مقاومت اسلامي لبنان در پرتو هدايت رهبريت

مقاومت اسلامي
لبنان در پرتو هدايت رهبريت

الحاج حسين
الشامي     مسئول دفتر حزب الله لبنان در
ايران

آن طوفان شديدي
که در اثر پيروزي انقلاب اسلامي ايران وزيدن گرفت همچنان دستاوردهاي سترگش در
منطقه و جهان فعل و انفعالهاي تازه اي مي آفريند. اين انقلاب بزرگ آرزو و اميد را
در ملت هاي مستضعف پديد آورد و توان قيام و جنبش و مبارزه عليه وضع استکبارموجود
را در آنان ايجاد کرد. و از سوي ديگر چنان خوف و ترس و نا امني و وحشتي در رژيم ها
و حکومت ها و سازمانها و نظام هاي ستمگر و دشت نشانده بوجود آورد که مرگ را در چند
قدمي خود احساس کنند و سرنوشت شوم و سياهي را جلو ديدگان خود ببينند زيرا ملتهاي
مستضعفي که در اين برهه از زمان دستخوش پليدترين توطئه ها و رقت بارترين شکنجه هاي
جسمي و روحي بودند و اين حکومت هاي ستمگر در حق آنان و در حق انسانيت بالاترين
جنايت ها را مرتکب شدند اکنون به پا خاسته اند و نواي انتقام را سر داده اند.

نهضت انتقام

و اين جنب و جوش
هاي سياسي گسترده اي که اکنون در ميان رژيم هاي عربي و بين المللي به چشم مي خورد
و در سالهاي گذشته بي سابقه بوده است بويژه در زيارت ها وديد و بازديدهاي رؤسا و
مسئولين رژيم هاي مرتجع با کشورهاي استکباري و قدرتهاي بزرگ و همچنين دست و دل
بازي هاي پادشاهانو رؤسا و شيوخ منطقه و مسئولين بزرگ دولتي در اين کشورها براي برپائي
کنفرانس ها و امضاي پيمان ها و عقد قراردادهاي دوطرفه اي و يا دسته جمعي که همراه
بوده است با چشم پوشا از وعده هاي گذشته و پايمال کردن حقوق و خون مظلومان و عقب
نشيني بي سابقه از عقيده ها وايده ها و سياست هاي تغيير ناپذير !! همه اينها نشان
دهنده يک مطلبي است که هيچ شک وترديدي در آن راه ندارد و آن اينکه :مرحله کنوني که
مجاهدين مسلمان در برابر درب هاي بصره و يا در جنوب لبنان و مرز فلسطين  و يا در شهرهاي افغانستان آن را ترسيم مي کنند
و آن حرکتها و مقاومتهاي اسلامي در مصر تونس کويت فلسطين و ساير کشورها و منطقه
هائي که شاهد قيام مستضعف مسلمان در برابر حکومتها و سازمانهاي مرتجع و وابسته مي
باشند اين مرحله حساس کنوني خواب رژيم هاي وابسته را آشفته کرده است بويژه اينکه
اين نهضت مقدس اسلامي از چنان بيداري و هشياري ملت ها برخوردار است که حقيقت
شعارهاي انقلابي و مردمي و ناسيوناليستي دروغين سرسپردگان و دست نشاندگان را برملا
ساخته و وعده هاي پوچ و بي اساسي که تا کنون به ملتها داده و موجب فريب بسياري از
مردم شده بود براي همگان هويدا و ظاهر گشته است.

تاثير شيوه هاي
فريب کارانه

اکنون همه
دريافته اند که انگيزه سر دادن آن شعارهاي بظاهر انقلابي و ملي چيزي جز برانگيختن
فتنه ها و حساسيتها و ايجاد شکاف و اختلاف بين برادران و هم کيشان و مسلماناني که
يک ايده  ويک انگيزه و يک هدف داشتند نبوده
است و متاسفانه اين اختلاف اندازي ها و تفرقه ها نتيجه اي جز کشتارهاي برادرانه! و
در نطفه خفه کردن حرکتهاي آزادي خواهانه و لگد کوب کردن نهضت هاي اسلامي و ايجاد
حالت ياس و نوميدي در ملتها  از امکان
مقابله و مبارزه با ابرقدرتها و ابرجنايت ها نداشته است.و همين روشهاي سالوسانه و
شيوه هاي فريب دهنده اين حاکمانغاصب باعث از بين رفتن حقوق ملتها شد تا آنجا که
پذيرش رژيم اشغالگر قدس نزد توده ها امري امکان پذير گشت و نيروهاي جنايتکار با
تبليغات مسموم تا اندازه اي توانستند مردم را قانع کنند که مي شود با اسرائيل غاصب
کنار آمد!

دشمني با انقلاب
اسلامي

دنبال کردن جريان
و رويداد هاي جاري و گفتگو ها و رفت و آمدهاي دو قطب شرقي و غربي و حرکتهاي بي
پرده آنها در برخي از کشورهاي جهان سوم گوياي اين حقيقت است که اکنون منافع مشترک
هر دو ابرقدرت اقتضا مي کند چه از نظر نظامي و چه از نظر سياسي با انقلاب اسلامي
ايران و ملت هاي مسلماني که شانه را از زير بار پيمان هاي استکباري خالي کرده اند
و در حرکتهاي سياسي خويش خط مستقلي را دنبال مي کنند که الهام گرفته از همان
رهبريت شرعي است و دنباله رو خط پيامبران و امامان عليهم السلام مي باشد و در شخص
امام خميني دام ظله متبلور شده است به مقابله و نبرد برخيزند.

اجتماع کشورهاي
استکباري و اتفاق کلمه شان در برخورد خصمانه با انقلاب اسلامي و تمام حرکتهاي
اسلامي اصيل با کليه وسائل  و روشهاي موجود
دليل روشني است بر وحشت بزرگي که انقلاب اسلامي و حرکت هاي جهاد گرايانه ملتهاي
مستضعف منطقه در عمق وجود رژيم استکباري و غاصب ايجاد کرده تا آنجا که قدرت آنها
را در ادامه قبضه کردن سرنوشت توده هاي مستضعف و مسلمان سلب نموده است.و همچنين
اين برخورد خصمانه ابرقدرتها دليل روشني است بر اينکه تمتام روشها و ايده هاي که
تا کنون برملتها تحميل مي شده در حال فرو ريتختن است چرا که هر روز بر حجم بيداري
ملتها افزوده مي شود و استواري و پايداري و صحت خط  امام روشن تر و منور تر مي گردد و لزوم
ايستادگي هرچه نيرومند تر و شجاعانه تر در برابر سپاه دشمن واضح تر مي شود تا آنجا
که ديگر ترسي از بهم پيوستن تمام نيروهاي کفر و شرک و نفاق به دل راه نمي دهند و
در راه ريشه کن کردن اصول  و پايه هاي ظلم
و ستم و کفر و الحاد پايدارتر و مصمم تر مي شوند.

موضعگيري رهبري
هاي دروغين و موضعگيري رهبريت راستين انقلاب

برنامه ريزي و حسابگري
دقيق برخي از رهبريتهاي سياسي در گذشته و منتظر فرصت مناسب! شدن براي تعيين وقت
شرع شدن در حرکت عليه استکبار و صهيونيسم! و اغفال و سرگرمي مردم با چند سوال بي
ارزش و توخالي که گوش ملتها و جامعه ما را خسته کرده بود بي گمان بسياري از
نيروهاو قدرت هاي خدادادي ملت ها را از بين برد و آنان را در حالتي از شک و تردد و
ترس از مقابله و دوري انتظار بر جاي گذاشت به علاوه اينکه خط و برنامه و موضعگيري
بسياري از رهبران حرکتها و جنبش ها و احزاب و سازمانها در کشورهاي اسلامي به صورت
عامل رکورد و واپس گرائي در حرکت بيدارباش و خودشناسي جوامع درآمده بود و باعث
تضعيف روحيه ايثار و شهادت طلبي نزد اغلب افراد ملتمان شده بود و ايده اصلي خلاصه
ميشد در حفظ نفس و دريافت دستاوردهاي ناچيز. و آنچه در انقلاب اسلامي ايران يافتيم
و لمس کرديم روشني خط و برنامه و موضعگيري رهبريت انقلاب بود در ساختن جامعه اي
جهادگرا که امتياز و ويژگي اش در روشن بيني و تعهد و ايثار و بيعتي صادقانه و
راستين با ولايت فقيه است علي رغم اوضاع سخت اقتصادي و نظامي و علي رغم آنهمه
توطئه ها و نقشه هاي خائنانه اي که همواره انقلاب را مورد هجوم قرار داده است.

تجربه اي از دوران
پيش از پيروزي

در دوران پيش از
پيروزي بسياري از سياستمداران تلاش مي کردند که از شدت مقابله با شاه معدوم بکاهند
و مسئله را خلاصه کنند در برآورده شدن برخي اصلاحات ظاهري در رژيم شاهنشاهي تا
اينکه پس از آن در سياستي گام به گام ساير مطالب ملت ايران محقق گشته و شاه
خودبخود به صورت فردي معزوا در آيد و از هدر رفتن خونها و اموال مردم جلوگيري شود!
ولي پايداري و استقامت امام خميني و اصرار معظم له در سقوط بي چون و چراي شاه و
تاکيد بر اينکه حق هرگز گام به گام نمي شود بدست آورد بلکه بايديکجا و به دور از
ملاحظات سياسي و مصلحت جوئي سازشکاران و به طور کامل کسب نمود و هر شعاري جز سقوط
شاه مردم را در هاله اي از شک و ترديد قرار مي دهد و مردم را وادار به پذيرفتن
نيمي از حقوق و چشم پوشي از نيمي ديگر مي سازد و درهمان وقت به شاه فرصت مي دهد که
دوباره خود را تقويت کند و با نيروي افزونتر تمام دست آوردهاي جزئي و کلي را از
بين ببرد و براي هميشه خون شهيدان پايمال گردد. اين استقامت امام درسي فراموش
نشدني براي تمام مبارزين راه حق و فضيلت در تمام مناطق و اعصار است. اين استقامت
بود که شاه را بيرون کرد و انقلاب را پيروز ساخت. و اين استقامت امام است که
انقلاب اسلامي را جاودانه و پابرجا ساخته است.

استقامت امام پس
از پيروزي

پس از پيروزي
انقلاب اسلامي از گوشه و کنار صداهائي بلند شد که خواهان در جا زدن و محدودنمودن
انقلاب بود وبه دنبال آن ايجاد روابط و امضاي پيمان هاي بين المللي و منطقه اي
براي برقراري امنيت کامل درکشور و رفاه ملت ايران و پس از پيدايش شرايط کامل
استقرار و امنيت داخلي و تامين نيروي نظامي قوي و گسترده آنگاه به فکر ساير ملتهاي
مستضعف بيفتد و به کمک آنان بشتابد! ولي امام عزيزمان که از آغاز تا کنون ثابت و
استوار بوده است اين بار نيز موضعگيري ثابت و استوار خود را اعلام نموده وبه مردم
فهماند که موقعيت استراتژي و مهم ايران در منطقه هرگز نبايد فراموش شود و اگر
ايران توانست دست استکبار را قطع کند نبايد از توطئه هاي آينده دشمنان غفلت کرد
چرا که آنها بدون شک براي بازپس گيري اين مرکز حساس و مهم نقشه ها خواهند کشيد و
چه بسا تمام امکانات خود را براي اشغال مجدد آن به کار خواهند گرفت وانگهي آزادي
ملت ايران از قيد و بند استعمار بمعناي سقوط تکليف شرعي مسلمانان ايران از پاسخ
مثبت دادن به ديگر آزاديخواهان مسلماني که زير چکمه ابرقدرتها و رژيمهاي غاصب به
سر مي برند نميباشد.

امام با اتخاذ
اين روش مي خواست اهداف انقلاب را برملا سازد و ديگر ملتهاي مسلمان را وادار به
دنبال کردن وظيفه شرعي مقاومت ظلم و ظالمين و ادامه عمل به اصل امر به معروف ونهي
از منکر بنمايد.

الخير فيماوقع

ايالات متحده
آمرکا و هم پيمانانش براي مجبور ساختن ايران به چشم پوشي و عقب گرد از اصول کلي
انقلاب و براي وادار کردن ايران اسلامي به خضوع و فروتني در برابر نيروهاي قدرتمند
استکباري ايران را در محاصره اقتصادي و نظامي قرار دادند و با تبليغات گسترده اي
که به راه انداختند خطر ناديده گرفتن شرايط آمريکا براي رفع اين محاصره اقتصادي
سياسي را با لحنهاي آمرانه خود هشدار دادند.

در اين ميان
فريادها و سر و صداهاي شکست خوردگان سازشکاران و ترسوهاي بزدل بلند شد که خواهان
کوتاه آمدن و چشم پوشي از برخي اصول کلي و ايده هاي انقلاب بودند از ترس اينکه
مبادا ادامه محاصره اقتصادي ملت را از پا در آورد! وي امام همچنان با قلبي مطمئن و
و استوار با اين مشکل جديد روبرو شد و آن را در نتيجه به نفع ايران و انقلاب
قلمداد کرد و در حالي که تمام مسلمانان را مخاطب قرار داده بود با صدائي رسا
فرمود: الخير فيما وقع گويا اين محاصره اقتصادي از الطاف خفيه الهي است که راه
بازاريابي دشمنان براي قالب کردن کالاهاي بي ارزش خود مي بندند و راه توليد و
خلاقيت و ابتکار و اختراع را بر مستضعف مي گشايد و ما را از  چارچوب دنباله روي بيگانگان و واپس گرائي رهائي
مي بخشد و مقدمات آزادي کامل اقتصادي و سياسي و نظامي را فراهم ميآورد.

واينچنين ايران
اسلمي توانست در مدتي کوتاه خود را از اين چارچوب هاي ننگين خارج سازد و تا آنجا
پيش رود که آمريکائي ها اعتراف به دست آوردهاي ايران کنند و به تعهد هاي خود در
رابطه با هم پيماناني که در نبرد محاصره اقتصادي با آنها شرکت داشتند خيانت ورزند
و آن بيچارگان را دچار شک و ترديد کنند هنگامي که پيشنهاد فروش لوازم يدکي از راه
ماکفارلين بي ايران بنمايند.

تاثير هجوم
صداميان به ايران

کشورهاي استکباري
براي محدود کردن انقلاب و در منگنه قرار دادن ايران اسلامي از راه صدام پليد به
ايران يورش بردند تا در تلاشي ديگر ايران را به تسليم وا دارند و در نتيجه قسمتهاي
گسترده اي از سرزمينهاي ايران به اشغال درآمد.اين بار نيز سر و صداهاي ترسوها بلند
شد که بايد به سازمانهاي بين الملي شکايت برد و به تصميمات آنها تن در داد چرا که
نيروهاي مسلح ايران توانئي مقابله با اين تجاوز و بازپس گيري سرزمينها و مناطق
اشغال شده را ندارد! ولي باز هم افق ديد دورنماي امام مسير جنگ را عوض کرد و انر‍ي
ها و قدرت ها ي مادي و انساني بزرگي که تا آن روز معطل و بي کار مانده بود به کار
و حرکت و نهضت واداشت و نه تنها دشمن متجاوز را سرکوب کرد که يک نيروي نظامي عظيمي
را پايه ريزي و تشکيل داد که نيروها و ارتش استکباري  براي آن حسابي نو بازکردند.

اينها فرازهائي
کوتاه از تجربه هاي انقلاب اسلامي بود که روشني و وضوح افق خط و مشي و موضعگيري
حکيمانه رهبريت انقلاب را ه خوبي نمايان مي ساخت تا درسي باشد براي آنهائي که
صادقانه مي خواهند ملتهاي خود را رهبري و هدايت کنند و درسي براي ما باشد که رهبري
هاي تحميلي بر ملت هاي مستضعف را خوب شناسائي کنيم. همينقدر کافي است که موضعگيري
ها و خط و مشي هاي سياسي اين رهبريت ها را در طولمدت تصديشان مورد بررسي قرار دهيم
تا حقيقت آنها بر ما روشن شود و پايداريشان در مواقع خطر نمايان گردد و ايثار و
گذشنگان براي دلجوئي از مستضعفين و محرومين ملتهاشان آشکار شود!

تشخيص خط و مشي
ها اولين گام

و همانا سرزمين
لبنان شاهد بسياري از حرکت ها سازمان ها و رهبريت ها بوده است چه آنها که در
چارچوب مشکل لبنان حرکت مي کنند و يا آنها که مساله فلسطين را يدک مي کشند.و امروز
مسلمانان آن ديار با الهام از تجربه اي سرافراز انقلاب شکوهمند اسلامي ايران تا
اندازه اي توانسته اند خط و مشي ها را تشخيص دهند و آن جهتي را که دنباله رو خط و
مشي رهبري شرعي تمام مسلمانان جهان است و متمثل در ولي فقيه حضرت امام خميني مي
باشد براي خود اتخاذ نمايند. و از اين روي امت حزب الله لبنان اين پيروي را عملا
به اثبات رسانده و نبرد با اسرائيل را بعدي ديگر بخشيده و از مسلمانان لبناني و
فلسطيني وديگران مي خواهد اين بعد حقيقي مسئله را درک کنند خصوصا اکنون که برخي از
رهبران جنبش ها و سازمان ها در لبنان و منطقه تلاشهاي مايوسانه اي را براي به
تعطيل کشاندن و لکه دار کردن کليه برنامه هاي مقاومت و براندازي رژيم
صهيونيستي  آغاز کرده اند و در نتيجه
کوششها برايتثبيت موقعيت رژيم اشغالگر قدس در منطقه و دست يابي به برخي امتيازهاي
شخصي همچنان ادامه دارد.

مقاومت اسلامي
لبنان با پيروي از خط انقلابي و تعهد کامل نسبت به رهبريت ولي فقيه توانسته است
جريان امور را به حقيقت خود بازگرداند چه در مورد تشخيص مسير واقعي مبارزه که بايد
عليه وجود صهيونيسم و استکبار و دست نشانده هايشان در منطقه باشد و چه نسبت به خلق
حالت جهادگرائي در روحيه مسلمانان و زدودن آثار تردد و ترس از قلوب آنان و مبارزه
با حالت سردرگمي که رهبريت هاي حزبي بوجود آوردند و همچنين در مورد فعاليت و حرکت
در چارچوب وظيفع شرعي تعهد به اصل کلي امر به معروف و نهي از منکر.

و از اينکه تنها
جبهه اي که اکنون عليه اسرائيل به مبارزه مي پردازدهمان منطقه اي است در جنوب و
بقاع غربي لبنان که مجاهدين مقاومت اسلامي در محدوده آن نبرد خود را دنبال مي کنند
از اين رو مقاومت لبناني خود را راهنما و دليلي مي داند براي هموار ساختن راهي که
مي بايست کليه رزمندگان آن راه را دنبال کنند تا اسرائيل را نابود ساخته و قدس
شزيف زا آزاد سازند. وهمگام با حرکت اين مجاهدين در راه خدا نهضت دليرانه مسلمانان
در داخل فلسطين اشغالي و کرانه باختري و بخش اشغالي غزه آغاز شده است که در مجموع
تشکيل دهنده حرکتي نوين در امت اسلامي مي باشد و بيانگر تنها راهي است که با
پيمودن آن مي توان قدس اشغالي را آزاد و مسجدالاقصي را از زير چکمه پليد صهيونيست
هاي غاصب رها ساخت.

پرواضح است که
تلاش هاي شکست خوردگان و ترسوها و منافقين در رژيم ها و سازمانهاي عربي و
همکارانشان براي پايان بخشيدن به قضيه فلسطيني و پايمال کردن خون هزاران هزار شهيد
تاثيري جز اصرار بيشتر بر ادامه مقاومت اسلامي و همکاري با جنبشهاياسلامي درداخل
سرزمينهاي اشغاليبراي مسلمانانيکه خط و مشي و برنامه و رهبريت خود را بخوبي شناخته
است نخواهد داشت و هرچند در اين راه مقدس خونهاي پاک ايثارگران و متعهدان با ايمان
بيشتر ريخته شود تابش فجر پيروزي را بر سرزمين فلسطيني و ساير مناطق اشغالي و بر
فراز گنبد مسجداقصي نزديکتر مي سازد. به اميد آن روز