حج از دیدگاه امام

حج از دیدگاه امام

حجة الاسلام و المسلمین موسوی خوئینی­ها

همانگونه که در مقاله گذشته بیان کردیم یکی از ویژگیهای برجسته و چشم­گیر
اسلام بهم آمیختگی عبادت و سیاست در این آئین مقدس است، و از اینرو عبادت را در
قالب سیاست و سیاست را در قالب عبادت عجین فرموده است.

اسلام بطور کلی حرکت­های سیاسی منعزل و جدای از عبادت را مفید به حال جامعه
نمی­داند چنانچه از سوی دیگر عبادت بریده از سیاست را نیز به سود آن نمی­شناسند.

حج پاسخی به فریاد مظلومان

با توجه به این واقعیت است که حضرت امام مدظله العالی در پیام سال 58 خویش به
زائران و حجاج محترم بیت الله الحرام می­فرمایند:

«امروز قبله اول مسلمین به دست اسرائیل این غده سرطانی خاورمیانه افتاده است.
امروز برادران فلسطینی و لبنانی عزیز ما را با تمام قدرت می­کوبد و به خاک و خون
می­کشد.

امروز اسرائیل با تمام وسائل شیطانی تفرقه افکنی می­کند.

بر هر مسلمانی لازم است که خود را علیه اسرائیل مجهز کند.

امروز آفریقای مسلمان صدای فریاد مظلومانه خود را هر چه بیشتر بلند می­کند.

فلسفه حج باید جوابگوی این فریادهای مظلومانه باشد».

گوئی که ایشان از مجموعه احکام و مقررات، سنتها و شعائر اسلامی چنین فهمیده­اند
که پروردگار عالم برای پاسخگوئی به فریاد مظلومانه ملت­های تحت ستم اسلامی، مرکز و
محلی را برای گردهم­آیی و اجتماع آنان قرار داده است، تا همه ساله از سر تا سر
سرزمینهای اسلامی در آنجا اجتماع نموده در کنار مراسم عبادی، به این مسأله مهم
سیاسی بپردازند و همچنین بعنوان اسوه و الگوئی برای تمام سیاستمداران اسلامی تلقی
شود تا بواسطه پرداختن به مسائل سیاسی از روح عبادت، بریده و منعزل نگردند.

طواف و گردش به دورخانه خدا نشان دهنده این جهت­گیری اسلامی است که هر فرد و
یا جامعه اسلامی به غیر خدا گرد دیگری نگردد یعنی تنها خواست خداوند را محور همه
حرکتهای فردی و اجتماعی، سیاسی و عبادی خویش قرار دهد.

رجم عقبات رجم ابرقدرتها است

«رجم عقبات رجم شیاطین انس و جن است».

این نیز بخشی دیگر از برداشت اما در همان پیام تاریخی سال 58 سال، گویا ایشان
به این مسأله از این زاویه می­نگرند که اگر رمی جمرات به مفهوم رجم شیاطین جن و
انسان نباشد، اصلا کاری لغو و بیهوده به شمار خواهد آمد و واقعیت هم همین است.

برای مثال: اگر ما از عده­ای غیر مسلمان که هیچ گونه احساس بدبینی هم با اسلام
نداشته باشند ولی از فلسفه این کار بی­خبر باشند، دعوت نمائیم که در جریان مراسم
رمی جمرات، از نزدیک نظاره­گر و شاهد کار ما باشند، وقتی در آنجا حاضر شده و
ببینند جمعیتی انبوه، از سرتاسر کشورهای اسلامی در آنجا جمع شده و پس از تحمل رنج
و دشواریهای سفر و صرف مبالغی پول و ارز، در میان آن گرما و ازدحام شدید، با
تعدادی سنگریزه به نقاطی مشخص و از پیش تعیین شده یورش برده و آنها را هدف قرار می­دهند،
با خود خواهند گفت که: این مردم خرافی، بی­منطق و دیوانه­اند. ما هم وقتی به فلسفه
این عمل آشنا نباشیم و با بینش و شناخت لازم آن را انجام ندهیم به تعبیر امام:
«صورتی بی­معنا خواهد بود» و بنابراین اگر در«رمی جمرات» این هدف بزرگ تعقیب نشود
طبیعی است که کاری غیر منطقی بوده و باید به کسانی که کار ما را به مسخره می­گیرند،
تا اندازه­ای حق بدهیم.

فلسفه عبادات

رمی جمارات گرچه یکی از مناسک و مراسم عبادی حج بوده و جزء دستورات و برنامه­های
حج به شمار می­­رود و هر چه خداوند متعال دستور فرموده است باید انجام گیرد ولی ما
هرگز بعنوان یک مسلمان نباید چنین اعتقادی داشته باشیم که خداوند متعال کارهائی بی­منطق
و بدون فلسفه و باطل و گزاف را به ما دستور داده است زیرا کدامین عبادت است که از
فلسفه و دلیلی منطقی تهی باشد. اگر ما روزه می­گیریم برای اینکه روزه گرفتن برای
ما دارای هدفی شناخته شده باشد، خداوند متعال فلسفه آن را به اینصورت در قرآن کریم
در سوره بقره آیه 183 بیان فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما
کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون» ای کسانی که ایمان آورده­اید نوشته شده بر
شما روزه همانگونه که نوشته شده بر آنانکه پیش از شما بوده­اند. باشد که با تقوی و
پرهیزکار شوید.

و نیز برای اینکه نماز خواند ما با شناخت و آگاهی باشد فلسفه نماز را هم در
سوره عنکبوت آیه 45 برای ما بیان می­فرماید:«انّ الصَّلوة تنهی عن الفحشاء و
المنکر» خواندن نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسندیده باز می­دارد، و در مورد
دیگر عبادتها نیز، هر کدام فلسفه و دلیل خاص خود را دارد و هر یک از اثر و پشتوانه
معنوی برخوردار است.

رمی جمرات هم، فلسفه و دلیل دارد که اگر آن فلسفه و دلیلش را به حساب نیاورده
و در نظر نگیریم، عملی بی­معنا و کاری بی­محتوا خواهد بود. حتی وقوف در عرفات که
مسلمانان بایست از یک ساعت معین تا ساعت معین دیگر در صحرای عرفات بمانند، اگر از
پشتوانه معنوی و ارزش در خور فهمی برخوردار نباشد، هیچ دلیل و انگیزه­ای برای انجام
آن باقی نخواهد ماند.

امام در رابطه با هر یک از عبادات این برداشت را دارند، بنابراین رمی عقبات که
به فرموده ایشان، رجم شیاطین انس و جن است، چگونه می­توان آن را انجام داد ولی از
جهت و فلسفه و محتوای آن غافل بود و آمریکا، آن شیطان بزرگ را رجم نکرد؟! و چگونه
می­توانیم در ایام حج در این کنگره بزرگ و گرد هم­آیی عظیم مسلمان سراسر جهان، به
فکر این نباشیم که درباره چگونگی رجم آمریکا و اسرائیل و تمام آنهائی که به گونه­ای
با مسلمانان از در شیطنت و دشمنی وارد شده­اند، تبادل نظر نموده و یک تشکل و هم
آهنگی بین خودمان بوجود آوریم، و یا حتی از رجم لفظی هم خودداری ورزیم؟!

البته ممکن است برای بعضی از مسلمانان که در برخی از سرزمینهای اسلامی بسر می­برند
این مسأله قابل پذیرش و درک نباشد، اما مسلمین لبنان و فلسطین که زیر چکمه­های
اسرائیل به جان آمده­اند، یا مسلمانان افغانستان که کشور اسلامیشان به اشغال شوروی
در آمده است، چگونه می­توانند که به مکه بیایند و رمی جمرات کنند، اما از شعار«مرگ
بر اسرائیل» و «مرگ بر شوروی» سرباز زنند؟، اگر عمل سنگ زدن به جمره را در قالب
لفظی ریخته و تبدیل به لفظ و شعار بنمائیم، همان«مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر شوروی» و
«مرگ بر اسرائیل» خواهد شد.

مسلمانی که کشور و ملت و مقدسات دینی و مذهبی­اش از سوی یک یا چند شیطان انسی
مورد تهاجم قرار گرفته است، باید در آن اجتماع سرتاسری مسلمین، فریاد مظلومانه­اش
را با تمام نیرو، بگوش دیگر برادران مسلمانش برساند و آنها را از ظلم و ستمی که بر
مسلمان هم کیشش، در منطقه­ای از جهان پهناور اسلامی، میرود آگاه و با خبر سازد و
بدین ترتیب هم خود به رمی آن شیاطین انسی بپردازد و هم دیگران را به این کار
فراخواند.

نمایش قدرت جهانی اسلام

امام در بخشی از پیام سال 58 همچنان روی جنبه سیاسی این عبادت اجتماعی تکیه و
تأکید نموده و می­فرمایند:

«شما ای زائران بزرگوار بیت الله الحرام!… از این قدرت­های تهی از ایمان
نهراسید و با اتکال به خدای بزرگ در این مواقف عظیمه پیمان اتحاد و اتفاق در مقابل
جنود شرک و شیطنت ببندید و از تفرق و تنازع بپرهیزید».

حج در واقع محلی برای به نمایش گذاشتن قدرت جهانی مسلمین است که بواسطه مزرهای
سیاسی و قراردادی بین آنان فاصله و جدائی افتاده و تنها در این اجتماع بزرگ است که
هم خود می­توانند به قدرت عظیم اسلامی خویش آگاه شده و در نتیجه در برابر
استعمارگران، با وجود چنین نیروئی، هیچگونه ترس و هراس بدل راه ندهند و هم با به
نمایش گذاردن جمعیت و قدرت خویش، قدرتهائی را که آنان را به حساب نمی­آورند، بوحشت
اندازند.

امام در این قسمت از پیام خویش مسلمانان را به این تأثیر مهم حج توجه می­دهند
و در واقع از آنان می­خواهند که این اجتماع عظیم را بگونه­ای سازمان دهند که
بمثابه­ی نمایش قدرت جهان اسلام در برابر قدرتهای بزرگ جهانی باشد و بصورتی از آن
بهره­برداری بعمل آید که در عمل نیز بقدرتی بزرگ در مقابل همه قدرتهای کوچک و بزرگ
تبدیل گردد بطوری که پس از جدا شدن مسلمین از یکدیگر و بازگشت به شهر و دیارشان،
همچنان در سایه وحدت و همبستگی و احساس مشترک اسلامی این قدرت، پایدار و محفوظ
بماند، ولی اگر این متفرق شدن به تفرقه فکری نیز بیانجامد، نه تنها قدرتهای بزرگ
بلکه قدرتهای کوچک هم می­توانند آنها را سرکوب نمایند، همچنانکه امروز مسلمین در
چنین وضعیتی بسر می­برند: شوروی براحتی افغانستان را مورد تجاوز خویش قرار داده و
لبنان و فلسطین اشغالی، صحنه تاخت و تاز اسرائیل واقع شده و بر سایر کشورهای
اسلامی یک نفر دست نشانده از جانب ابر قدرتها حکومت می­کند.

آری! امروز مسلمانان هر کشوری جدای از مسلمانان کشور دیگرند، و مرزهائی را که
بین آنان به شکل قانونی قرار داده­اند، حق هرگونه اظهار نظری را از سوی آنان در
مورد برادران مسلمان کشور دیگر سلب نموده و در عرف بین­الملل بعنوان دخالت در امور
داخلی سایر کشورها جرم بحساب می­آید و در نتیجه­ی این تفرقه و جدائی، نه تنها
مسلمانان از قدرتهای بزرگ بلکه از قدرتهای کوچک محلی هم وحشت دارند و از اینرو در چنگال
آنان گرفتارند، در صورتی که اگر مجتمع شده و به قدرت واحدی تبدیل گردند، که منظور اصلی
امام در این پیام است، در آنصورت از این قدرتهای تهی از ایمان هرگز وحشتی بدل راه
نخواهند داد.

نمایش قدرت

امروز هیچ قدرتی در دنیا وجود ندارد که بتواند در برابر بیش از یک میلیارد مسلمانی
که در تمام نقاط دنیا حضور دارند، مقاومت و ایستادگی نماید، گرچه در بعضی کشورها
مانند آمریکا و کشورهای اروپائی، تعداد مسلمین نسبت به جمعیت غیر مسلمان آن کمتر
است، ولی همین تعداد اندک اگر به جمعیتی فعال تبدیل شوند، برای آنها ایجاد خطر
خواهند نمود. ولی اکنون از اینکه مسلمین، پراکنده و معمولا حرکت و فعالیت چندانی
ندارند. لذا نمی­توانیم درست درک نمائیم که چه قدرت بالقوه و عظیمی را تشکیل می­دهند
ولی هنگامی که تنها بخشی کوچک از این جمعیت انبوه را در کنار بیت الله الحرام، با
هم می­بینیم و این نمایش قدرت را در آنجا مشاهده می­نمائیم، تا حدودی به این قدرت
عظیم اسلامی، خواهیم برد.

آیا هیچ مسلمان عاقل و منصفی هست که بگوید ما از این امکان عظیمی که خداوند
ایجاد کرده است بهره  نگیریم و این فرصت
مناسب را براحتی از دست دهیم، و بگذاریم وقتی که مسلمانان به شهر و کشور خویش
بازگشتند، در آنجا به اظهار نظر در امور سیاسی بپردازند؟! اگر کسی چنین نظریه­ای
داشته باشد، در حقیقت یا انسان بسیار جاهل و دور از مسائل و مشکلات جهانی و اسلامی
است و یا خود از عوامل استکبار و توطئه استعمار به شمار می­رود که با این حرف می­خواهد
جلو بهره­مند شدن مسلمین را از این امکان عظیم بالقوه بگیرد.

اجتماع در پناه خانه خدا

امام در پیام سال 59 به سران کشورهای اسلامی می­فرمایند:

«دولتهای اسلامی با هم دشمن شده­اند، این مشکلی است که در روز عید و در روز
عرفه در پناه خانه خدا، باید حل بشود، سران قوم در مکه معظمه مجتمع بشوند و امر
خدای تبارک و تعالی را اطاعت کنند و در آنجا اجتماع کنند و مشکلات خودشان را با هم
در میان بگذارند و بر آنها غلبه کنند، اگر یک چنین امری واقع بشود احدی از قدرتها
نمی­تواند با شما مقابله کند».

تاریخ نشان می­دهد که هر وقت دشمنان اسلام در تفرقه مسلمانان توفیق حاصل کرده­اند،
بر آنان پیروز شده­اند و این مسأله­ای بسیار طبیعی است که وقتی در جبهه­ای تفرقه
بیفتد گرچه آن جبهه مسلمان هم باشد در مقابل جبهه متحد کفر محکوم به شکست است.
بنابراین چه جایی مناسب­تر از این اجتماع بزرگ که سران دولتهای اسلامی در صورتی که
مانند دولت جمهوری اسلامی متکی به آراء مردم و ایمان بخدا باشند در آنجا جمع شده و
با استمداد از خداوند و از معنویات آن مکان مقدس، بطور متحد و دسته جمعی به طرح و
حل مسائل و مشکلات خویش بپردازند و سپس تصمیمی واحد گرفته و بر مبنای آن عمل
نمایند.

امام در این بخش از پیام که روی سخنش با سران دولتهای حاکم بر کشورهای اسلامی
است، در حقیقت با این سخن که: «سران قوم در مکه معظمه مجتمع بشوند… و مشکلات
خودشان را با هم در میان بگذارند و بر آنها غلبه کنند»؛ از سران این دولتها می­خواهند
که بجای تکیه بر قدرتها و ابر قدرتها، بخدای متعال و به مردم خویش اتکاء نموده و
از این تفرقه و جدائی که ولیده­ی سیاست­های شوم استعماری است بپرهیزند، و خود بجای
قدرتهای بیگانه، برای کشور و ملت خویش تصمیم بگیرند.

ما نمی­خواهیم بگوئیم که باید تمام کشورهای اسلامی به کشوری واحد تبدیل گردد،
و دولتهایشان از میان بروند، بلکه منظور ما این است که با حفظ استقلال به ایجاد
اتحادیه­ای میان خویش اقدام نمایند. در این صورت کل جهان اسلام در پناه عبادت حج
به قدرتی منسجم تبدیل خواهد شد و خواهد توانست در برابر دنیای کفر ایستادگی نماید.

امام و سیاست خارجی اسلام

گرچه امام در مجموعه پیامها و سخنرانهایشان که از سال 49 در اختیار ما قرار
دارد روی بعد سیاسی حج تأکیدات فراوانی داشته­اند ولی در این میان مهمترین
موضعگیری سایسی ایشان، در رابطه با مسائل جهان اسلام بوده است، و امام اساسی­ترین
واضع سیاست خارجی اسلام را در این پیامها و سخنرانیها مطرح کرده­اند. چه اینکه حج
کنگره­ای است مربوط به کل جهان اسلام و طبیعی است که یک رهبر جهان اسلام وقتی با
مسلمانان شرکت کننده در این کنگره سخن می­گوید، در حقیقت کل جهان اسلام را مخاطب
خویش قرار می­دهد، و جای بسی تعجب است که باز هم بعضی می­گویند: حج جای طرح مسائل
سیاسی نیست و یا حج یک عبادت سیاسی نیست!! البته آن سیاست که از نظر آنها در حج
محکوم است، محکوم ساختن استکبار جهانی یعنی همان شیاطین انس است که امام بر روی آن
پافشاری می­نمایند.

اینها طرفدار سیاستی هستند که از قدرتهای استعماری حمایت نماید. مثلا دولت
عربستان عملا از اسرائیل و امریکا حمایت می­کند و از اینرو می­بینیم در ایام حج
نیروهای نظامی خویش را برای کنترل و سرکوبی مخالفین امریکا و استعمار در همه جا
پراکنده و بسیج می­نماید.

دولت عربستان بجای اینکه تمام محیط مکه معظمه و مدینه منوره را به محیطی مناسب
برای رشد و نمایش فرهنگ و اقتصاد اسلامی تبدیل سازد، این دو شهر مقدس را بازار پر
رونقی برای کالاهای پر زرق و برق بیگانه قرار داده است.

ما یک وقت با محاسبه­ای سطحی و باصطلاح سرانگشتی به این نتیجه رسیدیم: اجناسی
که با ریال سعودی تهیه و از این کشور به کشورهای اسلامی سرازیر می­گردد، رقم سرسام­آوری
را تشکیل می­دهد ولی با اینهمه اثرات روانی آن بر روی افکار مسلمین به مراتب بیشتر
از سایر تأثیرات آن است و با کمال تأسف جایی که بایست عزت و عظمت مسلمین در آنجا
در معرض نمایش و دید مردم قرار داده شود، به محلی برای ارائه قدرت فرهنگی و
اقتصادی غرب تبدیل گردیده است. و در نتیجه مسلمانی که در آن اجتماع عظیم شرکت جسته
باروحیه­ای آلوده از حساس عقب ماندگی مسلمین و در مقابل پیشرفت دنیای غرب بوسط
خویش بازمی­گردد، و برای او این باور بوجود آمده و یا تقویت می­گردد که جهان اسلام
محتاج و نیازمند دنیای غرب است، گرچه در داخل کشورهای اسلامی هم، همین کالاها، کم
و بیش به فروش و مصرف می­رسد؛ اعتقاد من این است که دولت عربستان با این سیاست،
خود حج را سیاسی نموده و در جهت تأمین و تبلیغ مناف فرهنگ و اقتصاد غرب قرار داده
است. بنابراین آیا می­توان باور کرد که این وضع اتفاقی بوجود آمده باشد؟!

دولت عربستان تمام امکانات خود را صرف این می­نماید تا بازارهای مکه و مدینه
را از کالاهای خارجی پر کند و عملا به مسلمین بفهماند که شما مردمی عقب افتاده و
نیازمند بدیگرانید. آیا با این وضع می­توان گفت که حج صرفاً عبادی است. و نباید
مسائل سیاسی در آنجا مطرح شود؟

اگر در عربستان دولتی وجود داشت که در این ایام همین پیامهای امام را حتی بدون
انتساب آن به امام، از طریق رادیو و تلویزیون و نشریات و جزوه­ها پخش و بگوش
مسلمین جهان- که در آنجا شرکت می­نمایند- می­رساند آن اجتماع میلیونی به اجتماع
علیه استکبار جهانی تبدیل می­شد و دشمن مجبور به عقب­نشینی می­گشت، ولی متأسفانه
در آنجا جوی بجود می­آمده که حتی مسلمانها به مسائلی هم که در کشور خودشان می‌گذرد
فکر نمی­کنند، تا چه رسد به مسائل دیگر برادران اسلامی- زیرا دولت عربستان بجای
اینکه وضعی بوجود بیاورد که همه براحتی و سهولت بتوانند فرائض و مناسک حجشان را
برگزار نمایند، با آن امکانات وسیعی که در اختیار دارد، از انجام این تسهیلات
سرباز می­زند، و در نتیجه انجام هر یک از این فرائض عبادی حج یک مشغله ذهنی برای
حاجی به شمار می­رود بطوری که به او اجازه فکر کردن بدیگر مسائل را نمی­دهد. مثلا
طواف بعد از بازگشت از «منی» یکی از مشکلات حاجی بحساب می­آید یا رمی جمرات در آن
ازدحام عجیب بطوری که هر کس باید مواظب جان خویش باشد که زیر دست و پا له نشود و
وقتی هم از این مراسم فارغ می­گرد تهیه سوقات و خرید، اوقات فراغت بعدی او را بخود
مشغول می­سازد و بدین ترتیب در تمام این مدت یا در دلهره و اضطراب انجام درست
مناسک و اعمال حج بسر می­برد و یا در حال تهیه اجناسی است که در کشورش با آن قیمت
نمی­تواند بست بیاورد و دیگر فرصتی برای اندیشیدن و تفکر درباره مسائل و مشکلات
دیگر مسلمانان هم کیشش پیدا نمی­نمایند، و من فکر نمی­کند این وضع اتفاقی و عادی
باشد، بلکه برنامه­ای است که دولت عربستان حساب شده آن را طرح و اجرا می­نماید.