فتنه و ایمان

«قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر»

فتنه و ایمان (3)

آیت الله محمدی
گیلانی

«فتنه اهل ردّه* ظهور
حمیّت جاهلیّت* جوّ مساعد برای پرورش عصبیّات* ریزش فتنه ها بمثابه باران در شهود
نبیّ اکرم صلی الله علیه و آله* فشردگی و جمع اطراف زمین برای آنحضرت و گسترش
حکومت اسلام* دعاء پیغمبر (ص)در رفع عذاب استیصال و استجابت آن* هلاکت بعضی بدست
بعضی دیگر* فتنه از ناحیه مشرق مدینه و طلوع شاخهای شیطان از عراق و نجد* دعاء
شگفت انگیز وقت طواف نزد رکن عراقی* عراق خاستگاه فتنه در طول تاریخ* تکفیر اهل
قبله نخستین بار از عراق بوسیلۀ خوارج، و تلاش امیر المؤمنین (ع)در حفظ اتحاد*
اصالت حرمت خون و مال و عرض مسلم* تحقّق اسلام به شهادتین است* روایات در اعتصام
مسلم و اهمیّت اتحاد* این سلاطین منحوس مایه تفرقه‌اند* راز عدم توفیق مرحوم سید
جمال* دعاء استنشاق بجای دعاء استنجاء* و راز پیروزی امام امت مدّظله».

کلام شایان دقت آقای
شهرستانی را در ملل و نحل نقل کردیم که گفته بود:«بزرگترین اختلاف حادث شده بین
امت اسلام همانا اختلاف در مسئله امامت و پیشوائی است زیرا برای هیچ اصلی از اصول
دین شمشیری کشیده نشد آنچنان که برای اصل امامت کشیده شد. النهایه در صدر اول و
حضور داشتن اصحاب رسول الله (ص)خداوند متعال به آسانی خاتمه اش داد».

فتنه اهل ردّه

نخستین نکال این
تنازع و اختلاف و بهتر است گفته شود: انحراف و توطئه دشمنان اسلام، جنگهای دولت
نوپای اسلام با اهل ردّه بوده است که عصبیّتها و حمیّتهای جاهلیت دفین در نفوس، در
لوای اختلاف مزبور فرصت ظهور و بروز یافت ولی خیلی زود با اتحاد کلمه دولت و اصحاب
ظاهرا ً به خاموشی گرائید و سرکوب شد، و اما دیری نپائید که با پدیداری جوّ مساعدی
که از زمان عمر آغاز شد یعنی امتزاجات و ارتباطاتی که در اثر فتح بین امت پیروز
مسلمان و امم مغلوبه حادث گردید عصبیّات و حمیّات بالندگی خود را آغاز نمودند،
زیرا امتزاجات در ابعاد وسیع (در تمدّن و نظام اجتماعی، در تناکح و تناسل، در
عقاید دینی، در آراء عقلی و فلسفی، در افسانه ها و اساطیر و غیره) کنترل ناپذیر،
چنین جوّی را طبعا ً بوجود می‌آورده و مفرّی از آن نبوده است و الزاما ً بدنبال
آن، خلافت بی‌آلایش خلفاء راشدین، دستخوش بوالهوسیها گردیده و طولی نپائید که به
امویّین «شجره ملعونه» منتقل شد و بطور کلّی آن خلافت مغبوط، رنگ امپراطوری و
سلطنت استبدادی بخود گرفته و «ملک عضوض» چنانکه فریقین نقل کرده اند گردید و
عصبیّات جاهلیت با اضعاف مضاعفه بازگشت نمود! و فتنه های پیاپی همچون باران تند بر
جامعه مسلمین ریزان شد که دورنمای آن را پیمبر اکرم (ص)شهود فرموده و خبر داده
بودند چنانچه در صحیحین از اسامه بن زید نقل شده که گفت:

ریزش فتنه ها بمثابه
باران

«اشرف النبی (ص)علی اُطُمٍ
من آطام المدینه فقال: هل ترون ما أری؟ قالوا: لا، قال: فانّی لأری الفتن تقع خلال
بیوتکم کوقع المطر» در صحیح مسلم «کمواقع القطر»

پیمبر گرامی (ص)اشراف
بقلعه و عمارتی از عمارات مدینه پیدا کرد و فرمودند: من دقیقا ً می‌بینم فتنه ها
در میان خانه هایتان ریزان بگونۀ ریزش باران است (جزء 24 عمده القاری فی شرح صحیح
البخاری ص 182 و صحیح مسلم جزء 8 ص 168).

هلاکت بعضی بدست بعضی
دیگر

و در روایت ثوبان
آمده: «قال رسول الله علیه و آله و سلّم: ان الله زوی لی الارض فرأیت مشارقها و
مغاربها وان امنّی یبلغ ملکها ما زوی لی منها واعطیت الکنزین الاحمر والابیض وانی
سألت ربّی لامنّی ان لایهلکها بسنةٍ بعامةٍ وان لایسلطوا علیهم عدوا ً من سوی
انفسهم فیستبیح بیضتهم. وانّ ربی قال: یا محمّد انی اذا قضیت قضاءا ً فانّه لایرّد
وانی اعطیت لامتک ان اهلکهم بسنة بعامةٍ و ان لاأسلّط علیهم عدوّا ً من سوی انفسهم
یستبیح بیضتهم ولو اجتمع علیهم من باقطارها او قال من بین اقطارها حتی یکون بعضهم
یهلک بعضا ً و یسبی بعضهم بعضا ً» (صحیح مسلم جزء 8 ص 171).

«پیغمبر اکرم (ص)فرمودند:
خداوند متعال زمین را برایم فشرده و جمع کرد بگونه ای که من هم مشارق و مغارب آن
را دیدم و دانستم که حکومت امت من برآنچه جهتم جمع و فشرده شده استیلاء خواهد یافت
و گنجهای سرخ و سفید بمن اعطاء گردید و من از پروردگارم جهت امتم خواستار شدم که
به عذاب و بلاء فراگیر همگان را هلاک نفرماید و دشمنی از غیر خودشان بر آنان مسلّط
نسازد که مرکز زایندگی و فزایندگی آنها را مباح دانسته و ریشه کن نماید، و
پروردگارم فرمودند: ای محمد قضاء من غیر قابل ردّ است و من به امتّت اعطاء نمودم
که آنان را بعذاب و مصیبت فراگیر هلاک نکنم و دشمنی از غیر خودی بر آنان مسلّط
نسازم که مرکزیّت آنها را بر باد دهد اگرچه همه افراد کرۀ زمین جمع شوند، مگر آنکه
برخی از آنان برخی دیگرشان را هلاک و اسیر کند».

مسلم و بخاری بابی در
صحیحشان افتتاح کرده اند باین عنوان که: «فتنه از ناحیه مشرق، و در صحیح مسلم: از
آنجائی که قرنهای شیطان طلوع می‌کند» مناسب است که نمونه ای از روایات این باب را
نقل و ترجمه کنیم:

سالم پسر عبدالله بن
عمر از پدرش نقل می‌کند که پیغمبر اکرم (ص)جنب منبر ایستادند و فرمودند «الفتنه
هیهنا الفتنه هیهنا من حیث یطلع قرن الشیطان اوقال قرن الشمس» (جزء 24 عمده القاری
فی شرح صحیح البخاری و مسلم جزء 8 ص 180 با تفاوتی مختصر).

«جنس فتنه اینجاست!
جنس فتنه اینجاست! از این جایگاه که شاخ شیطان و ناصیه اش طلوع می‌کند!» بدرالدین
محمودبن احمد عینی صاحب کتاب عمده القاری مزبور، توضیحی دارد که خلاصه آن ترجمه می‌شود:

«همانا رسول الله (ص)بسوی
مشرق اشارت فرمودند، زیرا اهل آن در آن هنگام کافر بودند، و آن بزرگوار خبر دادند
که فتنه از این ناحیه نشأت می‌گیرد، و همینطور هم بوده، و این فتنه ها مانند وقعه
جمل و صفّین سپس ظهور خوارج در سرزمین نجد و عراق و جانب مشرق بعد از این بلاد
نشأت یافته است!».

روایت طلوع شمس و
غروبش بین قرنین شیطان در کتب احادیث ما آمده است در صحیح محمدبن مسلم از امام
باقر (ع)است که فرمودند:«یصلی علی الجنازه فی کل ساعه، انّها لیست بصلوه ذات رکوع
و سجود، وانّما یکره الصلوه عند طلوع الشمس و عند غروبها التی فیها الخشوع و
الرکوع و السجود، لانّها تغرب بین قرنی شیطان وتطلع بین قرنی شیطان» وسائل باب 20
از ابواب صلوه جنازه حدیث 2».

«نماز بر میّت هر
ساعتی می‌شود خواند، زیرا در آن رکوع و سجود نیست و همانا کراهت دارد خواندن نمازی
که در آن رکوع و سجود است هنگام طلوع و غروب آفتاب زیرا طلوع و غروب آن بین قرنین
شیطان است».

و فتوای مشهور بنقل
صاحب جواهر قدّس سرّه براین است که نوافل مبتدئه در این اوقات مکروه است، و امّا
مراد از قرن شیطان چیست؟ اعلام بیاناتی دارند که می‌شود به آن توضیحات مراجعه نمود
و این مقام مقام نقض و ابرام آن بیانات بلکه نقل آنها نیست.

عراق خاستگاه فتنه در
طول تاریخ

باری غرض از نقل
روایات فوق این است که سرزمین شرق مدینه همانگونه که عینی گفته، فتنه خیز است نه
بطور محدود که ایشان پنداشتند بلکه در طول تاریخ خصوصا ً عراق و بین النهرین، فتنه
خیز و آشوبگر بوده است و مرکز شقاق و نفاق و قساوت و سوءاخلاق بوده است و اعجاب
انگیز است که در برخی از آثار اسلامی آمده است که صاحب شریعت در طواف به تشریع
فرمودند که نزد رکن عراقی این دعا خوانده شود:«اعوذبالله من الشقاق والنفاق و
سوءالاخلاق» انگار که ذکر عراق و یاد آن، خاطره انگیز فتنه ها و آشوبها و دوروئیها
و بدکرداریهای واقع در امتداد تاریخ است، و چون این قطعه خاک، حوزه چشمگیر،
جنایتها و آتش افروزیها و خیانتها با رجال اصلاح و رهبران بزرگ جامعه انسانی است
حتی در کنار رکنی که بنام آن نامیده شده در هنگام طواف از شقاق و نفاق و سوءاخلاق،
باید بخداوند متعال پناه برد و شاخهای شیاطین اغلب از این سرزمین نموّ و بالندگی
یافته و در جهان طلوع نموده است.

این سرزمین بوده که
نخستین بار اهل قبله در آن تکفیر شدند، این خوارج بودند که مسلمان مرتکب گناه را
کافر می‌دانستند و أسف انگیزتر آنکه هرکس با آنها در این بدعت مخالفت می‌نموده او
را نیز کافر می‌شمردند و خون و مالش را حلال می‌دانستند، بلی این چنین است حال همه
بدعتگزاران که بدعت می‌گزارند و حتی جهاد دفاعی را حرام و پذیرفتن خواری و ذلت از
استعمار را مباح و احیانا ً واجب می‌شمرند و هرکس با بدعتشان مخالفت نماید او را
با چماق تکفیر می‌کوبند و ‌اوصاف خوارج که پیغمبر اکرم فرمود: «یحقّر احدکم صلوته
مع صلوتهم وصیامه مع صیامهم و قراءته مع قراءتهم یقرءون القرآن لایجاوز حناجرهم
یمرقون من الاسلام کما یمرق السهم من الرّمیه، یقتلون اهل الاسلام و یدعون اهل
الاوثان».

«هر یک از شما نمازش
و روزه اش و قرائت خود را نسبت به نماز و روزه و قرائتشان ناچیز می‌شمرد، این
خوارج قرآن می‌خوانند ولی جانشان از آن بی‌خبر است، و از دین اسلام خارج می‌شوند
همانگونه که تیر به صید می‌خورد و از طرف دیگرش خارج می‌گردد، بت پرستان را می‌گذارند
ولی با اهل اسلام می‌جنگند و مسلمان می‌کشند» تمام این صفات در این بدعتگزاران عصر
ما موجود است باستثنای جرئت و تهوّر آن بدعتگزاران که اینها از آن محرومند.

تلاش امیرالمؤمنین (ع)در
حفظ اتحاد

امیرالمؤمنین (ع)از
جانب رسول الله (ص)مأمور بوده که با این مارقین قتال کند و کثیری از صحابه هم او
را در این جهت یاری کردند، و حتی امام (ع)ابتداء به قتال نفرمودند بلکه بعد از
آنکه آنها خونهای محترم را ریختند و اموال مسلمین را غارت کردند، امام با آنها
کارزار نمودند، و کارشان را زار کردند، و در عین حال با آنها معاملۀ کفار نفرمودند
و سبایا و اموالشان را محکوم برقیّت و غنیمت ننمودند، و این عمل امیرالمؤمنین (ع)باید
اسوه برای یک میلیارد مسلمان عصر حاضر باشد زیرا با آنکه ضلال و شقاق خوارج به نص
و اجماع محرز بوده امیرالمؤمنین با آنان معامله کفار نفرموده و آنها را از اجتماع
مسلمین محسوب می‌داشته و عملا ً هم در سواد مسلمانان بوده اند، پس طوائف مختلفی از
مسلمین که در مسائلی حق بر آنان مشتبه شده جایز نیست که احدی از طوائف دیگر آنها
را تکفیر کند اگر چه بدعتی در میان آنها دیده شود که بسا تکفیر کننده مبتلا
ببدعتها باشد، باید این اصل روشن دین اسلام را نصب العین قرار داد که اصل اولی
حرمت خون مسلم و مال و عرض او است مگر خلاف آن ثابت شود، رسول الله (ص)در حجه
الوداع فرمودند: «انَّ دماء کم و اموالکم و اعراضکم علیکم حرام کحرمه یومکم هذا».

«خونها و اموال و
اعراضتان بر شما حرام است مانند حرمت امروز» و باز از آن بزرگوار است که فرمودند:
«کل المسلم علی المسلم حرام: دمه و ماله و عرضه».

روشن است که اسلام
موجب اعتصام خون و مال و عرض، اقرار به شهادتین است تا چه رسد به آنکه عامل به
فروع هم باشد و ایضا ً از آن بزرگوار است «من صلّی صلوتنا واستقبل قبلتنا واکل
ذبیحتنا فهو المسلم له ذمه الله و رسوله»: «کسی که نماز ما را به جا می‌آورد و رو
به قبله ما می‌ایستد و ذبیحه ما را می‌خورد او مسلمان است. برای او پیمان اعتصام
خدا و رسولش ثابت است» و فرمودند: «اذا قال المسلم لاخیه یا کافر فقد باء بها
احدهما»: «کسی که به برادر مسلم خویش بگوید: یا کافر مآل کار یکی از آن دو به خصلت
کفر است».

تحقق اسلام به
شهادتین

در ذیل آیه «ولا
تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا ً» (نساء 94) شیعه و سنی نقل کرده اند که
در سریّه ای از سرایا چوپانی در پای کوهی به اسامه سلام گفت و شهادتین را اداء کرد
ولی اسامه او را کشت بعد از آنکه پیامبر اکرم خبردار شدند سخت بر وی گران آمد و
فرمودند، ای اسامه بعد از آنکه لا اله الله گفت او را کشتی؟! و این توبیخ را تکرار
نمودند و آیه مزبور نازل شد.

ملاحظه می‌کنید که
ذمّه اعتصام و اتحاد اسلام به این گستردگی است که همه اقشار مسلمانان را با همه
اختلافشان در اصول و فروع زیر پوشش «امت مسلمه» می‌گیرد و می‌تواند امتی بسازد که
پرچم توحید را در همه اقطار زمین برافرازند و انسانها را از چنگال بهیمیت استعمار
نجات بخشند، ولی لعن الله الجهاله و الحماقه و نابود باد تفرقه و تفرقه انداز.

این بیماری تفرقه و
تنازع است که شدّت و رعب را از جامعه مسلمین برده و فشل و عجز را جایگزین آن ساخته
است، و ریشه این تفرقه و تنازع همین رؤساء دست نشانده های اجانب هستند که در تشدید
تفرقه و تنازع می‌کوشند چون بقاء ریاست و سلطنتشان وابسته به وجود تفرقه است،
اولین راه ایجاد اتحاد و بازگشت ارتباط میان اقشار مسلمین سرنگون نمودن این تفرقه
اندازهای بنام سلاطین و رؤساء مسلمین است.

راز عدم توفیق مرحوم
سید جمال

ظاهرا ً علت توفیق
نیافتن مرحوم سید جمال در ایجاد اتحاد بین طوائف مختلف مسلمانان جهان هم همین بوده
که آن مصلح بزرگ خوش نیت می‌خواست به وسیله ریشه اساسی تفرقه و فساد یعنی سلاطین و
وعاظ السلاطین، صلاح و وحدت در میان مسلمین ایجاد کند، و با دست این کژ اعتقادها و
زشت کردارها، استقامت اعتقاد و اصلاح کردار را به جامعه مسلمین باز گرداند!

«و کیف استواء الظل
والعود اعوج!».

و حقیقتا ً جای شگفتی
است که مرحوم سید با آنهمه ژرف اندیشی و دقت نظر و اصابت رأی چگونه در تشخیص
سرچشمه قدرت اجتماعی اشتباه کردند، و منابع دردزای امت یعنی سلاطین و وعاظشان را
مرکز دردزا پنداشتند! منابع قدرت الهی همین اقشار مردمند، و قدرت را خداوند متعال
در آستین جماعت نهفته است و رسول الله (ص)فرمودند: «علیکم بالجماعه فانّ یدالله
علی الجماعه» «همراه و ملتزم جماعت باشید که دست خدا- که فوق دستها است- پشتوانه
جماعت است» و فرمودند: «الشیطان مع الواحد و هو من الاثنین ابعد»: «هنگام مقایسه
شیطان به یک نفر و دو نفر، از دونفر دورتر است» و فرمودند: «الشیطان ذئب الانسان
کذئب الغنم، والذئب انّما یأخذ القاصیه و النائیه من الغنم» «شیطان گرگ انسان است
همانگونه که برای گوسفندان گرگ است، و گرگ همانا گوسفندی را می‌رباید که از گله و
مجموعه دور افتاده است» و امیرالمؤمنین (ع)در ضمن فرمان بمالک اشتر علیه الرحمه می‌فرماید:«و
انّما عماد الدين و جماع المسلمين و العدة للاعداء، العامة من الامة‌ فلیکن صغوک
لهم و میلک معهم»: همانا پشتیبان دین، و مرکز توان مسلمین و نیروی مستعد و آماده
در مقابل دشمنان، اقشار مردم و عامه از امتند، پس باید شنوای خواسته آنان باشی و
گرایشت با آنها باشد.

اقشار مردم و عامه از
امت را که مرکز قدرتند فراموش کردن و برای اصلاح و اتحاد به دنبال خاصّه غرق در
فساد و رؤساء عفونت زا رفتن، مثل آن مؤمنی است که با کمال خوش نیتی، دعاء استنشاق
را: «اللهم ارحنی رائحه الجنه» در هنگام استنجاء بجای دعاء استنجاء «اللهم امط عنّي
الاذی» می‌خوانده است:

آن یکی در وقت
استنجاء بگفت                                                 که مرا با بوی جنّت دار جفت

گفت شخصی خوب ورد
آورده ای                                       لیک سوراخ دعا گم کرده ای

کی از این جا بوی خلد
آید ترا                                            بو زموضع جو اگر باید ترا

و راز پیروزی امام
امت مدظله هم همین بوده که دعاء استنجاء را کنار مراکز خاصه عفونت زا می‌خوانده، و
اللهم امط عنی الاذی می‌گفته و فریاد می‌زد که: «شاه باید برود» و امر فرمودند که
همه بگویند «مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، مرگ بر شاه» که عبارة اخرای همان اًمط عنّی
الاذی است.

و از طرف دیگر دعاء
استنشاق: «اللهم أرحنی رائحه الجنه» را کنار منابع توان امت یعنی اقشار مردم قرائت
می‌کردند، که بوی عبیرآمیز بهشت اتحاد و برادری از جنات الفردوس حزب الله وزیدن
گرفت و شمیم ایمان فزای عمار و بلال و یاسر و سمیّه و زینب… شام قلوب را نوازش
گر شد.