرانس سه طرفه که در
بیروت منعقد شد، و بنابر این بودکه بین مسلمانان و فالانژها نوعی صلح برقرار
شود،قبل از اینکه مسلمانان این را توطئه قلمدادکرده و با آن مبارزه کنند، خود
فالانژها و دیگرمسیحیان (مارونیها – جبهه لبنان – کاتولیکهای طرفدار و اتیکان و
طرفداران امین جمیل) همه با هم مسئله همزیستی و صلح با مسلمانان را ردکردند و آن
را یک نوع اهانت به خود دانستند!

پس اصل محکوم کردن قرارداد سه طرفه از سوی خود آنها شروع شد
در صورتی که ما هم با آن مخالف بودیم زیرا برای ما ننگین بارتر و ذلّت آفرین تر
بود، گذشته از این که چندان فایدۀ مادّی هم برای مسلمانان در بر نداشت.

وضعیّت سیاسی جدید

اکنون وضعیّت سیاسی در لبنان، مرحلۀ تازه ایبه خود گرفته
است. گویا مارونیها و مسیحیان درپی یافتن راه حل های دیگری هستند که هم قدرت را
بیشتر در دست بگیرند و هم مسلمانان را به سکوت و تسلیم وادارند. و ممکن است برای
بثمررساندن اهداف شوم خود، از اسرائیل یاری جویندو اسرائیل نیز متقابلاً از طریق
مزدرانش در گروه آنتوان لحد دست به انفجارهای تازه ای در جنوب بزند و شاید به سوی
صیدا پیشروی داشته باشند.

و در صورت پیشروی به طرف صدا، احتمالاً درگیریهائی میان
صهیونیست ها و ارتش سوریه مستقر در لبنان پدید آید. کارشناسان و تحلیلگران سیاسی
معتقدند اگر چنین نبردی پیش آید، محدودو زودگذر خواهد بود و امکان دارد منتهی شود
به یک کنفرانس بین المللی در ژنو، و آمریکا و روسیه و سایر کشورهائی که به نحوی
خود را ذینفع در لبنان و خاورمیانه می دانند، در آن کنفرانس شرکت جویند. همۀ اینها
ممکن است در آینده پیش آید ولی آنچه بدون شک برقرار خواهد بود، خطری است که متوجّه
جنوب است. زیرا تمام نیروهای فاسد از مرتجعین عرب گرفته تا حاکمان وابسته ای چون
شاه حسین، حسنی مبارک و یاسر عرفات وشاه حسن و خلاصه این گروه شیطانی مرتجع که
وجود رژیمهای خود را وابسته به بقای اسرائیل می دانند، همه خواهان ادامۀ حیات
صهیونیست هاهستند. اسرائیل هم که می داند، بقای این رژیمهابه بقای خودش وابسته است
لذا هرگز با آن جنایتکاران طرفیَّت و مخالفتی نخواهد کرد بلکه همۀ آنها طبق منفعت
مشترکی که با هم دارند،هواخواه همدیگر خواهند بود. همچنانکه همین امررا در بقای
رژیم صدّام می دانیم و این همه دست وپا کردن و بیت المال مسلمین را صرف باقی ماندن
صدام کردن و حمایتهای بی دریغ رژیمهای مرتجع منطقه همه بدلیل این است که اطمینان
دارند اگرصدام برود، رژیمهای آنها نیز از بین خواهد رفت لذا همگام با آمریکا و
اسرائیل می کوشند که صدام را نگهدارند تا خود نیز باقی بمانند.

در لبنان نیز چنین است؛ یعنی همانگونه که دنیای استکبار در
پی از بین بردن و شکست دادن به امَّت حزب الله ایران است که ان شاء الله این آرزو
را به گور خواهند برد، در لبنان نیز چون می بینند امت حزب الله طرفدار انقلاب
اسلامی است و رهبریّت امام خمینی را بی چون و چراپذیرفته است، لذا روزانه کوشش ها
برای نابودی حزب الله لبنان دارند. از این روی نه تنها از نظرنظامی با ما می جنگند
که با سلاح تبلیغات نیز که سلاحی بُرنده تر و ویرانگر تر است با ما مبارزهمی کنند.
گاهی ما را به تروریستی و گاهی به بنیاد گرائی متهم می کنند و همواره شایع می
کنندکه هر فتنه و آشوبی در لبنان بر پا می شود زیر سرحزب الله است و حزب الله
مسئول تمام مصیبت ها و حوادثی است ضدّ صلح و آرامش است و طرفدار جنگ و ویرانی می
باشد!! آنها با چنین تبلیغاتی،می خواهند افکار بین المللی را نسبت به ما
آنقدرمنحرف و آشفته کنند که اگر اسرائیل با هر شرطلب دیگری برای سرکوبی ما با ما
بجنگد، مردم وحتی مسلمانان منطقه بجای اعتراض به آنهابگویند: دست شما درد نکند!!

این بود مختصری از گرفتاریهائی که ما در لبنان داریم ولی
بحول و قوّۀ خدا و با تایید وهمیاری سنگرداران انقلاب اسلامی، در برابر تمامنقشه
ها و توطئه ها که روزانه پی ریزی می شود وگروه های شیطانی در آنها شرکت
دارند،ایستادگی داشت چرا که دشمن هر کاری کند بالاتراز این نیست که ما را به شهادت
برساند و ما همبرای شهادت و هم برای هر مصیبت دنیوی دیگریحاضر و آماده ایم ولی
حاضر نیستیم کوچکترین اهانتی به مکتبمان وارد شود «قل هل تر بصون بنا الااحدی
الحسنیین و نحن نتربص بکم ان یصیبکم الله بغذاب من عنده أو بأیدینا، فتربصواإنا
معکم من المتربصین».

(توبه – 52)

بگو (ای پیامبر) شما چه انتظاری دربارۀ مادارید جز اینکه یکی از دو نیکی به ما
برسد(پیروزی یا شهادت) ولی ما دربارۀ شما انتظارداریم که خداوند بوسیله عذابی از
سوی خویش یا بدست ما، جانتان را بگیرد، پس منتظر بمانید که ما هم با شما منتظریم.

آیندۀ لبنان

مطلبی که می خواستم به آن اشاره کنم، این است که نتیجۀ
مبارزات ملت مسلمان لبنان درآینده ای دور یا نزدیک، به ثمر خواهند نشست، زیرا
مجاهدان راه خدا نظری و اندیشه ای جز بر افراشته شدن پرچم قرآن و اسلام ندارند و
به چیزی جزحکومت اسلامی نمی اندیشند ولی ما این را درعمل نه شعار باید تحقّق
بخشیم. ای بسا افرادی که شعارهای بسیار گرمی در این رابطه می دهند ولی در میدان
عمل، کمتر تأثیری می توانندبگذارند، لذا این شعارها تا همراه با عمل نباشد ارزشی
نخواهد داشت.

از این روی، برای رسیدن به مقصود راهی جز مبارزۀ منفی با
دشمنان از یکسو و تبلیغات مثبت برای مهیّا کردن جامعه و پذیرش حکومت اسلامی از
سوئی دیگر نداریم لذا نخست باید با اسرائیل که قوی ترین و خطرناکترین دشمن ما است
مبارزه کنیم زیرا اگر اسرائیل را از پای در آوریم، شکست فالانژها حتمی است و
اسرائیل را جز مبارزان مسلمان کسی شکست نخواهد داد برای اینکه بایک بررسی کوتاه در
می یابیم آنان که اندیشه ای صد در صد اسلامی ندارند، ضرورتی در مبارزه بااسرائیل
نمی بینند و فلسطینی ها هم که تا کنون معتقد به مبارزه با اسرائیل بودند، بسیاری
از آنها متأسفانه از پیروزی نومید شده اند، و سایرگروه هائی هم که به نحوی از
اسرائیل رضایت نداشتند، چون اعتقاد به خدا ندارند، لذا به خود نیز نمی توانند
اعتمادی داشته باشند، پس تنهامؤمنین مکتبی هستند که خود را مکلّف به ادامۀنبرد تا
پیروزی می دانند و مطمئن هستند، خدا آنهارا یاری خواهد کرد، چه اینکه خود فرموده
است«ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم».

بنابراین، نخست باید مبارزه را از نظر بعدنظامی دنبال کرد و
سپس مبارزه با ایده ها واندیشه های وارداتی از غرب و شرق در پی داشت ودر ضمن این
مبارزه ها، مردم را آمادۀ مقاومت ومبارزۀ با دشمنان نمود و این درس همان روشی است
که امام امت در پیش گرفت و به پیروزی نائل آمد.

چگونه به پیروزی می رسیم؟

البتّه این عوامل پیروزی در صورتی تحقق می پذیرد که جوی
سالم میان مسلمانان بوجودآورد، یعنی همانگونه که تکیۀ امام دام ظله بر ایجادوحدت و
هماهنگی میان تمام قشرهای اسلامی بود، ما نیز باید به مو بمو این فرمان را به
مرحلۀ اجراگذاریم.

ما در پی آن هستیم که وحدت اسلامی را میان قشرهای سنّی و
شیعه، همانگونه که مورد رضایت خداوند است، برقرار سازیم و در این راه باهمکاری
برادران اهل سنّت، با تمام آنان که بنابرایجاد اختلاف و تفرقه میان مسلمانان
دارند،بجنگیم چه خود را شیعه بدانند و چه سنی، زیراملاک وحدت است و تا وحدت برقرار
نشود، ازپیروزی خبری نخواهد بود.

و خوشبختانه برنامه های وحدت آفرین جمهوری اسلامی، برای
تمام برادران اهل سنّت ماثابت کرده است که واقعاً تمییز و تفرقه ای میان این دو
گروه در ایران اسلامی وجود ندارد و همین باور است که منشأ یک همکاری حقیقی بین
برخی از علمای اهل سنت و علمای تشیُّع شده است که «تجمّع علماء المسلمین» در بیروت
نشانه ای از آن است.

و آنچه این باور را عمیق تر کرده است،دستگیری علمای شیعه
همراه با علمای سنّی استاز سوی رژیم صهیونیستی که با هم به زندانهای اسرائیل روانه
می شدند و در آنجا به سوی یک هدف واحد، دعوت می کردند و دشمنی مشترک داشتند. و هر
گاه یکی از علمای سنی یا شیعی از زندان آزاد می گشت، جشنها برای آنها از سوی تمام
مسلمین برگزار می شد و این مجالس و جشنهاموجبات اخوّت و برادری و نزدیکی بیشتر دو
گروه را فراهم می ساخت.

در اینجا لازم است از بارزترین الگوی وحدت اسلامی در لبنان
نام ببرم. برادرمان شیخ سعیدشعبان که هیچ کس نمی تواند در دیانت و خلوص و معنویت
او شک ببرد، با کمال شهامت و بدون هیچ ملاحظه ای – در شمال لبنان – اعلام همبستگی
با جمهوری اسلامی و پذیرش رهبریَّت معظم آن نمود، و لذا سهم بزرگی در پیشرفت وحدت
وهمبستگی و روی آوردن بیشتر مسلمانان شمال لبنان به انقلاب اسلامی و حضرت امام
دارد. وگر چه این معنی باعث شد که دشمن برای انتقامجوئی جنگ خونین طرابلس را به
کار اندازدولی آن توطئه هم به لطف خداوند و دخالت سریع و بموقع جمهوری اسلامی و
همکاریهای بی دریغ حزب الله لبنان، ناکام ماند. و از طرفی دیگر برای برادران سنّی
ما ثابت شد که همۀ ما مانند یک جسد هستیم، و اگر عضوی را روزگار بدرد آورد، عضو
های دیگر به همان درد گرفتار می شوند و باهم درد را درمان می سازند.

جنبش امل اسلامی

مسئله دیگری که ممکن بود منجر به فاجعه های خونین زیادی
شود، مسئله درگیری برخی از اعضای جنبش امل به سرکردگی نبیه بری با فلسطینیان که آن
را جنگ اردوگاه های فلسطینی می نامند. می باشد در اینجا لازم بود به عالم بفهمانیم
این شیعیان نیستند که با فلسطینی ها به جنگ برخاسته اند بلکه گروهی فریب خوردگان
اند که به فرماندهی یکی از دستنشاندگان آمریکا در لبنان، دست به چنین جنگ
خانمانسوزی زده اند. اینجا بود که اعلام جدائی ازآقای نبیه برّی کردیم و با او
فاصله گرفتیم. البته قبل از این هم خیانتهائی از او سر زده بود، از جمله توافقی که
با بشیر جمیّل در گروه نجات (لجنةالانقاذ) آمریکائی داشت و ما صریحاً و بی پرده به
او گفتیم که به هیچ وجه برای ما قابل قبول نیست که در زیر پرچم آمریکا و اسرائیل
در آید و با یکی از دست نشاندگان پلید آنها که دستش به خون جوانان مسلمان آلوده
است، سر میز مذاکره بنشیندو به او گوشزد کردیم که در این خیانت ها سقوط خواهد کرد
ولی او همچنان اصرار داشت که من می خواهم مسلمانان را از جنگ خود را از آن آلودگی
نجات دهیم و با او در یک خط نباشیم اعلام کردیم که ما جنبش امل را با عنوان اسلامی
پذیراهستیم نه به صورت مطلق. ما می خواهیم جنبش امل اسلامی داشته باشیم نه جنبش
امل آمریکائی و نه حتی جنبش امل لبنانی زیرا ما جزئی کوچک از امت حزب الله هستیم
که امام را به عنوان رهبرپذیرفته است و ما در حظ ولایت فقیه هستیم وهرگز از آن
بقدر سر سوزنی منحرف نخواهیم شدان شاء الله و از این روی، عنواني جز اسلامی برای
خود سزاوار نمی بینیم.

لازم به تذکر است که ما سازمانی جدا ازحزب الله نیستیم بلکه
ما هم قطره هائی از همان دریای بیکران امّت هستیم که همۀ مؤمنین ومتعهّدین را در
بر می گیرد ولی از نظر سیاسی،اجتماعی و تبلیغاتی در یک محدودۀ منظّم و بابرنامه
ریزی خاصّی حرکت می کنیم، و گرنه از نظربسیجی، ما هم جزئی از حزب الله می باشیم و
هیچفرق بین امل اسلامی و دیگر گروه های مسلمان درخط امام نیست.

در خاتمه از خداوند متعال می خواهیم ما را درخط امام پایدار
بدارد و امام امّت را عمری طولانی عطا فرماید و امّت اسلامی در ایران را بر دشمنان
اسلام پیروز گرداند. و دگر بار یاد آور می شویم که پیروزی شما در ایران، پیروزی
مسلمانان در تمام نقاط جهان است زیرا جمهوری اسلامی خاصّ شما نیست که مربوط به همۀ
مسلمین است و ما همه خود را اعضای انقلاب و جمهوری اسلامی می دانیم. و همین پیروزی
که این روزها در «فاو»و اروندرود بدست آوردید، بهمان مقدار که ملت ایران خرسند
است، ملت های مسلمان لبنان و سایرکشورها نیز خرسند خواهند بود و تنها مرتجعین
ومزدوران و دست نشاندگان آمریکا و سایر ابر قدرتهاهستند که از این پیروزیهای بزرگ،
دلتنگ و ناراحتند که امیدواریم بهمین ناراحتی بمیرند و مسلمانان از شرّ آنها خلاصی
یابند.

مطمئن باشید که الگوهای اسلامی درکشورهای دیگر مسلمان مانند
سلیمان خاطر درمصر و ناصر عبد العزیز در اردن و آن جوان مبارز تونسی که به
اسرائیلی ها هجوم کرد، همه اینهامتأثر از انقلاب شما هستند و از امام بزرگوارمان
خط و روش صحیح مبارزه را فرا می گیرند پس شما چون الگوی مسلمانان جهان هستید
بدانید که مسئولیت بزرگی در پی دارید و دل خوش داریدکه چشم مسلمانان به سوی شما
دوخته شده است،پس به پیش بروید و دیگران را، برای استقبال ازحکومت جهانی حضرت ولی
عصر (عج)آماده سازید.