معاد

معاد

قسمت چهارم

آيت الله حسين نوری

·       
لزوم مجازات ستمكاران

·       
اهميت عدالت و نكوهيدگی ظلم

·       
رعايت حقوق يا تجاوز به حقوق

·       
منشاء حقوق چيست ؟

·       
بزرگترين حق ها

بحث ما به توفيق
خداوند متعال پيرامون « معاد » كه يكی از اصول اعتقادی دين مقدس اسلام است ميباشد
اين بحث در مقاله های قبل به اين نقطه منتهی گرديد كه محقّقين از حكما و متكلمين
به پيروی از منطق عقل و شرع برای اثبات « معاد » دلائل و براهين متعدّدی ذكر كرده
اند كه دو تا از آنها كه از حكمت و عدالت خداوند سرچشمه می گرفت مذكور گرديد اكنون
به ذكر « برهان سوم » كه آن نيز با عدالت خداوند متعال ارتباط دارد می پردازيم :

برهان سوم

اين برهان نيز از دو
مقدمه تشكيل می شود :

1-   
در اين دنيا بسياری
از افراد در زندگی خود عدالت را مراعات نمی‌كنند و به ديگران ظلم می كنند .

2-    چنانكه می دانيم در بسياری از موارد ،
انتقام اين ظلم ها گرفته نمی شود يعنی‌ در اين جهان احقاق حق مظلوم به عمل نمی آيد
و ظالم به كيفر و مجازات ظلم خود نمی‌رسد در نتيجه چون خداوند عادل است عدالت وی
ايجاب می كند كه صحنه̾ ديگری غير از صحنه̾ اين جهان به وجود بیاورد تا در آن روز و
در آن صحنه محكمه̾ عدالت تشكيل داده انتقام مظلوم را از ظالم بگيرد و ظالم را به
مجازات ظلم برساند . و آن روز ، « قيامت» و آن صحنه « معاد » است .

اين خلاصه̾ اين برهان
عقلی است ، و اين برهان را نيز مانند براهين قبل ، آيات قرآنی و احاديث دينی تأييد
و تثبيت می كنند .

قرآن می گويد : « و
لا تحسبنّّ الله غافلا عمّا يعمل الظّالمون انّما تؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبصار »[1]

يعنی : هرگز چنين
مپنداريد كه خدا از كردار ستمكاران غافل است بلكه كيفر ظالمان را برای روزی كه در
آن روز چشم ها خيره ميشوند به تأخير می‌اندازد »

ونيز می فرمايد :
انّا اعتدنا للظالمين نارا احاطّ بهم سرادقها و ان يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل
يشوی الوجوه بئس الشّراب و سائت مرتفقا [2]

يعنی : « ما برای
ستمكاران آتشی را كه شعله های آن مانند خيمه های بزرگ گرد آنها را احاطه كند فراهم
ساخته ايم و هرگاه آنان از شدّت تشنگی آبی درخواست كنند، آبی‌ مانند مس گذاخته
سوزان به آنها داده شود كه از شدّت حرارت چهره ها را می‌ سوزاند و آن آب بسيار بد
و ناگوار و دوزخ آسايشگاه بسيار بدی است » .

و نيز می گويد :  و اعتدنا للظّالمين عذابا اليما [3]

يعنی « ما برای
ستمكاران عذاب دردناكی‌ را فراهم كرده ايم »

و باز می فرمايد : يوم
لا ينفع الظّالمين معذرتهم و لهم الّعنة و لهم سوء الدّار[4]

يعنی : روز قيامت ،
ظالمان را پشيمانی و عذرخواهی ، سود ندهد و برای‌ آنها خشم و لعنت و منزلگاه بد (
جهنّم ) مهيّا است » .

حضرت پيغمبر اكرم ( ص
) فرمودند : « اتقوا الظّلم فانّه ظلمات يوم القيمة » [5]

يعنی : « از ظلم
بپرهيزيد زيرا آن در روز قيامت به صورت تاريكيها نمايان خواهد شد »

اين خلاصه̾ اين برهان
است ولی برای توضيح بيشتر لازم است چند مطلب را مورد توجه قرار بدهيم :

الف ـ اهميّت عدالت و
نكوهيدگی ظلم

بايد دانست كه يكی‌
از معيارهای بزرگ اسلام ، مورد اهميّت و تاكيد قرار دادن عدالت است به طوريكه در
قرآن كريم در 22 مورد از عدالت تمجيد به عمل آمده و مردم به رعايت آن ترغيب شده
اند و در نهج البلاغه در 56 مورد از اهميّت عدالت و نقش و موقعيّت آن در زندگی سخن
به ميان آمده و لزوم مراعات آن مورد تاكيد واقع شده است و در قرآن مجيد در 287
مورد از ظلم انتقاد شديد به عمل آمده و بر احتراز از آن تاكيد شده و در نهج
البلاغه نيز در 75 مورد ، از آن سخت مذمّت و نكوهش به عمل آمده است و روشن است كه
اين همه تذكّر و تاكيد با تعبيرات گوناگون روشنگر اهميت عدالت و نكوهش ستم است و ما
در اين زمينه به توفيق الهی مطالبی بيان خواهيم كرد .

ب ـ ظلم = تجاوز به
حقوق

از آنجا كه « عدالت »
به معنای مراعات « حقوق » و ظلم عبارت از تجاوز به حقوق ديگران است لازم است برای‌
روشن شدن مفهوم كامل ظلم و همچنين برای‌ پی بردن به انواع ظلم ها يكی‌ از مباحث
مهم فرهنگ اسلامی كه عبارت از بحث « حقوق » است را در اينجا مطرح كنيم : يكی از
موضوعاتی كه در دين مقدس اسلام مورد توجّه كامل قرار گرفته و درباره̾ آن آيات
فراوانی در قرآن مجيد و احاديث بسياری از پيشوايان بزرگ اسلام صادر گرديده است
موضوع حقوق است بر اساس فرهنگ اسلامی ، انسان در هر گامی كه در راه زندگی برميدارد
با چندين « حق » مواجه می گردد ويك مسلمان كامل آن كسی است كه نخست شناخت صحيح از
آنها داشته و مراتب آنها را نسبت به هم درست درك كند سپس در مقام عمل آنها را به
طور دقيق و كامل مراعات نمايد .

و بايد توجه داشت كه
« حقوق » در اسلام بسيار گسترده است و حتی اختصاص به انسان در برابر انسانها ندارد
و شامل حيوانات و حتی برخی از جمادات نيز می شود .

منشاء حقوق چيست ؟

آن رابطه̾ خاصی
كهميان ذی حق و آن شی أی كه متعلق حق است وجود دارد « حق» ناميده می شود و البته
مكتب ها در پديد آمدن حقّ و انواع حقوق پديد آمده ، تاثير و تفاوت دارند .

مثلا بنابر « مكتب
الهی » و جهان بينی اسلامی يكی از مبادی‌ پيدايش حقوق « علاقه̾ غائی » است كه ميان
انسان و موجودات ـ برحسب آفرينش ـ وجود دارد يعنی : چون ميان انسان و مواهب جهان
در متن خلقت و نقشه̾ كلی آفرينش علاقه و رابطه ای وجود دارد به طوريكه هر كس در
نظام خلقت دقّت كند اين مطلب را حسّ می كند كه اين معادن ، اين درياها ، اين نهرها
و چشمه ها ، اين كوه ها ،اين زمين ها و صحراها ، اين گياه ها و محصولات و مأكولات
واين نور و وسائل سوخت و انرژی و بالأخره همه̾ مواهب اين زمين به خاطر انسان ها و
برای استفاده̾ آنها و حيواناتی كه بتوانند از آنها استفاده كنند . خلقت شده است و
انسان نيز حق دارد از اين مواهب و منابع استفاده كند مثلا در نظام كلی كائنات يك
سلسله مواد غذائی هست و از طرفی حيوانات طوری خلقت شده اند كه هر يك از آنها ضمه
مخصوص و مناسبی برای هضم يك نوع از اين مواد غذائی دارد از اين جهت ثابت می‌شود كه
هر نوع از اين حيوانات چه گياهخوار، چه گوشت خوار، و چه دانه خوار حق استفاده از
آن نوع غذائی كه با هاضمه̾ آن مناسبت است را دارد .

كسی كه در هاضمه̾
ضعيف و ظريف نوزاد و پستان پر از شير مادرش دقت نمايد اين مطلب را به طور روشن درك
می كند كه اين دو منبع غذائی روی سينه مادر كه پستان ناميده می شود برای اين نوزاد
آفريده شده است و او حق دارد از آنها استفاده كند و اگر كسی جلو اين استفاده را بگيرد
در حق آن كودك ظلم كرده است .

انسان نيز فرزند اين
جهان است و در وجود اين مادر بزرگ كه نامش جهان است وديعه ها و گنجينه هائی وجود
دارد كه اين تعبيه ها برای‌ استفاده̾ انسان به عمل آمده است يعنی : نظام چهار فصل
زمين و حركت ابرها و ريزش بارانها و پيدايش فصل بهار و پديد آمدن انواع مواهب و
نعمت ها و تناسب همه̾ آنها با زندگی انسان ها اين مطلب را برای‌ هر خردمندی ثابت
می كند كه انسان ها در اين مواهب حق دارند .

آيات قرآن كريم اين
حقيقت را به طور مكرّر و مؤكد بيان می كند و می گويد :

و الأرض وضعها للأنام[6]

يعنی : « خداوند زمين
را برای انسان ها قرار داده است »

خلق لكم ما في الأرض
جميعا[7]

يعنی : « آنچه را كه
در زمين است خداوند برای شما آفريده است »

سخّر لكم ما فی
السّموات و الأرض[8]

يعنی : « آنچه را كه
در آسمان ها و زمين است خداوند مسخّر شما گردانيده است .

بايد توجّه داشت از
اين حكم عقلی كه ذكر گرديد و همچنين از اين قبيل آيات قرآنی اصل حق انسان نسبت به
اين موجودات ثابت می شود و امّا كيفيّت و ميزان آن و همچنين نحوه̾ استفاده از آن
را بايد از شرع اسلام به دست آورد .

و نيز بايد توجّه
كنيم كه يكی‌از اين حقوق حق آزاد زيستن است به اين معنا كه « آزادی » يكی از يان
حقوق مهم انسان ها است و هر انسانی و جامعه ای بايد بر مقدّرات فرهنگی سياسی ،
اجتماعی و اقتصادی خود حكومت داشته باشد و به دست وفكر خود سرنوشت خود را تعيين
كند و هر قدرتی كه بخواهد اين حق را از فرد يا جامعه ای سلب كند درباره̾ او ظلم
كرده است حضرت اميرمؤمنان « ع» به فرزند خود حضرت مجتبی عليه السلام فرمودند :

 و لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرّا [9]

يعنی : « چون خداوند
تو را آزاد آفريده است ، بنده̾ ديگری مباش »

آنچه تاكنون ذكر
گرديده يك نوع از حقوق بود كه از « علاقه غائی » سرچشمه می‌ گرفت ونوع ديگر از
حقوق از علاقه فاعلی به وجود می آيد يعنی ذی حق مورد حق را خودش به وجود آورده است
مثلا كسی كه درختی در زمينی ميكارد و آن درخت را مراقبت و آبياری می كند تا ميوه
می دهد رابطه ای كه بين اين شخص و آن درخت هست رابطه̾ فعل و فاعل است يعنی فعاليت
و اقدام او موجب به وجود آمدن آن درخت و ميوه̾ آن گرديده است و همين امر ايجاد حق
می كند .

كسی كه به كسی‌ احسان
می‌كند ـ چه احسان تربيتی ـ اعمّ از تربيت علمی و فكری يا تربيت جسمی‌ و چه احسان
مالی يا خدماتی‌ به هر شكل كه باشد ـ اين احسان موجب ثبوت حق احسان كننده نسبت به
كسی كه درباره̾ او احسان صورت گرفته است می‌ گردد.

كسی كه با كسی‌ پيمان
می بندد ـ چه پيمان زناشوئی يا پيمان معاملی يا پيمان ديگر همين موضوع نيز موجب می
شود كه ميان هم پيمان ها حقوقی به وجود بيايد .

تشريح و بيان اين
حقوق يكی از مسائل مهمّی است كه در فرهنگ اسلامی‌ مورد توجه قرار گرفته و احاديث
فراوانی‌ درباره̾  بيان و توضيح آنها و
تأكيدات بسياری‌ درباره̾  رعايت آنها وجود
دارد.

مثلا احاديثی درباره̾
حق رهبر حق پدر حق مادر حق فرزند حقّ خويشاوندان حق همسايگان حق رعيّت حق برادر
دينی حق بزرگتر بر كوچكتر حق معلم حق متعلم و حق طلبكار … وارد گرديده است كه
مطالعه آنها ما را بر اهميّت اين حقوق آشنا می‌سازد و ما با توفيق خداوند به توضيح
برخی‌از آنها خواهيم پرداخت.

مثلا در نهج البلاغه
در 224 مورد از حق نام برده شده است و حضرت اميرمؤمنان (ع) در ضمن خطبه ها و نامه
ها و كلمات قصار اين حقوق را ياد آور شده و نقش و اهميت آنها را در زندگی بازگو
فرموده است .

در اين زمينه رساله
ای از حضرت سجاد عليه السلام در دست است كه به نام رساله̾ حقوق معروف است كه در آن
50 حق را ذكر كرده و از اهمين آنها سخن گفته است و راه اداء اين حقوق مهم را بيان
فرموده است .

و محدثين آن را در
كتب حديث درج نموده اند و محدث بزرگوار صاحب وسائل الشيعه نيز آن را در ج 11 ص 131
ذكر كرده است .

ما با توفيق خداوند
در مقاله̾ بعد نيز درباره̾ حقوق بحث خواهيم كرد اكنون با ذكر بزرگترين حقوق اين
مقاله را به پايان می رسانيم .

حضرت اميرمؤمنان عليه
السلام در خطبه̾ 207 می فرمايد : و اعظم ما افترض سبحانه من تلك الحقوق حقّ الوالی
علی الرّعيّة و حقّ الرّعيّة علی الوالی [10]

يعنی : « بزرگترين حق
ها كه خداوند سبحان واجب گردانيده حقّ والی بر رعيت و حقّ رعيت بر والی است » .

و در خطبه̾ 34 می
فرمايد : « أيّها النّاس انّ لي عليكم حقّا و لكم عليّ حقّ فامّا حقكم علّي
فالنّصيحة لكم و توفير فيئكم عليكم و تعليمكم كيلا تجهلوا و تأديبكم كيما تعلموا و
امّا حقّي عليكم فالوافاء بالبيعة  و
النّصيحة في المشهد و المغيب و الأجابة حين ادعوكم و الطّاعة حين امركم [11]

يعنی : « ای مردم مرا
بر شما حقّی و شما را نيز بر عهده̾ من حقّی است امّا حقّی كه شما بر من داريد به
اين شرح است :

1-   
خيرخواهی نسبت به شما

2-    صرف بين المال در راه رفاه زندگی شما

3-    تعليم علم و سواد تا از جهل رهايی
يابيد

4-    تربيت شما تا آمادگی برای به كار بستن
معارف اسلامی پيدا كنيد .

و امّا حقی كه من بر
شما دارم نيز به اين ترتيب است :

1-   
به عهد و پيمانی‌كه
با من می‌ بنديد وفادار باشيد .

2-    در پنهان و آشكار خيرخواهی نسبت به من
داشته باشيد.

3-    هرگاه شما را برا‌ی انجام كاری دعوت
كنم اجابت كنيد.

4-    به هر چه كه شما را فرمان می‌دهم
اطاعت نماييد. »

                                                                                                
ادامه دارد.

 



1-      سوره
ابراهيم ـ آيه 42