حج و شعائر الهي

سيماي حج در قرآن

قسمت چهارم

حج و شعائر الهي

معناي شعائر

شعائر جمع شعيره است. در مفردات راغب آمده است: [[«شعائر الله» به چيزهايي
گفته مي­شود كه انسان را به سوي بيت الله الحرام هدايت مي­نمايد و از اين جهت آنها
را «شعائر» ناميده­اند كه به عنوان علائم و نشانه­ها به حساب مي­آيند.

و «شعيره» به آهني گفته مي­شود كه بوسيلۀ آن، علامت گذاري مي­نمايند و «مشاعر
الحج» بر نشانه­ها و علامت­هاي حج اطلاق مي­گردد و با حواس ظاهري مشاهده مي­شود. و
«شِعار» (با كسر شين) آرم و علامت خاصّي است كه رزمنده در نبرد با دشمن، آن را
براي خويش انتخاب مي­نمايد و گاه شِعار، به جامه­اي گفته مي­شود كه به موي بدن
چسبيده است.]][1]

در قرآن كريم آمده است:

«انَّ الصّفا والمروة من شعائر الله فمن حجَّ البيت او اعتمر فلا جناح عليه أن
يطّوّف بهما و من تطوّع خيراً فاِنَّ الله شاكرٌ عليمٌ»[2]

لغات: صفا و مروه دو كوه مي­باشند كه در مكه واقع شده­اند و راهيان خانۀ خدا
در ميان آن دو، عمل سعي را انجام مي­دهند. و گفته شد است. فاصله ميان آن دو كوه،
هفتصد و شصت ذراع و نيم است و «صفا» در لغت بر سنگ سخت و صاف اطلاق مي­شود. «مروه»
نيز به سنگ سخت گويند.

شعاير جمع شعيره بمعني علامت و نشانه است. مشعر هم به همين معني است. «حج» به
معناي صد مكرّر است و در اصطلاح شرع، عمل معهود و مشخّصي است كه مسلمانان طبق
ضوابط خاصّي آن را انجام مي­دهند.

«اعتمار» به معناي زيارت است و اصل آن از عمارت و عمران مي­باشد زيرا آباديها
به سبب زيارت، معمور و آباد مي­گردند. و «اعتمارن در شريعت، زيارت خانۀ خدا به
همان طريق و شيوه معيّن و مشخص است.

جُناح: بمعني انحراف از حق و عدل و ميل به باطل است. و در اين آيه بمعناي گناه
آمده است.

تطوّف: از طواف گرفته شده و طواف بمعني گردش پيرامون چيزي است. و در حقيقت، طواف
عبارت است از آن سير و حركتي كه مبدأ و منتهاي واحد داشته باشد و لذا در طواف لازم
نيست دايره مانند و گرد باشد بلكه وقتي حركت در مسيري انجام گيرد كه مبدأ و منتهي
يكي باشد كافي است تا عنوان طواف و تطوّف بر آن صدق كند.[3]

پس از روشن شدن معناي واژه­ها، معناي كلّي آيه را توضيح مي-دهيم:

صفا و مروه

محقّقاً صفا و مروه هر دو از شعائر الهي هستند و هر كس بخواهد خانۀ خدا را
مقصد قرار دهد و فريضه حج يا عمره بجاي آورد، بايد سعي ميان صفا و مروه نمايد و
خداوند شاكر و عليم است.

قرآن نمي­خواهد بگويد كه صفا و مروه تكويناً از شعائر الهي هستند وگرنه فرقي
در تكوين ميان اين دو كوه با ساير كوه­ها و اماكن نمي­باشد زيرا تمام موجودات عالم
از نظر تكوين، علامت و نشانه الهي را دارند، بلكه راد اني است كه اين دو كوه شرافت
و كرامت مخصوص دارند و مورد عنايت خاصّه مقام الوهيت قرار گرفته­اند. و از نظر
تشريع از شعائر الهي مي­باشند و محل عبادت و اظهار بندگي و تضّرع و تضرّع و
عبوديّت براي خداوند هستند. و لذا در آنجا عبادت خاصّ و مراسم ويژه تشريع گرديده
است.

و مي­فرمايد: اگر كسي بخواهد اعمال حج و يا عمره را بجاي آورد بايد مراسم خاص
صفا و مروه را هم انجام دهد كه همان سعي ميان اين دو كوه است، و از صفا شروع شده و
به مروه ختم مي­گردد. بنابراين، در لسان قرآن، صفا و مروه از شعاير الهي بوده و
انسان سالك طريقت حق را به ياد «الله» مي­اندازد. در قرآن ضمن تجليل و احترام از
اين شعائر در سوره مائده مي­فرمايد:

«يا ايها الذين آمنوا لا تحلّوا شعائر الله و الشهر الحرام و لا الهدي و لا
القلائد و لا آميّن البيت الحرام يبتغون فضلاً من ربهم و رضواناً»[4].

اي كساني كه ايمان آورده­ايد، حرمت شعائر خدا و ماه­هاي حرام و قرباني حج و
نشانه­هاي قرباني­هاي حج را نگهداريد و نيز متعرّض زوّار خانه خدا كه در طلب فضل و
خشنودي پروردگارشان به سوي خانه خدا روي مي­آورند، نشويد.

الشهر الحرامك عبارت از ماه­هاي حرام است: رجب، ذيقعده،‌‌ ذيحجه و محرّم.

هدي: همان شتر، گاو و يا گوسفند قرباني است كه براي قرباني در حج سوق داده مي­شوند.

قلائدك جمع قلاده است، و آن چيزي است كه به گردن­هاي (قرباني) انداخته مي­شود
و با آن علامت دار مي­گردد.

آمّين: يعني قاصدين خانۀ خدا و زائرين بيت الله.

خلاصه در اين آيه، هر چيزي را كه از مصاديق شعائر الله مي­باشد مورد توجه قرار
گرفته و دستور آمده است كه نبايد مورد بي­توجهي و بي­حرمتي قرار بگيرد، چون از
علائم الهي است و از احترام خداوند برخوردار است و حفظ  حريم آنها و نگهداشتن هر چيزي كه صبغۀ الهي
دارد، از نشانه­هاي تقواي دل و صفاي قلب است. در همين رابطه، قرآن كريم مي­فرمايد:

تعظيم شعاير الهي از تقوي است.

«ذلك و من يعظّم شعائر الله فاِنها من تقوي القلوب، لكم فيها منافع الي اجل
مسَمِّي ثمّ محلّها الي البيت العتيق. و لكل امَّة جعلنا منسكاً ليذكروا اسم الله
علي ما رزقهم من بهيمة الانعام فإلهكم اله واحدٌ فله اسلموا و بشّر المخبتين
الّذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم و الصّابرين علي ما اصابهم و المقيمي الصَّلوة و
ممّا رزقناهم ينفقون. و البدن جعلناهم لكم من شعائر الله لكم فيها خيرٌ فاذكروا
اسم الله عليها صواف فاذا وجبت جنوبها فكلوا منها و اطعموا القانع و المعتر، كذلك
سخّرناها لكم لعلكم تشكرون».[5]

آيه مي­خواهد بفرمايد: هر كس حرمت و حدود احكام و مقررات الهي را حفظ كند و
آنها را بزرگ بداند، نشانۀ اين است كه داراي تقواي دروني بوده و از خلوص و صفاي
قلب برخوردار مي­باشد. سپس مي­فرمايد: براي شما در آن شعاير، منافع زيادي تا مدتي
معين و مشخص وجود دارد و سپس محل آنها به سوي «بيت عتيق» است كه همان كعبه مي­باشد.
و ما براي هر ملت و امّتي، مناسك خاصّي و قرباني ويژه­اي قرار دايدم تا به ياد خدا
باشند و نام خدا را ببرند براي آنكه آنان را از نعمتهاي فراواني از چهار پايان
متنعّم ساخته استف پس بدانيد خداي شما يگانه است و در مقابل فرمان او سر فرود
آوريد و مطيع باشيد. و بشارت بده (اي پيامبر) به كساني كه در برابر خدايشان خاضع و
فروتن­اند، دلهايشان در برابر عظمت او مي­ترسد و مي­لرزد و در برابر گرفتاري­ها و
مصائب، ثبات قدم داشته و بردبار مي­شوند و نماز را به پا مي­دارند و از آنچه خدا
به آنان داده، انفاق مي­كنند.

و ما شترهاي چاق را كه داراي علامت و نشانه-هاي هدي و قرباني است، براي شما از
شعائر الله قرار داديم و در آنها براي شما منافعي وجود دارد چه در حالي كه زنده
است در هر حال به ياد خدا باشد و از گوشت آن قرباني ميل كنيد و به ديگران كه
فقيرند اطعام نمائيد. و ما اينها را در اختيار شما قرار داديم و مسخّر اراده شما
گردانديم تا براي خدا شكرگزار بوده و از نعمتهاي الهي استفاده نمائيد و اين نعمتها
را در جاي خودش به كار بگيريد.

از مجموع اين آيات شريفه مي­توان بدست آورد كه از ديد قرآن، مناسك حج بگونه­اي
است كه در تمام آنها آثار عظمت الهي مشهود است و بايد خيلي دقّت كرد تا تمام
خصوصيّات و ويژگيهاي اين حدود و شعائر حفظ و عمل شود و مبادا يك عملي به صورت
نادرست انجام پذيرد كه باعث بطلان عمل در ظاهر و دوري از حضور حضرت حق در باطن
گردد. و همانا مواظبت بر اين حدود از علائم تقواي قلوب و احسان در راه خدا و
معاونت بر برّ‌ و تقواي و اجتناب از قول زور و اخبات در برابر حق و صبر در مقابل
سختي­ها و مصيبت­ها به حساب مي­آيد.

آري! در اعمال و مناسك حج، شعاير الهي به نحو اكمل خودش را متجّلي ساخته و در
صورتهاي گوناگون جلوه­هاي خود را نشان مي­دهد. و از عناصر بارز شعاير خداوندي، ذكر
الله و ياد خدا بودن و خود را در محضر و مشهد مقام الوهيت دانستن است گرچه ذكر
الله در هر حال مطلوب است و لازم و امّا در اين موارد، ذكر الله موضوعيت داشته و
عنصر مقوّم شعاير الله بودن است.

ياد خدا را در مشاعر فراموش نكنيد

«ليس عليكم جناحٌ أن تبتغوا فضلاً من ربّكم فإذا أفضتم من عرفاتٍ فاذكروا الله
عند المشعر الحرام و اذكروه كما هديكم و ان كنتم من قبله لمن الضّالين».[6]

و در دوراني كه اشتغال به اعمال مناسك حج داريد، اگر مشغول خريد و فروش گرديد
و كسب كنيد و در عين حال از فضل خداوند درخواست افزايش نعم الهي و بركات او
نمائيد، بلامانع بوده و به شما اجازه داده شده است و همينكه پس از وقوف در عرفات،
به صورت اجتماعي برگشتيد، در مشعرالحرام هم متوقف باشيد، وقوف كنيد و در آن مكان
مقدّس مشغول ذكر خدا باشيد. و خود را در حضورش بدانيد كه شما را هدايت كرده و به
راه راست رهنمون بوده است در صورتي كه قبلاً از گمراهان بوديد و در ضلالت قرار
داشتيد.

اين آياتي بود كه درباره شعائر الله و ارتباط 
آنها با حج در قرآن آمده است. به اميد اينكه از آنجا ذكر الله به سمع
جهانيان برست تا فضاي آن ديار قدس را مطهرتر و عطرآگين­تر نمايد و افراد موفق در
آنجا خدا را به ياد آورند و آني غفلت از حضور نداشته باشند.

 



[1]
. مفردات راغب، ص 262.